eitaa logo
آستانِ مهر
7.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
3هزار ویدیو
69 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج سید علی حسینی نژاد98-12-11 hadis kasa.mp3
زمان: حجم: 7.31M
💠 🔹با نوای حاج سید علی 🔸 به نیت آرامش جامعه، رفع بلا و سلامتی بیماران 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسانه آستان مقدس @astanmedia
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و یکم🍃 دلم که می گیرد میروم رو
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و دوم🍃 گاهی از نمازش می فهمید دلتنگ است، دلتنگ که می شد نماز خواندنش زیاد می شد و طولانی. دوست داشت مثل او باشد، مثل او فکرکند، مثل او ببیند، مثل او فقط خوبی ها رو ببیند. اما چطوری؟ منوچهر می گفت: "اگر دلت باخدا صاف باشد، خوردنت، خوابیدنت، خنده ها و گریه هات برای خدا باشد، اگر حتی برای او عاشق شوی، آن وقت بدی نمی بینی، بدی هم نمی کنی، همه چیز زیبا می شود." و او همه ی زیبایی ها را در منوچهر می دید. با او می خندید و بااو گریه می کرد. بااو تکرار می کرد: "نردبان این جهان ما و منی ست عاقبت این نردبان بشکستنی ست؛ لیک آن کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست." چرا این را می خواند؟ او که باکسی کاری نداشت. پرسید. گفت: "برای نفسم میخوانم" اما من نفسانیت نمی دیدم. اصلا خودش را نمی دید. یادم هست یک بار وصیت کرد: "وقتی من را گذاشتید توی قبر، یک مشت خاک بپاشید به صورتم" پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه به خودم بیایم ببینم دنیایی که بهش دلبسته بودم و به خاطرش معصیت میکردم یعنی همین. گفتم: مگر تو چقدر گناه کرده ای؟ گفت: خدا دوست ندارد بنده هایش را رسوا کند. خودم می دانم چه کاره ام. حال منوچهر روز به روز وخیم تر می شد. با مرفین و مسکن دردش را آرام میکردند. دی ماه حال خوشی نداشت. نفس هاش به خس خس افتاده بود. گفتم ولش کن امسال برای علی جشن تولد نمی گیریم. راضی نشد گفت: ما که برای بچه ها کاری نمی کنیم. نه مهمانی رفتنشان معلوم است نه گردش و تفریحشان. بیشترین تفریحشان این است که بیایند بیمارستان عیادت من. خودش سفارش کیک بزرگی داد که شکل پیانو بود چند نفر را هم دعوت کردیم. خوشبخت بود و خوشحال. خوشبخت بود چون منوچهر را داشت، خوشحال بود چون علی و هدی پدر را دیدند و حس کردند. و خوشحال تر می شد وقتی می دید دوستش دارند. منوچهر برای عید یک قانون گذاشته بود، خرید از کوچک به بزرگ. اول هدی بعد علی بعد فرشته و بعد خودش. ولی ناخودآگاه سه تایی می ایستادند برای انتخاب لباس مردانه. منوچهر اعتراض می کرد اما آنها کوتاه نمی آمدند. روز مادر علی و هدی برای منوچهر بیشتر هدیه خریده بودند. برای فرشته یک اسپری خریده بودند و برای منوچهر شال گردن، دستکش، پیراهن و یک دست گرمکن. این دوست داشتن برایش بهترین هدیه بود. به بچه ها می گویم: شما خوشبختید که پدر را دیدید و حرفهایش را شنیدید و باهاش درددل کردید. فرصت داشتید سوال هایتان را بپرسید و محبتش را بچشید. به سختی هایش می ارزید... 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
💠 🔸رهبر انقلاب، امروز پس از کاشت نهال در توصیه ای همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: 🔹البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگتر از آن وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار می تواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند. 🔹ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش مضمونی است که می توان با این الفاظ زیبا و باتوجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت. ۹۸/۱۲/۱۳ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
23.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 🔸هفت توصیه دکتر شاهین فرهنگ در مقابل با ✅نشر حداکثری 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
🔻 🔸آب قطره قطره می‌چکد و با و سماجت، سنگ بزرگ را سوراخ می‌کند! و ضربه‌های پی در پی تبری کوچک، درختی کهن را به پایین می‌اندازد. 🔸بیاد داشته باش تکرار تأثیر به سزایی در زندگی خواهد گذاشت، و با سرسختی و سماجت در یک کار، شما می‌توانید به اوج موفقیت برسید. ✅ فقط کافیست، بخواهید 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
#خانه_های_فاطمی ✨ پویش قرائت خانوادگی #حدیث_شریف_کساء به نیت آرامش جامعه، رفع بلا و سلامتی بیماران قرار ما هر شب، قرائت حدیث شریف کساء همراه با اعضای خانواده 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @astanqom
حجت الاسلام و المسلمین خورشیدی98-11-07 khorshidi.mp3
زمان: حجم: 10.12M
💠 #حدیث_کساء 🔹با نوای حجت الاسلام و المسلمین #خورشیدی 🔸 به نیت آرامش جامعه، رفع بلا و سلامتی بیماران #همه_بخوانیم #انتشار_بدهید 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسانه آستان مقدس #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @astanmedia
آستانِ مهر
📖 #داستان جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و دوم🍃 گاهی از نمازش می فهمید
📖 جذاب و عاشقانه اینک شوکران (قصه شهید منوچهر مدق) 🍃قسمت سی و سوم🍃 دو روز مانده به عید هفتاد و نه بود که دل درد شدیدی گرفت. از آن روزهایی که فکرمیکردم تمام می کند. آن قدر درد داشت که می گفت: پنجره را بازکن خودم را پرت کنم پایین. درد می پیچید توی شکم و پاها و قفسه ی سینه اش. سه ساعتی را که روز آخر دیدم. آن روز هم دیدم. لحظه به لحظه از خدا فرصت می خواستم. همیشه دعا میکردم کسی دم سال تحویل داغ عزیزش را نبیند. دوست نداشتم خاطره ی بد توی ذهن بچه ها بماند. تنها بودم بالای سرش. کاری نمی توانستم بکنم. یک روز و نیم درد کشید و من شاهد بودم. می خواستم علی و هدی را خبرکنم بیایند بیمارستان، سال تحویل را چهارتایی کنار هم باشیم. که مرخصش کردند. دلم میخواست ساعتها سجده کنم. می دانستم مهمان چند روزه است. برای همان چند روز دعاکردم. بین بد و بدتر بد را انتخاب می کردم. منوچهر می گفت: بگو بین خوب و خوبتر و تو خوب را انتخاب می کنی. هنوز نتوانسته ای خوبتر را بپذیری سر من را کلاه می گذاری. سال هفتاد و نه انگار آگاه بود سال آخر است. به دل ما هم برات شده بود. هر سه دلتنگ بودیم. هدی روی میز کنار تخت منوچهر، سفره ی هفت سین را چید و نشستیم دور منوچهر که روی تختش نماز میخواند. لحظه های آخر هرسال سر نماز بود و سال تحویل می شد. سجده ی آخرش بود. سه تایی شش دانگ حواسمان به منوچهر بود. ازاین فکر که ممکن بود نباشد اشکمان می ریخت. و او سرنماز انگار می خندید. پراز آرامش بود و اشتیاق. و ما پر از تلاطم. نمازش که تمام شد دستش را حلقه کرد دور سه تایی مان. گفت: شما به فکر چیزی هستید که می ترسید اتفاق بیفتد اما من نگران عید سال بعد شما هستم. این طوری که می بینمتان، می مانم چه جوری شما را بگذارم و بروم. علی گفت: بابا این چه حرفیه اول سال میزنی؟ گفت: نه باباجان، سالی که نکوست از بهارش پیداست، من از خدا خواسته ام توانم را بسنجد. دیگر نمی توانم ادامه بدهم. تا من آرام می شدم، علی با صدا گریه میکرد. علی ساکت می شد هدی گریه می کرد. منوچهر نوازشمان می کرد. زمزمه کرد: سال دیگر چه بکشم که نمی توانم دلداریتان بدهم؟ بلند شد رفت رو به رویمان ایستاد. گفت: باورکنید خسته ام... 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
ای كوی تو قبله ی مراد ادركنی ای دادرس روز معاد ادركنی ای گشته زفرط جود و احسان و عطا مشهور و ملقب به جواد ادركنی ولادت باسعادت امام جواد علیه السلام مبارك باد☘ 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
📜 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: نخل را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید. درخت بارور را قطع نکنید و زراعت را به آتش نکشید؛ زیرا شما نمی دانید، شاید در آینده به آن نیازمند شوید. 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم @astanehmehr
20.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #مولودی 💠 مولودی خوانی سید مهدی میرداماد به مناسبت میلاد امام جواد علیه السلام 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @astanqom