eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.3هزار دنبال‌کننده
61.3هزار عکس
48.9هزار ویدیو
928 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش و پاسخ پیرامون : انجمن حجتیه سوگواره نگین شکسته هیئت آل یاسین "قسمت اول" 1⃣چرا این مجموعه خدوم را متهم به انجمنی میکنید؟ ✅ج: متهم نکردیم ،گفتیم کسانی که ادعای انقلابی گری دارند با توجه به سابقه خنثی وبعضا جهت دار و حضور فعال برخی عناصر انجمنی در 17 سال گذشته ،الان باید اعتماد سازی کرده و فعالیتهای نرم افزاری خود را افزایش دهند 2⃣ این مجموعه با مدیریت آیت الله شرعی که یک فرد اقلابی ،پدر شهید و ...است مدیریت میشود چگونه میتواند انحراف داشته باشد؟ ✅ج :اگر واقعا یک فردی با این سطح از همراهی با انقلاب این مجموعه را مدیریت میکرده توقع داریم که هم در مناسبات انقلاب ،هم درانتخاب سخنران ومداح ،هم در برگزاری جلسات معرفتی برای جوانان یکی از پایگاههای انقلاب در مشهد باشد در حالی که اصلا اینچنین تصوری نسبت به این مجموعه حتی دربین مستمعین آن نیست و در یک مقایسه با مجموعه ای مانند مهدیه مهر آباد که بدون بودجه های میلیاردی ،اسپانسرهای متمول و متولیی چون آیت الله شرعی انقلابی ، در حاشیه شهر توسط عده ای جوان کارگر اقدامات فوق العاده ای داشته که هیئت مذکور یک درصد از آن اقدامات را هم در پرونده خود ندارد اما برای تبلیغات آنچنانی و ارتباط با مسئولین بضاعتی ندارند . لازم به ذکره که مدیریت حسینیه در اختیار فرزند آیت الله شرعی بوده نه خود ایشون . 3⃣این مجموعه برای امام وانقلاب دعا میکند وعکس آنها را هم نصب میکند دیگر از انقلابی گری چه میخواهید ؟ ✅ج :حرکات نمایشی و سخت افزاری میتواند مصلحتی و تقیه ای باشد اتفاقا اگر انقلابیگری را در این اقدامات خلاصه کردیم منافق پروری رونق میگیرد و هر کسی تحت لوای این اقدامات نمایشی میتوانند خطرناک ترین تفکرات را پرورش داده و تحت امنیت عکس و دعا و... در امان بمانند .بلکه شاخص انقلابیگری در نرم افزار و تفکرات ترویج شده در آن مجموعه است 4⃣شما از هیئت اهل بیت انتظار دارید مثل نماز جمعه سیاسی باشد ؟ ✅ج :خیر ،اگر چه سیاست و دیانت قابل تفکیک از یکدیگر نیستند لیکن کمترین توقع از هیئتی که ادعای انقلابیگری دارد این است که سخنرانها و مداحان مشتهر به انقلابی گری و موضوعاتی که لا اقل مبانی انقلاب از قرآن و حدیث را تبیین میکند در جلسات مطرح کند در حالی که اینگونه نیست کافی است که با شفافیت لیستی از سخنرانان ،مداحان، موضوعات مطرح شده را در این 17 سال منتشر نماید 5⃣شما از افرادی مانند آیت الله صدیقی و شب زنده دار و ... انقلابی تر هستید ؟ آنها این هیئت را تائید کرده اند ✅ج: اولا باید از این بزرگان سوال کرد با اینهمه ابهامات چگونه با حضور خود مخاطبین را به اشتباه می اندازند ثانیا احتمال هم دارد برای این عزیزان این ابهامات برطرف شده باشد ولی دلیل نمیشود برای افکار عمومی شفاف سازی نشود . این عزیزان هیچ کدام نه مرجع تقلید دیگران هستند ،نه سیره آنها برای دیگران حجت است . ثالثا حضور در یک مراسم روضه دلیل برای تائید تمامی حرکت یک جریان نیست .
📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢 مطالبی درمورد مراسم نگین شکسته و فرقه انجمن حجتیه 👈تشدید فعالیتها در ظرفیت دهه فاطمیه 👈دهه سازیهای مختلف با استفاده از شبکه ای از منبریها ،مداحهای غیر انقلابی و هیئات لاکچری، با هزینه های هنگفت قربانگاه جوانان عاشق اهل بیت علیهم السلام است . 👈اگر تا یک دهه قبل شاخصهای انجمن تمرکز بر لعنهای علنی، عدم پرداختن به انقلاب، دعا نکردن برای امام و شهدا ، عدم استفاده از تصویر امامین انقلاب بود ،امروز دیگر آن شاخصها فرقان و معرِّف نیست ، چه اینکه در ابلاغ پروتکلهای جدید 👈ورود به سیاست 👈استفاده از تصاویر امامین انقلاب 👈دعا برای امام و شهدا و... نه تنها بلا مانع است حتی مورد تاکید نیز هست و با غلظت بیشتری اعلام میشود . 👈شاید به علت شکست سیاستهایشان، در تقابل عریان با نظام به این نتیجه رسیده اند که زین پس برای کاهش هزینه های اعتباری برای فعالین انجمنی باید در لاک تقیه فرو رفته با تظاهر به همراهی با نظام از مواهب مادی مانند بودجه های مجموعه ها، 👈اعتباری مانند حضور در جایگاهها و مسئولیتهای کلیدی جهت تسهیل امور انجمن بهره مند گردند . 👈ورود به دنیای رسانه و حتی رسانه های وابسته به مجموعه های انقلابی، برگزاری همایشهای پر طمطراق اعم از عید غدیر و فاطمیه 📢پوشش چهره واقعی خود با دعوت از شخصیتهای حوزوی، حاکمیتی و علمی انقلابی نیز اخیرا در رفتارهای انجمنیها مشهود است . ✅انجمنیها علیرغم تحول مصلحتی در مناسک ، از نظر معرفتی هیچ تحولی را نپذیرفته ،در جلسات خصوصی خود عقاید انحرافی را فریاد میزند . ✳️اینکه هیئت آل یاسین در مشهد تا چندی قبل پاتوق اینگونه افراد بوده مشهور است و اگر این هیئت بخواهد انقلابی بودن خود را اثبات کرده و خود را از این اتهام تبرئه نماید راه طولانی در پیش دارد ❌با راه اندازی نمایشگاه نگین شکسته و بهره برداری رسانه ای از شخصیتهایی چون آیت الله شب زنده دار، صدیقی، مرتضوی ❌و همچنین جانمایی آیتم های انقلابی در برنامه ❌و جلودار کردن شخصیتهای موجه انقلابی در ارتباط با مجموعه ها و شخصیتهای انقلابی نخواهد توانست چند دهه فعالیتهای خنثی، با حضور پر رنگ جریانهای انجمنی در این هیئت را جبران نماید و این اقدامات برای تبرئه آنها کافی نیست. ✳️محتمل است که گردانندگان اینگونه برنامه ها نیت خیر و حتی سابقه انقلابی نیز داشته باشند ، در این صورت باید با اهرمهای قویتر مانند ✅تبری جستن از انجمن حجتیه ✅برگزاری کلاسهای رد انجمن در حسینیه برای جوانان ✅برگزاری دوره های معرفتی با استفاده از اساتید مورد تایید حوزه و سازمان تبلیغات ✅حضور و فعالیت جدی در ظرفیتهای انقلابی ✅دعوت از سخنرانان و مداحانی که مشتهر به انجمنی نیستند ✅عضویت چند عضو حقوقی (نماینده ریاست سازمان تبلیغات، نماینده ای از طرف امام جمعه، رئیس کانون مداحان) در هیئت امنای خود جهت تصمیمات اصلی هیئت شائبه انجمنی بودن را از بین ببرند . 👈یک سال پیش رو ،فرصتی است تا مسئولین، مامورین امنیتی، دغدغه مندان انقلابی با رصد فعالیتهای حسینیه آل یاسین به قضاوت منصفانه و مصاب بپردازند . 🔇پ.ن: از اینکه حتی یک نفر را از دایره انقلاب خارج کنیم ابا داریم اما پذیرش جریان خزنده انجمن حجتیه را هم با چند نمایش تبلیغاتی و شعار و شخصیت انقلابی حماقت میدانیم . ❇️حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه‌ایها همه چیزتان را نابود کرده‌اند. من به شما آقایان علاقه‌مندم ولی لازم می‌دانم گاهی که مسئله‌ای را می‌بینم تذکر دهم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. روح‌الله الموسوی الخمینی‌» منبع:  صحیفه امام ،ج۲۱،ص۵۷۹
▪️شیخک از حلال و حرام حرف می زند ولی علیه نص صریح قرآن موضع می گیرد، ندیدم اصلاح طلبی عاقبت بخیر شود چه مرجعش باشد چه ژورنالیست و سیاستمدارش!
"انجمن حجتیه پس از کودتای ۱۳۳۲ با هدف تعلیم کادرهایی برای دفاع علمی از اسلام و تشیع در برابر چالش الهیاتی بهائیت ایجاد شد. شیخ محمود حلبی بنیان‌گذار این سازمان، از استادان حوزه علمیه مشهد و از طرفداران نهضت ملی در دوران حکومت مصدق بود؛ که پس از کودتای ۱۳۳۲ فعالیت سیاسی را کنار گذاشت. مبلغان بهائی این نظر را تبلیغ می‌کردند که منجی منتظَر شیعیان ظهور کرده و پس از او پیامبری جدید ظهور کرده و دین اسلام با آمدن پیامبر جدیدی بعد از پیامبر اسلام، منسوخ شده‌است.[نیازمند منبع] حجتیه به دنبال دفاع از موقعیت شیعه، با مراجعه به متون اسلامی و بهائی بود. حساسیت حلبی نسبت به این موضوع از یک تجربه شخصی سرچشمه می‌گرفت. در دوران طلبگی، او و همشاگردی‌اش ، سید عباس علوی، توسط یک مبلغ بهایی به آئین بهائی دعوت شده بودند و دوست او به بهائیت گرویده بود. این موضوع زنگ خطری را برای حلبی به صدا درآورد؛ و او با کنار گذاشتن تحصیلات و مطالعات معمول، وقت خود را وقف مطالعه تاریخ و متن‌های اصلی بهائیت کرد؛ تا یک پاسخ جامع اسلامی برای مسئله بهائیت بیابد. طرح اولیه حلبی، آموزش گروهی از طلبه‌ها برای انجام این وظیفه بود. برگزاری کلاس‌هایی برای آموزش این دروس به طلبه‌ها، با مخالفت مقامات مذهبی بلندپایه حوزه علمیه قم روبرو شد. حلبی آن‌گاه یک گروه داوطلب غیر روحانی متبحر در مباحثه و مناظره را برای این منظور استخدام کرد. این گروه ابتدا به نام انجمن ضد بهائیت و پس از انقلاب به انجمن حجتیه معروف شد. مراحل اولیه پروژه حلبی در مشهد سپری شد. پیشرفت پروژه در مشهد امیدوارکننده نبود و حدود ۶ ماه طول کشید تا او بتواند یک دانشجوی جدی را استخدام کرده و آموزش دهد. تصمیم حلبی برای سفر به تهران، موفقیت‌های استراتژیکی را برای او به ارمغان آورد. نخستین حلقهٔ شاگردان او از بازاری‌ها و پیشه‌وران مذهبی تشکیل می‌شد و آن‌ها توانستند گروهی از دانش‌آموزان مشتاق و بااستعداد حوزه‌های علمیه و دبیرستان‌ها را به خدمت گیرند. 1
عقاید ویرایش اعتقادات انجمن حجتیه خوانشی از عقاید شیعه امامیه با مکتب فقهی غیرسیاسی و جنبهٔ موعودگرایانهٔ قوی است. انجمن حجتیه مخالف تشکیل حکومت اسلامی و دخالت عالمان دینی در سیاست بود. آن‌ها با تمسک به روایت «رایت» (پرچم): «هر پرچمی که قبل از قیام قائم برپاداشته شود، صاحب آن طاغوتى است كه در برابر خدا پرستيده مى‌شود.»[۳] معتقد بودند قبل از قیام مهدی موعود شیعیان، هر قیامی اشتباه است و به شکست می‌انجامد. همچنین با تمسک به روایتی از جعفر صادق تشکیل حکومت خالص را تنها در زمان موعود ممکن می‌دانستند : «هیچ‌یک از ما اهل بيت تا روز قيام قائم ما براى دفع ظلمى يا به پا داشتن حقّى خروج نكرده و نخواهد كرد مگر آنكه طوفان بلا او را از ريشه بركند و قيامش موجب افزايش غصۀ ما و شيعيان ما گردد. »[۴] بر خلاف مشهور، آن‌ها معتقد نبودند که باید گناه و ستم به اوج خود برسد تا زمینه قیام مهدی فراهم شود. بلکه آنان را اعتقاد بر این بوده و هست که راه گشایش از فتنهٔ غیبت، خواست و ارادهٔ الهی است و خواست خداوند، تنها با درخواست مردم از او و دعا کردن برای فرج امکان‌پذیر است؛ لذا از دید آن‌ها توجه دادن به این موضوع، مصداق بارز امر به معروف است و بدین وسیله، باید مردم را به دعای برای ظهور مهدی توجه داد. این گروه در دوران غیبت، مخالف جهاد ابتدایی (آغاز جنگ) بوده هر چند که منکر دفاع در صورت تجاوز نیستند.[۵] این سازمان در دوران غیبت کبرا، قایل به تقیه بوده، معتقد بودند که «مبارزه» نابخردانه و ماجراجویانه، هدر دادن نیروهاست. آنان در عصر غیبت یکی از مسئولیت‌ها و وظایف یک انسان مسلمان را «انتظار» می‌دانند. البته در کنار انتظار، سایر وظایف یک مسلمان شیعه، همچون برقراری نماز، روزه، پرداخت خمس و زکات و اقامه امر به معروف و نهی از منکر را برقرار می‌دانند. آن‌ها فلسفه را نوعی بدعت و ورود فلسفه یونان را به اسلام از طرح‌های خلفای بنی عباس برای مقابله با مکتب امامان شیعه و مبانی اندیشهٔ دینی تشیع می‌دانستند. آن‌ها معتقدند هر گونه مبارزهٔ هیجانی و نابخردانه با استعمار و استبداد نه تنها سودی ندارد؛ بلکه مایهٔ نیرومندی و پیشرفت دشمنان خواهد شد و پیوسته این اندیشهٔ شیعی را پراکنده‌می‌ساختند که مبارزه با زورمندان و قدرت‌های جهانی ویژهٔ مهدی است و قرآن با صدای رسا اعلام می‌دارد که خود را به دست خویش هلاک نکنید.[۶] آن‌ها خود را پیرو افرادی که «علما و فقهای اسلام‌شناس، آگاه، عالم و دلسوز برای اسلام» می‌نامیدند دانسته و معتقد بودند، رهبر و ولی و حاکم جامعه باید معصوم باشد، و عدالت تنها برای مرجعیت دینی کافی است، و برای تشکیل حکومت اسلامی به عصمت و علم الهی نیز احتیاج است. سه اصل اساسی آن‌ها در زمان شاه چنین بود: ۱. مبارزهٔ منطقی و علمی با گروه‌های از نظر آنان منحرف که اعتقادات شیعیان را هدف قرار گرفته بودند؛ ۲ .خودداری از دخالت در سیاست به منظور حفظ کیان خود و جلوگیری از زد و خورد بی‌مورد با دولت مستقر در کشور؛ ۳. پیروی از مرجعیت دینی.[۲] 2
در اواخر دهه ۱۳۴۰ نسل دوم نوآموزان حجتیه وارد دانشگاه‌ها شدند و در پی مدرنیزه و استاندارد کردن مدیریت انجمن برآمدند. به این ترتیب ابتدای دهه ۱۳۵۰ شاهد اصلاحات سازمانی در داخل انجمن بود؛ که به تخصصی شدن و تقسیم کار در انجمن منجر شد. افراد پس از آموزش‌های پایه‌ای در مورد تشیع، تاریخ بهائیت و الهیات جذب گروه‌های عملیاتی تخصصی می‌شدند. این گروه‌ها عبارت بودند از: گروه ارشاد که مسئولیت بحث با مبلغان بهایی، دعوت بهائیان به اسلام و خنثی‌سازی تأثیرات فعالیت‌های مبلغان بهایی را بر عهده داشت. گروه تدریس و گروه نگارش که به استانداردسازی درجات و متن‌های آموزشی می‌پرداختند؛ متن‌های آموزشی حجتیه به صورت تایپ شده و پلی کپی به کلاس‌های انجمن ارسال می‌شد. کلاس‌هایی که هر هفته در خانه‌های شخصی اعضا در سراسر کشور برگزار می‌شد. این جزوات تا یک هفته پس از توزیع از شاگردان تحویل گرفته و بازیافت می‌شدند، در نتیجه برای بررسی تاریخ انجمن، چیزی از آن‌ها در دست نیست. به شاگردان نیز آموزش داده می‌شد که نباید جزوه‌ها را به دیگران نشان داده یا در مورد آن‌ها با دیگران بحث کنند. گروه سخنرانی تجمع‌های هفتگی همگانی را در مکان‌های مختلف سازمان می‌داد؛ که سخنرانان آموزش‌دیدهٔ حجتیه در آن‌ها به بحث در مورد الهیات شیعی، انتقاد از نگرش‌های بهایی و پاسخ به سؤالات می‌پرداختند. گروه تحقیق بازوی اطلاعاتی انجمن بود و در سه واحد عملیاتی جداگانه به عنوان ستون پنجم انجمن در بهائیت فعالیت می‌کرد و توانست با شکیبایی و به آرامی در سلسله مراتب مقامات بهائی نفوذ کند. به این ترتیب بدون آن که بهائیان متوجه شوند، تعدادی از اعضای حجتیه یه ظاهر بهائی شده و از برجسته‌ترین مبلغان بهایی شدند.[نیازمند منبع] متخصصان ارشد انجمن در هر یک از این گروه‌ها در اصطلاح اعضای حجتیه با القاب مبارز، سخنران، مدرس و محقق مشخص می‌شدند. بیشتر اعضای اصلی حجتیه در جلسات هفتگی حداقل دو تا از وظایف ذکر شده را انجام می‌دادند. 3
واکنش بهائیان به ظهور حجتیه اتخاذ یک وضعیت تدافعی و محتاطانه و خودداری از بحث و رودررویی‌های علنی بود. این پاسخ اعضای حجتیه را از مؤثر بودن رویکرد خود مطمئن کرد و تشویقی برای ادامه فعالیت آن‌ها بود. سازمان به‌طور مداوم رشد می‌کرد و در ابتدای دهه ۱۳۵۰ در سراسر ایران و تعدادی از کشورهای همسایه مانند پاکستان و هند گسترش یافت. در بخش‌هایی از ایران وسعت حجتیه توازنی با میزان تهدید بهائیت نداشت و این امر رقابت، اختلاف نظر، خشم و حسادت سازمان‌های دیگر اسلامی را برانگیخت که قصد داشتند از موفقیت‌های حجتیه الگوبرداری کنند یا برای استفاده از منبع اصلی عضوگیری حجتیه یعنی جوانان مذهبی مستعد با این انجمن در حال رقابت بودند. از ابتدای دهه ۱۳۳۰ تا ابتدای ۱۳۵۰ بسیاری از نخبگان آینده انقلاب ایران (۱۳۵۷) از آموزش‌های حجتیه بهره‌مند شدند، آن‌ها معمولاً به عنوان یک مرحله مقطعی در دوران رشد ایدئولوژیکی‌شان، در برنامه‌های عملی و آموزشی که توسط حجتیه ترتیب داده می‌شد، شرکت داشتند. علاوه بر اهداف مشخص و تعریف‌شدهٔ حجتیه: حس فداکاری، تعهد و وفاداری همانند نوعی تعصب فرقه‌ای نسل بعدی اعضای حجتیه را به ادامه فعالیت ترغیب می‌کرد. در آن دوران انجمن حجتیه در کنار مدرسه علوی به مدیریت علی‌اصغر کرباسچیان، نشان‌گر تلاش اسلام شیعی سنتی برای خوگیری با دنیای مدرن پیرامون بودند و با بهره‌گیری از منابع‌شان برای ترویج جهان‌بینی خود می‌کوشیدند. جالب آنکه حجتیه در تلاش برای مقابله با بهائیت برخی از ویژگی‌های بهائیان را تقلید کرد. مانند فعالیت محرمانه با مقید بودن به کارایی بوروکراسی ناشی از آن و با دست‌یابی به ادبیات اصلی بهائیت، ماهیت طبقاتی غیر مذهبی سازمان و استفاده از وسایل مدرن ارتباط جمعی. برای مثال مدت‌ها پیش از افتتاح حسینیه ارشاد نخستین سالن سخنرانی اسلامی مدرن در شمال تهران، حجتیه با برگزاری تجمعات عمومی نخستین سازمان اسلامی بود که منبر و قالی را با تریبون و صندلی عوض کرد. اعضای حجتیه برخلاف برادران مذهبی سنتی خود آراسته و مرتب بودند تا در دنیای آموزشی و حرفه‌ای سکولار موفق باشند. حجتیه به رهبری محمود حلبی توانست اجازه دریافت و استفاده از بخشی از عشریه‌ها (سهم امام) را در فعالیت‌های خود از مراجع تقلید شیعه کسب کند. فعالیت حجتیه از روزهای اول شکل‌گیری توجه ساواک را برانگیخته بود. بر اساس اسنادی که پس از انقلاب منتشر شد، رهبری حجتیه تحت فشار قرار گرفته بود تا انجمن را به‌طور رسمی به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خیریه با نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» ثبت کند و قول دهد که از فعالیت سیاسی خودداری کند. گفتنی است که این تعهد بعد از انقلاب ۱۳۵۷ نیز صورت گرفت. 4
پس از انقلاب ویرایش انقلاب اسلامی ایران، حجتیه را غافلگیر کرد. واکنش آغازین رهبری انجمن نسبت به انقلاب با بدگمانی و بدبینی همراه بود. این موضوع باعث ریزش بسیاری از نیروهای سازمان شد. با پیروزی انقلاب حجتیه به رهبری حلبی درصدد آشتی‌جویی با رهبری انقلاب برآمد اما مورد استقبال قرار نگرفت. روح‌الله خمینی که پیش از این انجمن را تأیید کرده بود، اجازهٔ انتقاد علنی را از ماهیت غیر سیاسی و گرایش محافظه‌کارانه انجمن در تفسیر اسلام داد. نهایتاً، پنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی خمینی در اشاره‌ای تلویحی به انجمن آن‌ها را به سرکوب خشونت‌بار تهدید کرد: «یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد شود تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب مگر برای چی می‌آید؟ حضرت صاحب می‌آید معصیت را بردارد. ما معصیت می‌کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید… در این موجی که الآن این ملت را به پیش می‌برد، در این موج خودتان را وارد کنید و برخلاف این موج حرکت نکنید که دست و پای‌تان خواهد شکست.»[۷] پاسخ حلبی تعلیق کامل تمام فعالیت‌های انجمن بود. بیانیه کوتاه حلبی که تعطیلی حجتیه را اعلام می‌کرد در ۵ فروردین ۱۳۶۲ در روزنامه‌ها به چاپ رسید. [نیازمند منبع] پس از آن جنبشی برای تصفیه وابستگان به حجتیه از نهادهای آموزشی، دانشگاهی و سیاست‌گذاری در سراسر ایران ایجاد شد.در این میان، انتشار کتاب در شناخت حزب قاعدین زمان، که توسط عماد الدین باقی به رشته تحریر درآمده بود، بر شدت مخالفت طرفداران انقلاب اسلامی با انجمن حجتیه افزود. باقی در این کتاب با انتقاد از انجمن حجتیه و فعالیت‌های آنان، آشکارا این انجمن را عامل استعمار خوانده بود. او سال‌ها بعد، اعلام کرد که در نگارش این کتاب تحت تأثیر فضای حاکم در انتقاد و بدبینی نسبت به حجتیه زیاده‌روی کرده‌است: 5
«فکر می‌کنم در فضای پس از انقلاب و جو مسلط آن زمان، به شدت تحت تأثیر انقلاب بودم و در راستای دفاع مطلق از انقلاب و نفی هر جریان مخالف انقلاب، به دور از داوری منصفانه و با ادبیاتی تند، غیراخلاقی و غیرعلمی کتاب «در شناخت حزب قاعدین» را نوشتم. البته شور و حال جوانی نیز در این قضاوت شتاب‌زده و احساسی‌ام بی‌تاثیر نبود.» او همچنین با اشاره به نظرات انجمن حجتیه در مورد ولایت، اعلام می‌کند که انتقادات او بر این انجمن، ناشی از تقلید او از روح‌الله خمینی بوده و بعد از گذشت سال‌ها، هنگامی که با دیدهٔ یک محقق به آن مطالب نگاه می‌کند، پشیمانی وجودش را فرا می‌گیرد: «در شرایطی که پذیرفتن خطایای گذشته هنوز در جامعهٔ ما به شکل یک فرهنگ درنیامده و بسیاری از آقایان که امروز به نظر و موضع خاصی دست یافته‌اند، با تکذیب عملکرد گذشته‌شان اصرار دارند که بگویند از بدو تولد چنین نظری داشته‌اند؛ من صادقانه می‌گویم که مواضعم در خصوص انجمن حجتیه اشتباه بوده و در آن تجدیدنظر کرده‌ام. امروز نظراتم به برخی از دیدگاه‌های انجمن حجتیه (نه همه آنها) نزدیک‌تر از گذشته شده‌است.»[۸] دشمنی حلبی و خمینی به اختلاف آشکار آنان در مورد مفهوم موعودگرایی در اسلام (مهدویت) بازمی‌گشت. تفسیر کاملاً محافظه‌کارانه حجتیه از موعودگرایی را می‌توان مشابه جهان‌بینی پیشاهزاره‌ای در دنیای یهودی مسیحی دانست. آن‌ها در حالیکه از تمرین زاهدانه و مشتاقانهٔ انتظارِ ظهورِ منجی دفاع می‌کردند، انقلابِ عملی برای تعجیل در ظهور مهدی یا هر اقدامی در جهت ساختن آرمان‌شهر نوید داده شده اسلامی را در غیاب شخص منتظَر نفی می‌کردند. البته امر به معروف و نهی از منکر را با رعایت شرایط آن قبول دارند و کار فرهنگی برای کمک به تربیت افراد با تقوا در جامعه را در اولیت‌های خود دارند از سوی دیگر فعالیت انقلابی خمینی گرایش پساهزاره‌ای در مسیحیت و یهودیت را به ذهن متبادر می‌کند که از بر عهده گرفتن نقش فعال در ایجاد جامعه عادل اسلامی پیش از ظهور مهدی دفاع می‌کند تا زمینهٔ آمدن او را فراهم آورد. در این زمینه می‌توان، به برگزاری تجمع وابستگان حجتیه در ماه‌های آغازین پس از انقلاب اشاره کرد که به خوبی این تمایز یاد شده را نشان می‌دهد، شعار آنها این بود: «مهدی بیا مهدی بیا» در پاسخ هواداران خمینی در تجمعات خود این شعار را ساختند: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار». 6
در سال‌های پس از پایان فعالیت‌های حجتیه، در مورد منشأ، ماهیت و اهداف انجمن بحث‌هایی مطرح می‌شود که بسیاری از اوقات بی‌دقت و جانبدارانه هستند. منتقدان نامنصف در هر دو جناح چپ و راست با پراکندن افسانه‌ها و تئوری‌های توطئه در مورد حجتیه به جا انداختن دیدگاهی اغراق‌آمیز و تحریف شده از میزان تأثیرگذاری و برنامه‌های حجتیه کمک کردند. سازمان‌ها و اشخاص هوادار خمینی از جمله سپاه پاسداران و صادق خلخالی بارها به زنده بودن خط فکری حجتیه اشاره کرده و آن را تهدیدی جدی برای نهضت انقلابی می‌دانستند. منتقدان سکولار از جمله حزب توده و متحدان ایدئولوژیک آن نیز مدعی بودند که با وجود سقوط آشکار محبوبیت حجتیه، آن‌ها همچنان دلال واقعی قدرت در پشت صحنه هستند. آن‌ها از واژه حجتیه به عنوان لقب هر آن که از نظر آن‌ها مرتجع، مستبد و بورژوا به نظر می‌رسید استفاده می‌کردند و آن را عامل امپریالیسم در ایران پسا انقلابی می‌دانستند. پس از آن نیز جناح‌های مختلف حکومت ایران نسبت به فعالیت دوباره حجتیه هشدار داده و مدعی نفوذ آن در ارکان حکومت شده‌اند. برای مثال علی اکبر محتشمی معتقد است که حجتیه به واسطهٔ ارتباط با برخی مراجع توانستند در نهادهای حکومتی چون جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری نفوذ نمایند.[۹] با این حال اعضای اصلی انجمن حجتیه عمدتاً از پاسخ‌گویی به اتهامات و ورود به این مباحثات خودداری کرده‌اند. این امر ممکن است دلایل متعددی داشته باشد از میل ذاتی برای رازداری و پنهان‌کاری گرفته تا ترس واقعی از سرکوب شدن. انجمن حجتیه ایجاد حکومت اسلامی را تنها با حضور مهدی، امام دوازدهم شیعیان، میسر می‌دانست و همچنین نظریه ولایت فقیه مرسوم در جمهوری اسلامی را مردود می‌دانست و بیان می‌کرد که ولایت سیاسی فقیه فقط به امام معصوم تعلق دارد به همین علت بین اعضاء انجمن و افرادی که به ولایت مطلقه معتقد بودند اختلاف‌های زیادی وجود داشت. البته انجمن به ولایت محدود فقیه اعتقاد داشت و از مراجع تقلید تبعیت می‌کرد. با بالا گرفتن اختلاف میان انجمن حجتیه و پاره‌ای از سران نظام جمهوری اسلامی، ارگان‌ها و نهادها، آیت‌الله روح‌الله خمینی که اساس حکومتش توسط انجمن به زیر سؤال رفته بود به بهانه این که حمایت حکومت شاه ایران از بهائیان، آن‌ها رشد کرده‌اند؛ و با رفتن شاه، بهائیت نیز از بین خواهد رفت، در یک سخنرانی در سال ۱۳۶۲ خواهان انحلال انجمن حجتیه شد. سید روح‌الله خمینی سال ۱۳۶۷ در پیامی که به «منشور روحانیت» معروف بود نوشت:[۱۰] «... دیروز حجتیه‌ای‌ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده‌اند! ولایتی‌های دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبوده‌است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند!» انجمن حجتیه در کنار کارهای تبلیغاتی خود ضد بهاییت، به نقد عقاید آن‌ها هم می‌پرداخت. این نقدها به گونه‌های مختلف و با در اختیار گذاشتن آن‌ها در اختیار دیگران انتشار می‌یافته. محمد باقر نجفی در کتاب بهاییان خود از شیخ محمود حلبی بابت در اختیار گذاشتن اسناد ضد بهاییت تشکر کرده‌است.[۱۱] 7
شیخ محمود حلبی به دلیل داشتن اعتقادات دینی خود که تشکیل حکومت اسلام را فقط در زمان ظهور امامِ معصوم مشروع و تشکیل آن را در زمان غیبت امام زمان امری لغو می‌دانست و همچنین به خاطر باورش به جدایی دین از سیاست با جریان انقلاب اسلامی همراه نشد. همین خط مشی فکری بود که باعث اصطکاک بین انقلابیون و انجمن حجتیه شد.[۵][۶] فعالیت‌های انجمن حجتیه 8