eitaa logo
کانال آتش به اختیار ، یاران ولایت
123 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
7.6هزار ویدیو
804 فایل
آتش به اختیار یعنی جشن ترفیع رتبه‌ی افسران جنگ نرم. وقتی فرمانده علَم را دست جوانان و جناح مؤمن انقلابی می‌دهد، یعنی این جوان لیاقت علَم‌داری دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
اً دلیل معتبر نقلی را در کنار خود ببیند، چنان که دلیل نقلی نیز اوّلاً باید از وهن، ضعف، جعل دسّ، تقیّه و مانند آن مصون باشد، ثانیاً برهان عقلی را در کنار خود ملحوظ داشته باشد، زیرا نه عقل به تنهایی برای کشف حقیقت دین کافی است و نه نقل به تنهایی خودکفاست، البته در موارد ویژه ای که حرم امن وحی است و عقل هرگز در آن محدوده راه ندارد و هیچ گونه حکم ایجابی و سلبی در آن باره نیست، دلیل معتبر نقلی خودکفاست. با توجّه به مقدّمات مذکور این نتیجه به دست می آید که حدود حقوق و تکالیف انسان باید بر اساس سعه وجودی او باشد و بر ابعاد وجودی انسان هیچ کس جز صانع او احاطه کامل ندارد، پس تعیین کننده حقوق واقعی انسان باید محیط بر او و عالم به نیازهای او باشد و حق باید از چنین قدرتی سرچشمه گیرد و گرنه هر مبدأ دیگری چون دارای نقص وجودی است، منشأ واقعی احکام و حقوق بشر نخواهد بود.(21) البته این نگاه نباید با نظریه «امر الهی» که همه امور را به خدا اسناد داده و به ناکارآمدی عقل و ناکامی آن در حیات انسانی معتقد است، خلط و خبط گردد، زیرا این نظریه از نگاه ما مردود است. با این نگاه هیچ اراده و قدرتی جز قدرت مطلقه الهی قادر به اعطای حقوق واقعی به انسان نخواهد بود. با توجّه به اینکه قلمرو معرفتی عقل برای این قوه محفوظ مانده و کمترین خللی بر آن وارد نیست. بنابراین، مبادی مشروح عقل به آسانی حکم می کند که چنین قدرتی می تواند حقوق و تکالیف و ابزار و اسباب وصول به آن را برای انسان تعیین کرده و به او خطاب کند که «تزوّدوا فانّ خیر الزاد التقوی».(22) ذات اقدس الهی است که هم حقوق فطری و طبیعی انسان را تعیین کرده است و هم حقوق فردی و اجتماعی او را، هم حدود و جایگاه حقوق وی را معین کرده است و هم آثار و نتایج آن را، هم حقوق کامل و شایسته انسان را تبیین نموده و هم حقوق سایر موجودات را، هم حقوق واقعی و کاذب را از هم باز شناسانده و هم تکالیف افراد را در جایگاه مختلف در قبال آن حقوق مشخص کرده است. او در کتاب تشریع که «تبیاناً لکلّ شی ء» است، ذرّه ای از حقوق کتاب تکوین را که مقام حقیقی انسان است کم نگذاشته و چون خدای سبحان حق محض است. منشأ همه حقوق، ذات متعالی اوست. خداوند می فرماید: «الحقّ من ربّک».(23) از ظرافتهای این آیه آن است که کلمه حق را با «مِن» ابتدائیه مقید کرده، یعنی مبدأ و منشأ حق خداوند است، نه اینکه حق با او قرین و همراه باشد. او حقِ بالاصاله و سَرَیان و سَیَلان همه حقوق از اوست، قرب با او، قرب به حق و بعد از او بعد از حق است، برای وصول به حق و احیای آن در حیات فردی و اجتماعی هیچ مسیری واقعی تر از راه الهی نیست که از طریق وحی به انبیاء تعلیم داده شده است. بر هیچ خردورزی این امر پوشیده نیست که انسان و حتی حیوانات دارای حقوق طبیعی اند، امّا کلام در این است که این حقوق فطری و طبیعی چگونه قابل تحصیل اند؟ آیا صرف میل طبیعی و فطری موجب تحصیل حقوق او می گردد یا باید آن کس که این حقوق را در او نهادینه کرده طریق تحصیل آن را هم به او تعلیم دهد؟ در پاسخ این پرسشهاست که دین و تعالیم انبیاء و مقررات و قوانین الهی در پرتو مکاتب وحیانی، جایگاه و معنای واقعی خود را می یابند و نقص قوانین بشری آشکار می شود. و به عبارت دیگر: به لحاظ این که کسی می تواند تکالیف و حقوق انسان را بیان کند که به اضلاع سه گانه مربوط به انسان، یعنی حقیقت انسان، جایگاه او در نظام هستی و تعامل او با نظام هستی، شناخت داشته باشد و بدون این شناخت نمی توان حقوق انسان را تعیین کرد، همه اندیشمندان می پذیرند که تدوین حقوق بشر با توجه به عدم معرفت به حقیقت انسان و جایگاه او در نظام هستی، منجر به ستم نامه می شود. نه حق نامه در جایی که شناخت ناقص باشد. تدوین هرگونه حقی بر پایه شناخت ناقص نیز نتیجه آن ستم نامه خواهد بود. از این رو حقوق واقعی انسان در صورت شناخت تام و معرفت کامل او تعیین و تبیین می شود و شناخت کامل انسان و اضلاع سه گانه او با انسان آفرین است و کامل ترین شناخت را باید در محضر انسان آفرین جستجو کرد که خود کمال مطلق است و غنی بالذات. و در واقع او منبع اصیل شناخت است و چنین کسی جز خداوند که علم محض است، نیست. بر این پایه و بر اساس اینکه نه افراد عادی شناخت صحیحی از انسان دارند و نه پیامبران از آن جهت که بشر عادی اند، شناخت بالاصاله از حقیقت انسان دارند معلوم می گردد که تعیین حقوق بشر و تکلیف او باید در دست چه کسی باشد. کسی باید زمام تعیین حقوق و تدوین قوانین حقوقی انسان را در دست داشته باشد که خالق بشر و آگاه کامل به همه هستی حکیم مطلق و عادل محض است.با توجه به آنچه گفته شد، می توان گفت که فقط چنین منبعی می تواند حقوق واقعی انسان را تعیین کند و هر منبعی جز آن توان چنین کاری را ندارد، چون فاقد عناصر محوری تعیین حق است و هرچه انجام دهد ره آوردی جز ستم به بشر نخواهد داشت. مبدأ فاعلی حق بر اساس آنچه ب
هدایت شده از 🇮🇷 کانال رسمی حامد سبزی پور 🇮🇷
یان شد، باید حق تعیین حقوق بشر در اختیار خداوند باشد، زیرا او تنها وجودی است که از حقوق واقعی انسان آگاه هست. واگذاری چنین امری به هر منبع دیگر غیر از خداوند حتی به خود فرد، اثر و نتیجه ای جز ظلم و زوال حق در پی نخواهد داشت. سپردن تعیین حقوق به خداوند که حق محض و مالک تمام حقوق است عین عدل و حفظ حقوق انسانی است و استحقاق بشر به حقوق ـ که معلوم بالاجمال و مجهول بالتفصیل اوست ـ مصحّح وضع آن توسط وی نخواهد بود. اگر مبدأ فاعلی تعیین حقوق، خود انسان باشد و آثار و نتایج نظام حقوقی خود ساخته اش، ستم به انسان باشد آیا می توان آن را حق واقعی نامید؟ اگر خدا بشر را آفریده و با نظام خاصی که دارد او را وارد نشئه طبیعت ساخته و با نظم و نسق مخصوصی او را به جهان دیگری انتقال می دهد و با برنامه های ویژه ای وی را به محکمه عدل فراخوانده و محاکمه می کند و تنها آن ذات اقدس است که به همه جوانب نظام هستی و امور انسانی آگاه است چرا نتوان گفت حقوق بشر است که خدا حقوق او را تعیین کند؟ آیا اگر خداوند حقوق وی را تعیین و از طریق پیامبران و کتابهای آسمانی به او ابلاغ نمی کرد بشر حق نداشت اعتراض کند و بگوید خدایا ما که از اسرار جهان خبری نداشته و توان آگاهی از آن را نیز نداشتیم، چرا ما را هدایت نکردی و حقوق واقعی ما را به ما ابلاغ ننمودی؟ به خوبی می توان نتیجه گرفت که از حقوق مسلّم بشر تعیین و ابلاغ حقوق او از ناحیه خداوند است و این همان فلسفه رسالت است که بسیاری از حکمای الهی به آن اشاره کرده اند. مستحق و محقق حق با توجّه به مطالبی که به میان آمد این نکته روشن شد که بین انسان به عنوان صاحب حق و خداوند به عنوان مبدأ فاعلی فرق است، یکی مستحق حقوق و دیگری محقق آن است. هیچ ملازمه ای میان مبدأ فاعلی حق و مستحق حقوق نیست. ممکن است کسی صاحب حق باشد و واضع قوانین حقوقی خود نباشد، پس اینکه خداوند واضع حقوق است به معنی نفی حقوق انسان نیست و اینکه انسان صاحب حق است به این معنا نیست که مبدأ فاعلی حق نیز خود اوست. انسان صاحب حق است، یعنی مستحق دریافت قوانین حقوقی است، نه واضع حق، و از حقوق مسلّم اوست که حقوق واقعی اش را خداوند وضع و ابلاغ کند. انسان با سرمایه دانشی مزجات آفریده شده:«و ما أوتیتم من العلم الّا قلیلاً»(24) ولی تعاملی وسیع با خود و با نظام کیهانی دارد. احساس و تجربه بشری از یک سو و براهین تجریدی از سوی دیگر بدون شکوفایی آن از طرف وحی الهی جوابگوی نیازهای غیب و شهود او نخواهد بود و از طرف دیگر بدون رهنمود وحیانی و افاضه ربوبی و اشراق غیبی نیل بشر به شهود عرفانی و کشف نهائی نیز میسور انسان نیست، از این رو لازم است در تمام حقایق تکوینی و تشریعی از وحی استمداد کرد. از جمله در تعیین حقوق بشر و تدوین قوانین حقوقی جز از ناحیه خدا صحیح نیست. پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ 1. اصول کافی، ج 1، ص 10. 2. ر.ک: سنت روشنفکری در غرب، ص 283 ـ 292. 3. دیباچه ای بر دانش حقوق، ص 45 به بعد. 4. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 273. 5. ر.ک: فلسفه حقوق (دوره سه جلدی)، ج 1، ص 59. 6. ر.ک: فلسفه حقوق، ج 1، ص 40 و ج 2، ص 43. 7. همان، ص 41، دیباچه ای بر دانش حقوق، ص 61. 8. ر.ک: فرهنگ واژه ها، ص 25. 9. نهج البلاغه، خطبه 183. 10. سوره عنکبوت، آیه 64. 11. سوره غافر، آیه 39. 12. سوره ضحی، آیه 4 و ر.ک: سوره انعام، آیه 32، سوره اعراف، آیه 169، سوره توبه، آیه 138، سوره یوسف، آیه 109 ؛ سوره نحل، آیه 30، سوره اعلی، آیه 17. 13. سوره بقره، آیه 30. 14. سوره اسراء، آیه 70. 15. سوره جاثیه، آیه 13. 16. سوره لقمان، آیه 20. 17. نهج البلاغه، خطبه 143. 18. شرح فصوص الحکم (خوارزمی)، ص 833. 19. نهج البلاغه، خطبه 83. 20. سوره رعد، آیه 26. 21. سوره قصص، آیه 77. 22. ر.ک: فلسفه حقوق بشر، ص 111. 23. سوره بقره، آیه 197. 24. سوره اسراء، آیه 
🔰 یک انتخاب پر ماجر ‼ 🗓 امروز سالگرد انتخاب شهید رجایی به عنوان نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران ، در بیستم مردادماه ۱۳۵۹ می باشد. 🗳 پس از انتخاب ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری، به دلیل آن که مجلس شورای اسلامی، نامزدهای معرفی شده از طرف او برای احراز پست نخست وزیری را واجد صلاحیت های اسلامی و انقلابی نمی دانست کار اختلاف مجلس با بنی صدر بالا گرفت. در نهایت قرار براین شد که از میان هیئت پنج نفره ای از نمایندگان مجلس، فردی به عنوان نخست وزیر معرفی گردد. از این رو پس از بررسی های طولانی و پس از حذف دو نفر از آنان به دلیل حزبی بودن،نظر هیئت سه نفره به اتفاق آرا بر این قرار گرفت که شهید رجایی شایستگی تصدی مسؤولیت خطیر نخست وزیری را دارد. 🗳 در جریان رای اعتماد مجلس که ۱۵۳ رای موافق اخذ شد، شهید رجایی با سه جمله خود را اینگونه معرفی کرد: من مقلد امام، فرزند مجلس و برادر رییس جمهورم. ☄ بنی صدر ابتدا در برابر این انتخاب بنای مخالفت گذاشت ولی وقتی احساس کرد در مقابل مجلس کاری از پیش نخواهد بُرد به ناچار با این پیشنهاد موافقت نمود. اما در هر فرصت ممکن از تضعیف شخصیت شهید رجایی در افکار عمومی با به کارگیری تعابیر و القاب زشت و ناپسند خودداری نمی کرد. 🌿 در برابر این جسارت ها و توهین های بنی صدر به عنوان رییس جمهور، شهید رجایی با توجه به حساسیت جو موجود، تمامی این تلخی ها و اهانت ها را در کمال صبر و بردباری و متانت تحمل و در مواقع لزوم با ارایه استدلال های محکم و منطقی به ایرادات مکرر بنی صدر پاسخ می داد. ☄ سرانجام کارشکنی های بنی صدر و اختلاف آفرینی او کار را به جایی رسانید که بنا به توصیه حضرت امام، مجلس شورای اسلامی مسأله عدم کفایت سیاسی او را با توجه به اخباری که دالّ بر مسلّح کردن منافقین توسط او بود به بحث گذاشت و با رای مثبت به آن، بنی صدر از ریاست جمهوری عزل گردید. 🍃🌺 دوران نخست وزیری شهید رجایی حدود ۱۱ ماه به طول کشید و آنچه که حافظه تاریخی ملت ایران از طعم شیرین خدمت در دوران مسئولیت این شهید بزرگوار به یاد دارد ، مربوط به این دوران پر رنج و پر دردسر است و این در حالی است دوران ریاست جمهوری این شهید والامقام ، فقط ۲۸ روز به طول انجامید. 🍃🕯مجموع دوران بسیار با برکت نخست وزیری و ریاست جمهوری شهید رجایی یک سال و نوزده روز است ، ولی این دوران آنقدر پر خیر و برکت است که مردم گمان می کنند یک دهه به طول انجامیده است❗ 💐 هدیه به روح مطهر این شهید مظلوم و با اخلاص ، فاتحة مع الصلوات. 🌿 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌿 ✍ ارادتمند جمیع دوستان 🌹 غلامعلی کریمی.
باسمه تعالی تعریضی به بیانیه میر حسین موسوی : 👇👇👇👇👇👇 چون خدا خواهد که پرده ی کس دَرَد میلش اندر طعنه ی پاکان برد آنهایی که در مرداب وجود خود ، گوهری نمی یابند تا نزد گوهرشناسان عرضه کنند و قدر بینند و بر صدر نشینند ، وسعت بی کرانه دریا را به سخره می گیرند. آنهایی که پس از یک عمر نتوانسته اند افتخاری را برای خود در دفتر خاطرات روزگار ثبت کنند ، سردار پر افتخاری را بی افتخار می خوانند که سطر سطر کتاب زندگی اش را با مرکّب مجاهدت در راه خدا آذین بسته است. به تعبیر سید شهدای اهل قلم شهید آوینی عزیز :🌷🌿🌷 [ احرار از مرگ در بستر به خدا پناه می برند] سردار شهید همدانی بی شک یکی از این احرار بود. او که پس از سالها مجاهدت می توانست بقیه عمر خود را در گوشه ای فارغ از هر گونه دغدغه ای سپری کند ، از مرگ در بستر به خدا پناه برد و مدال سرخ شهادت را در دفاع از حرم به سینه زد و در اقیانوس مواج و پر تلاطم این دنیا کرامتی را صید کرد که توصیفش نه در قالب واژه می گنجد ونه در قاب فهم ( بل احیاء ولکن لا تشعرون ).🌹☘🌹 آری غربال ابتلائات روزی سراغ این ورشکسته های سیاسی هم خواهد رفت و اهل صدق را از اهل کذب تمیز خواهد داد. در کف هر کس عصا که موسی ام می دمد در مردگان که عیسی ام وای از روزی که صدق صادقان از تو خواهد باز سنگ امتحان ✍ امراله عباسی - ناحیه درچه
بسم الله الرّحمن الرّحیم ۱۱۷ بدیهی است که "استقلال" نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود و " آزادی" نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش های الهی و حقوق عمومی تعریف شود .
بسم الله الرّحمن الرّحیم ۱۱۷ بدیهی است که "استقلال" نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود و " آزادی" نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش های الهی و حقوق عمومی تعریف شود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 | توضیحات وزیر نیرو درباره حق‌آبه هیرمند 🍃🌹🍃 ❌ زمان اشرف غنی (نوکر آمریکا) یه سازه به سد کمال خان اضافه می‌کنن تا آب بریزه تو بیابون، ولی به ایران نرسه! | | 🆔 eitaa.com/meyarpb
👆 در عاشورای ۸۸ دیگر خیمه آتش نزدند، محب حسین را آتش زدند ♦️حالا امروز میرحسین ملعون وقیحانه سردار همدانی را سردار بی افتخار و توهم‌هایش از موروثی شدن رهبری را بیان می‌کنند همین‌ که تا کنون نظام آنها را به سزای اعمال‌شان نرسانده، از لطفش بوده، وگرنه مقدار مجازات معلوم است ... 🔮کانال مرجع گفتمان @goftemansazan
⭕️هر که با ولایت و عزاداری دربیفتد بدون شک بر می‌افتد! 🔻شهید سید مرتضی آوینی: ✅در این کشور که خیلی ها دلشان می‌خواست کشورِ گل و بلبل و مینیاتور باشد، هر که با ولایت و عزاداری محرم و زنان و روحانیون در بیفتد بدون شک بر می‌افتد. 📝مقاله تحلیل آسان پ.ن: چهار مسئله ای که دشمنان با آن سر جنگ دارند... که بدون شک باعث نابودی خودشان است... 🔮کانال مرجع گفتمان @goftemansazan
⭕️ آقایان! مردم نامحرم نیستند 🔻حاج احمد خمینی: امام فرمودند،هیچ چیزی نباید از ملت دور باشد همه چیز مردمی است و هیچ چیزی از مردم پنهان نمی‌ماند. این روزها متاسفانه می‌بینیم که حتی با عوض شدن تیم مذاکره کننده، همان روش مخفی کاری و پشت پرده جلو رفتن باقی مانده و حتی نمایندگان مردم در مجلس اطلاعی از متن توافق ندارند... 🔮کانال مرجع گفتمان @goftemansazan
▪️‏نتیجه غلتیدن در دامن غرب می‌شود ماهواره مصباح، که غربی‌ها نه ماهواره را پرتاب کردند، نه پس دادند. 🔮کانال مرجع گفتمان @goftemansazan
🇮🇷 📝 | چیزهایی که هلندی ها دوست ندارند درباره آن صحبت کنند! 🍃🌹🍃 🔻پایگاه dutchreview در توجیه استعمار هلند با یک گزارش تقلیل‌گرایانه می‌نویسد: تقریباً دوازده میلیون برده آفریقایی وجود داشت که توسط کشورهای اروپایی به دنیای جدید منتقل شدند 🔹ما یکی از آخرین کشورهای اروپایی بودیم که برده داری را لغو کردیم. چرا؟ 🔸ما هیچ قرابت اخلاقی با ایده‌های روشنگرانه انقلاب فرانسه (آزادی، برابری، برادری) احساس نمی‌کردیم و بنابراین افراد بسیار کمی در هلند وجود داشتند که وقف مبارزه برای لغو برده‌داری بودند! 🔹چرا ما سیاهپوستان را به جای سفیدپوستان فقیر به عنوان برده معامله کردیم؟  🔺این یک موضوع کاملاً نژادپرستانه بود! ما به سختی می توانستیم آنها را به عنوان انسان های برابر ببینیم و برده داری توسط کتاب مقدس مشروعیت داده شده بود! | | 🆔 eitaa.com/meyarpb
👆 در عاشورای ۸۸ دیگر خیمه آتش نزدند، محب حسین را آتش زدند ♦️حالا امروز میرحسین ملعون وقیحانه سردار همدانی را سردار بی افتخار و توهم‌هایش از موروثی شدن رهبری را بیان می‌کنند همین‌ که تا کنون نظام آنها را به سزای اعمال‌شان نرسانده، از لطفش بوده، وگرنه مقدار مجازات معلوم است ... 🔮کانال مرجع گفتمان @goftemansazan
⭕️هر که با ولایت و عزاداری دربیفتد بدون شک بر می‌افتد! 🔻شهید سید مرتضی آوینی: ✅در این کشور که خیلی ها دلشان می‌خواست کشورِ گل و بلبل و مینیاتور باشد، هر که با ولایت و عزاداری محرم و زنان و روحانیون در بیفتد بدون شک بر می‌افتد. 📝مقاله تحلیل آسان پ.ن: چهار مسئله ای که دشمنان با آن سر جنگ دارند... که بدون شک باعث نابودی خودشان است... 🔮کانال مرجع گفتمان @goftemansazan
 مجله  صباح  بهار و تابستان 1384، شماره 15 و 16  تاریخ اسلام;گسترش اسلام در ایران نویسنده : 103 دین اسلام با برخورداری از محتوای عالی درباره ی مصالح فطری انسان قلوب انسان های آزاده را به خود جذب کرد و تحت تأثیر این فرهنگ متعالی و رفتار پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) در اندک زمان مدت فرهنگ جاهلی عربستان تغییر یافت و انوار هدایت در تمام جهان درخشید و دل های رنجیده از زنجیرهای اسارت را آزاد ساخت و تشنگان عدالت را سیراب کرد. در این بخش آقای امیر علی حسنلو به بررسی اجمالی اوضاع سیاسی و اجتماعی و... ایران در زمان طلوع اسلام و زمینه های استقبال مردم ایران از دین اسلام و کیفیت گسترش آن در این سرزمین پرداخته است. - شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران در صدر اسلام چگونه بود و آیا حمله ی مسلمانان به ایران ریشه ی سلطه طلبی و استعمارگری داشته است؟ امیر علی حسنلو شرایط ایران در آستانه ی طلوع خورشید اسلام در آستانه ی ظهور اسلام، جهان پر از آشوب و ظلم و بی عدالتی بود و مردم جهان منتظر منجی آسمانی بودند. جنگ و خون ریزی، قتل و غارت، ظلم و استبداد و جوامع طبقاتی و اشرافیگری فراگیر شده بود. منطقه ی عربستان نیز از نقاط دیگر جهان مستثنا نبود، بلکه جهالت و سیطره ی خرافات و تضییع حقوق و جنگ های قبیله ای و زنده به گور کردن دختران و... نمونه هایی از صحنه های حاکمیت جهل در این منطقه بود. ایران نیز مانند سایر نقاط جهان در بی عدالتی کامل فرو رفته بود و مردم از استبداد طولانی شاهان ساسانی به ستوه آمده بودند; جامعه ی ایرانی به طبقات مختلف تقسیم شده بود; دهقانان و طبقات فرودست استثمار می شدند و نجبا و موبدان از امتیازات دیرینه برخوردار بودند; موبدان طی قرن ها، اکثر مردم ایران را در نوعی بندگی محنت بار نگه داشته بودند. دیوارهای عظیم طبقاتی بین واستریوشان (کشاورزان) محروم با واسپوهران (شاهزادگان) و موبدان و آزارتان فاصله ای عبورناپذیر به وجود آورده بود. مردم از این سایه ی تاریکی که قرن ها بر آنها افکنده شده بود خسته شده و کاسه ی صبرشان لبریز گشته بود; چنان که فرار آخرین پادشاه ساسانی، از پایتخت که در فکر تشکیل سپاه بود، نشان دهنده ی روی گردان شدن مردم ایران از این سایه ی تاریک و وحشتناک استبداد ساسانی است، به طوری که سرنوشت او و کشته شدنش به دست آسیابانی در مرو از این حقیقت حکایت دارد که مردم ایران حاضر نبودند از این دولت مستبد حمایت کنند و قدرتشان را استمرار دهند; لذا ساسانیان پشتوانه ی مردمی خود را کاملا از دست داده بودند، به طوری که شاه بدون حشم و خدم و حشمت پادشاهی، آواره ی شهرهای ایران بود. جامعه ی ایرانی در طول حکومت ساسانیان بر دو رکن قائم بود: مالکیت و خون. بر اساس نامه ی تنسر، مرزبندی بسیار محکم، نجبا و اشراف را از عوام الناس جدا می کرد و امتیاز آنان به لباس و مرکب و سرای و بستان و زن و خدمتکار بود. بر اساس قوانین ساسانی، هیچ کس نباید خواهان درجه و طبقه ای برتر از آنچه گذشتگان و نسب او داشتند باشد; یعنی همه ی امتیازات در این جامعه ی ظلم گستر براساس وراثت و پیشینگی خانوادگی بود و دهقان زاده هرگز حق نداشت در طبقه ای دیگر حضور یابد و استعدادهای خود را نشان دهد، بلکه در این جامعه سرنوشت همه به اجبار براساس گذشته ی آنها مشخص می شد، اشراف زاده اگر چه کودن باشد، حق حاکمیت و برتری اش محفوظ بود و قانونی کاملا خشک حاکم بود و از عدالت هیچ خبری نبود. در چنین جامعه ای هیچ زمینه ی رشدی وجود نخواهد داشت، چون استعدادهای مختلف انسان ها از بین می رود. 1. وضع اقتصادی زمین های کشاورزی و باغ ها تحت اختیار خاندان بزرگ از اشراف مثل قارن و مهران و... و نظامیان بود و عده ای از دهقانان و فرودستان برای آنها در مزارع و باغ ها بیگاری می کردند. مالیات های سنگین بر مردم تحمیل می شد و حکومت ساسانی به خاطر وجود جنگ های طولانی بین ایران و روم; یک حکومت میلیاتریسمی (نظامی) بود بُعد نظامیگری از طرف دربار تقویت می شد و هزینه ی گزاف این جنگ ها بار سنگینی بود بر دوش مردم ایران و همین عامل سبب رواج فساد و رشوه و گرانی در جامعه بود. 2. وضع فرهنگی علم و هنر و مسائل فرهنگی، به خاطر ساختار طبقاتی، در اختیار گروهی محدود بود. موبدان به عنوان حاکمان شرع، فرهنگ خرافاتی آتش پرستی را ترویج و به مردم تحمیل می نمودند و هیچ کس حق رشد و ترقی در علم و فرهنگ را بدون میل و خواسته ی شاه نداشت. جماعتی قلیل از تجار شهرها قرائت و کتابت حساب می دانستند و عامه ی مردم از حیث ادب و سواد و علم بضاعتی نداشتند و قسمتی از تعلیمات عالیه در دست مغان بود. زنان و دختران حق خواندن و باسواد شدن را نداشتند، مگر زنان طبقات خاص از اشراف و...; لذا پس از اسلام آثار علمی و هنری و فرهنگی ایران اسلامی با گذشته ی آن هرگز قابل مقایسه نیست. آثار و بناهای اسلامی، مثلا مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان، جهان ریاضیات را در بر
ابر چشم انسان به نمایش می گذارد که در دوره ی ساسانی و پیش از آن چنین آثاری در تاریخ ایران سراغ نداریم و این اثرِ مستقیم وحی اسلامی بر روح ایرانیان است. 3. وضع سیاسی ساختار سیاسی حکومت در عهد ساسانیان بر محور قدرت افسارگسسته ی آن سلطانی بود که تاج و تخت را به میراث تصاحب کرده بود. او در رأس هرم قدرت قرار داشت و فرمان های او قانون بود. این نوع ساختار سیاسی سبب بی عدالتی ها و ناهنجاری های اجتماعی و اقتصادی بود. مردم در این نوع حکومت خدمت گزار دولت و تأمین کننده ی هزینه های نظامی سنگین و جشن های کذایی و خوش گذرانی های شاه و درباریان بودند. استمرار این سیستمِ تحمیلی سبب شده بود که پایگاه مردمی ساسانیان از بین برود. علل حمله ی مسلمانان به ایران دین اسلام و رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) جهانی بود: (وَما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کافَّـةً لِلنّاسِ بَشِـیراً وَنَذِیراًوَلـکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ); و ما تو را جز برای همه ی مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداش های الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) بترسانی; ولی بیش تر مردم نمی دانند. 1. بر این اساس بود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پادشاهان از جمله خسرو پرویز، شاه ایران را به اسلام دعوت نمود. گستاخی او نسبت به دعوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سبب شد که مسلمانان به دستور پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سپاهی را برای جنگ با ایران تجهیز کنند. 2. از طرفی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بارها بشارت فتح ایران را به مسلمانان داده بود که دومین انگیزه ی حمله ی مسلمانان به ایران شد. 3. انگیزه ی دیگر برداشتن مرزهای بین اسلام و سایر نقاط دوردست بود که پس از حمله ی مسلمین این مقصود نیز حاصل شد و بسیاری از شاهان کشورهای مجاور و دور به اسلام گرویدند و برای دفاع از اسلام و ترویج آن با دیگران جنگیدند. 4. از مهم ترین علل حمله ی مسلمانان به ایران و سایر نقاط جهان، پیشدستی در دفاع بود; چون با اوج گیری دامنه ی اسلام در تمام جزیرة العرب، قدرت های بزرگ جهانی آن روز که دو امپراطور بزرگ ایران و روم بودند، برای مقابله با آن تدابیری اندیشیده و خواهان نابودی اسلام در آغاز راهش بودند; لذا مسلمانان با مشورت های بزرگان اسلام، خصوصاً امیرمؤمنان(علیه السلام) و با تدابیری که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)قبلاً دیده بود، آمادگی لازم را برای دفاع از اسلام و گسترش آن بهوجود آوردند، مرزهای طبیعی و معنوی را گشودند و پیام اسلام را در تمام نقاط طنین انداز کردند. حمایت های امیرمؤمنان در این فتوحات، نقش بسیار مهمی در رونق اسلام داشت. 5. از علل دیگر حمله که برخی از مورخان به آن اشاره کردند، مشغول کردن مردم به فتوحات خارجی بود که نتیجه ی آن کاهش یافتن آشوب های داخلی، مانند قضیه ی «رده» و مدعیان نبوت و دل گرمی مردم به فتوحات و غنایم جنگی بود. گفته شده است که خلیفه ی اول برای انتقال دادن بحران های داخلی و اختلافاتی که بر سر خلافت و جانشینی پیامبر(صلی الله علیه وآله) با شورش های قبیله ای شروع شده بود، به بیرون از مرزهای عربستان، و سرگرم کردن مردم با جنگ به منظور محکم کردن حکومت خویش اقدام به حمله کرد. اگر این تحلیل واقعیت داشته باشد، باید گفت که خلیفه ی اول در این اقدام، از شیوه ی پیامبر(صلی الله علیه وآله)، علیه آن حضرت سود جست; چون آن حضرت در آخرین روزهای عمر خود سپاه اسامه را تجهیز و عده ای را تصریحاً نامزد حضور در این سپاه کرد، تا پس از رحلت ایشان در خلافت و جانشینی او اختلاف افکنی ننموده و بر اساس انتخاب واقعه ی غدیر کارها پیش رود، ولی عده ای از این دستور سرپیچی کردند که از جمله ی آنها خلیفه ی اول بود. خلیفه ی اول و هم فکرانش با هم دستی خلافت را ربودند و بر مسند قدرت نشستند و برای رهایی از بحران بهوجود آمده و فرافکنی بحران های داخلی فتوحات را زمینه سازی نمودند; چنان که به علی(علیه السلام) پیشنهاد کردند که فرماندهی فاتحان را عهده دار شود و شخصاً در جنگ حضور یابد که آن حضرت نپذیرفت. آیا در این حمله روحیه ی اشغالگری وجود داشت، روحیه ی اشغالگری و استعمار با غارت و منفعت طلبی سازگار است که از ظلم و استثمار به وجود می آید در حالی که دین اسلام با هر گونه ظلم و ستمگری و استعمار مخالف است و هیچ مرتبه ای از ظلم را، حتی در حق حیوانات، نمی پذیرد. شعارهای اسلام، مانند عدالت، آزادی، مساوات ، ظلم ستیزی و...، هرگز بار معنایی استعمارگری را در خود ندارد و مسلمانان اولیه که یاران و صحابه ی بزرگ پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز در میان آنها حضور داشتند، هرگز در پی چنین هدفی نبودند; لذا مردم ایران از همان آغاز از مسلمانان استقبال کردند و گروه زیادی به اسلام گرویدند. استقبال مردم ایران از دین اسلام که محتوای آن شامل پیام های عالی اخلاقی انسانی بود، کاملا مغایر با استعمار و استثمارگری بود، نتایج حضو
ر اسلام در ایران بهترین دلیل بر نفی هر گونه استعمار از طرف دین اسلام و مسلمین بود. اما بعدها مدعیان دروغین اسلام و مسلمانی اهداف خود را تغییر دادند و به شیوه ی استعمارگران عمل نمودند که مردم ایران در مقابل آنها چهره ی ضد استعماری به خود گرفتند. برخورد برخی از خلفا و فرماندهان نظامی و امویان با موالی و مردم ایران به قدری تبعیض آمیز بود که به شعارهای اسلامی لطمه می زد; اما مردم ایران با توجه به هوشیاری کم نظیر خود، حساب اسلام اصیل را با سلطه جویان و مدعیان دروغین اسلام، جدا کردند و با شایستگی خود در راه رشد اسلام راستین کوشیدند و خدمات ارزنده ای به اسلام عزیز ارائه دادند و دانشمندان بزرگی را پروراند و با پناه گرفتن در دامن اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) عزت ابدی خویش را به دست آوردند. آیا گسترش اسلام در ایران به زور شمشیر بود یا از طریق ابزارهای فرهنگی؟ امیر علی حسنلو فرهنگ مجموعه ای از عناصر عینی و ذهنی است که میراث نسل های متوالی و دارای عناصری مثل علم و دین و... است و ابزارهای مختلف آموزشی و تبلیغی در شکل گیری و استمرار آن نقش اساسی دارند. انسان با ویژگی ها و احساسات خاص و پیچیده، مانند حس برتری، کمال جویی، آزادی خواهی، سلطه گریزی و اختیار، در فرایند فرهنگ سازی نقش اول را دارد. شالوده ی تمام فرهنگ ها دین و ایدئولوژی است، که در پیام انبیای الهی نهفته است. با مراجعه به سیره ی پیامبر(صلی الله علیه وآله)درمی یابیم که تمام اقدامات آن حضرت برای گسترش دین اسلام (به جز موارد نظامی و دفاعی)، فرهنگی بوده است. درباره ی سایر کشورها نیز عملکرد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر اساس رسالت جهانی اش، دعوت آنها به اسلام توسط نامه صورت گرفته که محتوای نامه موجود و دلیل محوریت فرهنگی است. بدین گونه، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) توانست در مدت کوتاهی با انقلاب فرهنگی در جامعه ی جاهلی افرادی را تربیت کند که در راه گسترش اسلام جان فشانی نمایند و به مراتب عالی معنوی نایل شوند. پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مسلمین برای دفاع از کیان اسلام و نشر فرهنگ اسلام به فراسوی جهان، مرزهای جغرافیایی را که مانع رسیدن فرهنگ و شعارهای اسلام بود برچیدند و زمینه های گسترش اسلام در ایران را فراهم کردند. عوامل گسترش اسلام و پایداری و بالندگی آن پس از گشوده شدن دروازه های ایران به روی اسلام را به اختصار می توان این گونه بیان کرد: 1. شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران سبب شده بود که مردم ایران به استقبال دین اسلام بروند و مسلمان شوند; چنان که در بسیاری از شهرها، حاکمان بدون جنگ و درگیری به خاطر عدم مقاومت مردم در مقابل سپاه اسلام پرداخت جزیه را می پذیرفتند و صلح می نمودند. 2. تشریع قانون جزیه از طرف پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و استمرار آن و مختار بودن مردم در پذیرش دین یا پرداخت جزیه که در تمام مناطق فتح شده اعمال می شد. 3. تخریب نکردن آتشکده های مجوس در ایران. چنان که گزارش شده است، یکی از سرداران عرب فرمان داد تا به یک امام جماعت و مؤذن او تازیانه زدند; چون یکی از معابد زرتشی را ویران کرده بودند و سنگ های آن را در بنای مسجد به کار برده بودند. در قرن ده میلادی، یعنی سه قرن پس از فتح ایران، آتشکده های زرتشتیان در عراق و فارس و کرمان و سیستان و خراسان و آذربایجان و در سراسر ایران برپا بود. پیروان دین زرتشت به تدریج و به اختیار خود به دین اسلام گرویدند. وجود پیروان زرتشتی در ایران تا عصر حاضر و آزادی آنان در اجرای مراسم دینی، بهترین دلیل بر نبود اجبار و زور در پذیرش دین است... . 4. مسلمان شدن بسیاری از ایرانیان، قبل از فتح ایران، که در یمن و بحرین به سر می بردند. گفته شده پس از جنگ قادسیه، چهار هزار دیلمی به اختیار به دین اسلام گرویدند. 5. خدمات ایرانیان به اسلام و تولید و توسعه ی علوم اسلامی و تدوین هزاران کتاب در زمینه ی علوم; به طوری که بزرگ ترین صاحب نظران در علوم مختلف، دانشمندان بزرگ اسلام از شیعه و سنی، از ایران برخاسته بودند و ایرانیان با اندک فاصله پس از رسیدن اسلام به ایران، در زمینه ی علوم اسلامی، اعم از سیره، تاریخ، فقه، حدیث، رجال، و علوم قرآنی و علوم عقلی و فنی و تجربی با نوآوری های شگفت به تولید علم پرداختند و این شیوه ی فرهنگ سازی را به کشورهای غربی انتقال دادند و مؤثرترین قدم ها را در تکامل علوم اسلامی برداشتند; چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره ی ایرانیان می فرماید: اگر علم به ستاره ی ثریا آویخته بود، گروهی از فرزندان (ایران) به آن دست می یافتند. 6. در تاریخ ایران باستان دوره ی هخامنشی، که اسکندر مقدونی سراسر ایران را به زور شمشیر فتح کرد و حکومت (سلوکیان) تأسیس شد و سال ها بر سراسر ایران حکومت کردند، نتوانستند فرهنگ یونانی و غربی را بر ایرانیان تحمیل کنند، بلکه از فرهنگ و معماری ایرانیان تأثیر پذیرفتند و ایرانیان هر
گز دچار خودباختگی فرهنگی و بی هویتی نشدند و به ترویج این فرهنگ ها نیز نپرداختند. پس از اسلام نیز مردم ایران شاهد تهاجم اقوام مختلف از ماوراء النهر و مغولستان با فرهنگ های مختلف بودند، ولی هرگز دین «شمنی مغول» را ترویج ندادند، بلکه مهاجمان را مغلوب فرهنگ اسلامی خویش ساختند، با این که مسلم است که شمشیر مغولان از شمشیر اعراب برنده تر و تیزتر و قتل و جنایت آنها در طول تاریخ ایران بی نظیر بوده است و اعراب مسلمان هرگز چنین جنایاتی را در ایران مرتکب نشدند; بنابراین هرگز نمی توان گسترش دین اسلام در ایران را به زور شمشیر دانست، بلکه در علل زیر باید جستوجو کرد: 1. غنی بودن محتوای دین اسلام و فرهنگ انسان دوستانه و ضد تبعیض و عدالت محور آن که با فطرت انسان سازگار است. 2. پس از گشوده شدن مرزها، ارتباط مردم ایران با مسلمانان تنگاتنگ شد. این پیوند خود به نوعی در ترویج دین اسلام مؤثر بود و ایرانیان از نزدیک شاهد جامعه ی مسلمانان بودند که با حکومت اشرافی و جامعه ی طبقاتی ساسانی متفاوت بود. 3. اسرای جنگی ایرانی که به همراه خانواده و فرزندان به مدینه و شهرهای دیگر منتقل شده و در کنار مسلمانان زندگی می کردند، تحت تأثیر جامعه ی مسلمین، مجذوب اسلام می شدند. 4. ایرانیانی که قرن ها شاهد اشرافیگری شاهان ساسانی و محرومیت طبقات دیگر جامعه از امکانات اولیه ی زندگی بودند، با مشاهده ی ساده زیستی خلفای اسلامی، از جمله امیرمؤمنان(علیه السلام) و عاملان آنها در شهرهای ایران که مثل پایین ترین طبقات مردم زندگی می کردند، به پذیرش آیین اسلام ترغیب شدند. 5. حضور صحابه ی بزرگ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در جنگ ها و فتوحات ایران و قبول مسئولیت فرمان داری در نواحی مختلف ایران نیز یکی از عواملی بود که در ترویج اسلام در ایران تأثیر بسزایی داشت. سلمان فارسی وقتی از طرف خلیفه برای فرمان داری مداین اعزام شد، مردم آنجا منتظر بودند که او با تشریفات خاصی وارد شهر شود اما سلمان سوار بر درازگوشی برهنه برای اداره ی امور مردم آن دیار وارد این شهر شد و خدمات ارزنده ای به مردم ارائه داد. این خود از مهم ترین عوامل ترویج اسلام در ایران بود. 6. حضور خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در برخی از شهرها نیز، از عوامل مهم ترویج اسلام در ایران بوده است; چنان که مشهور است در برخی از فتوحات که فرماندهی سپاه اسلام با سلمان بود، حسنین(علیهما السلام)نیز حضور داشتند و به دروازه ی هر شهری که می رسیدند مردم آن شهر بدون درگیری اسلام را می پذیرفتند. خاتمه: در پایان لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم: 1. گسترش اسلام و پایداری آن در ایران و صدور آن از این کشور به سایر کشورهای جهان که هیچ فتحی در آنها انجام نشده بود، علل دیگری دارد; چون حکومت ظالمانه و مستبدانه ی بنی امیه و بنی عباس از عهده ی این مسئولیت سنگین برنمی آمدند و عملکرد آنها به عنوان خلیفه در جامعه ی ایران، پاسخ و نتیجه ی مثبتی نداشت که در رشد و پایداری اسلام تأثیرگذار باشد، بلکه برعکس، مردم ایران با دیدن رفتار تبعیض آمیز کارگزاران خلفا و حتی برخی از خلفای اولین، درباره ی آنها دچار تردید شدند و فرقه های مختلفی پس از ورود اسلام به ایران به وجود آمد که ناشی از عملکرد منفی مدعیان دروغین جانشینی پیامبر(صلی الله علیه وآله)بود. 2. عنایت و توجه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امیر مؤمنان و اهل بیت(علیهم السلام) به ایرانیان و رفع تبعیض از موالی که در دوره ی خلفای پیشین رواج داشت سبب می شد که ایرانیان روزبه روز شیفته و شیدای اسلام راستین شوند; چنان که گفته شده است: «... پدران ما تا اسلام را نمی شناختند در برابر آن جنگیدند و چون شناختند در راه آن جنگیدند. این خود مایه ی سرافرازی است... یکی از بیچارگی های ایرانیان این است که تاریخ خود را نمی دانند... . 3. به اعتبار همین اسلام راستین، بر مبنا و محوریت اهل بیت بود که پس از نهضت امام حسین(علیه السلام)، بسیاری از ایرانیان در سپاه مختار برای انتقام حضور داشتند و این اندیشه را به ایران و فراسوی منطقه ی مرکزی، همچون خراسان و طبرستان (مازندران) و... بسط دادند و بنی عباس با زیرکی از همین موج سود جست و امویان را برانداخت. پس از حضور امام هشتم(علیه السلام) و سایر سادات از خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در خراسان، با عشق مردم ایران به خاندان نبوت که چشمه ی جوشان اسلام ناب بودند، گسترش اسلام به اوج خود رسید و پیش از حضور امام هشتم(علیه السلام)که دوره ی اختناق امویان بود، ایران بهترین مأمن خاندان رسالت بود. در دوره ی وقوع اختلاف و آشوب بین بنی امیه و بنی عباس که معاصر امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)بودند رابطه ی ایرانیانبا چشمه های زلال دین و دانش برقرار بود و خردمندان و اندیشمندان ایرانی پیام اسلام را می گرفتند و در ایران به ترویج و بسط آن می پرداختند و با اندیشه های انحرافی و اختلاف انگیزِ
تزریق شده از سوی دستگاه اموی و... مبارزه، و از عقاید راستین اسلام پاسداری می کردند و با بسیاری از شبهات که از سوی دستگاه حکومت برای نابودی اسلام بر اصول اعتقادات و کلام الهی وارد می شد برخورد علمی می نمودند و به آنها پاسخ می دادند. بنابراین، از مهم ترین عوامل پایداری و گسترش اسلام در ایران عشق و علاقه ی مردم ایران به اهل بیت(علیهم السلام)است; چون در مناطقی که توسط امویان و عباسیان فتح شده بود پس از انقراض حکومت آنها اثری از دین اسلام برجا نماند. این خود بهترین دلیل بر ردّ نظریه ی «بسط و گسترش اسلام به زور شمشیر» است; چون هرگاه دین در قلوب مردم رسوخ کرد و جزئی از فرهنگ و زندگی آنان شد هرگز رنگ نیستی و زوال نخواهد پذیرفت