☀️سبک زندگی اسلامی(تربیت فرزند)
🔷اضطراب -فشارروحی(گفتاراول)
سوال:
آیا کودکان هم به استرس و فشارهای روحی دچار میشوند یا فقط به بزرگسالان اختصاص دارد؟
جواب:
در وجود انسان، حالتهای متفاوتی وجود دارد. گاهی دچار دلهره، دلشوره، و نگرانی میشود؛ گاهی مضطرب و پریشان حال است، و زمانی دچار استرس و فشارهای شدید روحی میشود.
مورد اول (دلهره، دلشوره، نگرانی) و مورد دوم (اضطراب و پریشان حالی) بین کودک و بزرگسال مشترکند؛ اما مورد سوم (استرس و فشارهای شدید روحی)، بیشتر به بزرگسالان اختصاص دارد.
امروزه به جای تعبیر استرس (Stress) فرنگی، از واژهی «تنیدگی» استفاده میشود که در مقایسه با گذشته، بسیار فراگیر شده است. نویسندگان این مقوله، قرن 17 را عصر روشنبینی، قرن 18 را عصر منطق، قرن 19 را عصر پیشرفت، و قرن 20 را عصر استرس یا فشار نام نهادهاند. حدود 80 درصد بیماریها به ویژه زخم معده، تنگی نفس، سردرد مزمن، فشار خون و اختلالهای قلبی ـ عروقی، با فشارهای روحی آغاز میشوند.
امروزه، میزان مصرف آرامبخشها در جهان، بسیار بالا است؛ برای مثال، در آمریکا، هر سال، حدود 5 بیلیون آرام بخش و 160 هزار تن آسپرین مصرف میشود، و مردم فرانسه در سال، 25 میلیون جعبه داروی ضد افسردگی و حدود 75 میلیون جعبه داروی ضد فشار روحی استفاده میکنند.
پی نوشت ها
ـ تروور جی. پاول، فشار روانی، اضطراب و راههای مقابله با آن، ص 21.
#استاددهنوی
👈آموزشهای تمدن ساز
@atna_ir
☀️هرشب بابرنامه کتابخوانی درکانال اتنا
با۵ دقیقه وقت گذاشتن درهرشب بعدازچندروزیک کتاب ارزشمندرابه صورت کامل مطالعه نموده وبه دانش وبصیرت حودبیفزائید
👈آموزشهای تمدن ساز
@atna_ir
قسمت سوم ازبخش اول فصل چهارم کتاب آزادی معنوی شهیدمطهری ره👇👇
@atna_ir
1⃣
امام حسین علیه السلام، مهاجر و مجاهد
حسین بن علی (سلام الله علیه) در منطق قرآن، هم مهاجر است و هم مجاهد. او خانه و شهر و دیار خودش را رها کرده و پشت سر گذاشته است همچنان که موسی بن عمران مهاجر بود. موسی بن عمران هم شهر و دیارش را که مصر بود پشت سر گذاشت تا به مدین رسید، ولی او فقط مهاجر بود نه مجاهد. ابراهیم مهاجر بود: انّی ذاهِبٌ الی رَبّی[3]. شهر و دیار و وطن خودش (بابِل) را رها کرد و رفت. حسین بن علی امتیازی که دارد این است که هم مهاجر است و هم مجاهد. مهاجرین صدر اسلام در ابتدا که مهاجر بودند، هنوز مجاهد نبودند و دستور جهاد برای آنها نرسیده بود. آنها
۱.افتادگی از نوار است. ↩
۲.توبه/ 111. ↩
۳.صافّات/ 99. ↩
@atna_ir
2⃣
فقط مهاجر بودند؛ بعدها که دستور جهاد رسید، این مهاجرین تبدیل به مجاهدین هم شدند. اما کسی که از روز اول، هم مهاجر بود و هم مجاهد، وجود مقدس حسین بن علی علیه السلام بود (فَقَدْ وَقَعَ اجْرُهُ عَلَی اللهِ). پیغمبر اکرم در عالم رؤیا به او فرموده بود: حسینم! مرتبه و درجهای هست که تو به آن مرتبه و درجه نخواهی رسید مگر از پلکان شهادت بالا بروی (مُهاجِراً الَی اللهِ وَ رَسولِهِ)..
در حدود بیست و چهار روز عملًا حسین بن علی در حال مهاجرت بود؛ از آن روزی که از مکه حرکت کرد (روز هشتم ماه ذی الحجّه) تا روزی که به سرزمین کربلا رسید و آنجا باراندازش بود و خرگاه خودش را در آنجا فرود آورد. آن روزی که از مکه حرکت کرد و آن خطبه معروفی را که نقل کردهاند خواند، هجرت و جهادش را توأم با یکدیگر ذکر کرد: خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ ادَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی جیدِ الْفَتاةِ وَ ما اوْلَهَنی الی اسْلافی اشْتِیاقَ یعْقوبَ الی یوسُفَ ایهّاالناس! مرگ برای فرزند آدم زینت قرار داده شده است، آنچنان که یک گردنبند برای یک زن جوان زینت است. مرگ ترسی ندارد، مرگ بیمی ندارد. شهادت در راه خدا و در راه ایمان، برای انسان تاج افتخار است که بر سر میگذارد و برای یک مرد مانند آن گردنبندی است که یک زن جوان به گردن خود میآویزد؛ زینت و زیور است. کأَنّی بِاوْصالی تَتَقَطَّعُها عُسْلانُ الْفَلَواتِ بَینَ النَّواویسِ وَ کرْبَلا ایهاالناس! الآن از همین جا گویا به چشم خودم میبینم که در آن سرزمین، چگونه آن گرگهای بیابان ریختهاند و میخواهند بند از بند من جدا کنند. رِضَی اللهِ رِضانا اهْلَ الْبَیتِ ما اهل بیت از خودمان رضایی نداریم، رضای ما رضای اوست. هرچه او بپسندد ما آن را میپسندیم؛ او برای ما سلامت بپسندد ما سلامت را میپسندیم، بیماری بپسندد بیماری میپسندیم؛ سکوت بپسندد سکوت میپسندیم، تکلّم بپسندد تکلّم؛ سکون بپسندد سکون، تحرّک بپسندد تحرک. گفت:
قضایم اسیر رضا میپسندد
رضایم بدانچه قضا میپسندد
چرا دست یازم چرا پای کوبم
مرا خواجه بیدست و پا میپسندد
در جمله آخر، هجرت خودش را اعلام میکند: مَنْ کانَ فینا باذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیرْحَلْ مَعَنا فَانّی راحِلٌ مُصْبِحاً انْ شاءَ اللهُ[1] هر کسی که کاملًا آماده است که خون قلبش را هدیه کند (ما در این راه یک هدیه بیشتر نمیخواهیم)، هر
1.لهوف، ص 53. ↩
@atna_ir
3⃣
کسی که حاضر است با من هم آواز باشد و مانند من که هدیهام خون قلبم است، در این راه چنین هدیهای برای خدای خودش بفرستد، چنین هدیهای در راه خدای خودش بدهد، چنین آمادگی دارد، آماده یک مهاجرت باشد، آماده یک کوچ و رحلت باشد که من صبح زود کوچ خواهم کرد: فَانّی راحِلٌ مُصْبِحاً انْ شاءَ اللهُ..
عده زیادی همراه حسین بن علی آمدند. در ابتدا شاید هنوز بودند افرادی که خیال میکردند ممکن است در سخنان حسین بن علی اندکی مبالغه در کار باشد، شاید باز سلامتی در کار باشد. بین راه هم عدهای ملحق شدند. ولی حسین بن علی نمیخواست عناصر ضعیفی همراهش باشند. در مواطن مختلف، سخنانی گفت که اصحابش را تصفیه کرد. افرادی که چنان شایستگیای نداشتند جدا شدند، خارج شدند، غربال شدند. خالصها ماندند، تمام عیارها باقی ماندند. افرادی باقی ماندند که حسین بن علی درباره آنها شهادت داد که من یارانی از یاران خودم بهتر و باوفاتر سراغ ندارم؛ یعنی اصحاب من! اگر امر دایر بشود میان اصحاب بدر و شما، من شما را ترجیح میدهم؛ اگر امر دایر بشود میان اصحاب صفّین و شما، من شما را ترجیح میدهم؛ شما تاج سر همه شهدا هستید.
در شب عاشورا آن وقتی که اباعبدالله همه آنها را مرخص میکند، میگوید من بیعتم را برداشتم. از ناحیه دشمن به آنها اطمینان میدهد که کسی به شما کاری ندارد. در عین حال اصحابش میگویند: آقا! ما شهادت در راه تو را انتخاب کردهایم؛ یک جان که ارزشی ندارد، ای کاش هزار جان میداشتیم و همه را در راه تو فدا میکردیم. «بَدَاهُمْ بِذلِک اخوهُ عَبّاسُ بْنُ عَلِی» اول کسی که چنین سخنی را گفت، برادرش ابی الفضل العبّاس بود. چقدر قلب مقدس اباعبدالله شاد شد از اینکه اصحابی میبیند با خودش هماهنگ، همفکر، همعقیده و هم مقصد. آن وقت اباعبدالله مطالبی را برای آنها ذکر کرد، فرمود: حالا که کار به این مرحله رسید، من وقایع فردا را اجمالًا به شما میگویم: حتی یک نفر از شما هم فردا زنده باقی نخواهد ماند.
اباعبدالله در روز عاشورا افتخاری به اصحاب خودش داد، پاداشی به اصحاب خودش داد که این پاداش برای همیشه در تاریخ ثبت شد. در آن لحظات آخر است.
همه شهید شدهاند. دیگر مردی جز زین العابدین- که بیمار و مریض است و در خیمهای افتاده است- باقی نیست. حسین است و یک دنیا دشمن. وسط معرکه تنها
@atna_ir
4⃣
ایستاده است. نگاه میکند، جز بدنهای قلم قلم شده این اصحاب کسی را نمیبیند.
جمله هایی میگوید که معنایش این است: من زندهای در روی زمین جز این بدنهای قلم قلم شده نمیبینم. گفت:
مرده دلاناند به روی زمین
بهرچه با مرده شوم همنشین
آنها که در زیر این خاک هستند یا روی خاک افتادهاند، زندهاند. حسین بن علی در حالی که دارد استنصار میکند و یاری میخواهد، از تنها زندههایی که میبیند کمک میخواهد. آن زندهها چه کسانی هستند؟ همین بدنهای قلم قلم شده. فریاد میکشد:
یا ابْطالَ الصَّفا وَ یا فُرْسانَ الْهَیجاءِ ای شجاعان باصفا و باوفا وای مردان کارزار وای شیران بیشه شجاعت! قوموا عَنْ نَوْمَتِکمْ ایهَا الْکرامُ وَامْنَعوا عَنْ حَرَمِ الرَّسولِ الْعُتاةَ ای بزرگزادگان! از این خواب سنگین بپاخیزید، حرکت کنید. مگر نمیدانید این دونهای پست و کثیف قصد دارند به حرم پیغمبر شما حمله کنند؟! بخوابید، بخوابید، حق دارید، حق دارید! من میدانم که میان بدنها و سرهای مقدس شما جدایی افتاده است.
لا حول و لا قوّة الّا بالله و صلّی الله علی محمّد و اله الطّاهرین. باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا الله....
خدایا! دلهای ما را به نور ایمان منوّر بگردان. قلبهای ما را با حقایق مقدس اسلام آشنا بفرما. ما را قدردان نعمت قرآن قرار بده، قدردان نعمت اسلام قرار بده، قدردان پیغمبر و آل او قرار بده. نیتهای ما را خالص بفرما. اموات ما مشمول عنایت و رحمت خود بفرما.
و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان.
@atna_ir