@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_تحلیلی_اسلام #جلسه_چهارم(۶)
✍علت فریب خوردن آدم (ع) از شیطان
🔷در اینجا سؤالی مطرح میشود که چرا آدم (ع) با تمام این اوصاف، از درخت ممنوعه استفاده کرد و فریب شیطان را خورد؟ پیامبری که هم عالم بود و هم دارای بصیرت بالا. (تفاوت علم و بصیرت در این است که علم، شناخت اشیاست از جهت کلیات، ولی بصیرت، شناخت اشیاست از نظر مصادیق. ما تقریبا شیطان را به صورت مفهومی میشناسیم و هیچ وقت او را رؤیت مصداقی نکردهایم؛
🔶اما آدم (ع) شیطان را رؤیت مصداقی کرده بود و برای او این مسأله تبدیل به بصیرت شده بود). این سؤال را که چرا آدم (ع) مرتکب این عمل شد،
🔷 از امام صادق (ع) پرسیدند. ایشان در جواب فرمود: آدم (ع) تا آن زمان کسی را ندیده بود که دروغ بگوید و روی آن، تأکید هم کرده، قسم جلاله بخورد.دقت کنید که خدای متعال چقدر در نقل داستان حضرت آدم (ع) ظرافت به خرج داده است؛ داستان را از اول شروع کرده است؛ ضمن اینکه نقل این تاریخ، حاوی تجربههای مهمی برای ماست.جلسات گذشته گفتیم: تاریخی برای ما مفید است که حاوی تجربه باشد. ما به این دلیل که دو بار در این عالم زندگی نمیکنیم، در نتیجه باید از تجارب گذشتگان استفاده بکنیم.
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز(#تاریخ_تطبیقی_تحلیلی_اسلام یکشنبه ها در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_تحلیلی_اسلام #جلسه_چهارم(۷)
✍کسب تجربه از داستان حضرت آدم (ع)
🔷حال، سؤال این است که داستان حضرت آدم (ع) که خداوند در قرآن نقل میکند، حاوی چه تجربهای برای ماست؟
🔶در جواب میگوییم: تجربه ای که این داستان برای ما دارد، این است که بیتجربگی عواقب سوئی برای انسان به همراه خواهد داشت.
🔷آدم (ع) باید در آنجا به خداوند اعتماد میکرد و فرمان او را بدون قید و شرط میپذیرفت. از اینجا نتیجه میگیریم که انسان در اجرای اوامر الهی، باید نسبت به اوامر و نواهی و نظرات دیگران، بیتفاوت باشد.
🔶 اشتباه آدم (ع) در این بود که برای امر الهی، توضیح غیر خدا را وارد کرد.از اینجا مفهومی به نام التقاط، برای ما به دست میآید. در مفاهیم دینی، عدم التقاط به این معنا است که نباید در حکم خداوند متعال، حکم و نظر دیگری را دخالت داد. ما نباید اجازه بدهیم اشخاص دیگری غیر از افراد خدایی، قرآن را برای ما تفسیر کنند.
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز(#تاریخ_تطبیقی_تحلیلی_اسلام یکشنبه ها در کانال اتنا)
@atna_ir
TarikhTatbighiIslam4پنج.mp3
2.27M
سلسله دروس
#تاریخ_تطبیقی_اسلام
#استاد_طائب
📺جلسه چهارم-حضرت آدم علیه السلام(۲)
🔷قسمت پنجم-هبوط از بهشت، و آغاز عبودیتی دیگر
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز(#تاریخ_تطبیقی_تحلیلی_اسلام یکشنبه ها در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_تحلیلی_اسلام #جلسه_چهارم(۸)
✍هبوط از بهشت، و آغاز عبودیتی دیگر
🔷پس از تناول آدم و حوا از درخت ممنوعه، خداوند آنها را از باغی که در آن حضور داشتند، بیرون کرد و آن دو به زمین هبوط کردند.
🔶 قبل از اینکه خداوند آدم (ع) را به زمین بفرستد، به او فرمود: باید در زمین، بر اساس حدودی که تعیین میکنم، عمل کنی. اگر این حدود را محترم بشماری، اهل رستگاری و بهشت هستی و در غیر این صورت، جهنمی خواهی بود.
🔷خداوند در بهشت، همه چیز را برای آدم (ع) آزاد گذاشت، و تنها یک چیز را ممنوع کرد،
🔶اما در روی زمین، محدویتهای بسیار زیادی برای او قرار داد.با این اوصاف، عبودیت در روی زمین برای انسان بسیار مشکل شد؛ لذا خداوند به او گفت: هر زمان در روی زمین وسوسه شدی که از حدود قرار داده شده عبور کنی، به تجربه روز اول خود رجوع کن.
🔷 به همین جهت، آدم (ع) از زمانی که از بهشت خدا خارج شد، هرگز از دایره عبودیت خارج نشد، چرا که با تجربه ای که به دست آورده بود، میدانست که عبور از خط قرمزهای خداوند، چه سزایی دارد.
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز(#تاریخ_تطبیقی_تحلیلی_اسلام یکشنبه ها در کانال اتنا)
@atna_ir
marg32.mp3
8.12M
#مرور_کتاب_آنسوی_مرگ
"تجربیاتی از عالم پس از مرگ"
📗قسمت ۳۲
#استاد_امینی_خواه
🇮🇷کانال اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
@atna_ir
marg33.mp3
8.34M
#مرور_کتاب_آنسوی_مرگ
"تجربیاتی از عالم پس از مرگ"
📗قسمت ۳۳
#استاد_امینی_خواه
🇮🇷کانال اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
@atna_ir
#پیام_صبحگاهی
🔹دشمنان ما بیش از آن که به منابع طبیعی ما چشم طمع داشته باشند، به منابع انسانی چشم طمع دارند. آنها می دانند اگر این سرمایه های اجتماعی از دست یک ملت گرفته شود، اگر یک ملت غیرت ملی و #ایمان و #وحدت و #همبستگی خود را از دست بدهد، اگر نشاط کار و ابتکار را از دست بدهد، اگر حرکت علمىِ رو به پیشرفت خود را از دست بدهد، کاملاً در دسترس دشمنان قرار خواهد گرفت؛ می توانند راحت به او زور بگویند، می توانند بر او سلطه پیدا کنند، می توانند منابع طبیعی و مادی او را هم غارت کنند. آنچه سد مستحکمی در مقابل دشمنان قرار می دهد، همین سرمایه های معنوی است که باید مراقب باشیم دچار شبیخون نشود.
۱۳۸۳/۴/۱۵
🇮🇷کانال اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
@atna_ir
1⃣
☀️هر روز با یک داستان تمدن ساز
✍مضیقه بی آبی
معاویة بن ابی سفیان در حدود شانزده سال بود که به عنوان امارت در شام حکومت میکرد و بدون آنکه به احدی اظهار کند، مقدمات خلافت را برای خویش فراهم میساخت. از هر فرصتی برای منظوری که در دل داشت استفاده میکرد.
بهترین بهانه برای اینکه از حکومت مرکزی سرپیچی کند و داعیه خلافت را آشکار نماید، موضوع کشته شدن عثمان بود. او در زمان حیات عثمان به استغاثه های عثمان پاسخ مساعد نداد و تقاضاها و استمدادهای عثمان را نشنیده و ندیده گرفت، اما منتظر بود عثمان کشته شود و قتل وی را بهانه کار خود قرار دهد. عثمان کشته
@atna_ir
2⃣
شد و معاویه فورأ درصدد بهره برداری برآمد.
از سوی دیگر مردم پس از قتل عثمان دور علی را که به جهات مختلفی از رفتن زیر بار خلافت امتناع میکرد گرفتند و با او بیعت کردند. علی پس از آنکه دید مسؤولیت رسما متوجه اوست، قبول کرد و خلافت رسمیاش در مدینه که مرکز و دارالخلافه آن روز بود اعلام شد. همه استانهای کشور پهناور اسلامی آن روز اطاعتش را گردن نهادند، به استثنای شام و سوریه که در اختیار معاویه بود. معاویه از اطاعت حکومت مرکزی سرپیچی کرد و آن را متهم ساخت به این که کشندگان عثمان را پناه داده است و خود آماده اعلام استقلال شام و سوریه شد و سپاهی انبوه از شامیان فراهم کرد.
علی علیه السلام بعد از فیصله دادن کار اصحاب جمل متوجه معاویه شد.
نامههایی با معاویه رد و بدل کرد، اما نامههای علی در دل سیاه معاویه اثر نکرد. دو طرف با سپاهی انبوه به سوی یکدیگر حرکت کردند. ابوالاعور سلمی پیشاپیش لشکر معاویه با گروهی از
@atna_ir
3⃣
پیشاهنگان حرکت میکرد، و مالک اشتر نخعی با گروهی از لشکریان علی به عنوان پیشاهنگ و مقدمة الجیش سپاه علی حرکت میکرد. دو دسته پیشاهنگ در کنار فرات به یکدیگر سیدند. مالک اشتر از طرف علی مجاز نبود جنگ را شروع کند، اما ابوالاعور برای اینکه زهرچشمی بگیرد حمله سختی کرد. حمله او از طرف مالک و همراهانش دفع شد و شامیان سخت به عقب رانده شدند. ابوالاعور برای اینکه کار را از راه دیگر بر حریف سخت بگیرد، خود را به محل «شریعه»، یعنی آن نقطه شیبدار کنار فرات که دو طرف میبایست از آنجا آب بردارند، رساند. نیزه داران و تیراندازان خود را مأمور کرد تا آن نقطه را حفظ کنند و مانع ورود مالک و یارانش بشوند. طولی نکشید که خود معاویه با سپاه انبوهش رسید و از پیشدستی ابوالاعور خشنود شد. معاویه برای اطمینان بیشتر عدهای بر نفرات ابوالاعور افزود. اصحاب علی در مضیقه بیآبی قرار گرفتند. شامیان عموما از پیش آمدن این فرصت خوشحال بودندو
@atna_ir
4⃣
معاویه با مسرت اظهار داشت: «این اولین پیروزی است».
تنها عمرو بن العاص، معاون و مشاور مخصوص معاویه، این کار را مصلحت نمیدید. از آن سو علی علیه السلام خودش رسید و از ماجرا آگاه شد. نامهای به وسیله یکی از بزرگان یارانش به نام صعصعة به معاویه نوشت و یادآور شد:
«ما آمدهایم به اینجا اما میل نداریم حتی الامکان جنگی رخ دهد و میان مسلمانان برادرکشی واقع شود. امیدواریم بتوانیم با مذاکرات اختلافات را حل کنیم، ولی میبینم تو و پیروانت قبل از هر چیز اسلحه به کار بردهاید، بعلاوه جلوی آب را بر یاران من گرفتهاید. دستور بده از این کار دست بردارند، تا مذاکرات آغاز گردد.
البته اگر تو به چیزی جز جنگ راضی نشوی، من ترس و ابایی ندارم.».
این نامه به دست معاویه رسید. با مشاورین خود در اطراف این موضوع مشورت کرد. عموما نظرشان این بود: فرصت خوبی به دست آمده، باید استفاده کرد و به
@atna_ir
5⃣
این نام نباید ترتیب اثر داد. تنها عمرو بن العاص نظر مخالف داشت، گفت اشتباه میکنید، علی و اصحابش چون در نظر ندارند در کار جنگ و خونریزی پیشدستی کنند فعلا سکوت کردهاند وبه وسیله نامه خواستهاند شما را از کارتان منصرف کنند. خیال نکنید که اگر شما به این نامه ترتیب اثر ندادید و آنها را همچنان در مضیقه بیآبی گذاشتید، آنان عقب نشینی میکنند. آن وقت است که دست به قبضه شمشیر خواهند برد و از پای نخواهند نشست تا شما را با رسوایی از اطراف فرات دور کنند. اما عقیده اکثریت مشاورین این بود که مضیقه بیآبی دشمن را از پای درخواهد آورد و آنها را مجبور به هزیمت خواهد کرد. معاویه شخصا نیز با این عقیده همراه بود.
این شورا به پایان رسید. صعصعة برای جواب نامه به معاویه مراجعه کرد. معاویه که در نظر داشت از جواب دادن شانه خالی کند گفت: «بعدا جواب خواهم داد. ضمنا دستور داد تا سربازان محافظ آب کاملا مراقب باشند و مانع ورود و خروج سپاهیان علی شوند.
@atna_ir
6⃣
علی علیه السلام از این پیشامد که امید هرگونه حسن نیتی را در جبهه مخالف بکلی از بین میبرد و راهی برای حل مشکلات به وسیله مذاکرات باقی نمیگذاشت، سخت ناراحت شد. راه را منحصر به اعمال زور و دست بردن به اسلحه دید. در مقابل سپاه خویش آمد و خطابهای کوتاه، اما مهیج و شورانگیز، به این مضمون انشاء کرد:
«اینان ستمگری آغاز کردند، در ستیزه را گشودند و با روش خصمانه شما را پذیره شدند. اینان مانند گرسنهای که غذا میطلبد، جنگ و خونریزی میطلبند.
جلوی آب آشامیدنی را بر شما گرفتهاند. اکنون یکی از دو راه را باید انتخاب کنید، راه سومی نیست: یا تن به ذلت و محرومیت بدهید و همچنان تشنه بمانید، یا شمشیرها را از خون پلید اینان سیراب کنید تا خودتان از آب گوارا سیراب شوید.
زنده بودن این است که غالب و فاتح باشید هر چند به بهای مردن تمام شود، و مردن این است که مغلوب و زیردست باشید هرچند زنده بمانید. همانا معاویه گروهی گمراه
@atna_ir
7⃣
و بدبخت را گرد خویش جمع کرده و از جهالت و بیخبری آنها استفاده میکند، تا آنجا که آن بدبختها گلوهای خودشان را هدف تیر مرگ قرار دادهاند.»[1]
این خطابه مهیج جنبش عجیبی در سپاهیان علی به وجود آورد. خونشان را به جوش آورد. آماده کارزار شدند و با یک حمله سنگین دشمن را تا فاصله زیادی عقب راندند و «شریعه» را تصاحب کردند.
در این وقت عمرو بن العاص که پیش بینیاش به وقوع پیوسته بود، به معاویه گفت: «حالا اگر علی و سپاهیانش معامله به مثل کنند و با تو همان کنند که تو با آنها کردی، چه خواهی کرد؟ آیا میتوانی بار دیگر «شریعه» را از آنها بگیری؟».
معاویه گفت: «به عقیده تو علی اکنون با ما چگونه رفتار خواهد کرد؟».
1.«قد استطعموکم القتال فاقروا علی مذلة و تأخیر محلة، او رووا السیوف من الدماء ترووا من الماء، فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین. الا و ان معاویة قاد لمة من الغواة و عمس علیهم اخبر حتی جعلوا نحورهم اغراض المنیه» - : نهج البلاغه، خطبه 51. ↩
@atna_ir
8⃣
گفت: «به عقیده من علی معامله به مثل نخواهد کرد و ما را در مضیقه بیآبی نخواهد گذاشت. او برای چنین کارها نیامده است.».
از آن سو سپاهیان علی بعد از آنکه یاران معاویه را از شریعه دور کردند از علی خواستند اجازه بدهد مانع آب برداشتن یاران معاویه بشوند. فرمود:
«مانع آنها نشوید، من به این گونه کارها که روش جاهلان است دست نمیزنم.
من از این فرصت استفاده میکنم و مذاکرات خود را با آنها براساس کتاب خدا آغاز میکنم. اگر پیشنهادها و صلاح اندیشیهای من پذیرفته شد که چه بهتر، و اگر پذیرفته نشد با آنها میجنگم، اما جوانمردانه، نه از راه بستن آب به روی دشمن. من هرگز دست به چنین کارها نخواهم زد و کسی را در مضیقه بیآبی نخواهم گذاشت.».
آن روز شام نشده بود که سپاهیان علی و سپاهیان معاویه با یکدیگر میآمدند و آب برمیداشتند و کسی
@atna_ir
9⃣
متعرض سپاهیان معاویه نمیشد[1]
1.شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، خطبه 51، جلد 1، چاپ بیروت، صفحات 419- 428. ↩
@atna_ir