الان داشتم فک میکردم دیدم من تموم این سالهایی که تو یه شهر برفی زندگی کردم هیچ وقت نتونستم آدم برفی درست کنم.
حتی اخرین باری که برف بازی کردم رو از لا به لای خاطرات غبارگرفتهام پیدا نمیکنم
هدایت شده از چه غلطایی نباید کرد؟
نباید با کسی که میخواد پولشو ازتون پس بگیره مثل گدا رفتار کنید.
یکی باید دست و پای منو ببنده تا وقتی کتابای نصفه رو تموم نکردم کتاب جدید شروع نکنم
کاش پایان همه روابط با جنگ و دعوا باشه تا چیزی که ته دلت میمونه کینه و نفرت باشه نه اینکه آفت تدریج مثل کرم از درون کمکم رابطه رو محدود و محدود تر کنه تا ببینی دیگه اساسا ارتباطی نمونده فقط یه غم باقی بمونه کنج دلت.
با انسانهای چاپلوس و یا حتی اونایی که احساساتشون رو اغراقآمیز بیان میکنن نمیتونم کنار بیام ، اینا باعث میشن من حس کمبود احساس داشته باشم از ابراز احساسات معمولیم هم ناتوان بشم .
قیافه غذاهایی که من میپزم اینطوریان که انگاری یکی اون غذا رو خورده و بالا آورده🌹
اعتراف میکنم اون موقعهایی که کتاب درسی گرفتم دستم و درحالی که نگاهم به کتابه تو سالن مدرسه یا خونه قدم میزنم و زیر لب زمزمه میکنم درس نمیخونم بلکه دارم با خودم حرف میزنم