eitaa logo
آستانِ مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 📗 آن حسین کیست؟ پسر غلامحسین این کتاب روایتگر شهیدی که حاج قاسم سلیمانی بسیار از ایشان یاد می کند، و او را عارفی بزرگ می خواند و در نهایت وصیت می کند در کنار مزار این شهید به خاک سپرده شود. رهبری از شهید حسین یوسف اللهی، چون عارفان بزرگ یاد می کنند. این کتاب در 300 صفحه سعی کرده تصویرگر این شهید باشد. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت بیست و سوم🍃 درس خواندن را هم شروع
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت بیست و چهارم🍃 از سرتاپایش عکس گرفتند. چند بار آندوسکوپی کردند و از معده اش نمونه برداری کردند، اما نفهمیدند مشکلش چیست. یک هفته مرخص شده بود. گفت «فرشته، دلم یک جوری است. احساس می کنم روده-هایم دارد باد می کند.» دو سه تا توت سفیدِ نوبرانه که جمشید آورده بود، خورده بود. نفس که می کشید، شکمش می آمد جلو و برنمی گشت. شده بود عین قلوه سنگ. زود رساندیمش بیمارستان. انسداد روده شده بود. دوباره از روده اش نمونه برداری کردند. نمونه را بردم آزمایشگاه. تا برگردم، منوچهر را برده بودند بخش جراحی. دویدم بروم بالا، یک دختر دانشجو سر راهم را گرفت. گفت «خانم مدق، اینها تشخیص سرطان داده اند، ولی غده را پیدا نمی کنند. می خواهند شکمش را باز کنند، ببینند غده کجاست.» گفتم «مگر من میگذارم.» منوچهر را آماده کرده بودند ببرند اتاق عمل. گفتم دست بهش بزنین روزگارتان را سیاه میکنم.» پنبه الکل برداشتم، سِرُم را از دستش کشیدم و لباس هایش را تنش کردم. زنگ زدم به پدرم و گفتم بیاید دنبالمان. می خواستم منوچهر را از آن جا ببرم. دکتر سماجتم را که دید، یک نامه نوشت، گذاشت روی آزمایش های منوچهر و ما را معرفی کرد به دکتر میر. دکتر میر جراح غدد بیمارستان جم است. منوچهر را روز عاشورا بستری کردیم بیمارستان جم. اذان ظهر را که گفتند، با این که سِرُم داشت، بلند شد ایستاد و نماز خواند. خیلی گریه کرد. سلام نمازش را که داد، رفت سجده و شروع کرد با خدا حرف زدن «خدایا، گله دارم. من این همه سال جبهه بودم. چرا من را کشانده ای این جا، روی تخت بیماستان؟ من از این جور مردن متنفرم.» بعد نشست روی تخت گفت «یک جای کارم خراب بود. آن هم تو باعثش بودی. هر وقت خواستم بروم، آمدی جلوی چشمم سد شدی. حالا برو دیگر.» همه ی بی مهری و سرسنگینیش برای این بود که دل بکنم. می دانستم. گفتم «منوچهر خان، همچین به ریشت چسبیده ام و ولت نمی کنم. حالا ببین.» ما روزهای سخت جنگ را گذرانده بودیم. فکر می کردم این روزها هم می گذرد، پیر می شویم و به این روزها می خندیم. ناهار بیمارستان را نخورد. دلش غذای امام حسین را میخواست. دکترش گفت «هرچه دلش خواست بخورد. زیاد فرقی نمی کند.» به جمشید زنگ زدم و او از هیئت غذا و شربت آورد. همه ی بخش را غذا دادیم. دو بشقاب ماند برای خودمان. یکی از مریض ها آمد. به او غذا نرسیده بود. منوچهر بشقاب غذایش را داد به او و دو تایی از یک بشقاب خوردیم. نگران بودم دوباره دچار انسداد روده شود، اما بعداظهر که از خواب بیدار شد، حالش بهتر بود. گفت «از یک چیز مطمئنم. نظر امام حسین روی من هست. فرشته، هر بلایی سرم بیاید، صدایم درنمی آید.» تا صبح بیدار ماند. نماز می خواند، دعا می کرد، زل می زد به منوچهر که آرام خوابیده بود؛ انگار فردا خیلی کار دارد. از خودش بدش آمد. تظاهر کردن را یاد گرفته بود؛ کاری که هرگز فکر نمی کرد بتواند. این چند روز تا آن جا که توانسته بود، پنهانی گریه کرده بود و جلوی منوچهر خندیده بود. دکتر تشخیص سرطان روده داده بود. جواب کمیسیون سپاه هم آمده بود؛ جانباز نود درصد. هر چند تا دیروز زیر بار نرفته بودند که این بیماری ها از عوارض جنگ باشد. با این همه، باز بنیاد گفته بود بیماری های منوچهر مادرزادی است. همه عصبانی بودند؛ فرشته، جمشید، دوستان منوچهر. اما خودش می خندید که «وقتی به دنیا آمدم، بدنم پر از ترکش بود. خب، راست می گویند.» هیچوقت نتوانسته بود مثل او سکوت کند... 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
📜 امام صادق علیه السلام: هر که نگران رسیدن بلایی به خود باشد و پیش از رسیدن بلا دعا کند، خداوند عزوجل هرگز آن بلا را به او نرساند. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
📸 #گزارش_تصویری شست‌وشو و ضدعفونی روزانه چادرهای امانی در حرم کریمه اهل‌بیت(س) روزانه بیش از 500 قواره چادر امانی در حرم مطهر کریمه اهل‌بیت(س) توسط خادمان خدمات زائر شست‌وشو و ضدعفونی می‌‌شود که در روزهای پر جمعیت میانگین دو هزار زائر از این چادرها استفاده می‌کنند. 🔷🔸💠🔸🔷 📎لینک گزارش تصویری: https://news.amfm.ir/?p=60858 @astanqom
22.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 🎞 آنچه در مورد سوغات ناخوانده چین باید بدانیم، و دیگران را از آن باخبر کنیم 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🔉 🔘 واحد مراسم امورفرهنگی خواهران برگزار میکند: 🔸 ختم های روزانه قرآن 🔸ختم های چهل روزه: 🔹زیارت عاشورا 🔹زیارت آل یاسین 🔹حدیث کساء 🔹دعای عهد 🔹دعای توسل 🔹سوره یس 🔹سوره واقعه 🔹سوره حشر جهت شرکت در ختم ها به آیدی های زیر پیام دهید: @karimeh_136 @karimeh_137 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت بیست و چهارم🍃 از سرتاپایش عکس گرف
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت بیست و پنجم🍃 صبح قبل از عمل تنها بودیم. دستم را گرفت و گذاشت به سینه اش. گفت «قلبم دوست دارد بمانی، اما عقلم می گوید این دختر از پانزده سالگی به پای تو سوخته. خدا زیبایی های زندگی را برای بنده های خویش خلق کرده. او هم باید از آن ها استفاده کند. شاد باشد.» لب هایش می لرزید. گفتم: «من که لحظه های شاد زیاد داشتم. از جبهه برگشتن هایت، زنده بودنت، نفس هایت، همه شادی زندگی من است. همین که می بینمت، شادم.» گفت: «من تا حالا برایت شوهری نکردم. از این به بعد هم شوهر خوبی نمی توانم باشم. تو از بین می روی.» گفتم: «بگذار دوتایی با هم برویم.» همان موقع جمشید و رسول آمدند. پرستارها هم برانکار آوردند که منوچهر را ببرند. منوچهر نگذاشت. گفت: «پاهایم سالم است. می خواهم راه بروم. هنوز فلج نشده ام.» جلوی در اتاق عمل، برگشت صورت جمشید و رسول را بوسید. دست من را دو سه بار بوسید. گفت: «این دست ها خیلی زحمت کشیده اند. بعد از این بیشتر زحمت می کشند.» نگاهم کرد و پرسید «تا آخرش هستی؟» گفتم: «هستم.» و رفت، حتی برنگشت پشتش را نگاه کند. «نکند برنگردد؟» لبه ی تخت منوچهر نشست، مثل ماتم زده ها. باید چه کار کند؟ فکرش کار نمی کرد. همه ی بدنش گوش شده بود بیایند خبر بدهند که منوچهر... دکتر با یک درصد امید او را به اتاق عمل برد. به فرشته گفته بود «به توسل خودتان برمی گردد.» چند بار وضو گرفت، اما برای دعا خواندن تمرکز نداشت. حال خودش را نمی فهمید. راه می رفت، می نشست، چادرش را برمی داشت، دوباره سر می کرد. سر ظهر صدایش زدند. پاهایش را هم راه خودش کشید تا دم اتاق ریکاوری. توی اتاق شش تا تخت بود. دوتا از مریض ها داد می زدند، یکی استفراغ می کرد، یکی اسم زنی را صدا می زد و دو نفر دیگر از درد به خودشان می پیچیدند. تخت آخر، دست چپ منوچهر بود. به سینه اش خیره شد. بالا و پایین نمی آمد. برگشت به دکتر نگاه کرد و منتظر ماند. دکتر گفت: «موقع بی هوشی روح آدم ها خودش را نشان می دهد. روحش صاف صاف است.» گوشش را نزدیک لب های منوچهر برد که تکان می خورد. داشت اذان می گفت. تمام مدت بی هوشی ذکر می گفت. قسمتی از کبد و معده و روده اش را برداشته بودند. تا چند روز قدغن بود کسی بیاید ملاقاتش. اما زخمش عفونت کرد. تا دو هفته چیزی نمی توانست بخورد. یواش یواش مایعات می خورد. منوچهر باید شیمی درمانی می شد. از آزمایش مغز استخوان، پیشرفت سرطان را می سنجند و بر اساس آن شیمی درمانی می کنند. دکتر شفاییان متخصص خون است که دکتر میر برای مداوای منوچهر معرفیش کرد. روز آزمایش نمی دانم دردی که من کشیدم بدتر بود یا دردی که منوچهر کشید. دلم می سوزد؛ می گویم ای کاش یک بار داد می زد، صدای ناله اش بلند می شد، دردش را می ریخت بیرون. همین صبوری و سکوت ها، دکترها و پرستارها را عاشق کرده بود. هر کاری از دستشان بر می آمد، دریغ نمی کردند. تا جواب آزمایش آماده شود، منوچهر را مرخص کردند... 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
گرامی وارثِ محمودِ احمد امام باقری، نامت محمّد فروزان اختری برتر ز انجم تو فخر عترتی، خورشید پنجم ولادت امام محمدباقر علیه السلام مبارك باد☘ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
📿 ماه رجب ماه اجابت دعا 🔺دعای حلول ماه رجب 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
💐 با حب تو، کسی که دلش را محک زده طعنه به پارسایی حور و ملک زده سرشار از زلالی نور یقین شده در مرقد منور تو، قلب شک زده از چشمه های فیض تو، سیراب می شود هرکس دلش ز قحطی ایمان ترک زده 🔷🔸💠🔸🔷 با انتشار و تبلیغ کانال آستانِ مهر، شما هم می‌توانید خادم افتخاری حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها باشید. کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🌷ضمن عرض تبریک حلول ماه رجب و ولادت امام محمدباقرعلیه السلام، نتایج مسابقه مشکات همراه جواب صحیح سوالات اعلام می‌شود 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr