#شخصیت_حضرت_علی(ع) از نگاه شهید مطهری
4. بیان اوصاف علی(ع:) پیش از آنکه امام عادل برای دیگران باشد و درباره دیگران به #عدل رفتار کند خود شخصا موجودی متعادل و متوازن بود. کمالات انسانیت را باهم جمع کرده بود. هم اندیشه ای عمیق و دور رس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار، کمال جسم و کمال روح را توام داشت. شب هنگام عبادت از ماسوی می برید و روز در متن اجتماع فعالیت می کرد. روزها چشم انسان ها #مواسات و از خودگذشتگی های او را می دید و گوش هایشان پند و اندرزها و گفتارهای حکیمانه اش را می شنید و شب چشم ستارگان اشک های عابدانه اش را می دید و به گوش آسمان مناجات های عاشقانه اش را می شنید. هم مفتی بود وهم حکیم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعی، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضی بود و هم کارگر، هم خطیب بود و هم نویسنده، بالاخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه زیبایی هایش.
5. علی(ع) #شخصیت_دو_نیرویی: علی(ع) از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعه ای به نیرومندی #جاذبه و #دافعه علی(ع) پیدا نکنیم. دوستانی دارد عجیب، تاریخی، فداکار، با گذشت، از #عشق او همچون شعله هایی از خرمنی آتش سوزان و پرفروغ اند جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می شمارند ودر دوستی او همه چیز را فراموش کرده اند. از مرگ علی(ع) سالیان، بلکه قرونی گذشت اما این جاذبه همچنان پرتو می افکند و چشم ها را به سوی خویش خیره می سازد. در دوران زندگیش عناصر شریف و نجیب، خداپرستانی فداکار و بی طمع، مردمی با گذشت و مهربان، عادل و خدمتگزار خلق کرد و حول محور وجودش چرخیدند که هرکدام تاریخچه ای آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت معاویه و امویان، جمعیت های زیادی به جرم دوستی او در سخت ترین شکنجه ها قرار گرفتند اما قدمی را در دوستی و عشق علی(ع) کوتاه نیامدند و تا پای جان ایستادند.
6. جاودانه ماندن علی(ع): علی(ع) اگر #رنگ_خدا نمی داشت و مردی الهی نمی بود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمان های بسیار سراغ دارد قهرمان های سخن، قهرمان های علم و فلسفه، قهرمان های قدرت و سلطنت، #قهرمان میدان جنگ ولی همه را بشر از یاد برده و یا اصلا نشناخته است اما علی(ع) نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زنده تر شد خود می گوید: “گردآورندگان دارایی ها در همان حال که زنده اند مرده اند و دانشمندان (علمای ربانی) پایدارند تا روزگار پایدار است جسم های آنها گمشده است اما نقش های آنها بر صفحه دل ها موجود است. ”(1) درباره شخص خودش می فرماید: “فردا روزهای مرا می بینید و خصایص شناخته نشده من برایتان آشکار می گردد و پس از تمام شدن جان من و ایستادن دیگری به جای من مرا خواهید شناخت”(2)
ادامه این محتوا در لینک 👇
http://www.mortezamotahari.com/fa/ArticleView.html?ArticleID=78784
#یادداشت_رسانه
زبان، عشق، فضای مجازی
🔍به بهانه قتل یک دختر نوجوان۱۴ ساله به دست پدرش و در ادامه ارتباط با یک جوان تقریبا۳۰ ساله، بررسی کنیم که چه عواملی #در_سطح_تکنیکال فضای مجازی و رسانه زمینه ساز چنین اتفاقات تلخی می شود.
▫️کاری با تحلیل های اجتماعی و بسترهای شکل گیری این واقعه دردناک فعلا نداریم و در متن مفصل تری می شود به آن پرداخت که عوامل پیدا و پنهان قضیه چه بوده و مقصران دولتی_خانوادگی_شخصیتی چه افراد یا نهادهایی هستند؟
▫️سوال این است که در فضای مجازی و درسطح رسانه چه چارچوب زبانی حاکم است؟ نقش زبانرسانه چیست که باعث تفاهم انسان هایی با اختلاف سنی بسیار بالا می شود؟ چگونه با ۱۵سال اختلاف سنی، رسانه می تواند با ادبیات حاکم بر آن، #فهم_متقابل و اقناع کافی برای یک ارتباط ایجاد نماید؟
🔸از این زوایه سوال کنیم که به راستی عشق چیست؟ بقدری اطلاعات فراوانی با سرعت بسیار بالایی در حال رد و بدل شدن است که گاهی باید #مکث و تاملی نمود و بدیهیات را از نو بازدید و بازتعریف نمود.
🔸بلی باید پرسید که #عشق چیست؟ آیا محصول یک لحظه و یک نگاه است یا یک مقوله فرآیندی است و طی سلسله اتفاقات و #کاشت یک سرسری علایم عاطفی_عملی سرکوچه دلی به تدریج به بهمن عشقی بدل می گردد؟
🔸قبل از رواج فضای مجازی که برخی عشق ها سرکوچه ها و دم خیابان ها و مقابل مدرسه ها شکل می گرفت، #عشق_خیابانی و درلحظه و با یک نگاه، خوش عاقبت و فرهیختگانی نبود و معمولا مورد مذمت واقع می شد.
🔸بعد از رواج فضای مجازی که شخصیت ها پشت نقاب های نوشتاری و تصویری سنگر گرفتند و #هویت_های_آواتاری شکل گرفت، این پروفایل و متن و زبان یک شخص بود که به مرور و در طول زمان و نه در یک لحظه لزوما، ارتباطی را رقم بزند و عواطفی را درگیر نماید.
چه اتفاقی در حال رخ دادن است و اساسا در مقوله روابط محبت آمیز، چه عنصر یا عناصری بعنوان #شاه_کلید عمل می نمایند؟
🔹آنچه که از برخی بررسی ها و تحلیل ها به دست می آید، کارکرد زبان بعنوان عنصری جدی در #فرایند_عشقی_سازی_روابط می باشد. استفاده از مقوله شعر و ادبیات خاص و واژگان متفاوت و یونیک در فضای مجازی، هنرِ دوستی و #قدرت_عاطفی_ارتباطی یک شخص را معین می کند.
🔹زبان دیگر عامل انتقال صرفا نیست و فقط برای #برونی_سازی و خودافشایی به کار نمی رود. صرفا این نیست که بیان عواطفی رخ بدهد و دیگری از تمنای درونی واقعی انسان باخبر شود.
زبان بعنوان برچسب هنرمندانه ای استفاده می شود که #خاصیت_درونی_سازی داشته و نفوذ در شخصیت دیگرانرا به مرور به انجام می رساند.
🔹زبان یک مدل کدگذاری حرفه ای است که برای دورزدن تمام گاردهای طرف مقابل استفاده می شود و باعث درونی شدن #فیگورهای_مجازی شخص در دل و ذهن مخاطب خاصش می شود.
🔻امروز اگر عاشق باشی و زبان ضعیفی داشته باشی یا از اول وارد بازی عاطفی نخواهی شد و یا بعد از ورود محکوم به #شکست از رقبای حرفه ای زبان باز و زبان دان خواهی شد که زمان زیادی را صرف یادگیری دلربایی و #تله_گذاری_های_زبانی_عاطفی نموده اند.
🔺مراقب باشیم که در فضای مجازی به راحتی و باهر انسان حتی ظاهرالصلاح و سالمی وارد گفت و گو نشویم که هرگفت و گو و بیانی می تواند سراسر کدگذاری شده باشد و از هرعبارتی ردپاهایی در دل ها و ذهن ها کاشته شود که به مرور منجر به ایجاد یک #بهمن_عاطفی خواهد شد.
☑️پس بایستی حواسمان به عبارات و جملاتی باشد که در فضای مجازی رد و بدل می شود و این فقط مخصوص نوجوانان و جوانان نیست که قربانی نشوند، چه بسا بزرگترها و صاحبان تجربه نیز اسیر #مزمزه_کردن و تجربه نگاری عبارات دیگران شده و به تدریج در قفس زبانی_عاطفی دیگری گرقتار گردند.
⏹ عباراتی مثل دلم خواست، متفاوت بود، متمایز و باشعور بود و این بابقیه فرق دارد و امثال ذلک صرفا می توانند طرح واره های شخصیتی یک انسان باشند که باعث ازبین رفتن #توان_ذهنی مقابله با هجوم عاطفی دیگران گردند.
🖊علیرضامحمدلو نویسنده و محقق سوادرسانه
@andisheengelabi
عصرتبیین عصررسانه
🎥 سریال یاغی، بحران هویت و ده نکته توصیفی_انتقادی
🔻#خط_روایی و موضوع اصلی غالب فیلمهای کارت، مردم پایین شهر و معضلاتی چون فقر و اعتیاد و کارتن خوابی بوده و در این سریال نیز سراغ همین سوژه #جنوب_شهر ولی با زاویه نگاهی متفاوت تر رفته است.
1️⃣ #دال_مرکزی داستان مساله هویت است که گریبان بچههای پایین شهر و خصوصا #قهرمان داستان به نام جاوید را گرفته که در به در به دلایلی که در سریال خواهید دید، دنبال شناسنامه میگردد که هم پله ای برای تحقق آرمانش باشد و هم او را از وضعیت اسفبار #کودکان_کار در آورد.
2️⃣برجسته کردن این نکته که فضای نابرابر، باعث رقم خوردن قماربازی، #شرط_بندی، #اعتیاد، #دزدی و سرانجام بیهویتی میشود را در تصویرسازی و انتخاب لوکیشن و نماهای بلند سریال شاهد هستیم.
3️⃣ علی شادمان در نقش جاوید، به دنبال کسب #هویت، متوجه میشود که شناسنامه برای این منظور کافی نیست و بایستی شخصیت داشته باشد تا به #عشق خود که دختری بنام “ابرا” است برسد...
4️⃣ در این سریال میان طبقه #فقیر و #غنی، قشر سومی (شارلاتانیزم) را به تصویر میکشد که با ابزار کودکان کار و بچههای بیپناه و گندهلات بازی و نوچه پروری، طبقه غنی را تَلکه کرده و به اصطلاح تیغ میزند.
5️⃣ در طول داستان، مفهوم #خانواده بشدت زخمی میشود. تمامی پدر و مادرها و حتی عمه و دایی های داستان بدلیل بداخلاقی، بی توجهی، فقدان، بی عاطفگی و حتی بیفرهنگی برچسب منفی میخورند و تصویر سیاهی از خانواده به مخاطب منتقل میشود.
6️⃣ تصویر مخدوش دیگر، قانون و #پلیس شهر است. پلیسی که یا در تعقیب متخلف، مستاصل میشود یا #فیک در میآید و یا اینکه توان اثبات جرم را نداشته و کمکی به حال شهروندان در احقاق حقوقشان نمیکند.
7️⃣ تصویر دیگری که منفی و مانع به نمایش در میآید، مقوله #دین و گزارهها و نشانههای #دینی است. شخصی که برای فوتشده ها تلقین و قرآن میخواند و یا عمه ای که اهل #نماز و مسجدی است ولی مانع رسیدن قهرمان داستان به منظورش میشود و بعد از اینکه مجبور به آزمایش DNA شد نیز مدعایش دروغ ازآب درآمده و اینطور برداشت میشود که یک شخصیت #نمازخوان و مسجدی مال یتیم خور بوده و ورثه را از ارثش محروم کرده بود.
8️⃣ محمد کارت در برخی از فیلم و سریال هایش شخصیت اول داستان را در لحظات متعددی به بهانه اصلاح سر یا کشتی گرفتن یا… بدون پیراهن و شلوار و #پوشش عرفی نشان میدهد که جواد عزتی با نقش حجت، در شنای پروانه و علی شادمان با نقش جاوید در این سریال، در تایید این مساله به چشم میخورند. استدلال کارگردان در بازی با برخی خطوط قرمز #عرفی و #شرعی، چه بسا باورپذیر نشان دادن کاراکتر اصلی و القای مفهوم صداقت و بیشیله پیله نشان دادن اوست که جای تامل دارد!
9️⃣ نگاه ترحم آلود مدیریت #کشتی با بازی پارسا پیروزفر به جاوید، پیامی جز تحقیر و نگاه از بالا به پایین ندارد. خریدهای #لاکچری طناز طباطبایی، همسر پارسا پیروزفر در سریال برای جاوید که به جهت تغییر شخصیت او و آماده شدنش برای ورود به دنیای جدید و حرفهای #کشتی صورت میگیرد، نسبت تحقیرآمیزی میان فقر و غنا ایجاد میکند. در واقع محبتی که توام با کرامت نیست و نگاه های عاقل اندر سفیهی که سر سفره به نحوه غذاخوردن جاوید دارند و نوع ادبیات تعاملیشان و چاکرم گفتن ها و سوتیهای متعدد زبانی جاوید، نشانههایی بر این مدعاست که نسبت فقیر و غنی #بالانس نبوده و شکاف فقر و غنا را علاوه بر بحث مالی، بعد شخصیتی میبخشد.
0️⃣1️⃣ #کودک_کاری که بعد بزرگسالی بعنوان مددجو تحت تربیت شارلاتانیزم قرار میگیرد و به نفع همان باند #شارلاتان و در محیطی مملو از اعتیاد، دست به دزدی از بیت المال هم میزند و بر روی تشک کشتی، سر برد و باختش #قمار و شرطبندی میشود تا نانی درآورد، تصویری از بحران هویت به نمایش می گذارد و فرار توام با عشق او با ابرا نیز، فرار به سمت تثبیت و تاسیس هویت جدید بوده که البته به مانع برخورد میکند.
🔺وقتی #لیوتار از ویژگی های عصر جدید، افول #ابرروایت های فراگیر همچون روشنگری و لیبرالیسم و مارکسسیم را بر میشمارد و سبقت گرفتن ارزشهای محلی و خرده روایتها را مطرح میکند، ناظر بر بحرانی است که شامل علم و دین و قانون و اخلاق و خانواده نیز میشود که در این سریال به وضوح شاهد این مختصات #پست_مدرن هستیم.
✍️علیرضا محمدلو، کارشناس و پژوهشگر رسانه
مشروح یادداشت:
🌐 https://v-o-h.ir/?p=43848
🆔 @andisheengelabi