eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.2هزار دنبال‌کننده
59هزار عکس
46.6هزار ویدیو
914 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
سال 98 سال رونق تولید
محرمانه ⭕️ وقتی رئیسی به داد عباس معروفی رسید ، یکی از نویسندگان مشهور کشور و مدیر مجله ادبی «گردون» است که در نخستین سال‌های دهه ۷۰ توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت. بخشی از گفت‌وگوی او با نشریه ادبی «الفبا» در شرح ماجرای دیدارش با : «سرانجام روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰، بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیماً به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیر کل گفت که کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا، مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آن روز خیلی با من حرف زد و گفت که باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یک سو او می‌دوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم. یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های زندگی من همین ۱۸ ماه تعطیلی گردونبود که همه رفت‌وآمدها، تلفن‌ها و ارتباط‌هایم قطع شد. یکباره احساس کردم چقدر تنها شده‌ام. نمی‌دانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن می‌زد و دلداری‌ام می‌داد. نامه‌نگاری، ملاقات، دیدار و گفت‌وگو هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت تا اینکه قاضی پرونده‌ام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام». فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضی‌ام داده بود، وزارت ارشاد هم کن‌فیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را می‌نوشتم و این جمله جایی خودنمایی می‌کرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون می‌سوختم. حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. چند روز بعد او به من خبر داد که روزهای سه‌شنبه حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت شش صبح سه‌شنبه آنجا باشم. این سه‌شنبه رفتن‌ها، چهار بار طول کشید و نوبت به من نرسید، بار پنجم، ساعت ۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر می‌توانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوش‌تیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمائید! خودم را معرفی کردم، رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباس معروفی معروف؟» «بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بی شاخ و دم که هر روز کیهان می‌نویسه» «شما بمونید. نفر بعدی؟» سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند. دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه می‌کنید؟» «رمان می‌نویسم، کتاب چاپ می‌کنم، ادیتوری می‌کنم، هر کار که بشه چون دفترم بازه اما شما انتشار گردون رو توقیف کردین.» «خب فکر می‌کنی چرا توقیف شده؟» «همکاران شما از من می‌پرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر می‌کنم؟» «این سوال من هم هست.» «مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲ هزار تیراژ داره.» «چند سالته؟» «سی‌وسه.» «این چیزهایی که درباره شما در روزنامه‌ها می‌نویسن، من فکر کردم بالای ۶۰ سال رو داری.» آن‌وقت در کامپیوتر پرونده‌ام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پرونده‌ات نیست.» گفتم: «می‌دونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبوده‌ام.» با حیرت خیره‌ام شد: «حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای؟» گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.» به پشتی صندلی‌اش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوش‌سیما و خوش‌تیپی است. گفت: «‌پریشب در قم منزل یکی از علما، آقای فاضل میبدی بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. می‌خواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی. بهم نداد. دلم می‌خواد بخونمش.» اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری.» ۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب می‌کنم! چرا این قدر راجع به شما بد می‌نویسن؟ امکانش هست فوری کلیه گردون‌ها رو به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟»  گفتم: «با کمال میل. فردا براتون میارم.» گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و بعد خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون از شماره ۱ تا ۲۰ را به دستش دادم و خداحافظی کردم. حدود یک هفته بعد، پرونده من از دادستانی انقلاب «عدم صلاحیت» خورد و به دادگستری ارجاع داده شد و‌ گردون در هیات منصفه تبرئه شد 🍃🌺🍃🌺
📖بیانات رهبرانقلاب درباره ی اهمیت مطالعه کتاب 💢جای کتاب را هیچ چیز پر نمی کند 💠کتاب ،مقوله بسیار مهمی است. البته من به کار های هنری، تصویری، تلویزیون،سینما یا از این قبیله چیزها، خیلی اعتقاد دارم؛ اما کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمی کند.کتاب را باید ترویج کرد. ... مردم باید به کتاب خوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود. چندی پیش من دیدم که همین تلویزیون با بعضی ازجوانان مصاحبه کرده بود و پرسیده بود که آقا! شما کتاب می خوانید؟ پاسخ داده بودند که نه اصلا کتاب را جزء ضروریت زندگی نمی دانند! ✅مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما، پس از بازدید از ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران 1372/2/26 #اهمیت_مطالعه_کتاب #رهبر_انقلاب 🍃🌺🍃🌺🌺
⛔️⛔️اکنکار فرقه ای با خدایان متعدد ☑️یکی از بخش های شرک آلود در فرقه جعلی اکنکار، توضیحات توئیچل درباره وجود خدایان متعدد است. ☑️به اعتقاد اکیست ها خداوند جهان های گوناگونی را آفریده و خدایی که امروزه پرستش می شود یکی از خدایان این سلسله است! ☑️این عقاید شرک آلوده در حالی از جانب بزرگان اک مطرح می شود که آنها حضور خود را در کنار پیامبران را از زمان حضرت آدم! می دانند و در بسیاری از معجزات الهی ادعای تاثیرگزاری دارند!! ☑️اعتقاد اکیست ها به وجود خدایان گوناگون، قائل شدن به کالبد جسمی برای خداوند و دیگر باورهای غیر عقلی و شرک آمیز آنان نشان می دهد اعتقادات این فرقه فاصله فراوانی با پیامبران الهی داشته و این گفته ها به راحتی با ادعای همراهی آنها با پیامبران از قدیم( در شماره های قبلی بدان اشاراتی رفت) در تناقض آشکار است و دروغ بودن آن نمایان است. ☑️نباید این مطلب را از ذهن دور داشت که هدایت گران واقعی فرقه اکنکار نظام های سرمایه داری هستند و بوسیله آن در تلاشند تا بهره برداری های خاص از باورهای معنوی مردم را انجام دهند. #عرفان_کاذب #عرفان_جعلی #اکنکار
💢نظر اسلام درباره برخی تعارفات دروغی که بین ما رواج دارد! ✅در تواریخ آمده است که در عایشه که به سادگی برگزار می شد، کاسه شیری به دست رسول خدا (ص) داده شد. آن حضرت بعد از آنکه مقداری از آن شیر تناول فرمود، کاسه را به امّ سلمه داد و فرمود: میل کن امّ سلمه. گفت: میل ندارم. رسول خدا فرمود: هم گرسنگی کشیدن و هم دروغ؟! یعنی می دانم میل داری و به دروغ تعارف می کنی. عرض کرد: آیا این هم دروغ محسوب می شود؟ فرمود: بلی. 📚حکمت‌ها و اندرزها، ج1، ص250
⛔️دیکتاتوری اخبار مربوط به واکنش اصلاح طلبان و روحانی به عدم تصویب سی اف تی در مجمع تشخیص مصلحت نظام را دست کم نگیرید. این دو روایت خبری را کنار هم مرورکنید. 1⃣یکم. لابه لای اخبار استعفای ظریف یک خبر منتشر شد که کمتر مورد توجه قرار گرفت. روحانی در واکنش به عدم تصویب سی اف تی در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: نمی شود تابع 20 نفر آدم بود. صاحب این کشور مردمند. اما اصلاح طلبان این جمله را دقیق تر کردند و تصریح داشتند که اگر مجمع این لوایح را تصویب نمی کند به رای مستقیم مردم بگذارید. رفراندوم یک از اصول قانون اساسی است. اما چرا حالا و یکباره سراغ رفراندوم رفتند؟ چرا وقتی از مجمع تشخیص مصلحت ناامید شدند یاد همه پرسی افتادند؟ 2⃣اما روایت دوم. احمدی نژاد طی چند ماه گذشته چند سخنرانی و نامه داشته که خلاصه اش را در گفت وگویی اخیرا مطرح کرده است. وی می گوید مجلس تنها 25 درصد آرای مردم را دارد پس نماینده مردم نیست. قوه قضائیه هم از اساس بر ظلم است و قابل اصلاح نیست و رهبری هم بنای اصلاح آنرا ندارد. مردم هم از رای به روحانی پیشیمان اند. شورای نگهبان هم انتخابات را مهندسی می کند. ازین چند گزاره چه نتیجه ای می گیرید؟ کشور در بن بست کامل است. حالا پیشنهادش چیست؟ انتخابات مجدد و وی به عنوان منجی ظاهر شود. 🔻این دو روایت را کنار هم بخوانید. نتیجه ایندو روایت چیست؟ مردم علیه مردم. دقیقترش اینست که مردم علیه نهادهای مردمی. یعنی قیام علیه ساختارهای نظام که برآمده از مردمست؛ آنهم با شعار مردم. روحانی و اصلاح طلبان مردم را به تقابل با مجمع تشخیص مصلحت نظام می کشند و احمدی نژاد مردم را به رویارویی با دیگر ساختارهای نظام. جالب اینکه همه این ساختارها نیز مردمی اند. اما چرا با ساختارهای برآمده از رای مردم مخالفند و از شعار مردمگرائی بدون ساختار چه نفعی می برند؟ دیکتاتوری روحانی نژاد یا همان احمدی نژاد-روحانی سبک جدیدی از تمامیت خواهی است که می گوید اگر ساختارهای مردمی به نفع ما نبودند باید علیهش قیام کرد؛ آنهم با شعار مردمی. چون در مردمگرائی بدون ساختار، می توان با راه اندازی دوقطبی های توهمی و ساختگی و هیجانی روی جهل مردم سوار شد و این بزرگترین دستاورد دیکتاتوری های نوین است. ✍محسن مهدیان 🍃🌺🍃🌺🍃🌺
چرا با ازدواج های زیر 18 سال مخالفت می‌شود؟ #ما_آدمیم ═════🇮🇷════
⚫️ادعای طاهری؛ #عرفان منهای مذهب 🔻یکی از ادعاها و آمیزه های عرفان پوشالی #حلقه به سرکردگی محمدعلی طاهری، عرفان بدون داشتن دین و مذهب است و طاهری در کتاب فرادرمانی(1) خود می نویسد در راه کمال نیازی به دین نیست. 🔻استاد شهید مطهری در خصوص عرفان و رسیدن به کمال منهای دین می گوید:« نمی دانند اساس عرفان خداآگاهی و تسلیم در برابر خداست. می خواهند خدا را از عرفان جدا کنند. عرفان بدون خدا و مذهب! این خیلی عجیب است. امکان ندارد.»(2) 📚1. فرادرمانی،محمد علی طاهری، ص125 2.مجموعه آثار شهيد مطهري؛ انتشارات صدرا، ج22؛ ص629 /روشنگر
#صوفیان امروزی به دروغ ادعا می کنند که همه صوفیان #شیعه بودند، اما اسناد نشان می دهد که شرط صوفی بودن ، قرارگیری در مذهب #اهل_سنت بوده است. #نقد_تصوف
☝️ ۸ توصیه اخیر رهبرانقلاب برای تحول دستگاه عدالت 💻
🔴 امام خوب فهمیده بود. «مصدق مُسلِم نبود.» ♦️ دوره‌ی چهاردهم مجلس شورای ملی وقتی رحیمیان از نمایندگان قوچان ماده واحده‌ای را به مجلس تقدیم کرد که در آن قید شده بود، چون قرارداد نفتی ۱۹۳۲ در زمان دیکتاتوری بسته شده است باید مختومه اعلام گردد، اولین کسی که با آن مخالفت کرد کسی نبود جز محمد مصدق و دلیل خود را چنین نوشت: «چون قراردادها و عقود بین‌المللی با حضور دوطرف انجام می‌گیرد و چون این قراردادها نوعی عقد دوطرفه است، نمی‌توان آن را یک‌طرفه لغو کرد.» خیلی نگذشت که همین آقای دکتر مصدق شد طرفدار ملی شدن صنعت نفت. [۱] ♦️مرحوم نواب صفوی تمام اعضای جبهه‌ی ملی را در خانه‌ی حاج محمود آقایی جمع کرده بود. دکتر فاطمی به نمایندگی دکتر مصدق هم حضور داشت. همه با قتل رزم‌آرا موافق بودند. نقل است که همگی پشت قرآن را هم امضا کردند، ولی وقتی نواب محکوم شد و مصدق را با او روبرو کردند، گوش‌هایش را می‌گیرد و می‌گوید من ایشان را نمی‌شناسم. وقتی هم مجلس تصویب کرد که چون خیانت رزم‌آرا به مملکت محرز است، پس قاتل باید آزاد شود، مصدق گفت: «من با آزادی خلیل طهماسبی مخالفم». ♦️ رفتند پیش مصدق که آقا شما مسلمانید اقلا تولید مشروبات الکلی را ممنوع کنید. مصدق بهانه آورد که روزانه شش هزار تومان از مشروبات الکلی درآمد داریم. گفتند: شما ده شاهی بر قیمت هر کیلو شکر اضافه کنید، بودجه‌اش تامین می‌شود. به ملت هم بگویید قطعا با روی خوش استقبال می‌کنند، اما مصدق این کار را نکرد اصلا اعتقادی به این کارها نداشت. [۶] ♦️ ماه مبارک رمضان، مجلس شورای ملی مملکت اسلامی پشت تریبون رفت. سخنرانی‌اش که تمام شد، لیوان آب کنار دستش را برداشت و خورد. صدای اعتراض نمایندگان بلند شد. با خونسردی گفت: «اهل عوام‌فریبی نیستم.» امام خوب فهمیده بود. «مصدق مسلم نبود.» 👇👇 📚 yon.ir/Gr7vZ 🗓۱۴ اسفند سالروز فوت
🔶🔶عرفان تقلبی پیامبر بدلی 👈کتاب کوه پنجم قصه پیامبری از بنی‌اسرائیل است که از دست حاکم ظالم منطقه اَخاب فرار می‌کند. 👈پیامبری که کوئیلو معرفی می‌کند، در حدّ فهم خودش از پیامبریست، نه آن پیامبری که خداوند به جهانیان معرفی کرده است. 👈پیامبر حتی به اندازه یک انقلابی معمولی هم شجاعت و استقامت ندارد به همین جهت گاهی پشیمان می‌شود و گاهی به خدا اعتراض می‌کند و می‌گوید: «چرا مرا برای این کار برگزیده‌ای خداوندا؟ آیا نمی‌بینی قادر نیستم آنچه را از من خواسته‌ای انجام دهم؟»[1] « از فرار خسته شده بود و می‌دانست هیچ کجا نمی‌تواند جایش را در دنیا پیدا کند حتی اگر موفق می‌شد بگریزد، نفرینش را با خود به شهری دیگر می‌برد و فاجعه‌های دیگری به وقوع می‌پیوست، هر کجا می‌رفت سایه‌ی آن مرگ‌ها را با خود می‌برد. ترجیح می‌داد سینه‌اش دریده شود و سرش از تن جدا گردد»[2]. 👈 آنچه در این عبارت‌ها بیان شده است نه تنها سزاوار یک پیامبر نیست حتی سزاوار یک انسان آگاه و یک مؤمن معمولی هم نیست. البته از کوئیلو که معجونی از جادوگری، مسیحیت و یهودیت می‌باشد بیش از این انتظار نمی‌رود. 👈 وقتی در کتاب مقدس(به تحریف) پیامبر با عظمتی چون سلیمان و داود (علیهم السلام) به خاطر یک زن مرتکب خلاف آشکار می‌شوند، از پائولو که بزرگ شده‌ی چنین محیطی است چه انتظار می‌رود؟! در جایی دیگر پیامبری با فرشته خدا صحبت می‌کند و پیامبر خداوند را به‌اشتباه کاری متهم می‌کند. 👈 گاهی گناهان خدا از گناهان رسولش بیشتر می‌شود و پیامبر می‌گوید: «خداوندا، من هم صورت بلندی از گناهان تو نسبت به خودم دارم، اما از آنجا که امروز روز کفاره است، بخشش خودت را به من عطا کن و من تو را خواهم بخشید. بدین ترتیب می‌توانیم در کنار یکدیگر به راه ادامه دهیم»[3]. 👈هدف از ترسیم چنین خدایی، که اشتباه می‌کند، این است که به مخاطب القاء شود: خداوند هم اشتباه می‌کن!!‌ لذا او نباید نگران اشتباهات خود باشد. 👈كوئيلو براي جان‌های تشنه معنويت ، دنيايي می‌گشاید كه موهوم است و پر فساد[4]. 👈پی‌نوشت: [1] . کوه پنجم، ص 63 و 64. [2] . همان، ص 67. [3] . همان، ص 28. [4] . سایت مؤسسه فرهنگي موعود عصر(عج)