eitaa logo
عطرِظهورِمولا
6.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
103 فایل
⚘به جامع‌ترین کانالِ ایتا خوش‌آمدید⚘ به کانال استیکر ما هم بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/2421358727C395e519fab گروه عطرظهورمولا↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/257818659Cab8649861b پیشنهادها و انتقادها @saheb12zaman تبلیغات @Zeinabp_2020
مشاهده در ایتا
دانلود
17.Isra.002-03.mp3
2.17M
🔹سوره اسراء سوره ۱۷ قرآن کریم استاد قرائتی تفسیرنور ⚘تفسیر آیات ۳_۲ سوره اسراء⚘ ↙️↙️↙️ @atr_ir
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
ازچشمِ‌خودبپرس‌که‌مارا، که‌میکُشد جانا، گناهِ‌طالع‌وجُرمِ‌ستاره‌چیست.. اورابہ‌چشمِ‌پاک، توان‌دیدچون‌هلال هردیده‌،جاےجلوهء‌آن‌ماه‌پاره‌نیست "حافظ‌شیرازے" 🏝سلام حضرت بهار ، مهدی جان شما بازخواهید آمد و درختان ، و بی برگی را از یاد خواهند برد و شکوفه‌ها و گل‌ها و پروانه‌ها، میهمان دستان سبز باغ ها خواهند شد ... شما بازخواهید آمد و جهان ، در هاله‌ای از امید و عدالت و لبخند ، خوشبختی را تجربه خواهد کرد ... شما بازخواهید آمد ... به همین زودی ... به همین نزدیکی ...🏝 ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 اعمال‌نامه معرفت‌امام‌حاضر اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🏝 شما هم دیگران را در کسب بیشتر معرفت‌ مهدوی،مهمان‌ کنید. کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
دلخـوشی‌ها همه دلتنـگِ تـوأند ، بـرگرد ... ↙️↙️↙️ @atr_ir
عطرِظهورِمولا
#مدافع_عشق     قسمت  6⃣5⃣ کمتراز چندثانیه می‌گذرد که دوباره همان شماره روی صفحه ظاهرمی‌شود. ” اه
💝مدافع_عشق 💝     قسمت 1⃣5⃣ _ من تاشربت درست می‌کنم کارتون رو بگید! و بعد انگار که تازه متوجه چیزی شده باشم می‌پرسم _ اصلا چرا نباید خانواده بفهمن؟ سمتم می‌اید، پارچ رااز دستم می‌گیرد و زل می‌زند به صورتم!! این اولین بار است که این‌قدر راحت نگاهم می‌کند. _ راستش…اولا حلال کنید من قایمکی شماره شمارو ظهر امروز از گوشی فاطمه پیدا کردم….دومن فکرکردم شاید بهتره اول بشما بگم!…شایدخود علی راضی تر باشه.. اسمت را که میگوید دستهایم میلرزد. خیره به لبهایش منتظر میمانم _ من خودم نمیدونم چجوری به مامان یا بابا بگم…حس کردم همسرازهمه نزدیک تره… طاقتم تمام میشود _ میشه سریع بگید … سرش را پایین میندازد.باانگشتان دستش بازی میکند…یکلحظه نگاهم میکند…”خدایا چرا گریه میکنه..” لبهایش بهم میخورد!…چند جمله را بهم قطارمیکندکه فقط همین را میشنوم _…امروز..خبرررسید …علی…شهید… و کلمه اخرش را خودم میگویم _ شد! تمام بدنم یخ میزند.سرم گیج و مقابل چشمهایم سیاهی میرود.برای حفظ تعادل به کابینت ها تکیه میدهم. احساس میکنم چیزی دروجودم مرد! نگاه اخرت!…جمله ی بی جوابت… پاهایم تاب نمی اورد.روی زمین میفتم… میخندم و بعد مثل دیوانه ها خیره میشوم به نقطه ای دور…و دوباره میخندم…چیزی نمیفهمم… ” دروغ میگه!!…تو برمیگردی!!…مگ من چند وقت ….چندوقت …تورو داشتمت..” گفته بودی منتظر یک خبر باشم… زیر لب با عجز میگویم _ خیلی بدی…خیلی! فضای سنگین و صدای گریه های بلند خواهرها و مادرت… ونوای جگرسوزی که مدام در قلبم میپیچد! .. این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم حاشا اینکه از راه تو حتی لحظه ای برگردیم… یازینب.. چه عجیب که خرد شدم از رفتنت.. اما احساس غرور میکنم ازینکه همسرمن انتخاب شده بود! جمعیت صلوات بلندی میفرستد و دوستانت یک به یک وارد میشوند… همگی سربه زیر اشک میریزند.. نفراتی که اخر ازهمه پشت سرشان می ایند…تورا روی شانه میکشند. “دل دل میکنم علی !! دلم برای دیدن صورتت تنگ شده!” تورا برای من می آورند!در تابوتی که پرچم پرافتخار سه رنگ رویش را پوشانده.تاج گلی که دور تا دورش بسته شده ارام گرفته ای. اهسته تورا مقابلمان می گذارند. میگویند خانواده اش…محارمش نزدیک بیایند! زیر بازوهای زهراخانوم را زینب و فاطمه گرفته اند.حسین اقا شوکه بی صدا اشک میریزد.علی اصغررا نیاوردند…سجاد زودترازهمه ما بالای سرت امده…ازگوشه ای میشنوم. _ برادرش روشو باز کنه! به طبعیت دنبالشان می ایم…نزدیک تو! قابی که عکس سیاه و سفیدت دران خودنمایی میکند می آورند و بالای سرت میگذارند.نگاهت سمت من است! پراز لبخند! نمیفهمم چه میشود…. فقط نوا تمام ذهنم رادردست گرفته و نگاه بی تابم خیره است به تابوت تو! میخواهم فریاد بزنم خب باز کنید..مگه نمیبینید دارم دق میکنم! پاهایم راروزی زمین میکشم و میروم کنار سجاد می ایستم.نگاه های عجیب اطرافیان ازارم میدهد… چیزی نشده که!! فقط… فقط تمام زندگیم رفته…. چیزی نشده… فقط هستی من اینجا خوابیده… مردی که براش جنگیدم… چیزی نیست.. من خوبم! فقط دیگه نفس نمی‌کشم! همراز و همسفر من… علی من!… علی… ✅ ادامــــــہ دارد... ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝 امام علی (ع): ✨خداوند دنیارا به هرکسی که دوستش داشته‌ باشد یا نداشته باشد،می‌دهد 💫 اما دین را، فقط به کسی که دوستش داشته‌ باشد می‌دهد.. 📗غررالحکم؛حدیث۱۵۶۸ ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝معنای پرشدن دنیا از ظلم و جور در قبل از ظهور چیست؟ ما فكر می‏كنيم كه اگر دنيا پر از ظلم و جور بشود اين طور است كه من به شما و شما به من و همه به هم ظلم بكنند. اين غلط است و بلكه اين پر از ظلم و جور شدن نيست، اين زد و خورد است. ⬅️ وقتی عالم پر از ظلم و جور می‏شود كه حقوق همه ضايع بشود ولو بدست يك نفر.   در دنيا وقتی حقوق همه ضايع شد حالا يك نفر راه و روش ظالمانه و غلطی را طرح داده است طبعا به همه ظلم می‏شود. ⬅️ الان همين طور است. ممالك كوچك تحت نفوذ ممالك بزرگ می‏باشند و ممالك بزرگ خودشان تحت نفوذ رهبر و رئيس جمهورشان هستند. ⬅️ از آن وقتی كه درب خانه‏ اميرالمؤمنين عليه‏ السلام را بستند به همه‏ مردم ظلم شد و دنيا پر از ظلم و جور شد، چرا؟ چون وقتی درب علم و دانش و تقوی و درستكاری بسته شد و مردم نتوانستند از اين روزی معنوی استفاده بكنند خواهی‏ نخواهی به همه ظلم شده است. 📚انوار صاحب الزمان ارواحنافداه   ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝سه شاخصه انسان‌های عاقل ⬅️ اگر می‌خواهید با شبهات، دین‌گریز نشوید به دنبال این سه ویژگی باشید 🎥 حجت الاسلام رفیعی ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.Isra.004-05.mp3
2.6M
🔹سوره اسراء سوره ۱۷ قرآن کریم استاد قرائتی تفسیرنور ⚘تفسیر آیات ۵_۴ سوره اسراء⚘ ↙️↙️↙️ @atr_ir
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
عشق‌تومرا..ألستُ‌منڪم‌ببعید هجرتومرا.. إنّ‌عذابےلشــــدید برڪنج‌لبت‌نوشتہ‌..یُحیےویمیت مَن‌ماتَ‌من‌العشق‌فقدماتَ‌شهیـد 🏝من آمدنت را باور دارم مثل خورشید مثل نوری که هر صبح از لابه‌لای شاخه‌های پر برگ وبار، راهش را پیدا می‌کند مثل زلالی آب، که همیشه حقیقت را می‌گوید تو همین‌قدر نزدیکی! همین‌قدر آمدنی! قسم می‌خورم که از این باور دست نخواهم کشید، قسم به عشق... و قسم به زیباترین فعل دنیا: آمدنت...🏝 ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطرِظهورِمولا
💝مدافع_عشق 💝     قسمت 1⃣5⃣ _ من تاشربت درست می‌کنم کارتون رو بگید! و بعد انگار که تازه متوجه چیزی
    قسمت 8⃣5⃣ سجاد که کنارم زمزمه می‌کند _ گریه کن زن داداش…توخودت نریز.. … گریه کنم؟ چرا!!؟…بعد از بیست روز قراره ببینمش… سرم گیج می‌رود.بی اراده تکانی می‌خورم که سجاد بااحتیاط چادرم را می‌گیرد و کمک می‌کند تا بنشینم… درست بالای سر تو! کف دستم را روی تابوت می‌کشم…. خم می‌شوم سمت جایی که می‌دانم صورتت قرار دارد.. _ علی؟… لبهام رو روی همون قسمت میزارم… چشمهایم را میبندم _ عزیز ریحانه…؟…دلم برات تنگ شده بود! سجاد کنارم میشیند _ زن داداش اجازه بده… سرم راکنار میکشم.دستش را که دراز میکند تا پارچه را کنار بزند.التماس میکنم _ بزارید من اینکارو کنم… سجاد نگاهش را میگرداند تااجازه بالاسری ها را ببیند…اجازه دادند!! مادرت انقدر بی تاب است که گمان نمیرود بخواهد اینکاررا بکند…زینب و فاطمه هم سعی میکنند اورا ارام کنند.. خون دررگهایم منجمد میشود.لحظه ی دیدار… پایان دلتنگی ها… دستهایم میلرزد..گوشه پرچم را میگیرم و اهسته کنار میزنم. نگاهم که به چهره ات می افتد.زمان می ایستد… دورت کفن پیچیده اند.. سرت بین انبوهی پارچه سفید و پنبه است… پنبه های کنار گونه و زیر گلویت هاله سرخ به خود گرفته… ته ریشی که من باان هفتادو پنج روز زندگی کردم تقریبا کامل سوخته… لبهایت ترک خورده و موهایت هنوز کمی گرد خاک رویش مانده. دست راستم را دراز میکند و باسر انگشتانم اهسته روی لبهایت رالمس میکنم… ” اخ دلم برای لبخندت تنگ شده بود” انقدر ارام خوابیده ای که میترسم بالمس کردنت شیرینی اش را بهم بزنم…دستم کشیده میشود سمت موهایت .. اهسته نوازش میکنم خم میشوم…انقدر نزدیک که نفسهایم چندتار از موهایت را تکان میدهد _ دیدی اخر تهش چی شد!؟… تورفتی و من… بغضم را قورت میدهم…دستم را میکشم روی ته ریش سوخته ات…چقدر زبر شده.! _ اروم بخواب… سپردمت دست همون بی بی که بخاطرش پرپر شدی… فقط… فقط یادت نره روز محشر…. بانگاهت منو شفاعت کنی! انگار خدا حرفهارا براین دیکته کرده. صورتم را نزدیک تر می اورم …گونه ام را روی پیشانی ات میگذارم… _ هنوز گرمی علی!!… جمله ای که پشت تلفن تاکید کرده بودی… “هرچی شد گریه نکن…راضی نیستم!” تلخ ترین لبخند زندگی ام را میزنم _ گریه نمیکنم عزیزدلم… ازمن راضی باش.. ازت راضی ام! اسمع و افهم…. اسمع و افهم.. چه جمعیتی برای تشییع پیکر پاکت امده! سجاد در چهارچوب عمیق قبر مینشیند و صورتت را به روی خاک میگذارد. خم میشود و چیزی درگوشت میگوید… بعد ازقبر بیرون می اید.چشمهایش قرمز است و محاسنش خاکی شده. برای بار اخر به صورتت نگاه میکنم…نیم رخت بمن است! لبخند میزنی..!!…برو خیالت تخت که من گریه نخواهم کرد! برو علی …برو دل کندم …برو!! این چندروز مدام قران و زیارت عاشورا خواندم و به حلقه ی عقیقی که تو برایم خریده ای و رویش دعا حک شده ،فوت کردم. حلقه را از انگشتم بیرون میکشم و داخل قبر میندازم…مردی چهارشانه سنگ لحد را برمیدارد …. یکدفعه میگویم _ بزارید یبار دیگه ببینمش… کمی کنار میکشد و من خیره به چهره ی سوخته و زخم شده ات زمزمه میکنم _ راستی اون روز پشت تلفن یادم رفت بگم… منم دوست دارم! وسنگ لحد رامیگذارد… زهرا خانوم باناخن اززیر چادر صورتش را خراش میدهد.. مردبیل را برمیدار،یک بسم الله میگوید و خاک میریزد… ✅ ادامــــــہ دارد... ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝صفات کامل‌ترین مؤمنان : 🔺 آنان‌که در غم غیبت حضرت قائم عجل الله فرجه محزون‌ترند،، کامل‌ترین مؤمنان در زمین هستند ✨امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔻کامل‌ترین مومنین کسی است که ⬅️ اخلاقش از همه نیکوتر، ⬅️ و رقّت قلبش به ما اهل بیت از همه بیشتر، ⬅️ و محبتش به ما از همه شدیدتر، ⬅️ و غمش در مصیبت ما از همه بیشتر، ⬅️ و عشقش به ما از همه بیشتر باشد! 📚 المنتخب طریحی - جلد 2 ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا