eitaa logo
کانال آتش به اختیار ، یاران ولایت
121 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
8هزار ویدیو
808 فایل
آتش به اختیار یعنی جشن ترفیع رتبه‌ی افسران جنگ نرم. وقتی فرمانده علَم را دست جوانان و جناح مؤمن انقلابی می‌دهد، یعنی این جوان لیاقت علَم‌داری دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
ظام حقوقی کامل باید از منبع وحی استمداد کند. منبع حق در اندیشه آرمان گرایان از نگاه آرمان گرایان، منبع حقوق فردی و اجتماعی افراد، اراده الهی یا عقول بشری است. این گروه به قوانین حقوقی که نشأت گرفته از قدرت حاکمه یا هر ناحیه ای دیگر باشد بی اعتنا هستند و به حقوق اجتماعی مدوّن از دولت وقعی نمی نهند. حقوق انسانها محدود به حقوق فطری و طبیعی است و سایر قوانین موضوعه باید مظهر حق طبیعی باشند. ارزش و اعتبار قوانین حقوقی در راستای همین حق فطری است.(6) توصیه آنان این است که با قوانین خلاف حقوق فطری و طبیعی باید مبارزه کرد. بنابراین برای دولتها و قدرتهای حاکم بهتر است که دست به تدوین و تنظیم قوانین حقوقی نزنند، بلکه برای آنان شایسته است که از اراده برتر از خود که همان اراده الهی است پیروی کنند، وظیفه حاکم مطالعه و دسترسی به آن اراده برتر است که قواعد مطلوب نزد اوست. اینکه آیا می توان به آن اراده والا دست یافت و ایده ها و قواعد آرمانی را از او به دست آورد و آیا این کار در حیطه قدرت حاکم است یا نه؟ و آیا همه حقوق از چنین جایگاهی برخوردارند یا برخی از حقوق اجتماعی و فردی باید مستند به اراده الهی باشد؟ این پرسشها بدون پاسخ اند. ظاهراً این اندیشه زمانی ظهور کرد که حاکمان و دولتمردان به رعایای خود ظلم و ستم روا می داشتند و این گروه از اندیشمندان برای جلوگیری از ظلم و تعدّی حاکمان به چنین تفکری روی آوردند. با توجّه به این نکته به نظر می رسد که مراد از حقوق در اندیشه آرمان گرایان، حقوق فطری و طبیعی باشد، نه حقوق عام. البته تمام حقوق اعتباری انسان مسبوق به حقایق تکوینی اوست که گاهی از آنها به طور فطری و زمانی به امور طبیعی و وقتی به امور فراطبیعی یاد می شود و هر یک از این تعبیرها به زاویه ای از زوایای گسترده هستی بشریت عنایت دارد و همه آنها می تواند صحیح باشد دو خداست که محیط به همه جوانب است، لذا منبع هستی حقوق بشر اراده و علم ازلی خداست و تنها به دلیل کاشف از آن عقل برهانی و علوم وحیانی (قرآن و سنت) است که باید بدون تعارض و با هماهنگی امر حقوقی را کشف کنند. خاستگاه حق در تفکر واقع گرایان گروهی از اندیشمندان در مقابل آرمان گرایان چندان توجهی به حقوق فطری و طبیعی نداشته، بلکه به نظام بخشی حقوق اجتماعی در روابط مدنی افراد معتقدند. تفکر ایشان غالباً در راستای واقعیتهای اجتماعی خلاصه می شود و ایده آرمانی و مطلوب آرمان گرایان را برنمی تابند، به خواسته مردم بیش از اراده الهی در مستندات حقوقی اهمیت می دهند. به همین سبب منشأ و منبع حق را خواسته مردم و قدرت حاکم می دانند، نه اراده الهی که برتر از اراده جمعی است. حقوق بر اساس خواسته ها و تمایلات مردم متغیر است، دولت موظف به تدوین و تأمین حقوقی است که افراد جامعه آن را طالب هستند. بنابراین، سرچشمه حقوق، گرایشات و نیازهای مردم است نه چیز دیگر.(7) به همین جهت این گروه برای احقاق حقوق افراد در جامعه، قائل به حکومت دموکراسی(حکومت مردمی) هستند، نه حاکمیت تئوکراسی (حکومت الهی). اشکالات زیادی بر این دیدگاه وارد است که عمده ترین آنها این است که لازم است در فلسفه حقوق معلوم شود محدوده و قلمرو نیازی انسان تا کجاست و مراد از نیاز چه نیازهایی است، نیاز فطری انسانی یا نیازهای کاذب حیوانی؟ ظاهراً نگاه ایشان همه نیازهاست، چنان که با همین نگاه به اصطلاح واقع گرایانه مجالس قانون گذاری، برخی از جوامع غربی بنا به خواسته برخی انسانها، قانون هم جنس بازی را تصویب کرده و جزء حقوق قانونی به شمار آورده اند. منشأ حق و تکلیف از نگاه فردگرایان برخی از صاحب نظران معتقدند که حقوق هر فرد لازم شخصیت او بوده و همیشه با اوست، انسان از آن حیث که انسان است حقوقی دارد که هیچ قدرتی قادر نیست آن را از وی سلب یا به دیگران انتقال دهد. کسی قادر به محدود ساختن حقوق او نیست، مگر آنکه خود اجازه دهد. او تا حدّی به اجتماع روی آورده و حاضر به زندگی اجتماعی می شود که به حقوق فردی اش زیانی وارد نگردد. انسان با قطع نظر از خالق خویش و احساس هرگونه مسئولیت و تکلیف در مقابل او از حقوق ذاتی و طبیعی برخوردار بوده و آزادی فردی او در هر صورت قابل احترام است. بنابراین منشأ حق، اراده خود فرد است، نه نیازهای افراد یا قدرت حاکمه و یا اراده و خواست جامعه. صاحب نظران فردگرا عقیده دارند که اجتماع سالم انسانی و جامعه متمدن زمانی شکل می گیرد که حداکثر آزادی برای تأمین حقوق فردی فراهم آید. اگر به افراد اجازه داده شود که بر اساس اراده شخصی خویش تصمیم بگیرند، معلوم خواهد شد که چگونه جامعه مسیر تکامل را طی خواهد کرد. پس اراده فردی تنها منشأی است که قادر به رفع موانع حقوق افراد و تأمین آن در تمام ابعاد خواهد شد. این اندیشه در غرب ریشه دارد که بر اثر نگرانیها و ناامنیهای دوران جنگ در قرن نوزدهم ظهور پیدا کرد. تفکر مزبور که در اروپا «اگزیستانسکیالیسم» نام گرفت، به ش
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
یوه فردگرایی بسیار تأکید دارد. به عقیده آنان هیچ وظیفه و آرمانی که جهت و مسیری را بر انسان تحمیل کند وجود ندارد، انسان خود باید دست به خلق ارزشها بزند. او هر لحظه در حال شدن و اراده کردن است و هر آنچه تصمیم گرفت ارزش و حق است و همان را به عنوان وظیفه و تکلیف باید برگزیند. طیف الحادی اگزیستانسیالیست معتقد است که خارج از اراده انسان هیچ امری وجود ندارد، هر فرد ماهیتی مختص به خود دارد و تعریف انسان با انتخاب و اختیار تعیین می شود. شیوه عقلی و سلوک فلسفی آنان برفردگرایی افراطی مبتنی است، جامعه آرای خود را بر انسان تحمیل کرده و وجود وی در جامعه رنگ می بازد،(8) بنابراین، هیچ امری در سرچشمه حقوق نمی تواند جایگزین اراده فرد گردد. منشأ حقوق و تکالیف در اسلام از آراء گذشته روشن شد که درباره منشأ پیدایش حق، گاهی گفته می شود بشر دارای حقوق طبیعی است و گاهی گفته می شود انسان حقوق فطری دارد، گاهی از چیستی حق برای انسان سخن به میان می آید و گاهی از انتظارات بشر از حق سخن می رود. همه این مطالب لازم است، امّا کافی نیست. برای تبیین بحث ضروری است حقیقت انسان و جایگاه او در هندسه خلقت روشن گردد. زیرا منشأ حق همانند منشأ حکم و قانون و تکلیف به مسئله وحی و نبوت مستند است، زیرا: 1. انسان موجودی نیست که همه هستی اش محدود به تولّد و مرگ باشد: «و انتم بنو سبیل علی سفرٍ من دارٍ لیست بدارکم و قد اوذنتم منها بالارتحال».(9) 2. حیات واقعی انسان پس از انتقال از دنیا بوده، زندگی مادی و حیات دنیوی وی بسیار محدود است: «و ما هذه الحیوة الدنیاالّا لهو و لعب و انّ الدار الآخرة لهی الحیوان»،(10) «و انّ الآخرة هی دار القرار»؛ «و للآخرة خیر لک من الأولی»(11). 3. او در ردیف سایر موجودات مادی نیست، بلکه از همه جهات وجودی از سایر موجودات ممتاز است. به همین جهت خالق انسان در خطاب به او فرمود: «انّی جاعلٌ فی الأرض خلیفة»(12)، «ولقد کرّمنا بنی آدم و...»(13). 4. عناصر محوری وجودی انسان ترکیبی از جسم و روح است، جسم او از عالم طبیعت و روح از عالم اله است، با این وصف بخشی از حقوق او طبیعی است و جنبه مادی او را تأمین می کند، امّا بخش دیگر آن حقوق فراطبیعی است که مربوط به بعد معنوی اوست. 5. خداوند همه نظام هستی را در راستای هدف خلقت انسان آفرید و همه پدیده ها را مسخّر وی قرار داد: «و سخّر لکم ما فی السّماوات و ما فی الأرض جمیعاً منه»(14)؛ «ألم تروا انّ اللّه سخّر لکم ما فی السّموات و ما فی الأرض»(15)؛ «الا و انّ الأرض الّتی تقلکم و السّماء الّتی تظلکم، مطیعتان لربّکم و ما أصبحتا تجودان لکم ببرکتهما توجّعاً لکم و لا زلفةٌ الیکم و لا لخیرٍ ترجوانه منکم و لکن امرتا بمنافعکم فأطاعتا و أقیمتا علی حدود مصالحکم فقامتا».(16) در احادیث قدسی نیز وارد شده است که من همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خود خلق کردم.(17) 6. غایت خلقت انسان، وصول به کمال دنیا و فلاح عقبی است و تنها طریق این کمال و فلاح، عبودیت حق و بندگی رب است. امیربیان حضرت علی(ع) می فرماید: شما انسانها در این چند روز مهلت داده شدید تا در راه صحیح گام بردارید و راه نجات شما تنها رضایت خداست، باید فکر و اندیشه خود را به کار گرفته و در معرفت و تحصیل نور الهی همّت گمارید: «عبادٌ مخلوقون اقتداراً و مربوبون اقتساراً و مقبوضون احتضاراً و مضمّنون اجداثاً...، قد امهلوا فی طلب المخرج و هدوا سبیل المنهج و عمّروا مهل المستغتب و کشفت عنهم سدف الریب و خلّوا المضمار الجیاد و رویّة الارتیاد و اناة المقتبس المرتاد فی مدّة الأجل و مضطرب المهل».(18) 7. هرچند کمال واقعی انسان، تحصیل رضای خدای سبحان است، امّا این به معنای مذمت دنیا و زمین و آسمان نیست، بلکه دنیا در آینه اسلام مهد کمال و نردبان ترقی و دار تحصیل مقامات عالی انسان و محل گذار فرشتگان است. پس دنیا در مکتب اسلام اولاً و بالذات مذموم نیست، بلکه ثانیاً و بالعرض مورد نکوهش واقع شده است. آنچه مذموم است حب و دلبستگی و تعلّق خاطر به مال و مقام دنیاست که موجب فراموشی خدا و قیامت می شود: «و فرحوا بالحیوة الدنیا و ما الحیوة الدنیا فی الآخرة الّا متاع»(19) پس در تعالیم الهی هیچ گونه تنافی میان زندگی سالم دنیوی و سعادت اخروی وجود ندارد: «و ابتغ فیما آتاک اللّه الدار الآخرة و لا تنس نصیبک من الدنیا».(20) 8. در جنبه معرفتی، قلمرو عقل فراتر از حس و تجربه بوده و بسیاری از معارف به واسطه آن تحصیل می شود، لیکن همه علوم محدود به عقل نیست و برخی از آن معارف عالیه از طریق وحی تحصیل می شود. 9. عقل برهانی، نه عقل وهم آلود و نه خیال زده، از ادلّه شرع محسوب می گردد، یعنی همان طور که قبلاً بازگو شد اراده و علم ازلی خدای سبحان که منشأ پیدایش دین و تکوین قوانین اعتقادی و اخلاقی و فقهی و حقوقی است، به وسیله عقل برهانی و نقل معتبر کشف می شود، از این رو اوّلاً عقل باید از آفت وهم و خیال آزاد گردد، ثانی
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
اً دلیل معتبر نقلی را در کنار خود ببیند، چنان که دلیل نقلی نیز اوّلاً باید از وهن، ضعف، جعل دسّ، تقیّه و مانند آن مصون باشد، ثانیاً برهان عقلی را در کنار خود ملحوظ داشته باشد، زیرا نه عقل به تنهایی برای کشف حقیقت دین کافی است و نه نقل به تنهایی خودکفاست، البته در موارد ویژه ای که حرم امن وحی است و عقل هرگز در آن محدوده راه ندارد و هیچ گونه حکم ایجابی و سلبی در آن باره نیست، دلیل معتبر نقلی خودکفاست. با توجّه به مقدّمات مذکور این نتیجه به دست می آید که حدود حقوق و تکالیف انسان باید بر اساس سعه وجودی او باشد و بر ابعاد وجودی انسان هیچ کس جز صانع او احاطه کامل ندارد، پس تعیین کننده حقوق واقعی انسان باید محیط بر او و عالم به نیازهای او باشد و حق باید از چنین قدرتی سرچشمه گیرد و گرنه هر مبدأ دیگری چون دارای نقص وجودی است، منشأ واقعی احکام و حقوق بشر نخواهد بود.(21) البته این نگاه نباید با نظریه «امر الهی» که همه امور را به خدا اسناد داده و به ناکارآمدی عقل و ناکامی آن در حیات انسانی معتقد است، خلط و خبط گردد، زیرا این نظریه از نگاه ما مردود است. با این نگاه هیچ اراده و قدرتی جز قدرت مطلقه الهی قادر به اعطای حقوق واقعی به انسان نخواهد بود. با توجّه به اینکه قلمرو معرفتی عقل برای این قوه محفوظ مانده و کمترین خللی بر آن وارد نیست. بنابراین، مبادی مشروح عقل به آسانی حکم می کند که چنین قدرتی می تواند حقوق و تکالیف و ابزار و اسباب وصول به آن را برای انسان تعیین کرده و به او خطاب کند که «تزوّدوا فانّ خیر الزاد التقوی».(22) ذات اقدس الهی است که هم حقوق فطری و طبیعی انسان را تعیین کرده است و هم حقوق فردی و اجتماعی او را، هم حدود و جایگاه حقوق وی را معین کرده است و هم آثار و نتایج آن را، هم حقوق کامل و شایسته انسان را تبیین نموده و هم حقوق سایر موجودات را، هم حقوق واقعی و کاذب را از هم باز شناسانده و هم تکالیف افراد را در جایگاه مختلف در قبال آن حقوق مشخص کرده است. او در کتاب تشریع که «تبیاناً لکلّ شی ء» است، ذرّه ای از حقوق کتاب تکوین را که مقام حقیقی انسان است کم نگذاشته و چون خدای سبحان حق محض است. منشأ همه حقوق، ذات متعالی اوست. خداوند می فرماید: «الحقّ من ربّک».(23) از ظرافتهای این آیه آن است که کلمه حق را با «مِن» ابتدائیه مقید کرده، یعنی مبدأ و منشأ حق خداوند است، نه اینکه حق با او قرین و همراه باشد. او حقِ بالاصاله و سَرَیان و سَیَلان همه حقوق از اوست، قرب با او، قرب به حق و بعد از او بعد از حق است، برای وصول به حق و احیای آن در حیات فردی و اجتماعی هیچ مسیری واقعی تر از راه الهی نیست که از طریق وحی به انبیاء تعلیم داده شده است. بر هیچ خردورزی این امر پوشیده نیست که انسان و حتی حیوانات دارای حقوق طبیعی اند، امّا کلام در این است که این حقوق فطری و طبیعی چگونه قابل تحصیل اند؟ آیا صرف میل طبیعی و فطری موجب تحصیل حقوق او می گردد یا باید آن کس که این حقوق را در او نهادینه کرده طریق تحصیل آن را هم به او تعلیم دهد؟ در پاسخ این پرسشهاست که دین و تعالیم انبیاء و مقررات و قوانین الهی در پرتو مکاتب وحیانی، جایگاه و معنای واقعی خود را می یابند و نقص قوانین بشری آشکار می شود. و به عبارت دیگر: به لحاظ این که کسی می تواند تکالیف و حقوق انسان را بیان کند که به اضلاع سه گانه مربوط به انسان، یعنی حقیقت انسان، جایگاه او در نظام هستی و تعامل او با نظام هستی، شناخت داشته باشد و بدون این شناخت نمی توان حقوق انسان را تعیین کرد، همه اندیشمندان می پذیرند که تدوین حقوق بشر با توجه به عدم معرفت به حقیقت انسان و جایگاه او در نظام هستی، منجر به ستم نامه می شود. نه حق نامه در جایی که شناخت ناقص باشد. تدوین هرگونه حقی بر پایه شناخت ناقص نیز نتیجه آن ستم نامه خواهد بود. از این رو حقوق واقعی انسان در صورت شناخت تام و معرفت کامل او تعیین و تبیین می شود و شناخت کامل انسان و اضلاع سه گانه او با انسان آفرین است و کامل ترین شناخت را باید در محضر انسان آفرین جستجو کرد که خود کمال مطلق است و غنی بالذات. و در واقع او منبع اصیل شناخت است و چنین کسی جز خداوند که علم محض است، نیست. بر این پایه و بر اساس اینکه نه افراد عادی شناخت صحیحی از انسان دارند و نه پیامبران از آن جهت که بشر عادی اند، شناخت بالاصاله از حقیقت انسان دارند معلوم می گردد که تعیین حقوق بشر و تکلیف او باید در دست چه کسی باشد. کسی باید زمام تعیین حقوق و تدوین قوانین حقوقی انسان را در دست داشته باشد که خالق بشر و آگاه کامل به همه هستی حکیم مطلق و عادل محض است.با توجه به آنچه گفته شد، می توان گفت که فقط چنین منبعی می تواند حقوق واقعی انسان را تعیین کند و هر منبعی جز آن توان چنین کاری را ندارد، چون فاقد عناصر محوری تعیین حق است و هرچه انجام دهد ره آوردی جز ستم به بشر نخواهد داشت. مبدأ فاعلی حق بر اساس آنچه ب
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
یان شد، باید حق تعیین حقوق بشر در اختیار خداوند باشد، زیرا او تنها وجودی است که از حقوق واقعی انسان آگاه هست. واگذاری چنین امری به هر منبع دیگر غیر از خداوند حتی به خود فرد، اثر و نتیجه ای جز ظلم و زوال حق در پی نخواهد داشت. سپردن تعیین حقوق به خداوند که حق محض و مالک تمام حقوق است عین عدل و حفظ حقوق انسانی است و استحقاق بشر به حقوق ـ که معلوم بالاجمال و مجهول بالتفصیل اوست ـ مصحّح وضع آن توسط وی نخواهد بود. اگر مبدأ فاعلی تعیین حقوق، خود انسان باشد و آثار و نتایج نظام حقوقی خود ساخته اش، ستم به انسان باشد آیا می توان آن را حق واقعی نامید؟ اگر خدا بشر را آفریده و با نظام خاصی که دارد او را وارد نشئه طبیعت ساخته و با نظم و نسق مخصوصی او را به جهان دیگری انتقال می دهد و با برنامه های ویژه ای وی را به محکمه عدل فراخوانده و محاکمه می کند و تنها آن ذات اقدس است که به همه جوانب نظام هستی و امور انسانی آگاه است چرا نتوان گفت حقوق بشر است که خدا حقوق او را تعیین کند؟ آیا اگر خداوند حقوق وی را تعیین و از طریق پیامبران و کتابهای آسمانی به او ابلاغ نمی کرد بشر حق نداشت اعتراض کند و بگوید خدایا ما که از اسرار جهان خبری نداشته و توان آگاهی از آن را نیز نداشتیم، چرا ما را هدایت نکردی و حقوق واقعی ما را به ما ابلاغ ننمودی؟ به خوبی می توان نتیجه گرفت که از حقوق مسلّم بشر تعیین و ابلاغ حقوق او از ناحیه خداوند است و این همان فلسفه رسالت است که بسیاری از حکمای الهی به آن اشاره کرده اند. مستحق و محقق حق با توجّه به مطالبی که به میان آمد این نکته روشن شد که بین انسان به عنوان صاحب حق و خداوند به عنوان مبدأ فاعلی فرق است، یکی مستحق حقوق و دیگری محقق آن است. هیچ ملازمه ای میان مبدأ فاعلی حق و مستحق حقوق نیست. ممکن است کسی صاحب حق باشد و واضع قوانین حقوقی خود نباشد، پس اینکه خداوند واضع حقوق است به معنی نفی حقوق انسان نیست و اینکه انسان صاحب حق است به این معنا نیست که مبدأ فاعلی حق نیز خود اوست. انسان صاحب حق است، یعنی مستحق دریافت قوانین حقوقی است، نه واضع حق، و از حقوق مسلّم اوست که حقوق واقعی اش را خداوند وضع و ابلاغ کند. انسان با سرمایه دانشی مزجات آفریده شده:«و ما أوتیتم من العلم الّا قلیلاً»(24) ولی تعاملی وسیع با خود و با نظام کیهانی دارد. احساس و تجربه بشری از یک سو و براهین تجریدی از سوی دیگر بدون شکوفایی آن از طرف وحی الهی جوابگوی نیازهای غیب و شهود او نخواهد بود و از طرف دیگر بدون رهنمود وحیانی و افاضه ربوبی و اشراق غیبی نیل بشر به شهود عرفانی و کشف نهائی نیز میسور انسان نیست، از این رو لازم است در تمام حقایق تکوینی و تشریعی از وحی استمداد کرد. از جمله در تعیین حقوق بشر و تدوین قوانین حقوقی جز از ناحیه خدا صحیح نیست. پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ 1. اصول کافی، ج 1، ص 10. 2. ر.ک: سنت روشنفکری در غرب، ص 283 ـ 292. 3. دیباچه ای بر دانش حقوق، ص 45 به بعد. 4. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 273. 5. ر.ک: فلسفه حقوق (دوره سه جلدی)، ج 1، ص 59. 6. ر.ک: فلسفه حقوق، ج 1، ص 40 و ج 2، ص 43. 7. همان، ص 41، دیباچه ای بر دانش حقوق، ص 61. 8. ر.ک: فرهنگ واژه ها، ص 25. 9. نهج البلاغه، خطبه 183. 10. سوره عنکبوت، آیه 64. 11. سوره غافر، آیه 39. 12. سوره ضحی، آیه 4 و ر.ک: سوره انعام، آیه 32، سوره اعراف، آیه 169، سوره توبه، آیه 138، سوره یوسف، آیه 109 ؛ سوره نحل، آیه 30، سوره اعلی، آیه 17. 13. سوره بقره، آیه 30. 14. سوره اسراء، آیه 70. 15. سوره جاثیه، آیه 13. 16. سوره لقمان، آیه 20. 17. نهج البلاغه، خطبه 143. 18. شرح فصوص الحکم (خوارزمی)، ص 833. 19. نهج البلاغه، خطبه 83. 20. سوره رعد، آیه 26. 21. سوره قصص، آیه 77. 22. ر.ک: فلسفه حقوق بشر، ص 111. 23. سوره بقره، آیه 197. 24. سوره اسراء، آیه 
🔰 یک انتخاب پر ماجر ‼ 🗓 امروز سالگرد انتخاب شهید رجایی به عنوان نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران ، در بیستم مردادماه ۱۳۵۹ می باشد. 🗳 پس از انتخاب ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری، به دلیل آن که مجلس شورای اسلامی، نامزدهای معرفی شده از طرف او برای احراز پست نخست وزیری را واجد صلاحیت های اسلامی و انقلابی نمی دانست کار اختلاف مجلس با بنی صدر بالا گرفت. در نهایت قرار براین شد که از میان هیئت پنج نفره ای از نمایندگان مجلس، فردی به عنوان نخست وزیر معرفی گردد. از این رو پس از بررسی های طولانی و پس از حذف دو نفر از آنان به دلیل حزبی بودن،نظر هیئت سه نفره به اتفاق آرا بر این قرار گرفت که شهید رجایی شایستگی تصدی مسؤولیت خطیر نخست وزیری را دارد. 🗳 در جریان رای اعتماد مجلس که ۱۵۳ رای موافق اخذ شد، شهید رجایی با سه جمله خود را اینگونه معرفی کرد: من مقلد امام، فرزند مجلس و برادر رییس جمهورم. ☄ بنی صدر ابتدا در برابر این انتخاب بنای مخالفت گذاشت ولی وقتی احساس کرد در مقابل مجلس کاری از پیش نخواهد بُرد به ناچار با این پیشنهاد موافقت نمود. اما در هر فرصت ممکن از تضعیف شخصیت شهید رجایی در افکار عمومی با به کارگیری تعابیر و القاب زشت و ناپسند خودداری نمی کرد. 🌿 در برابر این جسارت ها و توهین های بنی صدر به عنوان رییس جمهور، شهید رجایی با توجه به حساسیت جو موجود، تمامی این تلخی ها و اهانت ها را در کمال صبر و بردباری و متانت تحمل و در مواقع لزوم با ارایه استدلال های محکم و منطقی به ایرادات مکرر بنی صدر پاسخ می داد. ☄ سرانجام کارشکنی های بنی صدر و اختلاف آفرینی او کار را به جایی رسانید که بنا به توصیه حضرت امام، مجلس شورای اسلامی مسأله عدم کفایت سیاسی او را با توجه به اخباری که دالّ بر مسلّح کردن منافقین توسط او بود به بحث گذاشت و با رای مثبت به آن، بنی صدر از ریاست جمهوری عزل گردید. 🍃🌺 دوران نخست وزیری شهید رجایی حدود ۱۱ ماه به طول کشید و آنچه که حافظه تاریخی ملت ایران از طعم شیرین خدمت در دوران مسئولیت این شهید بزرگوار به یاد دارد ، مربوط به این دوران پر رنج و پر دردسر است و این در حالی است دوران ریاست جمهوری این شهید والامقام ، فقط ۲۸ روز به طول انجامید. 🍃🕯مجموع دوران بسیار با برکت نخست وزیری و ریاست جمهوری شهید رجایی یک سال و نوزده روز است ، ولی این دوران آنقدر پر خیر و برکت است که مردم گمان می کنند یک دهه به طول انجامیده است❗ 💐 هدیه به روح مطهر این شهید مظلوم و با اخلاص ، فاتحة مع الصلوات. 🌿 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌿 ✍ ارادتمند جمیع دوستان 🌹 غلامعلی کریمی.
باسمه تعالی تعریضی به بیانیه میر حسین موسوی : 👇👇👇👇👇👇 چون خدا خواهد که پرده ی کس دَرَد میلش اندر طعنه ی پاکان برد آنهایی که در مرداب وجود خود ، گوهری نمی یابند تا نزد گوهرشناسان عرضه کنند و قدر بینند و بر صدر نشینند ، وسعت بی کرانه دریا را به سخره می گیرند. آنهایی که پس از یک عمر نتوانسته اند افتخاری را برای خود در دفتر خاطرات روزگار ثبت کنند ، سردار پر افتخاری را بی افتخار می خوانند که سطر سطر کتاب زندگی اش را با مرکّب مجاهدت در راه خدا آذین بسته است. به تعبیر سید شهدای اهل قلم شهید آوینی عزیز :🌷🌿🌷 [ احرار از مرگ در بستر به خدا پناه می برند] سردار شهید همدانی بی شک یکی از این احرار بود. او که پس از سالها مجاهدت می توانست بقیه عمر خود را در گوشه ای فارغ از هر گونه دغدغه ای سپری کند ، از مرگ در بستر به خدا پناه برد و مدال سرخ شهادت را در دفاع از حرم به سینه زد و در اقیانوس مواج و پر تلاطم این دنیا کرامتی را صید کرد که توصیفش نه در قالب واژه می گنجد ونه در قاب فهم ( بل احیاء ولکن لا تشعرون ).🌹☘🌹 آری غربال ابتلائات روزی سراغ این ورشکسته های سیاسی هم خواهد رفت و اهل صدق را از اهل کذب تمیز خواهد داد. در کف هر کس عصا که موسی ام می دمد در مردگان که عیسی ام وای از روزی که صدق صادقان از تو خواهد باز سنگ امتحان ✍ امراله عباسی - ناحیه درچه
بسم الله الرّحمن الرّحیم ۱۱۷ بدیهی است که "استقلال" نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود و " آزادی" نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش های الهی و حقوق عمومی تعریف شود .
بسم الله الرّحمن الرّحیم ۱۱۷ بدیهی است که "استقلال" نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود و " آزادی" نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش های الهی و حقوق عمومی تعریف شود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 | توضیحات وزیر نیرو درباره حق‌آبه هیرمند 🍃🌹🍃 ❌ زمان اشرف غنی (نوکر آمریکا) یه سازه به سد کمال خان اضافه می‌کنن تا آب بریزه تو بیابون، ولی به ایران نرسه! | | 🆔 eitaa.com/meyarpb