#شادی_روح_درگذشتگان
🍂پنج شنبه که میشود.
ثانیـه هایمـان
🍂سخت بوی دلتنگي میدهد.
وعده اي ازعزیزانمان ،
آن طرف
🍂چشم به راه هدیه ای،تاآرام بگیرند...
بافاتحـه وصلواتي،
هوایشان را داشته باشیم ...
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
#دعای_غریق
(دعا برای حفظ ایمان در آخرالزمان)
«یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مقلبالقلوب ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»
«ای خداوند! ای رحمان! ای مهربان! ای دگرگونکننده دلها! دل مرا بر دینت پایدار کن»
#الهی_آمین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
امشب شب زیارتی شاه سر جداست
شب های جمعه امّ ابیها"س" به کربلاست
دستم به سینه است ، سلامی دهم ز دور
درخانه ی دلم زغم فاطمه"س"عزاست
#سیمین_میرآفتاب
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ما هنوز به این فضای بهشتی نیاز داریم!
🔻چرا راهپیمایی اربعین حتی با وجود کرونا برای ما ضروری نیست؟
#تصویری
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#داستان_کودکانه
کوشا و نوشا داستان دوم : گردو ها رو کی برداشته؟
یه روزوقتی کوشا و نوشا، بچه موش های کوچولو، از خواب بیدار شدند. اومدن صبحونه بخورند.وقتی رفتند گردو ها رو بردارند. گردو ها نبود. کوشا گفت:«شاید کسی اونا رو برده.»
-اما کی؟
-شاید یه گربه.
-گربه که گردو دوست نداره.
-پس کی می تونه باشه؟
-نمی دونم.
اونا تو راه با هم از این فکرا می کردن ،حرف می زدند و راه می رفتند.
همینطوری که راه می رفتند گردو هایی را می دیدند که روی زمین ریخته بودند. رفتند ورفتند تا به آقا کوری رسیدند.
اون یه موش کور بود.
به او سلام کردند و گفتند:«آقا کوری شما گردو های ما را برداشتی؟»
-نه من اصلاً چیزی نمی بینم که بردارم.
-یعنی شما اونا رو برنداشتی؟
-نه.
کوشا و نوشا به راه خود ادامه دادند. به مرغ زرد رسیدند .به او گفتند:«شما گردو های ما را برداشتید؟»
-نه. من اصلا گردو نمی خورم. من ارزن می خورم. مخصوصا گردو های موش کوچولو هایی مثل شما.
-مطمئن؟
-بله.
وبازهم همونطور که خودتان می دانید رفتند و رفتند. به درخت گردو رسیدند.
به او هم سلام کردند و گفتند :«شما گردو های ما را برداشتی.»
-نه.
-پس اینا چیه توی دستاتون؟
-هاهاها! بچه های خوبم اینا مال خودمه مگه نمی دونید من درخت گردو ام.
-نه دیگه ایندفعه اشتباه نمی کنیم.
-ولی من برنداشتم.
نوشا گفت :« حتما دیگه این دفعه تو برداشتی.»
کم کم شب شده بود. نوشا خوابش برد. کوشا رفت تا از سگ قهوه ای مزرعه پتو بگیره.
به او سلام کرد و گفت:«سلام میشه دو تا پتو به من قرض بدید.»
-چرا که نه.
او پتو ها را گرفت رفت تا روی خواهرش بندازد. اماااا او نبود. ناگهان صدایی شنید :« داداشی بیا گردو ها رو پیدا کردم.»
بله اون نوشا بود. خودش تو خواب راه می رفته و اونا رو زیر درخت کاج می گذاشته.
"بله ما نباید زود به کسی تهمت بزنیم."
(محمد حسین)😎
پایان https://eitaa.com/dastanhay
دلنوشته🌹
عشقت به دلم جان دگر داد کجایی
در وادی عشقت همه فریاد کجایی
از روز ازل نام تو بر عرش که دیدم
عاشق شدم و از تو کنم یاد کجایی
چون روح خدا در تنم آمد در آن دم
با نام تو هم جان به تن افتاد کجایی
هر لحظه و هر جمعه تورا چشم به راهم
پایان آمده عمرم نشدم شاد کجایی
(فرجام پور)
اللهم عجل لویلک الفرج🌺
شبتون بهشت🌹
التماس دعا🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
دوستان جدیدالورود خوش آمدید 💐
منتظر دریافت نظرات سازنده شما بزرگواران هستم✅
⛔️با احترام هرگونه کپی برداری و استفاده از رمان و داستان ها و دلنوشته و نام نویسنده #حرام است و پیگرد قانونی دارد.⛔️