eitaa logo
الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ
512 دنبال‌کننده
389 عکس
784 ویدیو
45 فایل
  ﷽  پایگاه حفظ و نشر دانش گویه ها و دانش نویسه های حجة الاسلام والمسلمین بهنام محمودى 👈شرعا"اعضا حق روئیت وانتفاع ازمحتواها دارند. 📩Admin: @R38156
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ به ((تبادر المعنی من نفس اللفظ ( یا : من حاق اللفظ ) مع علم بعدم القرینة )) تبادر حاقي نيز مي گویند . مثلا گفته می شود رایت أسدا" در این مثال برای اهل لسان عرب از این جمله حیوان درنده به ذهنش فقط سبقت می گیره و قرینه ای هم در عبارت نیست همین تبادر اهل لسان عرب هم در موارد شک برای ما حجت است ومی تونیم بهش استناد کنیم . به این میگن تبادر حاقی یا تبادر از حاق لفظ یا تبادر از نفس لفظ . پس خود ما یا باید علم به وضع پیدا کنیم یا اگر علم به وضع نداشتیم به تبادر اهل لسان باید استناد کنیم که از طریق مراجعه به اهل لسان عرب میشه این تبادر را بدست آورد و راه دیگه شخص آدم باسوادی باشه وبتونه موضوع له را از مستعمل فیه تشخیص بده وقرینه ها رو بشناسه وبعد ببینه کدام معنا به ذهنش انسباق پیدا می کنه . در هرحال برای ما تبادر اهل لسان معتبر است . 🆔https://eitaa.com/ataleb
✨﷽✨ ماالفرق بين الموضوع له و المستعمل فيه موضوع له عبارت است از وضع یک لفظ در یک معنای حقیقی مثل وضع لفظ اسد در معنای حیوان مفترس و درنده . مستعمل فیه ؛ یک معنایی هست که هم شامل معنای حقیقی (حیوان مفترس) و هم شامل معنای مجازی (رجل شجاع، انسانی که دهانش بد بو است چون شیر دهنش اغلب بدبو هست ) به همه اینها اعم از معنای حقیقی ومجازی ؛مستعمل فیه گفته میشه . پس استعمال اعم از حقیقت و مجاز است ولی وضع فقط اختصاص به موضوع له دارد یعنی چی یعنی اینکه موضوع له لفظ فقط به استعمال حقیقی و وضع لفظ برای معنی حقیقی گفته میشه . پس وضع هست که علامت حقیقت محسوب میشه ونه استعمال . چون استعمال یا مستعمل فیه ؛هردوتا استعمال حقیقی ومجازی را در برمی گیره وبه همین خاطر ما می گوییم استعمال اعم از حقیقت ومجاز است یا میگن استعمال اعم از حقیقت است واستعمال دلالت انحصاری فقط به حقیقت نداره بلکه شامل مجاز هم میشه . ببینید چقدر آسونه مطالب . این لغت نامه های جدید مستعمل فیه را به ما میگن که هم شامل موضوع له (معنای حقیقی ) وهم شامل معانی دیگر (معانی مجازی) میشه ولی کتاب لغت مانند کتاب (( )) خلیل بن احمد فراهیدی موضوع له را از مستعمل فیه (معانی دیگر ) جدا کرده و تصریح کرده و تنصیص کرده یعنی دقیقا مشخص کرده که موضوع له این لفظ چیه . مثل کتب لغت جدید نیست که مستعمل فیه ها رو اعم از حقیقی ومجازی رو بیاره مثلا و تصریح نکنه به معنای حقیقی . پس ما برای تشخیص موضوع له یک لفظ بایدبه کتب لغت مدونین اولیه این کتب رجوع کنیم نه کتب لغت معاصر وفعلی . 🆔https://eitaa.com/ataleb
✨﷽✨ 📚جلسه سیزدهم _الموجز فی اصول الفقه (( الامرالسادس_علامات الحقیقة والمجاز )) صحة الحمل والسلب الحمل الأولي الذاتي الحمل الشائع الصناعي صحت حمل علامت ونشانه حقیقت است یعنی علامت وضع است یعنی نشانه این هست که لفظ برای این معنا ومفهوم یا موضوع له وضع شده است . لفظ (الاسد) و مفهوم (حیوان مفترس) است و ما می تونیم لفظ اسد را بر حیوان مفترس حمل کنیم یعنی بگیم : الاسد ؛حیوان مفترس. (الاسد) ،موضوع و (حیوان مفترس) ، محمول است وچون این حمل لفظ اسد برای معنا حیوان مفترس از لحاظ نظر افرادعاقل صحیح است میگیم این حمل کردن صحیحه و صحت حمل دارد.پس می فهمیم که لفظ اسد برای حیوان مفترس وضع شده ومعنای حقیقی لفظ اسد،حیوان مفترس است واین یعنی صحت حمل علامت حقیقت است ؛یعنی صحت حمل نشانه وعلامت این هست که لفظ برای این معنا وضع شده یعنی این معنا ،معنای حقیقی لفظ است .پس صحت حمل ،علامت حقیقت است .صحت حمل علامت وضع است . صحت حمل علامت وضع لفظ برای این معنا است. صحت حمل علامت معنای حقیقی است . تمام وصحت سلب علامت مجاز هست یعنی علامت این هست که لفظ برای این معنا وضع نشده وعلامت این هست که مجاز هست . مثلا ما می توانیم بگیم : الاسد لیس حیوانا" ناطقا". شیر ،حیوان ناطق نیست واین سلب لفظ اسد از حیوان ناطق از نظر افراد عاقل صحیح است یعنی صحت سلب دارد پس می فهمیم که لفظ اسد برای حیوان ناطق وضع نشده است و استعمال لفظ اسد برای حیوان ناطق (یعنی انسان مثل رجل شجاع) مجازی هست . گفتیم صحت حمل علامت حقیقت یا وضع است . اما ما2تا حمل داریم : ((حمل اولی ذاتی یا هوهویت)) و((حمل شائع صناعی)) بزرگواران توجه بفرمایند که صحت حمل به حمل اولی ذاتی علامت حقیقت و وضع است ونشان میده که لفظ برای یک معنا وضع شده و معنای حقیقی لفظ است . حمل اولی ذاتی یا هوهویت عبارت است از اتحاد مفهومی بین موضوع ومحمول ولی موضوع ومحمول از لحاظ ((اجمال وتفصیل)) باهم متفاوت هستند ومتغایر . مثال الاسد حیوان مفترس الاسد-------> موضوع حیوان مفترس-------> محمول الاسد و حیوان مفترس اتحاد مفهومی دارند یعنی اسد همان حیوان مفترس است و حیوان مفترس همان اسد است ولی از حیث اجمال وتفصیل باهم فرق دارند ومتغایرند . الاسد ،لفظ مجمل ومبهم وسربسته ونامعلوم است ولی حیوان مفترس یک مفهوم ومعنای تفصیلی است وبه عنوان محمول قضیه میاد موضوع سر بسته را برای ما باز می کند ومیگه اسد یک حیوان درنده ای است حیوان مفترس است . وصحت حمل به نحو حمل اولی ذاتی علامت حقیقت است . یعنی حمل لفظ اسد به نحو حمل اولی ذاتی برای حیوان مفترس علامت حقیقت و وضع است . اما حمل شایع صناعی عبارت است از تغایر وتفاوت مفهومی و اتحادوجودی خارجی . مثلا : زید ، انسان . زید ------> موضوع انسان------>محمول بین زید و انسان تغایر مفهومی هست چون زید یک مفهوم جزئی و خاص باخصوصیات فردی واجتماعی مشخص است و مفهوم انسان ،یک مفهوم عام وکلی است و این دوتا با هم از لحاظ معنا ومفهوم متفاوتند . آیا میشه درتعریف انسان گفت که انسان همان زید است ؟ خیر اصلا وابدا انسان فقط مساوی با زید است ؟ خیر انسان بیشمار مصداق داره . مثال : اگر بگیم انسان وزید از لحاظ معنا ومفهوم یکی هستند باید در مثال : بکر ، انسان ؛ بتوانیم در این مثال به جای انسان ، زید را بذاریم اون وقت اینطوری میشه : بکر ، زید . یعنی بکر همان زید است . آیا میشه اینطوری گفت؟ خیر ، نه بکر ،زید است و نه زید ، بکر است . ولی زید و انسان اتحاد وجودی دارند هرچند اتحاد مفهومی ومعنایی ندارند اتحاد وجودی دارند یعنی اینکه ما می تونیم در عالم خارج یک شخص پیدا کنیم که هم زید باشد با اون خصوصیات خاص فردی واجتماعی و هم انسان باشد .هم زید باشه و هم انسان در عالم خارج ازمعنا و در عالم وجود میشه پیدا کرد ولی در عالم مفهوم هیهات که بشه پیدا کرد اصلا وابدا . چرا صحت به نحوحمل اولی ذاتی علامت حقیقت و وضع است . چون ما مساله مون مربوط به عالم معنا و مفهوم است که باید متحد باشند واتحاد مفهومی داشته باشند . چرا صحت حمل به نحوشائع صناعی علامت حقیقت و وضع شدن نیست چون مساله ما مربوط به مفهوم ومعنا است و درحمل شائع صناعی ، (((تغایر مفهومی )))وجودداره در لفظ ومعنا و باهم متفاوتن . از اتحاد مفهومی و تغایر مفهومی کدومش به درد محل بحث ما می خوره؟ جواب : اتحاد مفهومی لفظ ومفهوم که میشه حمل اولی ذاتی وقتی بین لفظ تغایر مفهومی که همان حمل شائع صناعی باشه که به درد ما نمی خوره خنده داره بیاییم یک لفظ را برای یک معنا که مغایر باهم هستند رو برای هم وضع کنیم . پس صحت حمل به حمل اولی ذاتی علامت حقیقت و وضع است و نشون میده لفط برای این معنا و مفهوم وضع شده است . مثل صحت حمل الاسد برای حیوان مفترس به حمل اولی ذاتی . که نشون میده لفظ اسد برای حیوان مفترس وضع شده و لفظ اسد حقیقت در معنی حیوان مفترس است و حیوان مفترس معنای حقیقی
اسد است . صحت سلب هم به حمل اولی علامت عدم وضع است الاسد لیس حیوانا ناطقا خوب در این مثال به حمل اولی ذاتی صحیح است بگیم اسد حیوان ناطق نیست چون اتحاد مفهومی بین اسد و حیوان مفترس نیست . بلکه تغایر مفهومی دارند پس می فهمیم از این سلب کردن که صحیح هم هست عقلا که لفظ اسد برای حیوان ناطق وضع نشده و لفظ اسد برای حیوان ناطق که همان انسان باشه مثلا در انسان شجاع ، مجاز است . یاعلی 🆔https://eitaa.com/ataleb