eitaa logo
عطرِظهورِمولا
6.7هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
103 فایل
⚘به جامع‌ترین کانالِ ایتا خوش‌آمدید⚘ به کانال استیکر ما هم بپیوندید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/2421358727C395e519fab گروه عطرظهورمولا↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/257818659Cab8649861b پیشنهادها و انتقادها @saheb12zaman تبلیغات @Zeinabp_2020
مشاهده در ایتا
دانلود
18.Kahf.101-102.mp3
2.8M
🔹سوره کهف سوره ۱۸ قرآن کریم استاد قرائتی تفسیرنور ⚘تفسیر آیات ۱۰۲_۱۰۱ سوره کهف⚘ ↙️↙️↙️ @atr_ir
هدایت شده از عطرِظهورِمولا
🏝سلام بر تو ای مولایی که در شب تیره غیبت، همه از تو نور می‌جویند؛ و در روز ظهورت، همه با آفتاب تو راه بندگی را می‌پویند. السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک... سلام بر تو! که با آمدنت، مومنین سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد. بیا! ای عزت شیعه… 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ...🏝 ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطرِظهورِمولا
#مدافع_عشق      قسمت 2⃣5⃣ اسم علی راکه می‌گویم مادر و خواهرت مثل اسفند روی اتیش می‌شوند _ دعا دع
     قسمت 3⃣5⃣ شاخه گل را بالا می‌گیرم تا بو کنم که نگاهم به حلقه‌ام می‌افتد.همان عقیق سرخ و براق .بی‌اختیار لبخند می‌زنم.ازانگشتم درمی آورم و لبهایم راروی سنگش می‌گذارم.لبهایم می‌لرزد…خدایا فاصله تکرار بغضم چقد کوتاه شده…یکبار دیگر به انگشتر نگاه می‌کنم که یک دفعه چشمم به چیزی که روی رینگ نقره‌ای رنگش حک شده می‌افتد.چشمهایم را تنگ می‌کنم … علی_ریحانه… پس چرا تابه حال ندیده بودم!! اسم تو و من کنار هم داخل رینگ حک شده… خنده‌ام می‌گیرد..اما نه ازسرخوشی..مثل دیوانه‌ای که دیگر اشک نمی‌تواند برای دلتنگی‌اش جواب باشد… انگشتر را دستم میندازم و یک برگ گل از گل رز را میکنم و رها میکنم…نسیم ان را به رقص وادار میکند… چرا گفتی هرچی شد محکم باش!؟ مگه قراره چی بشه… یکلحظه فکری کودکانه به سرم میزند یک برگ گل دیگر میکنم و رها میکنم _ برمیگردی… یک برگ دیگر _ برنمیگردی… _ برمیگردی… _ بر نمیگردی… . . وهمینطور ادامه میدهم… یک برگ دیگر مانده! قلبم می ایستد نفسم به شماره می افتد… برنمیگردی… تو آرزوی بلـــنـــــــــدی و دست من ڪــــــــــــوتاه… . دلشوره ی عجیبی دردلم افتاده.قاشقم را پراز سوپ میکنم و دوباره خالی میکنم.نگاهم روی گلهای ریز سرخ و سفید سفره روی میزمان مدام میچرخد.کلافه فوت محکمی به ظرفم میکنم.نگاه سنگین زیر چشمی مادرم را بخوبی احساس میکنم.پدرم اما بی خیال هرقاشقی که میخورد به به و چه چه ای میگوید و دوباره به خوردن ادامه میدهد.اخبار گوی شبکه سه بلند بلند حوادث روز رو بااب و تاب اعلام میکند.چنگی به موهایم میزنم و خیره به صفحه تلویزیون پای چپم را تکان میدهم.استرس عجیبی دروجودم افتاده. یکدفعه تصویر مردی که بالباس رزم اسلحه اش راروی شانه گذاشته و به سمت دوربین لبخند میزند و بعد صحنه عوض میشود.اینبار همان مرد در چهارچوب قاب روی یک تابوت که روی شانه های مردم حرکت میکند.احساس حالت تهوع میکنم.زنهایی که باچادر مشکی خودشان را روی تابوت میندازند…و همان لحظه زیر نویس مراسم پرشکوه شهید…. یکدفعه بی اراده خم میشوم و کنترل روکنار دست مادرم برمیدارم و تلویزیون روخاموش میکنم.مادر وپدرم هردو زل میزنند به من. بادودست محکم سرم را میگیرم و ارنجهام روروی میز میگذارم. ” دارم دیوونه میشم خدا…بسه!” مادرم درحالیکه نگرانی درصدایش موج میزند دستش را طرفم دراز میکند _ مامان؟…چت شد ؟ صندلی را عقب میدهم. _ هیچی حالم خوبه! از جا بلند میشوم و سمت اتاقم میدوم. بغض به گلویم میدود. ” دلتنگتم دیوونه! ” به اتاق میروم و درراپشت سرم محکم میبندم. احساس خفگی میکنم. انگشتانم را داخل موهایم فرو میبرم. تمام اتاق دور سرم میچرخد.اخرین بار همان تماسی بود که نشد جواب دوستت دارمت را بدهم…همان روزی که بدلم افتاد برنمیگردی. . پنجره اتاقم را باز میکنم.و تاکمر سمت بیرون خم میشوم. یک دم عمیق..بدون بازدم! نفسم را درسینه حبس میکنم.لبهایم میلرزد. ” دلم برای عطر تنت تنگ شده! این چند روز چقدر سخت گذشت…” ✅ ادامــــــہ دارد... ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝دوست واقعی و با وفا کیست؟ ✨حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: ⬅️ دوستی و رفاقت میسر نیست مگر به حد و مرزهای آن، پس هر کس همه یا برخی از آنها را داشته باشد، دوست است وگرنه او را اصلا دوست مشمار. 🔹ظاهر و باطنش با تو یکی باشد. 🔹آبروی تو را آبروی خودش بداند و عیب و بی آبرویی تو را عیب و بی آبرویی خودش بداد. 🔹پست و مقام و مال و دارائی او را نسبت به تو عوض نکند. 🔹هر کمکی که از دستش بر می آید از تو دریغ نکند 🔹که در بردارنده همه این خصلت ها ست این که در هنگام گرفتاری ها تو را تنها نگذارد. 📚بحار ج ۷۸ ص ۱۲ ↙️↙️↙️ @atr_ir
🏝 برای رهایی از آتش جهنم و دنیا چه باید کرد؟؟ فرض کنیم یه عمرِ دنیا خوشبخت بودیم، خُب! این تموم شدنیست؛ بعدش چی؟ ائمه اطهار علیهم الصلاة و السلام در حساس ترین اوقات، مثلاً شب قدر فرموده‌اند که: خدایا ما رو از آتش جهنم نجات بده. ⬅️ تا حالا به این فکر کردیم که ببینیم چه کاری بکنیم که از آتش جهنم، از آتش دنیا، از آتش برزخ، از آتش قیامت، از اینها نجات پیدا کنیم؟ بیدار شویم.... ↙️↙️↙️ @atr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦باز باران با ترانه دارد از مادر نشانه... 💦بوی باران... بوی اشک مادرانه پر ز ناله کودکی با مادری پهلو شکسته می‌برد او را به خانه 💦کوچه‌ها و تازیانه... گریه‌های کودکانه حمله‌ی نامردِ پَستی وحشیانه تازیانه، تازیانه... پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه؟ 💦باز باران... دانه دانه حیدرانه... بی‌صدا و مخفیانه آه از غسلِ شبانه 💦زینبانه... لرزه افتاده به شانه پشت تابوتی روانه باز باران... ↙️↙️↙️ @atr_ir