eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.2هزار دنبال‌کننده
55.5هزار عکس
43.4هزار ویدیو
888 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید ابوبکر اونق🌹
ابوبکر اونق» سال ۱۳۵۸ پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران به شهر قم سفر کرد و پس از شرکت در امتحان متون اسلامی در سطوح عالی وارد حوزه‌ علمیه شد. وی با شروع جنگ تحمیلی، برای دفاع از اعتقادات و مرز و بوم کشورش در مقابل تجاوز دشمن غاصب به پا خواست و به‌صورت داوطلب به جبهه رفت، تا این‌که سرانجام پس از رشادت‌های فراوان ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در عملیات «بیت‌المقدس» به شهادت رسید. همسر شهید «ابوبکر اونق»، خصوصیات اخلاقی همسر شهید خود را این‌گونه روایت کرده است: تلاش و پشتکار از خصوصیات بارز او بود. پس از ازدواج، پدرش را از دست داد و سرپرستی مادر، برادر و خواهرانش را بر عهده گرفت. در آن شرایط سخت، او هم درس می‌خواند و هم برای تأمین مخارج خانواده خود و مادرش، در مزرعه کار می‌کرد. «ابوبکر» فردی مهربان و خانواده‌دوست و به فکر آسایش من و فرزندان‌مان بود. بعد از قبولی در دانشگاه قم، اولین اقدام او، تهیه اسکان برای ما بود که بتوانیم با خیال راحت در قم زندگی کنیم. در کنار تحصیل، مسائل کشور و انقلاب اسلامی برای او مهم بود. قم که بودیم، روزی از دانشگاه به منزل آمد و کنارم نشست. بهار ۱۳۶۱ بود، به من گفت: «طوطای بی‌بی! اگر بخواهم به جبهه بروم، تو چه می‌کنی؟ با تعجب گفتم: «جبهه!» شوکه شده بودم. نمی‌دانستم چه بگویم. آن‌زمان ما سه فرزند به نام‌های «مریم» و «طیبه» و «عبدالرحیم» داشتیم و فرزند چهارم را باردار بودم. با مهربانی به چشمانم نگاه کرد، طوری که شوق رفتن به جبهه را در چشمانش خواندم. بی‌اختیار به او گفتم: «از نظر من اشکالی ندارد. هرطور خودت صلاح می‌دانی». «ابوبکر» گفت: «تو الان باردار هستی، می‌دانم برایت سخت است؛ اما قول می‌دهم زیاد طول نکشد و زود برگردم». به من گفت داوطلبانه به جبهه می‌روم و رضایت تو به‌عنوان همسرم برایم بسیار مهم است. من راضی شدم که مشکلات را تحمل کنم و او به جبهه برود. دوری از «ابوبکر» خیلی برایم سخت بود؛ اما بودن در کنار فرزندانم کمی به من آرامش می‌داد. هرروز به این فکر می‌کردم که «ابوبکر» کی برمی‌گردد. خیلی نگران و مضطرب بودم. از مدتی که رفته بود، دیگر خبری از او نداشتم. گاهی با خودم می‌گفتم «نکند برای او اتفاقی بیفتد و من و بچه‌ها را تنها بگذارد»؛ اما به خودم امید می‌دادم که او بالاخره برمی‌گردد. من به شوق بازگشت او از جبهه، تمام سختی‌ها و کمبود‌ها را تحمل می‌کردم. تا اینکه یک روز زنگ در به صدا در آمد. در را باز کردم. از دانشگاه بودند. با خودم گفتم «ابوبکر که نیست، این‌ها با من چکار دارند؟» بعد از لحظاتی خبر شهادتش را به من دادند. نمی‌توانستم باور کنم. یک آن، شل شدم. روی زمین نشستم. در آن لحظات، تمام محبت و مهربانی‌های ابوبکر جلوی چشمانم آمد. چگونه می‌توانستم بدون ابوبکر زندگی کنم؟ بغض گلویم را گرفته بود. به بچه‌ها که مشغول بازی بودند، نگاه می‌کردم. در دلم با «ابوبکر» حرف می‌زدم. با حالت زمزمه گفتم: «ابوبکر! تو که گفتی زود برمی‌گردم! پس چرا نیامدی؟ چرا با بدنِ بی جان آمدی؟ خدایا من با این بچه‌ها چه کنم؟». اما پس از گذشت دقایقی، بر خودم مسلط شدم. تصمیم گرفتم که قوی باشم و جای خالی «ابوبکر» را برای فرزندانم پر کنم. بعد از شهادتش از قم به روستای خودمان «اونق یلقی» برگشتیم. روز سوم مراسم ختم «ابوبکر» بود که دخترم «صدیقه» به دنیا آمد. دختری که هرگز چهره مهربان پدرش را ندید. آن‌روز با نبودن «ابوبکر»، رنج فارغ شدن برایم دوچندان شده بود؛ اما همه آن سختی‌ها را به عشق «ابوبکر» و فرزندانم تا بدین روز تحمل کردم. (کتاب «پروانه عشق»، ص ۱۹؛ به نقل از: طوطای بی‌بی یلقی، همسر شهید ابوبکر اونق)
19.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای شهید اهل سنت مدافع حرم که اشک رهبر روسرازیر کرد💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدای اهل سنت نماد وحدت اسلامی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی که شاید ندیده باشید ! 🔰 کنایه سنگین مقام معظم رهبری به جوانان بخاطر کتاب نخواندن و سپس خنده حضار !!! 🔰 👈 واقعا دلیل خنده را نمی دانم، این در حقیقت گریه داشت ! ✳️ این سخنرانی مربوط به 7 خرداد 97 است، شش سال گذشته و در آن ماه ، حضرت آقا دوبار اسم کتاب " یادداشت های علم " را آوردند، به راستی چندنفر از ما و از همین جوانانی که خندیدند رفتیم سراغ خواندن این کتاب ⁉️ ⭕️ چقدر خوب می شود گاهی بجای اینکه مدام به مسئولین اعتراض کنیم که چرا به حرفهای رهبری بی توجه هستند، به خودمان هم و بی توجهی خودمان به حرفهای رهبر هم اعتراض کنیم ‼️ 👌 مهمترین راه پیشرفت یک انقلابی ، راهی هست که رهبری برای او ترسیم می کند ، طبق توصیه ها و فرمایشات رهبری جلو رفتن . شما یک سال دو سال طبق مبانی و توصیه های رهبری بروید جلو ، مطمئن باشید خودتان رشد و قوی شدن را احساس می کنید👌
🔰 کتابی که حتما باید ها و مربیان و همه عزیزانی که با و در ارتباط هستند بخوانند. 💠 یکی از پر تکراری که جریانات مطرح می کنند این است که بسیار قوی و عالی بوده ، اما وقتی به آن وارد شد ، نابود شد و کلا شد ‼️‼️ 👈 این کتاب " کارنامه اسلام " که نویسنده اش هم جناب " دکتر زرین کوب " است یکی از بهترین منابع برای این موضوع است ، واقعا عالی و زیبا پیشرفت هایی در زمینه ، ، ، ، و... که بعد از اسلام به آن دست پیدا کرد را گفتند . 🔹 آقای " زرین کوب " از کسانی هستند که جریان مدام کتاب " دو قرن سکوت " ایشان را تبلیغ می کنند که ایشان علیه اسلام مطلب نوشته و جوانان ما ایشان را به این اسم می شناسند !!! ✳️ اما این جوان ما خبر ندارد که اولا ایشان چند سال بعد از نظر خود برگشتند و در چاپ دوم کتاب " دو قرن سکوت " نظرات خود را اصلاح کردند ، ثانیا کتابهای بی نظیری از جمله " کارنامه اسلام " ، "بامداد اسلام " و... را در نقش مهم در ایران نوشتند. 👌 انقلابی باید قوی شود
🔺 فیلم زیرخاکی دیگری از استاد شیاد متافیزیک رو در اینستاگرام منتشر کردیم 👇 https://www.instagram.com/reel/C6iS90dO67d/?igsh=MTdrd2J2Y3J1bnY3eQ== ❌ بفرستید برای فریب خوردگان؛ خصوصا کسانی که دوره پیشرفته ۴ میلیونی رو خرید کردن