eitaa logo
عطرِظهورِمولا
6.7هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
103 فایل
⚘به جامع‌ترین کانالِ ایتا خوش‌آمدید⚘ به کانال استیکر ما هم بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/2421358727C395e519fab گروه عطرظهورمولا↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/257818659Cab8649861b پیشنهادها و انتقادها @saheb12zaman تبلیغات @Zeinabp_2020
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
| 💌 برش‌هایی از زندگی‌نامه خودنوشت حاج‌قاسم سلیمانی 3️⃣ خودساخته 🌙شب، در خانه عبدالله، تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی‌توانم این کار را ادامه بدهم. باید به دنبال کار دیگری باشم. یک بار پول هایم را شمردم. تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادرم افتادم و خواهران و برادرانم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم. در حالت گریه به خواب رفتم. صدای اذان بلند شد. از دوران کودکی نماز می خواندم؛ اگرچه خیلی از قواعد آن را درست نمی‌دانستم. صدای نماز پدرم یادم است، همراه با دعای پس از سجده که پیوسته زمزمه می کرد: الهی به عزتت و جلالت، خوارم مکن به جرم گُنَـه شرمسارم مکن مرا شرمساری به روی تو هست مکن شرمسارم مرا پیشِ کس 🤲 نماز خواندم. به ياد زیارت «سید خوشنام، پیر خوشنام» دهمان افتادم. از او طلب کردم و نذر کردم: اگر کار خوبی گیرم آمد، یک کله قند داخل زیارت بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر در بازی می‌رسیدیم سرک می کشیدیم: «آقا، کارگر نمی‌خوای؟» همه یک نگاهی به ما دو تا می‌کردند: مثل دو تا کَره شیرنخورده، ضعیف و بدون ریخت! می‌گفتند: «نه!» یک کبابی گفت: «یک نفرتان را می‌خواهم، با روزی چهار تومان.» تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود، هر دویمان مثل طفلان مسلم به هم نگاه کردیم. گریه‌ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید. راه افتادم. تا آخر خیابان به عقب سرم نگاه می‌کردم. ↙️↙️↙️ @atr_ir
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 | 💌 برش‌هایی از زندگی‌نامه خودنوشت حاج‌قاسم سلیمانی 3️⃣ خودساخته نمی‌خواستم آدرس او را گم کنم. تاجعلی گریه می‌کرد. صدا زد: «قاسم، رفيق...» ادامه حرفش را نشنیدم. ❓مجدد، پرس و جو شروع شد. حالا سه روز بود از صبح تا شب به هر در بازی سر می‌زدم. بعضی درها که یادم می‌رفت، چند بار سؤال می‌کردم. رسیدم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. یکی یکی سؤال کردم. اول قبول می‌کردند. بعد از یک ساعت رد می‌کردند! به آخر خیابان رسیدم. از پله‌های یک ساختمان بالا رفتم. صدای همهمه زیادی می‌آمد. بوی غذا آن‌چنان پیچیده بود که عن‌قريب(نزدیک) بود بیفتم. سینی‌های غذا روی دست یک مرد میان‌سال، تندتند جابه‌جا می‌شد، مرد چاقی پشت میز نشسته بود و پول می‌شمرد: یک دسته پول! محو تماشای پول‌ها بودم و شامه‌ام مست از بوی غذا. 🔺 مرد چاق نگاهی کرد. با قدری تندی سؤال کرد: «چه کار داری؟» با صدای زار گفتم: «آقا، کارگر نمی‌خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه‌ام گرفت. چهره مرد عوض شد. گفت: «بیا بالا.» از چند پله کوتاه آن بالا رفتم. با مهربانی نگاهم کرد. گفت: «اسمت چیه؟» گفتم: «قاسم.» - فامیلی‌ت؟ - سلیمانی - مگه درس نمی‌خونی؟ - چرا آقا؛ ولی می‌خوام کار هم بکنم. 🔊 مرد صدا زد: «محمد، محمد، آمحمد.» مرد میان‌سالی آمد. گفت: بله، حاجی.» گفت: «یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آورد. اولین بار بود می‌دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلو خورشت سبزی می‌گویند. گفت: «بگذار جلوی این بچه.» 🍽️ طبع عشایری‌ام و مناعت‌طبع(عزت نفس) پدر و مادرم اجازه نمی‌داد این جوری غذا بخورم. گفتم: «نه، ببخشید. من سیرم.» درحالی که از گرسنگی و خستگی، نای حرکت نداشتم. حاجی که بعداً فهمیدم حاج محمد است، با محبت خاصی گفت: «پسرم، بخور.» ظرف غذا را که تا ته خوردم و یک نوشابه پِپسی که در شهر دیده بودم راسر کشیدم. 🌺 حاج محمد گفت: «می‌تونی کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا بخوری. روزی پنج تومان به تو می‌دهم. اگر خوب کار کردی، حقوقت را اضافه می‌کنم.» برق از چشمانم پرید. از زیارت «سید خوشنام، پیر خوشنام» تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
🏝و سرانجام کسی خواهد آمد.... و با مهربانی هایش به تو نشان خواهد داد که تو قبل از دیدن او اصلاً زندگی نکرده ای!!!!🏝 ‌‌‌‌‌‌ ‌ ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
36.Yaseen.12.mp3
2.39M
🔹سوره یس سوره ۳۶ قرآن کریم استاد قرائتی تفسیرنور ⚘تفسیر آیه ۱۲ سوره یس⚘ الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج کانال‌عطرظهورمولا ↙️↙️↙️ @atr_ir
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
🏝دلخوشم به همین سلام‌های معطر هر روز ... به این احوالپرسی‌های ساده.ی بی‌غبار ... دلخوشم به راز دل گفتن با شما ... به نگاهتان ، به دعایتان ... دلخوشم به شمیم بهاری یادتان 🏝 ⚘وَ لا تَجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ الْحَنَقِ وَ الْغَيْظِ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ فَإِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ ذَلِكَ فَأَعِذْنِي وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ فَأَجِرْنِ و مرا از کینه توزان بر خاندان محمّد علیهم السلام قرار نده که من از این امور به تو پناه مى آورم، پس پناهم بده، و از تو پناه می خواهم پس در پناهم بگیر⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ‌قسمت 1⃣1⃣ ❓آیا خدا این همه خلقت را آفریده برای این‌که یک انسانی‌ «رهاشده» باشد که هر کاری بکند کسی کاری به او نداشته باشد؟! 💢یا این‌که خدا یک مغزی در وسطِ این زندگی، قرار داده که او هدایت‌کننده است، او راهنماست، او رهبر است و در جامعه بشریت جایگاه مغز را دارد که باید او باشد. اگر نباشد، تمام خلقتِ خدا بیهوده است. آن مغز، اسمش ارواحنافداه است. 💢یعنی با یک دلیلِ روشنِ عقلی، ما مستقیماً می‌رسیم به وجود مقدس امام زمان ارواحنافداه که ایشان باید باشد که خلقت معنا پیدا کند. پیامبر (صلّی‌الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم) که نیست، ائمه اطهار علیهم‌السّلام که نیستند؛ پس باید یکی مثل آن‌ها باشد که این خلقت معنا پیدا کند. یک کسی که خدا علمش را از طریق او به زبان می‌آورد. «لسان‌الله» است. 💢به امام صادق می‌گوییم: «لِِسَانُ‌الله النّاٰطِق»، «لِِسَانُ‌الله الصَّادق»، «زبان صادق خدا». 👌باید همیشه یک‌نفر از وجود مقدس معصومین روی کره زمین باشد. اگر هم ظاهری نباشند، مثل قبل از اسلام، نماینده‌های ایشان هستند که پیامبران گذشته، پیامبران خدا بودند و به‌اصطلاح نمایندگان ارواح مطهر چهارده معصوم بودند. چون ارواح چهارده معصوم علیهم‌السّلام اولِ خلقت بودند و برای آمدن به دنیا، آخر قرار گرفتند. به‌خاطر این‌که تکمیلِ زندگی بشر در آخرالزمان است؛ این‌ها را خدا آخر آورده ولی از لحاظ رتبه‌ی خلقت، این‌ها اول هستند. ✨"اَنَا اَوَّلُ النَّبِیّین" من از نظر درجه و رتبه، اول هستم و از نظر آمدن به دنیا آخر آمدم. 💢یک وجود مطهری باید باشد که خدا که به ظاهر دیده نمی‌شود؛ خب خدا که مخلوق نیست، خلق شده نیست که ما بتوانیم او را ببینیم. 👈خیلی از چیزهایی که مخلوق هستند را ما نمی‌بینیم. امواج رادیویی را نمی‌بینیم، امواج تلویزیونی را در فضا نمی‌بینیم. تازه تلویزیون هم که باشد، امواج را نمی‌بینیم بلکه تصویر را می‌بینیم. خیلی چیزها هست ما نمی‌بینیم. .... ↙️↙️↙️ @atr_ir