می گفت: در آخر الزمان
آنقدر به بلا دچار می شوید
که بفمید تنها نداشته تان
مهدی(عج) است
غم با سکوتِ نیمه شب و شانه با من است
بار غم اهالی این خانه با من است
لبخند می زنم به کم آوردن زیاد
پایان ماه، در ته پیمانه با من است
با یأسهای فلسفی مانده در گلو
در خانه حرف های عوامانه با من است
با می غریبه ایم ولی شور و مستی
لبخندهای کودک دردانه با من است
بالشت و جنگ و کودک و بابا و جیغ و داد
هی التماس هی زدن چانه با من است
بازی که نیست می دود از دست بچه ها
خوب است این صمیمیِ دیوانه با من
من می روم سراغ غزل های بعدی ام
مثل همیشه چایی عصرانه با من است
حالا دوباره در تب تکرار عقربه
غم با سکوتِ نیمه شب و شانه با من است
#عاطفه_سادات_موسوی
#مادرانه
این همه فاصله را دور و برم نگذارید
راه دور است ولی بی خبرم نگذارید
بار دلواپسی و غصه ی دلتنگی را
مثل یک زخم روی بال و پرم نگذارید
زودتر از تو اگر مرگ بیاید چه کنم؟
بیش از این دلهره در چشم ترم نگذارید
چله کامل نشد آن عهد ولی پا برجاست
دست روی دل تنگ سحرم نگذارید
من سفر کرده ام از صبح به تاریکی خویش
ماه شبهای زمین!!!در سفرم نگذارید
گل لبخند تو در مشت کدامین جمعه است؟
آه ای ثانیه ها سر به سرم نگذارید
#اللهم_عجل_فرجه_وسهل_مخرجه
#عاطفه_سادات_موسوی
شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
دفترچه ی خاطرات محمد جواد : اینجا روی میز زیگزال(چرخ مخصوص سردوز کردن پارچه)تنها نشستم حال جارو زدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بچه هاتون یاد بدین که تو کارای خونه مشارکت کنن😅
شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
به بچه هاتون یاد بدین که تو کارای خونه مشارکت کنن😅
بلههههههه😂🤕
واقعا مشارکت بچه ها لازمه!
نمیخواهم که بوی پیرهن از نزد یار آید
گرفتم دیده روشن کرد، بیرویش چه کار آید!
#فیاض_لاهیجی
از پاییز میترسم
خبرهای ناگوار را با خود می آورد
عموی همسرم آسمانی شد...
مردی که لبخندهای مهربانش همیشه در خاطر می ماند
لطف بزرگی می کنید اگر نماز لیلة الدفن برای این سید بزرگوار بخوانید
سید ظاهر فرزند سید محمود
بی اختیار می کشدم دل به سوی تو
در عشق تو کجاست به کف اختیار من
#طالب_آملی
دلم شکسته که رفتی، پناه میخواهم
برای صبح لباس سیاه می خواهم
کجاست چادر خاکی مادرم؟فضه!
برای مجلس فردا گواه می خواهم
دلم به شانه ی مجروح و خسته اش خوش بود
بگو چکار کنم؟ تکیه گاه می خواهم
گمان کنم که شبیه پدر شدم ، کم کم
برای بغض فروخورده چاه می خواهم
سکوت می کنم این لحظه های غمگین را
بجای حرف کمک از نگاه می خواهم
نگاه میکنم امشب به خون و خاکستر
ز داغ سینه ی آیینه آه می خواهم
من از مسیر پر از درد و داغ خاطره ها
به سمت یار سفر کرده راه می خواهم
#عاطفه_سادات_موسوی
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً
ماییم و بغض خاطرات مانده بر دیوار
ایکاشها،ای کاش و اما و اگر دیوار
شایدشماهم مثل زینب فکر میکردید
باشد برای اهل خانه بی ضرر دیوار
در بین آتش بوده پس تنها در این خانه
از زخم های فاطمه دارد خبر دیوار
همراه میخ در شهادت می دهد فردا
دارد یقینا حرف های بیشتر دیوار
مادر ندارد خانه ی ما در چه می خواهد
ای کاش جای آن بسازد یک نفر دیوار
هی منعکس شد غصه در این خانه ی غمگین
دیوار در دیوار دردیوار در دیوار
#عاطفه_سادات_موسوی
#اسلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#غزل_آیینی
#فاطمیه
35.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من شک ندارم درد او تنهایی حیدر
در التهاب لحظه های سخت تدفین بود
#عاطفه_سادات_موسوی