مخاطب خودتان را خلق کنید
ذائقۀ جدید برای مخاطب بسازید
از جمله کارهایی که باید بکنید، یکی این است که مخاطبِ خودتان را خلق کنید.
اگر به فکر این باشید که مخاطب جبهۀ مقابل را تصرّف کنید، ممکن است همین فکر، شما را وسوسه کند که به تقلیدِ کارِ جبهۀ مقابل بپردازید.
بعضی از عناصر جبهۀ خودی که مثلاً داستان مینویسند یا فیلم میسازند، با این خیال که مخاطبین جبهۀ مقابل را جذب کنند، به مسائلی میپردازند که نویسنده یا فیلمساز جبهۀ مقابل به آنها پرداخته است. مثلاً آنها برای جاذبۀ فیلم از عامل زن - یعنی عامل جنسی - استفاده میکنند؛ اینها هم همین کار را میکنند. این کار، به هیچ وجه صحیح نیست؛ چون به سایش در جبهۀ خودی کمک میکند. بنده این را قبول ندارم. نه فقط قبول ندارم، بلکه تصوّر میکنم این فکر، غلط و این کار، اشتباه است. ما باید مخاطب خودمان را خلق کنیم. اگر دشمنِ ما با تکرار یک حرف، گوشها را با آن آشنا میکند، ما نباید مجبور شویم حرفی را که او میخواهد، تکرار کنیم. اگر او با خوراندن یک خوراک، ذائقۀ جدیدی برای مردم کشور خلق میکند، ما نباید تبعِ آن ذائقۀ خلق شده باشیم. خودمان باید ذائقۀ دیگری خلق کنیم؛ یعنی همانی که مطابق فکر و ایمان و عقیدۀ ماست. خلاصه اینکه، اگر دشمن خصوصیّاتی را در کار خودش برجسته میکند، ما تقلید نکنیم.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور ۱۳۷۳٫۰۴٫۲۲
@fakhrian_ir
حالا ما ته پیاممون نقطه میذاریم یا نمیذاریم، نون شب شما قطع میشه؟ آدم اختیار نقطههای پیامشم نداره دیگه
اعصاب خورد کن ترین آدما اونایی هستن که اشتباهاتشون رو بهشون تذکر میدی مثل بز باهات رفتار میکنن و هی میخوان یه چی بدهکارت کنن. بابا ولم کن
خیلی دوست داشتم ازینایی باشم که غیر از خدا از هیچی نمیترسن ولی خب متاسفانه مثل چی از مامانم میترسم
دوستان اگر منِ غربگدایِ غربزدهیِ کرهزدهیِ برده مُدِ و اسیر ترندیگ رو میبخشید باید بگم من از آلاستار و کانورس خیلی خوشم میاد.
امام حسین سلام.
نمیدانم نامه چندمی است که برایتان مینویسم حتی این را هم نمیدانم که میان انبوه نامههای نورانی، نامه کدر من به چشمتان میآید یا نه، نمیدانم حتی خِیل نامههایی که تاکنون برایتان نوشتهام را خواندهاید یا نه. اما مینویسم چون همیشه و همه جا از کرامت شما شنیدهام.
شما با نورانیترینها در بلندای تاریخ ایستادهاید و ما مانند شمعهای کوچکِ در آستانهی خاموشی در قعر دنیا به حرص و هوس خود مشغولیم و دغدغههایمان از افراد و اشخاص بالاتر نمیرود. درگیر فرعیترین اتفاقات و بیاهمیتترین موضوعات، گردِ جهان میگردیم و میگردیم و جهان میگردد و ما روسیاهتر میشویم.
نگذار خاموش شویم اقا، شمعی کوچکیم و با هر باد و هوسی میلرزیم و کم نور میشویم و کم نور تر، شمایید که سرپناه مایید، شمایید که حتی در سیاهی مطلق هم به دلمان گرما میبخشید و از نورتان به ما هدیه میدهید. میدانم؛میدانم که کم گذاشتیم برایتان کم گذاشتیم، برای دردانهتان کم گذاشتیم، شما تنهایمان نگذار، ما توان نداریم اقا، ما زیر پرچم شما نباشیم دوام نمیاوریم آقا.
استاریسم؛
📻قسمت دوّم: |مهمانهای ناخواندهی اتاقپشتی| نگاهی بر مشکلات و درگیریهای زنان در هیئات اقلیما در ک
یه هفتهاس منتظر قسمت سوم این پادکستم.
منو از سلیطه بازیام و کارام قضاوت نکنید من ته دلم هیچی نیست
-ابن ملجم چند قرن پیش: