از رفتارایِ قومیت زده متنفرم .

کاش بفهمین اون حیوونان که بر حسبِ نژادشون قیمتاشون بالا پایین میشه نه آدما .

کاش میتونستم فلش بک بزنم و برگردم اینجا

اگه بعضی ازین نیم‌لبریتی‌ها نبودن ایران جایِ قشنگ ترین‌ میشد .

شاید باورش براتون سخت باشه ولی هلیم درسته نه حلیم!

این کتابای عریض و طویلِ مدرسه منو از موردِ علاقه‌هامم متنفر میکنن‌.

متنفرم از شبایی که مثل داگ خوابم میاد و هزار تا کار باید انجام بدم و صبح زودم باید بیدار شم

ولی من باید از سوم ابتدایی ترک تحصیل میکردم این روزا رو نمیدیدم.

همون موقع که من یه دور کتاب رو خوندم و احساس میکنم خیلی درس خوندم :

جانِ پدر کجاستی؟ و جانِ پدر هایی که دیگر هیچ گاه پاسخگو نبودند ، جان پدرهایی محروم از تحصیل، محروم از زندگی ، محروم از آزادی و محکوم به اسارت . و دوصد و پنجاه و دو تماس بی پاسخ و کابل غرقِ در خون‌، و پدران و مادرانی در حسرت دیدار دوباره ، جانِ پدر کجاستی؟ حاصلِ خونِ جگرم ، جان پدر کجاستی؟

پسر تو حیفی برا تقلب‌.

تو امتحان ادبیات کلمه فضله برا مترادف سرگین یادم نیومد نوشتم عن، بنظرتون نمره میده؟