حجتالاسلام «محمد خاتمی» وزیر سابق ارشاد که از عناصر «روشنبین» جناح اسلامی است، نظرات و دیدگاههایی را نیز از چند سال قبل مطرح نموده است. او معتقد است که اسلام قرنها از صحنه زندگی به دور بوده و در آن مواردی که به نظم اجتماعی و روابط بین انسانها برمیگردد، «دچار خلاء» است. لذا «فقه» باید «تحول» پیدا کند تا با نیازهای زمان متناسب شود.
6⃣
خرداد 1370، کمتر از یک ماه بعد از سخنرانی خاتمی، شهید سیدمرتضی آوینی با انتشار مقالهی «تجدد و تحجر؟» در ماهنامه سوره به نقد آن پرداخت:
این «آزادی» که وزیر محترم ارشاد آن را معنا کردهاند، مطلوب انسانهای بدوی است و بشر امروز «بدویت» را به مثابه متضادی برای مفهوم «تمدن» میشناسد و لذا از این سخنان سخت در حیرت فرو خواهد شد…
برخلاف آنچه وزیر محترم ارشاد فرمودهاند، خلاء مبتلابه ما (مسلمانان) در نظم اجتماعی و روابط بین انسانها، «خلاء تئوریک» نیست. اسلام در مقام نظر هیچ نقصی ندارد و نقص – هر چه هست – از آنجاست که تمدن امروز، محصول منقطع از «وحی» است… مشکل امروز ما «غربزدگی» نیست، «عوامزدگی» است. (17)
3⃣
چند سال بعد یکی از ستوننویسان روزنامه عصر آزادگان، بر تحلیل رامین احمدی صحه گذاشت و سروش و کیان را یک «حلقهی اتصال» دانست. محمد قوچانی در مقاله «107 نفر» مینویسد:
«کیان» اما فراتر از یک نشریهی تئوریک (که مانند دستگاه تئوریپرداز «روشنفکران دینی» عمل میکرد) «حلقهی اتصال» جریانهای متفاوت نسل جدیدی شد که در حال قوام و شکلگیری بود. (25)
1⃣7⃣
با آغاز هفتهی دوم تیرماه 1374 سروش به آلمان رفت تا به سخنرانیای درباره «تقابل ارزشهای غرب با ارزشهای انقلاب اسلامی ایران» بپردازد و در نشستی سرّی با مقامات دولتی اروپا حضور یابد. (26)
این سفر آبستنِ جنجالی بیسابقه بود. خبر سفر سروش در بامداد 13 تیر 1374 از فرودگاه مهرآباد به مقصد فرودگاه فرانکفورت را هیچ نشریهای منعکس نکرد (27)
و همه جوانب احتیاطی برای پنهان ماندن آن توسط یک «حلقهی امنیتی» با تجربه رعایت میگشت،
1⃣8⃣