عطرِظهورِمولا
🔺او می آید #او_می_آید #داستان_زندگی_امام_مهدی_عج_ ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید
🔺او می آید
#او_می_آید
#داستان_زندگی_امام_مهدی_عج_
‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می توانید قسمت های قبلی را بیابید👆👆👆❗️❗️
👈ادامهقسمتچهارم/شبچهاردهم۴
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
شب چهاردهم است امشب.
این بار، مردان نمی آیند، هیچ کدام نیامده اند؛ اما یک زن هست، چهره اش عصمت و تقدّس مریم را نمایان می سازد!
عطر وجودش، باغی از گل های گوناگون و معطر را در چشم دل نمایان می سازد، باغی که ثمره ی تلاش و خونفشانی باغبانی چیره دست و برگزیده است!
گرداگرد اندامش، هاله ای از نور می باشد!
«تو کیستی ای زن! کی هستی! کی...؟!»
صدایی که نمی داند از آسمان است یا زمین، به گوش دختر یشوعا می رسد:
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستم؛ مادر شوهر تو.
دختر یشوعا، چه بارانی در کویر دل خویش احساس می کند، وقتی این کلام را می شنود.
باران! باران لطیف و پاکیزه، برای شستن و زدودن تمام رنجا و غم های دل پریشانش.
میل دارد تا سخن بگوید و حرف بزند. کسی چه می داند که او در چه تب و تابی می سوزد. تبی مانوس و آشنا که داغی و گرمایش را می توان دوست داشت!
لب های دختر یشوعا، به سخن باز می شود:
«شکایت دارم! از ابو محمد شکایت دارم!...»
و دیگر که قادر نیست کلامی بر زبان آورد، می گرید.
اشک؛ اشک شوق و تمنّا را بریز تا جانت از سنگینی و فشار غم رها گردد.
برای کسی که هر قطره اشکش، حکایتگر صادق و بی منّت راز او می باشد، بهتر از گریستن چیزی نیست و باز هم می گرید...
فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، دختر یشوعا را به خود می آورد:
-تا هنگامی که در مذهب ترسایان هستی، فرزندم نزد تو نمی آید.
دختر یشوعا، به تمنّا می پرسد:
- چه باید بکنم؟!تو بگو که چه باید کرد، تا همان را انجام دهم.......
⏪⏪⏪ ادامه دارد...
برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی
⚘کانال👈 عطرِظهورِمولا
🌷🌷🌷
کودکیام را که مرور میکنم، قشنگ ترین قسمتهای آن، تعطیلاتِ آخرِ هفته بود.
پنجشنبههایی که با اشتیاقی عمیق، سمتِ خانه میدویدیم و در سرمان هزار و یک برنامه برای این یک روز و اندی بود.
و چه بیهزینه شاد بودیم و چه پر شور و جانانه میخندیدیم!
برای بچههایِ امروز نگرانم...
نگرانم از ذوقی که برای تعطیلاتِ آخرِ هفتههایشان ندارند،
از کبرایِ قصه که تصمیمش را گرفت و تویِ همان روزها و حوالیِ دلخوشی و بارانِ بیشیلهی کودکیِ ما، خودش را جا گذاشت،
از کوکب خانمی که دیگر نیست،
و چوپانِ دروغگویی که شاید یک شب که ما حواسمان نبود، گرگها آمدند و همراهِ ترسهایِ کودکیِ ما، او را دریدند.
امروز بچهها ساده نیستند! همهچیز را میفهمند، هیچ غولی را باور ندارند و از هیچ دیوی هم نمیترسند.
و من از این ساده نبودن، و من از این نترسیدنِشان، میترسم...
ما کودکانگی و لبخند را در کودکیِ خودمان جا گذاشتیم،
ما خودمان را و دلخوشیهایِ سادهی خودمان را ادامه ندادیم!
و حالا ما مانده ایم و کودکانی که "کودکانه" نمیخندند،
که اشتیاقی برایِ هیچچیز ندارند،
که حواسشان به نوساناتِ ارز هست و تمامِ اخبارِ ریز و درشتِ روز را میدانند،
کودکانی که زودتر از چیزی که فکرش را میکردیم، بزرگ شدهاند...
و من از این بزرگ شدنهایِ بیمقدمه میترسم!
⚘کانال👈 عطرِظهورِمولا
4_5800915376963322239.mp3
2.21M
🔹سوره #ملک سوره 67 قرآن کریم
#تفسیر_صوتی_قرآن
#استاد_قرائتی
#تفسیر_نور
⚘تفسیرآیات ۱۲ تا ۱۴ سوره ملک⚘
⚘کانال👈 عطرِظهورِمولا
4_5769295436888147714.mp3
2.65M
"وقتي مُردم بيا نگن صاحب نداره"
🎙 #محمد_حسین_پویانفر
⚘ الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.⚘
⚘کانال👈 عطرِظهورِمولا
#صبحتبخیرمولایمن
دلم بهانه می گیرد ...
بهانه ی آرامش ،
امنیت ،
امید ...
دلم بهانه می گیرد ...
بهانه ی لبخند ، بهار ، عدالت ...
دلم بهانه می گیرد ...
بهانه ی روزهای خوب ،
لحظه های ناب ،
سال های آرام ...
دلم دیرزمانی است که
به دلخوشی هایی که دارد ،
خوش نیست .
دلم مدتهاست که
هر روز می گرید ،
می گیرد ...
دلم چیزی شبیه معجزه می خواهد ...
تو ... همانی که دلم خواسنه است ...
دلم ، آمدنت را می خواهد ،
دیدنت را ،
بوییدنت را ...
دلم تو را می خواهد ...
تو بگو
با این دل بیقرار بهانه گیر
چه کنم ؟ ...
#اللهمعجللولیکالفرج
#روزتونمهدوی
⚘کانال👈 عطرِظهورِمولا