eitaa logo
آستانِ مهر
6.4هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
17.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 🇮🇷 دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی ایران 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
📚 📗 نخل سوخته این کتاب روایت گر شهیدی است که حاج قاسم بسیار از ایشان یاد می کند، و او را عارفی بزرگ می خواند. و در نهایت وصیت می کنند در کنار مزار این شهید به خاک سپرده شوند. رهبری از شهید حسین یوسف اللهی، چون عارفان بزرگ یاد می کنند. این کتاب در 184صفحه سعی کرده تصویرگر این شهید باشد. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
📰 ۱۴ غرفه در نمایشگاه "حضور تا ظهور " حرم بانوی کرامت دایر است. محورهای نمایشگاه "حضور تا ظهور" سخنان مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می باشد که توسط راوی توضیح داده می شود. غرفه کودک و نوجوان این نمایشگاه، نقاشی روی صورت، خوشنویسی و ساخت دست سازه هایی جهت استفاده کودکان و نوجوانان در راهپیمایی 22 بهمن آموزش داده می شود. سرود، نمایش و نشست های تخصصی از دیگر برنامه هایی است که در نمایشگاه "حضور تا ظهور" برگزار می شود. همچنین نمایشگاه همه روزه پذیرای اردوهای مدارس جهت بازدید می باشد، و تاکنون استقبال پرشور و بی نظیری صورت گرفته است. این نمایشگاه همه روزه تا دوم اسفند ماه، از ساعت ۹ صبح تا ۹ شب در صحن صاحب الزمان(علیه السلام) حرم مطهر پذیرای عموم زائران و مجاوران می باشد. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت یازدهم🍃 دلم میخواست از کنارش تکان
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت دوازدهم🍃 بعدازظهر رفتیم آزمایش دادیم، منوچهر رفت جواب را بگیرد من نرفتم. پایین منتظر ماندم. از پله ها که می آمد پایین، احساس کردم از خوشی روی هوا راه میرود. بیشتر حسودیم شد. ناراحت بودم منوچهر را کامل برای خودم می خواستم. گفت: بفرمایید مامان خانوم چشمتان روشن. اخم هایم تا دماغم رسیده بود گفت: دوست نداری مامان شوی؟؟ دیگر طاقت نیاوردم گفتم: نه دلم نمیخواهد چیزی بین من و تو جدایی بیندازد حتی بچه مان. تو هنوز بچه نیامده توی آسمانی. منوچهر جدی شد گفت: یک صدم درصد هم تصور نکن کسی بتواند اندازه سرسوزنی جای تو را در قلبم بگیرد تو فرشته ی دنیا و آخرت منی. واقعا نمی توانستم کسی را بین خودمان ببینم هنوزم احساسم فرقی نکرده اگر کسی بگوید من بیشتر منوچهر را دوست دارم پکر می شوم. بچه ها می دانند علی میگوید ما باید خیلی بدویم تا مثل بابا توی دل مامان جا بشویم. می گویم: هرکس جای خودش را دارد. علی روز تولد حضرت رسول بدنیا آمد. دعاکردم آنقدر استخوانی باشد که استخوان هایش را زیر دستم احساس کنم. همین طور هم بود وقتی بغلش کردم احساس خاصی نداشتم با انگشت هایش بازی می کردم. انگشت گذاشتم روی پوستش، روی چشمش، باور نمی کردم بچه من است. دستم را گذاشتم جلوی دهانش میخواست بخوردش. آن لحظه تازه فهمیدم عشق به بچه یعنی چه. گوشه دستش را بوسیدم. منوچهر آمد با یک سبد گل کوکب لیمویی. از بس گریه کرده بود چشمانش خون افتاده بود. تا فرشته را دید دوباره اشک هایش ریخت. گفت: فکر نمیکردم زنده ببینمت از خودم متنفر شده بودم. علی را بغل گرفت و چشم هایش را بوسید. همان شکلی بود که توی خواب دیده بود. پسری با چشمان مشکی درشت و مژه های بلند. علی را داد دست فرشته. روزنامه را انداخت کف اتاق و دو رکعت نماز خواند. نشست، علی را بغل گرفت و توی گوشش اذان و اقامه گفت. بعد بین دست هایش گرفت و خوب نگاهش کرد. گفت: چشم هایش مثل توست، هی تو چشم آدم خیره می شود و آدم را تسلیم میکند. تا صبح پای تخت فرشته بیدار ماند. از چند روز پیش هم که از پشت در اتاق بیمارستان تکان نخورده بود، چشم هایش باز نمی شد. از دو هفته بعد زمزمه هایش شروع شد. به روی خودم نمی آوردم. هیچ وقت به منوچهر نگفتم برو، هیچ وقت هم نگفتم نرو. علی چهارده روزه بود. خواب و بیدار بودم و منوچهر سر جانماز سرش به مهر بود و زار زار گریه می کرد. میگفت: خدایا من چی کار کنم؟ خیلی بی غیرتی است که بچه ها آن جا بروند روی مین و من این جا پیش زن و بچه ام کیف کنم. چرا توفیق جبهه رفتن را ازم گرفته ای؟ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
💠 : ✍ بچه‌ها را سیاسی بار بیاورید آقایان که تربیت بچه‌ها را انجام می‌دهند، مسائل سیاسی روز را هم به آنها تعلیم بکنند. نمی‌گویم همه آن این باشد. همه چیز باید باشد. یک بچه‌ای که از یک مدرسه بیرون می‌آید، باید مسائل دینی‌اش را بداند. مسائل نماز و روزه‌اش را بداند، هم تربیت‌های علمی بشود و هم تربیت سیاسی 📙 صحیفه نور، ج۵ ص۱۰۹ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
🔘 اعلام نتایج قرعه کشی فیش تبرکی روز 21 بهمن ماه: 🔻ایتا: SHIMA za1395 zayton 🔻اینستاگرام: Khda313 🔻تلگرام: زهرا 🔹ضمن عرض تبریک به برگزیدگان، برندگان فیش غذای تبرکی حداکثر تا روز 23 بهمن ماه برای تحویل فیش خود به آیدی @karimeh_139 پیام دهند. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
🔈 🔸برگزاری پنجمین دوره آموزشی تغذیه سالم از منظر قرآن و عترت ویژه خواهران 🔘 مدرس دوره: استاد گلبرگ، محقق و پژوهشگر 🔹زمان: بهمن ماه ۱۳۹۸، ساعت ۹:۳۰ صبح الی ۱۱ 🔹مکان: حرم مطهر، شبستان نجمه خاتون(سلام الله علیها) ✅ خواهران جهت ثبت نام به واحد معارف مراجعه فرمایند تلفن تماس: ۳۷۱۷۵۵۱۵ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
🔺 وظیفه مسافر مردّد در اقامت ده روز 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
📰 پنجمین دوره آموزشی تغذیه سالم، هر هفته پنجشنبه ها از ساعت ۹:۳۰ الی ۱۱ صبح در شبستان نجمه خاتون علیها السلام برگزار می شود این دوره که اولین جلسه آن هفته گذشته شروع شده است، دکتر فرهاد گلبرگ در مورد مبانی پبکر شناسی انسان، بررسی خلقت انسان از منظر قرآن و شناخت دستگاه های ۱۱ گانه بدن صحبت کرد. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت دوازدهم🍃 بعدازظهر رفتیم آزمایش دا
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سیزدهم🍃 عملیات نزدیک بود. امام گفته بودند خرمشهر باید آزاد بشود. منوچهر آرام شده بود، که بلند شدم. پرسیدم: «تا حالا من مانعت بوده ام؟» گفت: «نه.» گفتم: «میخواهی بروی، برو. مگر ما قرار نگذاشته بودیم جلوی هم را نگیریم؟» گفت: «آخر تو هنوز کامل خوب نشده ای.» گفتم: «نگران من نباش.» فردا صبح رفت. تیپ حضرت رسول تشکیل شده بود. بعنوان آرپی چی زن و مسئول تدارکات گردان حبیب رفت. دلواپس بود. چقدر شهید می آورند. پشت سر هم مارش عملیات می زدند. به عکس قاب شده ی منوچهر روی تاقچه دست کشید. این عکس را خیلی دوست داشت. ریش های منوچهر را خودش آنکادر می کرد. آن روز، از روی شیطنت، یک طرف ریش هاش را با تیغ برده بود تا چانه، و بعد چون چاره ای نبود، همه را از ته زده بود. این عکس را به همه ی اوقات تلخی منوچهر ازش گرفته بود. منوچهر مجبور شد یک ماه مرخصی بگیرد و بماند پیش فرشته. روش نمی شد با آن سرووضع برود سپاه؛ بین بچه ها. اما دیگر نمی شد از این کلک ها سوار کند. نمی توانست هیچ جوره او را نگه دارد پیش خودش. یک باره دلش کنده شد. دعا کرد برای منوچهر اتفاقی نیفتد. می خواست با او زندگی کند؛ زیاد و برای همیشه. دعا کرد منوچهر بماند. هرچه می خواست بشود، فقط او بماند. همان روز ترکش خورده بود. برده بودندش شیراز و بعد هم آورده بودند تهران. خانه ی خاله اش بودیم که زنگ زد. گفتم: «کجایی؟ صدات چقدر نزدیک است.» گفت: «من همیشه به تو نزدیکم.» گفتم: «خانه ای؟» گفت: «نمی شود چیزی را از تو قایم کرد.» رفته بود خانه ی پدرم. گوشی را گذاشتم، علی را برداشتم رفتم. منوچهر روی پله ی مرمری کنار باغچه نشسته بود و سیگار می کشید. رنگش زرد بود. سیگار را گذاشت گوشه لبش و علی را با دست راست بغل کرد. نشستم کنارش روی پله و سیگار را از لبش برداشتم انداختم دم حوض. همین که آمدیم حرف بزنیم، پدرم با پدرومادر منوچهر وعموش، همه آمدند و ریختند دورش. عمو منوچهر را بغل کرد و زد روی بازوش. من فقط دیدم منوچهر رنگ به روش نماند. سست شد نشست. همه ترسیدیم که چی شد. زیر بغلش را گرفتیم، بردیم تو. زخمی شده بود. از جای ترکش بازوش خون می آمد و آستینش را خونی می کرد. می دانستم نمی خواهد کسی بفهمد. کاپشنش را انداختم روی دوشش. علی را گذاشتیم آنجا و رفتیم دکتر. کتفش را موج گرفته بود. دستش حرکت نمی کرد. دکتر گفت: «دوتا مرد می خواهد که نگهت دارند.» آمپول های بزرگی بود که باید می زد به کتفش. منوچهر گفت: «نه، هیچ کس نباشد. فقط فرشته بماند، کافی است.»... 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi
📽 #زنده_از_حرم | هم اکنون 💠 گرامیداشت پیروزی انقلاب اسلامی ◾️ و اربعین شهادت سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همرزمان شهیدشان شعرخوانی حاج میثم #مطیعی @astanqom
🦋 تو را چون حضرت عمار دیدم شبیه میثم تمار دیدم تو را ای شیر مرد عرصه‌ی عشق به چشم دشمنان چون خار دیدم از دست خدا گرفت حاجت آخر شد عاقبتش به خیر و برکت آخر او مالک اشتر علی بود و رسید در راه ولایت به شهادت آخر! سردار بدون واهمه… یعنی تو محبوب قلوب ما همه... یعنی تو گفتی بنویسند فقط سربازی سرباز عزیز فاطمه… یعنی تو ای صبحِ ظفرمندی در شامِ پریشانی نام آور دورانها، در رسمِ مسلمانی صد دسته گلِ نرگس، باعرض ادب دارم تقدیم نگاهِ تو سردار، سلیــــمانی 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanfarhangi