🍃✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨🍃
✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨
در ادامه ی بحث شبهای پیش باید بگیم که
🔹ابلیس اگر بخواد بچه های یک خونه رو نابود بکنه
👈پدر و مادر رو به دعوا و جنگ وادار میکنه👉
🔸حرمت پدر به وسیله مادر حفظ نمیشه .
🔸حرمت مادر به وسیله پدر حفظ نمیشه.
بچه ها خراب از آب درمیان.
ابلیس بهانه های مختلفی برای این دعوا و مرافعه ها جور میکنه.
این مادران ارجمند هستند که هرچی سختی هم میکشند ابهت پدر رو باید پیش بچه ها حفظ کنن تا بچه خراب از آب درنیاد.✅✅
شده تو بعضی از جلسات مشاوره من خدمت اون مادر محترم گفتم
شما اگر بنا باشه بخاطر دعواهای خودت با همسرت، آقاتون رو جلوی بچه ها تحقیر کنی بچه ها خراب از آب درمیان.❌❌
دخترا دیگه حجاب نمیگیرن.
پسرا دیگه نمیتونن تحمل بکنن خانه رو.
فکر بچه های خودت باش.👌👌
بالاخره این گیریست که افتادی
یا حتی پدران محترم ...
اگر پدران در اثر بدرفتاری ها یا مثلا بدزبانی هایی که از مادر میبینن👇👇
توی خونه جلو بچه ها کج خلقی بکنن
دیگه این بچه ولایتمدار بار نمیاد❌❌
براساس اون #کلیدطلایی که بارها در جلسات قبل مطرح شد
🔸مرد باید مواظب باشه دل زن رو نشکنه.
🔸زن باید مواظب باشه غرور مرد رو نشکنه.
اینجا نشکن نشکنه ها نه بشکن بشکن.✅
🔸زن باید غرور مرد رو نشکنه.
🔸مرد باید دل زن رو نشکنه.
بچه ها اگر یه همچین صحنه ای رو ببینن این بچه ها خود بخود ولایت مدار بار میان.
چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
🔸نمازش هم درست میشه
🔸درسش هم درست میشه
🔸اخلاقش هم درست میشه
و خیلی از اتفاقات خوب دیگه هم خواهد افتاد.👌👌👌
پس فردا در زندگی مشترک جدیدی که فرزندان شما خانواده تشکیل میدن اونجا هم موفق خواهند بود👌👌
به طوری که رسما ما نتیجه گرفتیم جلسات قبل اگر خواستید دخترتون رو شوهر بدید به پسری اجازه بدید بیاد خواستگاری دختر شما که پدرش جلوی چشم این پسر به مادر احترام گذاشته دلشو نشکسته
اونوقت این پسر خوبی میشه دل دختر شما رو نخواهد شکست❌❌
و اگر خواستید دختری برای پسرتون بگیرید یادتون باشه دختر از خانواده ای بگیرید برای پسرتون که مادر جلو چشم این دختر به پدر بی احترامی نکرده باشه.
این دختر اونوقت بلده به پسر شما احترام بگذاره.✅✅
بالاخره آدم باید به یه چیزی مقید باشه.👌👌
این مقیدات انسان رو رشد میدن.
خانواده رو از متلاشی شدن نگه میدارن.
بلکه خانواده ی متعالی به ما ارائه خواهند کرد✅✅
امام رضا علیه السلام میفرمایند امام مانند برادر بزرگه هست.✅✅
قدیم اینطور بود حالا ان شاءالله الان هم باشه
وقتی برادر بزرگه میومد یه وضعیتی بود که بچه های کوچیکتر جلو پاش بلند میشدن حرمت او رو حفظ میکردن.✅✅
در روایات ما هست در غیاب پدر برادر بزرگتر هر چی امر بکنه امر پدره.✅
به خانواده های سنتی الان مراجعه کنید میبینن برادر بزرگه حکم پدر رو داره.👌
وقتی کسی تو خونه ای رشد کرد که این خانواده بلدن اینجوری زندگی کنن
امامت رو در دو کلمه یاد میگیره.✅
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Panahian-Rroze-.mp3
1.32M
✨☘
امام على عليه السّلام فرمودند:
تهيدستي كه به تو رو آورَد فرستاده خداست، پس آن كه دست رد به سينه او نهد در واقع خدا را رد كرده است، و آن كه او را عطا كند گويي به خدا بخشيده است.
"إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ
مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ."
📚 نهج البلاغه، حکمت ۲۹۶
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
🔶قالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ :
مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْيَا تَعَلَّقَ مِنْهَا بِثَلاَثِ خِصَالٍ - هَمٍّ لاَ يَفْنَى وَ أَمَلٍ لاَ يُدْرَكُ وَ رَجَاءٍ لاَ يُنَالُ.
♦️هر كس دلبستگى به دنيا پيدا كند،به سه چيز چنگ زده:
#اندوه دائمى، #آرزويى برآورده نشدنى، #اميدى نرسيدنى.
📌#کافی، ج2، ص319
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
✨﷽✨
✅»کسی که نمازهایش قضا می شود
1⃣»کسی که نمازهایش قضا می شود ، به این معناست که شیرینی خواب را بر شیرینی صحبت کردن با خدا ترجیح داده است!
2⃣»کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که همخواب شیطان شده است و مورد لعن خدا!
3⃣»کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیدونه که چقدر از نعمت های دنیا و آخرت رو از دست داده است!
4⃣»کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیدونه که صحت و سلامتی را خدا در سحر خیزی قرار داده که بیدار شدن از خواب خیلی از بیماری های روانی از قبیل افسردگی و امراض جسمی را بوسیله آن دفع میکند!
5⃣»کسی که نمازش قضا می شود شاید نمی داند که خدا استجابت دعا را در اوقات ابتدایی نماز صبح قرار داده است!
6⃣»کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که خدا بوسیله نماز های اول وقت بر ملائکه خود مباهات می کند!
7⃣»کسی که نمازهایش قضا می شود شاید نمیداند که با قضا شدن نمازها ملائکه رحمت رو از خودش دور کرده و شیاطین جن و انس رو به سمت خودش دعوت کرده است!
8⃣»کسی که نمازهایش قضا می شود شاید به آیه قرآن غافل است که فرمود روز قیامت روز حسرتی است که به مقامات همدیگر حسرت میخورند!
9⃣»کسی که نمازهایش قضا می شود شاید به خدا و آخرت آنگونه که باید ایمان بیاورد ایمان نیاورده است!
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
✨﷽✨
💢گناه مانع طول عمر می شود:
✍اگر چه مرگ در اختیار انسان نیست،
لیکن اعمال ما در طولانی شدن یا کوتاه شدن عمر ما دخالت دارند؛ یعنی اعمال و رفتار ما در زندگی ما تأثیر می گذارند.
💚حضرت علی (ع) می فرماید:
«اعوذ باللّه من الذنوب الّتی تعجّل الفناء؛ از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند به خدا پناه می برم».
📚:اصول کافی، ج ۲،ص۳۴۷
💥بعضی کارها از قبیل: قطع رحم، قسم دروغ، سخنان دروغ، آزردن پدر و مادر و… عمر را کوتاه . و کارهایی از قبیل: صدقه پنهانی، نیکی به پدر و مادر و صله رحم و… عمر را طولانی می کند
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
▫️آیت الله سید جواد حیدری(ره):
💠دکمه پیراهنی که با دست خودت بستی ، چه بسا با دست غسّال گشوده شود!
💠اگر به "معراج السعاده" عمل کنی ، پرواز روح می یابی. کنج خانه می نشینی و با روح ، به زیارت معصومین می روی!
💠سفره نماز شب اگر گسترانده شود ، طعامش را خدا می نشاند.
💠دست را اگر به جای "زنگ" بر "دیوار" بگذاری ، دری به رویت گشوده نمی شود. "زنگ" منزلگه حقّ ، "اهل بیت" اند.
💠از خدا بخواهید فرج سیّد (امام عصر) را برساند. غیبتش طولانی شده!»
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نکنه شهید بشم!
👈 ماجرای رزمندگانی که نمیخواستند شهید شوند ولی جبهه را ترک نمیکردند ...
➕ خاطرهی شهید مفقودالاثر مدافع حرم
@Panahian_ir
🌷شادی ارواح طیبه شهدا از صدر
اسلام تا کنون وامام شهدا(ره)
🌹صلوات🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
به نام خدای مهربون❤️
تنهایی🔺
مامان گفت:بچه هاخاله زهراماروبرای ناهاردعوت کرده، زود اماده بشید ،که بریم خونه خاله اینا!!
مهدی گفت :
من نمیام ، خاله اینابازی کامپیوتری ندارن اونجاحوصله ام سرمیره !!
مامان باتعجب به مهدی نگاه کردوگفت :
اگه نیای خاله خیلی ناراحت میشه ،وهم اینکه شمامیتونی باحسین توحیاط فوتبال بازی کنید. .
مهدی گفت :نه من نمیام توخونه بیشتربهم خوش میگذره.
مهدیه گفت:
مامان من حاضرم بیابریم .باباهم دم درمنتظره!!!
مامان سفارش های لازم، روبه مهدی کرد وهمراه مهدیه رفتند.
مهدی شروع کردبه بازی،بعدازیکساعت بازی کردن ، احساس گرسنگی کرد.
دریخچال روبازکردوغذایی که ازدیشب مونده بودروگذاشت روی میز .
اما میلی به خوردن غذانداشت، چون تنهاغذاخوردن اصلالطفی نداشت.
کم کم مهدی حوصله اش سررفت،دیگه حوصله بازی کامپیوتری رو هم نداشت.
عصرشد!!مهدی ازاینکه به مهمانی نرفته بود خیلی پشیمون بود.
مامان وباباومهدیه ازمهمانی برگشتند.
مهدیه گفت:
داداش مهدی!!! جات خیلی خالی بود .
حسابی باحسین وحنانه بازی کردیم . وخیلی بهمون خوش گذشت.
باباگفت :
پنج شنبه هم مادرجون دعوت کرده ،
اقامهدی حتمااونجاهم حوصله ات سرمیره ونمیخوای بیای؟؟؟؟
مهدی گفت:
نه!!!باباجون
ازاین به بعدهرمهمانی که برید، من هم باشمامیام.
امروزباخودم فکرکردم:
بااقوام وفامیل بودن خیلی بیشتربهمون خوش میگذره تابازیهای کامپیوتری!!!!
مامان وباباازاینکه مهدی تصمیم درستی گرفته بود خیلی خوشحال شدند.
(خانم نصر آبادی)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلائی
#قسمت_416
چند بار پلک زدم.
چهره غمگین مامان را روبروی صورتم دیدم.
دستهام را دور گردنش حلقه زدم و بوسیدمش.
آهسته گفت:
_بالاخره اومدی دخترم؟
یادِ بابا افتادم. به سمتش برگشتم.
همان جور آرام و بی صدا روی تخت خوابیده بود.
دوباره چشمهام را بستم.
تازه فهمیدم که خواب دیدم.
ولی چطوری؟ توی همان چند دقیقه که توی اتاق بودم، چطور خوابم برده بود؟
ولی نه این بار خواب نبود.
واقعیت بود. همه چیز روشن و واقعی بود.
گیج شده بودم که مامان دستم را گرفت و آرام از اتاق بیرون برد.
از پشت شیشه به بابا خیره شدم
هنوز توی فکرِ اون رؤیا بودم.
مامان گفت:
_گندم جان خسته ای ازراه اومدی بهتره بریم خونه تا شما استراحت کنید.
گفتم:
_نه مامان جان، من بِدون بابا جایی نمی رم. دیگه نمی خوام تنهاش بگذارم.
همین جا می مونم.
شما برید بچه ها و قادر را هم ببرید.
همان موقع در به آرامی باز شد.
باورم نمی شد. محمد با ویلچر قادر را آورد.
گفتم:
_بچه ها؟
قادر گفت:
_نگران نباش. آبجی فاطمه هست.
خیالم راحت شد و دوباره زل زدم به بابا.
همیشه شنیده بودم، کسی را توی اتاق مراقبتهای ویژه راه نمی دن. ولی متعجب بودم که چرا امشب کسی به ما چیزی نمی گفت؟
با اجازه پرستار، من قادر را به کنار بابا بردم.
تا رسیدیم کنارش خم شد ودست بابا را بوسید.
لبخندی زدم و گفتم :
_ان شاءاله زود خوب می شه می بریمش خونه. دوباره دور هم جمع می شیم.😊
الان دیدمش. خیلی سرِحال بود و خوشحال.
قادرهمانطور که پشتش به من بود گفت:
_خیره ان شاءالله.
گندم جان می شه تنهایی با بابا صحبت کنم؟
_چرا تنهایی؟
چیزی نگفت.
منم از اتاق خارج شدم.
چند دقیقه از پشت شیشه بهشون نگاه کردم.
مامان گفت:
_حد اقل بیا بریم نماز خانه کمی استراحت کن.
گفتم:
_نه مامان جان، به اندازه کافی از بابا دور بودم. دلم نمی خواد تنهاش بگذارم.
همین جا می مانم.
نمی دانم قادر به بابا چی می گفت؟ سرش را خم کرد روی دستِ بابا و همان طوری ماند.
دیگه داشتم نگران می شدم.
می خواستم برم داخل اتاق که دیدم به سمتم برگشت و بهم اشاره کرد.
سریع رفتم داخل.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلائی
#قسمت_417
توی نور کم اتاق، چشمهای خیسِ قادر را دیدم.
بهت زده نگاهش کردم.
بدونِ اینکه اشکهاش را پاک کنه.
بهم نگاه کردو گفت:
_بیا کنارِ بابا، هر چه که این مدت دلت می خواست بهش بگی را بگو.
می شنوه.
با تعجب نگاهش کردم. نمی فهمیدم چی می گه.
کنار بابا نشستم و دستش را توی دستم گرفتم.
مامان و آبجی فاطمه و محمد هم اومدند.
یک دفعه همه وارد اتاق شدند و دور و بر بابا را گرفتند.
پرستار هم وارد شد. محتویات سُرنگی را داخل سِرم ریخت و بیرون رفت.
گیج بودم. همه با چشمهای اشکبار به بابا خیره بودند.
می ترسیدم از نگاه هاشون و چشمانِ اشکبارشون.
دلم می خواست بیرونشون کنم و تنهایی با بابا دردِ دل کنم.
بعد بابا چشمهاش را باز کنه و از جا بلند بشه و باهم بریم خونه.
دوباره مثل قبل بگه و بخنده و قربون صدقه ام بره. منم خودم را براش لوس کنم.
ولی اینها با این وضعیت من را می ترسوندن.
نگاهی به تک تکشون انداختم.
آرام گفتم:
_چرا گریه می کنید؟ حالش خوبه. خودم دیدمش.
صدایی از کسی در نشد.
همه بی صدا اشک می ریختند.
احساس کردم دستِ توی دستم تکان خورد.
ذوق زده گفتم:
_دستش تکان خورد😍
همه به سمتم آمدند.
انگشتهای بابا توی دستم تکان می خورد.
لبخند زدم. دستم را باز کردم. همه تکان خوردنِ انگشتهاش را دیدند.
لبخند به لب همه نشست.
در کمال ناباوری، لبخند را روی لبهای بابا دیدم.
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته🌹
الها با دلم امشب مدارا کن
که دردی دارم و آن را دوا کن
زدوریت بسوزم هر شب و روز
تو با وصلت مرا حاجت روا کن
در این شب که باشد لیله ی تو
دلِ هر دردمندی را رضا کن
رسان آن مهدی موعودِ مارا
تمام این جهان را با صفا کن
الهم عجل لولیک الفرج🌹
شبتون بهشت
التماس دعا
حاجاتتون روا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون