✅چادر چیست؟
🍃چــــــــــــــــــــادر:
یعنی آنچه پشت در بر سر زهرا سوخت ولی از سر زهرا نیفتاد...
🍃چــــــــــــــــــــــــادر:
یعنی:آنچه با میخ به بدن زهرا دوخته شد ولی از سر فاطمه نیفتاد...
🍃چــــــــــــــــــــــــادر:
یعنی:آنچه زهرا با یک دستش او را گرفت که ازسرش نیفتد و با یک دستش کمربند علی را گرفت که او را نبرند.
و اگر قرار بود فقط یکی از این دو را میگرفت حتما چــــــادر بود...
🍃چــــــــــــــــــــــــادر
یعنی:آنچه ظهر عاشورا بر سر زینب سوخت ولی از سرش نیفتاد...
🍃چــــــــــــــــــــــــادر
یعنی:زینب راضی به تکه تکه شدن عباسش شد ولی راضی به دادن نخی از آن نشد…
🍃چــــــــــــــــــــــــادر
یعنی:حسین علیه السلام در لحظات آخر در گودال که فرمود:تا من زنده ام سراغ حرمم نروید…
🍃چــــــــــــــــــــــــادر
یعنی:شبیه ترین حالت یک بانوی شیعه به مادرش زهرای مرضیه سلام الله علیها ...
#ما_ملت_امام_حسینیم
🆔@asromid
🛑 میراث خوبی که شهید رئیسی برای پزشکیان گذاشت
🔹طبق اعلام بانک جهانی اقتصاد: ایران سال گذشته دومین کشور جهان در رشد اقتصادی(GDP) است که با افزایش ۵.۴ درصدی در تولید ناخالصی خود مواجهه شده است.
#شهید_جمهور
#عصر_امید✌️
🆔@asromid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اصولی برای افزایش محبّت
✍ استاد پناهیان
💠 در بین زن و شوهر محبت به صورت ابتدایی وجود دارد. اما این محبت قابل افزایش است. بیشتر شدن محبت است که زندگی را در طول سالهای طولانی شیرین نگه میدارد. اولین راه افزایش محبت این است که کنترل دل خودمان را خودمان دست بگیریم. وقتی خودت صاحب دل خودت شدی، میتوانی محبتها و سرگرمیهای اضافی را در دلت کم کنی و بیشتر به محبوب خودت بپردازی و محبتت را به او بیشتر کنی.
💠 دومین راه افزایش محبت این است که رگ خواب یکدیگر را بدست بیاورید. اساساً جنس زن و مرد با یکدیگر متفاوت است، سعی کنید نقاط تفاوت را پیدا کنید و در مواقع حساس بهترین رفتار را از خودتان نشان بدهید. مثلاً گاهی خانمها برای اینکه بفهمند چقدر دوستشان دارید ممکن است با دلایل کوچک قهر کنند، وقتی میبینی همسرت دلش گرفته، نگو خودش را لوس کرده، یا به او بیاهمیتی نکن! او میخواهد ارزشش را نزد تو بفهمد.
#عصر_امید✌️
🆔@asromid
#یکداستانیکپند
چرا در عزاداری شرکت نمیکنید؟
◾️مرحوم آیت الله حق شناس تهرانی میفرمودند:یک روز بنده در دهه اول محرّم، در یکی از حُجره های مسجد جامع تهران نشسته بودم با یکی از رفقا قرار گذاشته بودیم که درسی را مباحثه کنیم و بعد هم در مراسم عزاداری شرکت کنیم.
◾️همین که مشغول مطالعه شدم، چُرتم گرفت، آبی به صورتم زدم اما باز خوابم گرفت. در همین حال دیدم که دیوار حجره شکافته شد و هفت خانم که در مقابل آنها، بانوی محترمهِ رشیدهای بود، وارد شدند.
◾️تشخیص دادم که ایشان حضرت زینب کبری هستند. حضرت به بنده فرمودند:
◾️چرا در عزاداری شرکت نمیکنید؟عرض کردم:هم مباحثه میکنیم و هم در عزاداری شرکت میکنیم، فرمودند:
◾️در این دهه مباحثه را تعطیل کنید و فقط در عزاداری شرکت کنید! در این هنگام به طرفِ در حرکت کردند و قبل از این که به آن برسند، کلونِ در افتاد و در، باز شد.
◾️حجره من در طبقه دوم بود. در این حال دیدم کفِ مسجدِ چهل ستون بالا آمد و با کفِ حجره، هم سطح شد و آنها رفتند و در مجلس عزاداری شرکت کردند. وقتی از خواب بیدار شدم دیدم دو تن از دوستان مشغول عزاداری هستند.
◾️در عزاداری اباعبدالله شرکت کنید! حسین است!عزیزِ خداست، داداش جون! مبادا نسبت به این مجالس کوتاهی کنید!
#یارَبِّلاتُعَلِّققَلْبِیبِمالَیْسَلِی
______________________________
https://eitaa.com/asromid