🏴#روضه(تاسوعا)🏴
*السّلام عليك يا مولاي يا اباعبدالله*
*السّلام عليك يا مولاي يا بقية الله*
🏴🏴🏴🏴🏴
با كسب اجازه از محضر حضرت وليعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف عازم زيارت سقّا در *علقمه* ميشویم.
*سو گند به نام جاودان عباس*
*سوگند به چشم خون فشان عباس*
*هرگز نكند حسين نوميد مرا*
*چون ميدهمش قسم به جان عباس*
🏴🏴🏴🏴🏴
◾شهيدي كه شرح حال خود را با *دستان قلم شدهاش* نوشت
سزاوارترين فرد براي گريستن
حضرت اذن میدان گرفت،
*فَبَكى الحُسين علیهالسلام بُكاءً شَديدا*
اباعبدالله به شدت گریستند
سپس فرمودند:
*يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي *
اى برادر! تو عملدار من هستي، اگر تو بروي لشكر من از هم می پاشد…
*فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ*
امام حسين عليهالسلام فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب کن
*فَسَمَع الأطفال يُنادون العَطَش العَطَش*
فریاد *العطش* بچهها از خیمهها به گوشش رسید
*فَرَكَبَ فَرَسه وَ أخَذَ رَمحَه وَ القربة وَ قَصد نَحوَ الفُرات*
سوار بر اسب شد، نيزه و مشك را برداشت و رو به سوي فرات نمود…
*فَأَحاطَ بِه أربَعة آلاف مِمّن كانوا مُوكَلينَ بِالفُرات*
چهار هزار نفر محاصره اش کردند...
◾*در كنار علقمه سروي ز پا افتاده است*
*يا گلي از گلشن آل عبا افتاده است*
*در فضاي رزمگاه نينوا با شور و آه*
*ناله جانسوز «اَدرِك يا اخا» افتاده است*
*از نواي جانگداز ساقي لب تشنگان*
*لرزه بر اندام شاه نينوا افتاده است*
*ناگهان از صدر زين افكند خود را بر زمين*
*ديد بسم الله از قرآن جدا افتاده است*
*تا كنار نهر علقمه بوي عباسش كشيد*
*ديد بر خاك سيه صاحب لوا افتاده است*
*دست خود را بر كمر بگرفت و آهي بر كشيد*
*گفت پشت من ز هجرانت دوتا افتاده است*
*خيز برپاكن لوا آبي رسان اندر حرم*
*از چه رو بر خاك اين قد رسا افتاده است*
*بهر آبي در حرم طفلان من در انتظار*
*از عطش شوري نگر در خيمهها افتاده است*
*هرچه شه ناليد عباسش ز لب، لب بر نداشت*
*ديد مرغ روح او سوي سما افتاده است*
*گفت پس جسم برادر را برم در خيمهگاه*
*ديد هر عضوي ز اعضايش جدا افتاده است*
◾زائر شهيدي ميشويم كه
در اولين شوط طواف عشق *دستي* را داد
و در شوط دوم *دست ديگر*
و در شوط سوم تير دشمن به مشك خورد و او *اشك خون* ريخت
و در شوط چهارم *چشمش* را سپر تير نمود
و در شوط پنجم *عمود آهنين* بر سر مباركش فرود آمد
و در شوط ششم *عضو عضو او قطعه قطعه شد*
آخر پسر علي در چنگال سپاه قرار گرفته پس يك قطعه او را سالم نميگذارند
و در شوط هفتم در نهايت بيقراري خود را در *آغوش مادر* يافت و تمام وجودش چشم شد،
هنگامي كه زهرا را بالاي سر خود ديد، *صداي زهرا* را ميشنود كه به او ميگويد *حج تو قبول*
◾در اين لحظه اين آقازاده مؤدب علي يك غصه دارد؛
*چرا نميتواند در مقابل زهرا بايستد؟*
بعد عمري مادر حسين را بالاي سر خويش ديده اما خون آنچنان مقابل ديدگانش را گرفته كه اجازه ديدن به او نميدهد
حال بايد حسين را صدا بزند نميتواند خواهش كند که دستم را بگير! آخر دستي نيست!
نميتواند خواهش كند که مرا بلند كن چون
*صارَ جِلده كَالقنفذ*
از شدت تیر ها بدنش مثل خارپشت شده
◾اما ميتواند خواهش كنم با دستانت خون را از مقابل ديدگانم كنار بزن
*ميخواهم صورت مادر را بيينم*
ميخواهم زائر *صورت نيلي* شوم
اصلاً بايد حسين را صدا بزند و خبر خوش را به او بدهد
حال بايد در ميان آن همه دشمن صداي خود را به حسين برساند
حال بايد اطلاع دهد كه فاطمه رضايت خويش را از او اعلام نمود
حال بايد خبر دهد زحمات امّالبنين به ثمر نشست
حال بايد خبر دهد جاي بوسه پدر بر دستانش خود را نشان داد
حال بايد پسر علي بودنش را به همه عالم اعلام كند
حال بايد به همه اهل عالم خبر دهد كه كنار علقمه *قدمگاه فاطمه* است
حال بايد به حسين خبر دهد كه فاطمه در كنار علقمه او را در اوج غربت در آغوش گرفته است
بله بايد حسين را صدا كند
◾بايد حسين را صدا كنداما با *رگهاي بريده*
بايد صداي خود را در ميان صداي آن همه تير به گوش حسين برساند
بايد به حسين بگويد *مادرت مرا به فرزندي پذيرفت*
بايد به حسين اعلام كند هم قبول شدم و هم بالاترین رتبه نصيبم شد
بايد به حسين اعلام كند تربيت مادرم امّالبنين ثمر داد
بايد به حسين خبر دهد كنار علقمه بانويي با *قدَ خميده* و *صورت نيلي* حاضر شده
بايد به حسين اطلاع دهد *قيامتي در كنار علقمه بر پا شده*
بايد به حسين خبر دهد من نميخواستم با ديدن جاي خالي دستانم خاطر فاطمه را آزرده كنم، اما امكان نداشت جاي خالي دستانم را پنهان كنم
بايد به حسين خبر دهد مادرت وقتي مرا ديد زير لب گفت با اين فرق شكافته *چقدر شبيه علي شدي*
◾بايد به حسين خبرِ دست دادن و پا دادنِ خود را بدهد
بايد خبر دهد كه اگر پا داشتم از تو نميخواستم بر بالينم حاضر
اما لا يوم كيومك يا ابا عبد الله
در هنگام جان دادن عباس بر بالينش حاضر شدي اما در آخرين لحظات عمر مطهر خودت
تنها.......
روي سينه ات سنگين........
*صلّي الله عليك يا مولاي يا اباعبدالله*
🏴🏴🏴🏴🏴
شوي
بدون دست خود را بر پايت ميافكندم
بايد به حسين خبر دهد بيدست و پايي مرا به حساب بيدست و پايي مگذار
بايد به حسين قول دهد كه با بيدستي دست همه زائران حسين را ميگيرد
بايد به حسين خبر دهد كه مادرت دستان مرا براي شفاعت همه امت پذيرفت
◾بايد به حسين بگويد سلام مرا به زينب برسان اما اجازه نده او بر بالينم حاضر شود
طاقت ندارد
با *كمر شكسته* نمي تواند سرپرستي آلالله را نمايد
بايد به حسين بگويد از طرف من از كودكانت معذرتخواهي كن و بگو عمو با دست خالي طاقت برگشت به خيمه را نداشت
بگو
بايد حسين را در آخرين لحظات ببيند تا حجّش كامل شود
به دليل همهي اين «بايد ها» با همه وجود فرياد زد
*يا أخا ادرِك أخاك*
بايد از امام زمان خود اجازه جان دادن بگيرد
بايد از امام زمان خود تأييد وفاداري بگيرد
بلاخره صدايش به گوش مبارك امام رسيد وبر بالينش حاضر شد اما لا يوم كيومك يا ابا عبد الله
در هنگام جان دادن عباس بر بالينش حاضر شدي اما در آخرين لحظات عمر مطهر خودت
تنها.......
روي سينه ات سنگين........
*صلّي الله عليك يا مولاي يا اباعبدالله*
🏴🏴🏴🏴🏴
#زیارتنامه_حضرت_ابوالفضل_العبّاس_علیه_السلام
سَلامُ اللّه وَسَلامُ مَلائِکتِهِ المُقرَّبِینَ وأنبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وَعِبَادِهِ الصّالِحینَ وَجَمِیعِ الشُّهداءِ والصِّدِّیقِینَ (وَ)الزّاکیاتُ الطَّیبَاتُ فِیما تَغتَدِی وَتَرُوحُ عَلَیک یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ أشْهَدُ لَک بِالتِّسْلِیمِ وَالتَّصْدِیقِ وَالوَفَاءِ والنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِی صَلَّی اللّه عَلَیهِ وَ الِهِ الْمُرْسَلِ وَالسِّبْطِ المُنْتَجَبِ وَالدَّلِیلِ الْعالِمِ والْوَصِی المُبَلِّغِ وَالمَظلُومِ المُهْتَضَمِ، فَجَزَاک اللّه عَن رَسُولِهِ وَعَن أمِیرِالمُؤمِنِینَ وَعَنِ الحَسَنِ والحُسَینِ صَلَواتُ
اللّه عَلَیهِمْ أفْضَلَ الجَزَاءِ بِمَا صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَأعَنْتَ فَنِعْمَ عُقبَی الدّارِ، لَعَنَ اللّه مَن قَتَلَک وَلَعَنَ اللّه مَنْ جَهِلَ حَقّک وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِک وَلَعَنَ اللّه مَن حَالَ بَینَک وَبَینَ مَاءِ الفُرَاتِ، أشْهدُ أنّک قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَأنّ اللّه مُنْجِزٌ لَکمْ مَا وَعَدَکم، جِئْتُک یابنَ أمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَافِداً إلَیکمْ وَقَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکمْ وَتَابِعٌ وَاَنا لَکمْ تَابِعٌ وَنُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّةٌ حَتّی یحْکمَ اللّه وَهُوَ خَیرُ الْحَاکمِینَ فَمَعَکمْ مَعَکمْ لا مَعَ عَدُوِّکم، إنِّی بِکمْ وَبِإیابِکمْ مِنَ الْمُؤمِنِینَ وَبِمَن خَالَفَکمْ وَقَتَلکمْ مِنَ الْکافِرِینَ قَتَلَ اللّه أُمّةً قَتَلتْکمْ بِالاْءیدِی والاْءلْسُنِ.
📸 بصیرت اباالفضل العبّاس
رهبر معظم انقلاب:
🔹️ «بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ در روز تاسوعا، به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان برخورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما. ۷۹/۱/۲۶
🎥جلوه هاي ناب عزاداري «عزاداری تک نفره پیرمرد روستایی» 🔺میتونید جلوی این عشق رو بگیرید؟ ▪️در یکی از روستاهای استان مرکزی، کرونا مانع عزاداری این عاشق امام حسین علیه السلام نشده است و با زنجیر زنی و نوحه خوانی آرام عزاداری میکند.