eitaa logo
عطرِظهورِمولا
6.9هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
5.6هزار ویدیو
103 فایل
⚘به جامع‌ترین کانالِ ایتا خوش‌آمدید⚘ به کانال استیکر ما هم بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/2421358727C395e519fab گروه عطرظهورمولا↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/257818659Cab8649861b پیشنهادها و انتقادها @saheb12zaman تبلیغات @Zeinabp_2020
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️به سوی زندگی مهدوی 🔸قسمت اول: «زنده بودن» یا «زندگی کردن»! ✅پرسش از ، مهمترین مقدمه برای است 👈اما میلیونها انسان- حتی بظاهر مسلمان- می‌آیند و می‌روند و در تخیل زندگی ‌هستند بدون اینکه زندگی کنند! شما چطور؟! بگذارید اینگونه شروع کنیم: ✅هر کسی که زنده است لزوماً زندگی نمی‌کند.(کما اینکه هر انسان راننده، لزوماً در حال رانندگی نیست و ممکن است فعلاً خواب باشد) ✅«زنده بودن» از یک منظر یعنی استعداد برای «زندگی کردن» نه خود زندگی! ✅زندگی را به درک هدف و تلاش برای رسیدن به هدف معنا کرده‌اند پس موجودی زندگی می‌کند که دارای درک و تحرک است و در غیر این صورت او یا مرده است و یا در حال مرگ. اما... ⏸برای اهل تفکر، مطلب ادامه دارد... حجت الاسلام رَ ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.Maryam.97-98.mp3
2.29M
🔹سوره مریم سوره ۱۹ قرآن کریم استاد قرائتی تفسیرنور ⚘تفسیر آیات ۹۸_۹۷ سوره مریم⚘ ↙️↙️↙️ @atr_ir
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
آید آن روز که در باز کُنی‌، پرده گشایی‌؟ تا به خاک قدمت، جان و سر خویش ببازیم امام‌خمینی(ره) 🏝سلام یگانه عدل‌گستر موعود، مهدی جان تمام این عمر ناقابل، چشم به راه قدم‌هایت هستم و در حسرت دیدارت، هر روز هزار آه جگرسوز می‌کشم ساعت‌های بودنم لبریز از اشک و امید است اشک از تمام اندوه فراقت که بر قلبم سنگینی می‌کند و امید به دیدارت حتی برای لحظه‌ای، حتی در آخرین دم حیات.... شکر خدا از این اندوه و اشک و امید شکر خدا که با تو زنده‌ام 🏝 کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطرِظهورِمولا
#مدافع_عشق     قسمت ⬅️ ۱۷ حالےبرای گفتن دیوان شعرنیست یڪ مصرع وخلاصه:تورادوست دارمت دستےڪه سالم
   قسمت ⬅️ ۱۸ _ اینهمه زهرا دوست داره!تو چرا یذره شعور نداری؟ _ واخب مامان چیکار کنم!؟پاشم پشتک بزنم؟ _ ادب نداری که!…زود چاییتو بخور حاضر شو. _ کجا ایشالا؟ _ بنده خداگفت عروسم یه هفتس توخونه مونده.میایم دنبالتون بریم پارکی جایے…هوابخوره!دیگه نمیدونه چقد عروسش بےذوقه! _ عی بابا!ببخشید که وقتی فهمیدم ایشونن ترقه در نکردم.خب هرکس یجوره دیگه! _ اره یکیم مثل معتادا دستشو بهونه میکنه میشینه رو مبل هی بیسکوئیت میکنه توچایـے.  رامیشنوم _ سلام علیکم.خوب هستید! _ سلام عزیزمادر!بیاتو! _ نه دیگه!اگرحاظرید لطفا بیاید که راه بیفتیم _ منکه حاضرم!منتظراین… هنوز حرفش تمام نشده وارد راهرو میشوم و میپرم جلوی در! نگاهم میکنے _ سلام! مثل خودت سرد جواب میدهم _ سلام.. مادرم کمک میکند چادرم راسرکنم و از خانه خارج میشویم. زهراخانوم روی صندلی شاگرد نشسته،دررا باز میکند و تعارف میزند تامادرم جلو بنشیند. راننده سجاد است و فاطمه و زینب هم عقب نشسته اند.مادرم تشکر می کند وسوار میشود…. پس منو تو کجا بنشینیم! مادرت میخندد… _ شرمنده عروس گلم!یجوری شده که تو و علی مجبورید باموتورش بیاید .و اشاره میکند به جلو.موتورت کنار تیر برق پارک شده!لبخندی میزنم ومیگویم _ دشمنت شرمنده مامان!اتفاقا ازبوی ماشین خیلی خوشم نمیاد! تو همان لحظه پوزخندی میزنـے وجلوتراز من سمت موتور میروی.سجاد هم ماشین راروشن وحرکت میکند.پشت سرت راه میفتم.سکوت کرده ای حتی حالم رانمیپرسی!پس اشتباه فهمیده بودم.تو همان سنگ دل قبلی هستی.فقط اگر هفته پیش اشک میریختی بخاطر شوک و فضای ایجاد شده بود.صدایم راصاف میکنم و میگویم: _ دست منم بهتر شده!! _ الحمدالله! چقدر یخ!سوار موتور میشوی.حرصم میگیرد.کیفم رابینمان میگذارم و سوار میشوم.اما نه!دوباره کیف را روی دوشم میندازم و ازپشت دستانم رامحکم دورت حلقه میکنم.حس میکنم چیزی درمن تغییر کرده!شاید دیگر دوستت ندارم…فقط میخواهم تلافی کنم!ازآینه به صورتم نگاه میکنی.. _ حتمن باید اینجوری بشینی؟ _ مردا معمولا بدشون نمیاد! اخم میکنی و راه میفتی. خلوت است و شاید بهتربگویم پرنده هم پرنمیزند!مادرم میوه پوست میکند و گرم صحبت بازهراخانوم میشود.. _ میبینم که اقای شمام نیومدن مثل اقای ما _ اره علےاصغرو برده پیش یکےاز همرزماش.. ازجایم بلند میشوم و به فاطمه اشاره میکنم تا دنبالم بیاید.حرف گوش کن بدنبالم می آید.. _ نظرت چیه بریم تاب بازی؟ _ الان؟باچادر؟؟؟ _ اره خب کسی نیست که! مردد نگاهم میکند. دستش را باشیطنت میڪشم و سمت زمین بازی میرویم.سجاد به پیست دوچرخه سواری رفته بود تادوچرخه کرایه کند.تو هم روی یک نیمکت نشسته ای و کتاب میخوانے.اول من سوارتاب میشوم و زیرچشمےنگاهت میکنم.میخواهم بدانم عکس العملت چه خواهد بود!فاطمه اول به تماشا می ایستد ولےبعداز چنددقیقه سوار تاب کناری میشود و هردو باهم مسابقه سرعت میگذاریم.ڪم ڪم صدای خنده هایمان بلند میشود.نگاهت میڪنم ازروی نیمکت بلند میشوی و عصبےسمتمان مےآیـے _ چه خبرتونه؟…زشت نیست!؟یهو یکی بیاد چی!؟…اروم تربخندید!! ✅ ادامــــــہ دارد... ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑 تلنگر... غیبتِ امام‌زمانمون، یعنی هنوز خدا به ماها اعتماد نداره ! ❓خب! تا حالا به این فکر کردیم که چرا خدا به ما اعتماد نداره؟ ❓یا که تا حالا فکر کردیم که چطور اعتمادِ خدارو به خودمون جلب کنیم؟! ✅امروز به این فکر کنیم. ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️سکانس طلایی سریال یوسف پیامبر و تطبیق کامل با منتظران مولا ◽️ بین مردم احترامی نداشت ... او را به انتظارش مسخره می‌کردند... همه مقام و ثروت و جوانی‌اش را درراه معشوقش داد.... ⬅️ آیا ما هم در راه مولای عزیزمان این‌گونه هستیم؟❗️ ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.Kahf.001-02.mp3
2.45M
🔹سوره کهف سوره ۱۸ قرآن کریم استاد قرائتی تفسیرنور ⚘تفسیر آیات ۲_۱ سوره کهف⚘ ↙️↙️↙️ @atr_ir
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
🏝سلام پناه همیشگی‌ام، مهدی جان بسان گیاه که به آسمان ... بسان تشنه که به باران ... بسان پرنده که به پرواز ... بسان شب زده که به خورشید ... بسان ساکنان زمستان که به بهار ... هر صبح به تو سلام می‌کنم، جان می‌گیرم، زندگی در رگ‌هایم جاری می‌شود هر صبح به تو سلام می‌کنم و در پناه یاد بهشتی‌ات آرام می‌شوم ... بیچاره من که از دیدارت محرومم روزهایم به بی‌کسی می‌گذرد و شب‌هایم به بیقراری والتهاب در خاطرم هزار قاصدکِ سپید با هزار سلام و دعا به سویت روانه می‌کنم و خودم همچون بوته خاری خشکیده اسیر بیابان تف زده‌ی انتظارم ... بیا ای باران رحمت، ای منجیِ دلها، ای آخرین امید ... بیا و سبزم کن ، جانم ببخش ، آرامم کن ...🏝 کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام عصر سلام‌الله‌علیه در !   4⃣ ائمّه‌ی هدایتگر! در زیارت جامعه‌ی کبیره که خواندی: «السّلام علی ائمّة الهدی»! فراموش نکن که امروز فقط امام زمانت، امام هدایت است. پس یادت باشد که هر وقت و هرجا باید هدایت را از آن بزرگوار بخواهی و به سراغ دیگران نروی! حضرت امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه در نهج البلاغه خطاب به جناب کمیل می‌فرمایند: «یا کمیل‌! لا تَأخُذ اِلّا عنّا تَکُن مِنّا! ای کمیل! اگر می‌خواهی از ما باشی، از غیر از ما چیزی نخواه! ای کمیل! هدایت و شناخت حقیقت، فقط در نزد ماست و اگر پیوند روحی‌ات را با ما مستحکم سازی و از درِ خانه‌ی ما جای دیگری نروی، هدایت خواهی یافت و رستگار خواهی شد.» ✍ بهزاد فیروزمنش، ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ "در زمان بلاها به امام زمان خود پناه ببریم" ☀️حضرت فاطمه زهراء صلوات الله علیها فرمود ؛ در زمان خلافت أبوبکر زلزله آمد و مدینه لرزید. مردم به أبوبکر و عمر پناه بردند، دیدند آنها به سوی حضرت علیّ صلوات الله علیه برای پناه بردن ، روان شده اند. با هم بر آستانه خانه حجّت خدا رسیدند. حضرت انگار که قضیّه مهمّی اتفاق نیفتاده باشد بیرون آمد ، و مردم به دنبال ایشان روان شدند تا بر روی تلّی( بلندی) قرار گرفتند. مردم در اطراف ایشان نشستند و به دیوارهای لرزان مدینه می نگریستند که چگونه تکان می خورد. أمير المؤمنين علیه السّلام فرمود: مثل این که شما را ترسان می بینم؟ گفتند چگونه نترسیم که هرگز مثل این را ندیده بودیم. حضرت لبهای شریف را تکانی دادند و با دست بر زمین زده ، فرمودند: ساکن شو. زمین ساکن گشت. مردم از مشاهده قدرت کلام إمام ، بیش تر از زلزله تعجب نمودند. حضرت فرمود : آیا از کار من تعجب کردید؟ من همان مردی هستم که خداوند فرمود: إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها  من همان انسان هستم که به زمین می گوید ترا چه میشود؟ يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها زمین فقط با من حرف می زند و به من خبر می دهد. 📚علل الشرائع ۲/۵۵۶. ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا