eitaa logo
عطر1و1
71 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
14 فایل
🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 📡 @atrekhas 🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عطرخاص
🔹گاهی لب های خندان بیشتر از چشم های گریان”درد”می کشند .. 🔹پایِ “معرفت که میاد وسط “دستِ “خیلیا کوتاه میشه. . 🔹یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا بگیرنت.. اگه خودتو بگیری میندازنت ! 🔹مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند : معذرت می خوام .. 🔹مزرعه را موریانه خورد، ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم ،لعنت به این حماقت! 🔹آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند .. 🔹زمان” وفاداری آدما رو ثابت می کنه نه “زبان” .. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
🌸🍃 ❣ بهار از پشت چشمان تو ظاهر می‌شود روزی زمین با ماه تابانت، مجاور می‌شود روزی تو باقی ماندة حقی، به زیتون و زمان سوگند تمام عصرها با تو معاصر می‌شود روزی 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃 ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
✨ گلهای باغ خاطره ✨ ▪️یک یا دو ماشین کافی است: سردار شوشتری می گوید: در زمان جنگ، همراه آیت الله خامنه ای برای بازدید از لشکر 21 امام رضا (ع) عازم جبهه شدیم. ایشان قبل از حرکت فرمودند: ماشین کم بیاورید! یکی یا دو ماشین کافی است! وقتی از اهواز خارج شدیم، دیدیم حدود ده ماشین دیگر پشت سر ماشین ما در حال حرکت هستند. آیت الله خامنه ای به راننده فرمودند: توقف کن! و بلافاصله به من گفتند: از ماشین دومی به بعد یا به اهواز برمی گردند و یا اگر قصد آمدن دارند، خودشان به تنهایی می آیند. چه دلیل دارد که پشت سر من راه افتاده اند؟! اگر رئیس جمهور با یک کاروان ماشین حرکت کند، سرمشقی برای دیگران می شود. برای من یک یا دو ماشین کافی است! 📘 گلهای باغ خاطره «110 خاطره و حکایت جالب و شنیدنی از مقام معظم رهبری » ✍🏻حسن صدری مازندرانی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
خدایا تو چطور اینقدر راحت می بخشی ڪسی را ڪه بیازاردت.... چطور تو هستی...!🌱 پس چرا من که بنده ی توام بغض می پیچد در گلویم و از چشم هایم اشک جاری می شود ... راستی تو گریه نمی کنی؟ •|° و ضاقت الارض......! اینقدر که نفسم بالا نمیاد... ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
▫️تا او هست چرا به دیگران امید ببندیم؟ 🔸حاجت‌روایی از برکت عریضه‌‌نویسی به امام عصر علیه السلام 🙏هنگام دعا حاجت مولایمان را فراموش نکنیم ...
هدایت شده از حرف های خصوصی
‍ ﷽ ▫️نامه‌نویسی یا عریضه‌نویسی برای مولا صاحب‌الزمان علیه السلام، یکی از کارسازترین راه‌های توسل است. دوستداران و شیعیان اهلبیت علیهم السلام آنقدر از عریضه‌نویسی حاجت گرفته‌اند که قابل شمارش نیست.✨ 💠 سابقه عریضه نویسی: در دوران حیات اهلبیت علیهم السلام، شیعیان برای امامان خود نامه می‌نوشتند و از محضر عزیزان خدا برای حاجاتشان، تقاضای دعا می‌کردند. این روند در غیبت صغری امام زمان علیه السلام هم ادامه داشت و شیعیان نامه‌های خود را به وکلای امام زمان علیه السلام می‌دادند تا به حضرت برسانند و حاجات خودشان را می‌گرفتند. حکایت‌های زیادی در این باره نقل شده است. در دوران غیبت کبری هم می‌توان به محضر امام زمان علیه السلام نامه نوشت و از برکات این ارتباط معنوی بهره برد.👌 اصلا همین که انسان قلم را به دست می‌گیرد و می‌خواهد برای پدر مهربانش نامه بنویسد آرامش و حس عجیبی به او دست می‌دهد.🌱 💠 طریقه عریضه‌نویسی: متن عریضه را روی کاغذ چاپ کنید و در قسمت مورد نظر حاجات و درددل‌های خود را به پدر مهربان عالم بنویسید. حتما در نامه خود، مولای عالم را به عزیزانش، مثل حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت عباس علیه السلام... قسم دهید.🤲 👈 بعد از اینکه نامه را نوشتید، آن را داخل مقداری گِل پاک بپیچید و داخل چاه آب یا رودخانه یا چاه عمیقی بیندازید. قبل از انداختن عریضه، یکی از وکیل‌های چهارگانه امام عصر علیه السلام (عثمان بن سعید ، محمد بن عثمان، حسین بن روح، علی بن محمد) را نام ببرید و با این عبارات از روح مقدس او بخواهید نامه شما را به امام برساند: يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ سَلَامٌ عَلَيْكَ أَشْهَدُ أَنَّ وَفَاتَكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ اللَّهِ مَرْزُوقٌ وَ قَدْ خَاطَبْتُكَ فِي حَيَاتِكَ الَّتِي لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هَذِهِ رُقْعَتِي وَ حَاجَتِي إِلَى مَوْلَانَا ٌّ عَلَيْهِ السَّلَام‏ فَسَلِّمْهَا إِلَيْهِ فَأَنْتَ الثِّقَةُ الْأَمِين‏. 💠 پاسخ به شبهه ای مهم: شاید این سوال پیش بیاید که: 👈 وقتی اعتقاد داریم امام زمان علیه السلام به اذن خداوند بر همه احوال ما آگاه است چه نیازی به نامه نوشتن و عرض حاجت است؟ این سوال، شبیه سوالی است که در مورد دعا و نیایش مطرح می‌شود: وقتی می‌دانیم خداوند بر حاجت و احوال ما آگاه هست چه نیازی به دعا کردن است؟ در پاسخ باید گفت: بله، درست است که خداوند بر همه امور آگاه است و به اذن او اهلبیت علیهم السلام نیز از همه احوال و حاجات ما خبر دارند؛ اما خداوند دوست دارد که به درگاهش اظهار نیاز شود. همچنین خدا قاعده دنیا را بر این قرار داده که برای روا شدن حاجات، باید به پیشگاهش ابراز نیاز کرد و آبرومندان را به درگاهش واسطه کرد. از سوی دیگر، در همین ابراز نیازها و صدا زدن‌ها و نامه نوشتن‌ها، برکات معنوی و اعتقادی بسیاری نهفته است و آرامش عجیبی نصیب انسان می‌شود. 📚صحیفه مهدیه، ص 453. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی توسل به امیرمومنان حضرت علی علیه السلام برای گرفتن حاجت و دفع مشکلات توسل به امیر المومنین علی علیه السلام برای قضاء حاجت و دفع مشکلات بسیار مجرب است و ۱۱۰ مرتبه می گویی : یا مُفَرِّجَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ اَخیهِ رَسُولِ اللهِ صَلَّیَ اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ فَرِّجِ الْیَومَ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ رَسُولِ اللهِ صَلَّیَ اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ فی عافِیَةٍ سپس ۱۱۰ مرتبه بگو  یا عَلِیُّ   این ختم مجرب است    منبع : تحفة الرضویة صفحه  ۲۱۵ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
من از عقرب نمیترسم ولی از نیش می ترسم ندارم شِکوه از بیگانگان از خویش می ترسم ندارم وحشتی از یوز و ببر و حمله ی شیران از آن گرگی که می پوشد لباس میش میترسم ...
هدایت شده از استیکر1و1
🌱 شـھدا اوڵ از دݪشـون مࢪاقبت ڪࢪدند بعد مدافع حــࢪم شـدند. چون ‌قڵب؛ ‌خونھ خــداســت از حـࢪم خـدا دفاع ڪࢪدند ڪھ بھشون ݪیاقت دفاع از حـࢪم‌حضࢪټ‌زینب(س)ࢪودادند... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
⛱هرگز به کسی حسادت نکن بخاطر نعمتی که خدا به او داده ... زیرا تو نمیدانی خداوند چه چیزی را از او گرفته است ... و غمگین مباش وقتی خداوند چیزی را از تو گرفت ... زیرا تو نمی دانی خداوند چه چیزی را عوض آن به تو خواهد داد . همیشه شاکر باش و بگو ... شكر ...
هدایت شده از عطرخاص
🔴 کیفر ظلم به همسر ✍تاجری بود که چشمانش درد گرفت و رفته رفته دردش شدید شد به هر دکتری که مراجعه می کرد مداوا نشد تا آنکه کور شد. بعد از مدتی با راهنمایی یکی از دوستان او را نزد جناب شیخ آوردند و از ایشان راه علاج را پرسیدند. شیخ به آن مرد تاجر گفت: به شرطی علت و راه علاج آن را بیان می کنم که هرچه بگویم به آن عمل کنی و از آن تخلف ننمایی و ایشان هم قبول کرد. شیخ فرمود: شما خانه ای در شهر داشتید که با همسرتان در آن زندگی می کردید بعد از مدتی باغی در خارج شهر خریدید که خانه ای در وسط باغ است و منزلی را که در شهر داشتید اجاره دادید و خودتان به آن محل جدیدمنتقل شدید، خود شما صبح زود به سرکار می روید و شبها دیر بر می گردید ، ولی همسرتان که سیده است ، تنها در خانه می ماند و بسیار احساس تنهایی می کند و می ترسد هرچه هم برای بازگشت به منزل قبلی اصرار کرد شما نپذیرفتیدتا اینکه شبی دیرتر از شبهای دیگر به خانه رفتید و او خیلی ترسیده و به شما پرخاش کرده بود و شما بجای عذر خواهی او را سیلی زدید و این بیماری و نابینایی تان نتیجه و کیفر آن ظلمی است که به همسرتان کردید. مرد تاجر که صحت فرمایش شیخ باعث شگفتی او شده بود گفت: حالا می فرمایید چه کنم؟ شیخ گفت: برو غسل توبه کن و بعد از طلب حلیّت از همسرت به همان خانۀ پیشین برگرد آن مرد گفت: آخر آن خانه را اجاره داده ام و به این زودیها مدتش به سر نمی آید. جناب شیخ مانند طبیب حاذقی نسخه دیگری برای وی تجویز کرد و دستور داد: پس باغ را اجاره بده و با پول آن جایی را در شهر اجاره کن. تاجر همین کار را کرد و با توبه و انابه به درگاه ذات باری تعالی پس از چند ماه چشمش بهبود یافت و مانند اول شد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استیکر1و1
🔘 داستان کوتاه 🔹اول راهنمایی یه رفیق داشتم که با هم مدرسه می رفتیم. خونه شون دو تا کوچه با ما فاصله داشت. من هر روز ساعت هفت صبح، صبحونه خورده یا نخورده از خونه می زدم بیرون...زنگ مدرسه ساعت هفت و نیم می خورد. 🔸از خونه مون تا مدرسه بیست دقیقه راه بود. می رفتم دَم در خونه ی رفیقم دنبالش،در خونه شون رو می زدم آقا تازه از خواب بیدار می شد. همین طور که خمیازه می کشید می گفت الان میام. با خون سردی لباس می پوشید، صبحونه می خورد، به موهای وزوزیش ژل می زد. هر بار صداش می زدم و می گفتم‌ کجایی دیر شد فقط یه کلمه رو تکرار می کرد. اومدم ... اومدم. ساعت هفت و نیم تازه تشریف فرما می شد. تا وقتی به مدرسه برسیم از استرس سکته می کردم چون می دونستم اگه‌ناظم مدرسه ما رو ببینه و نتونیم یواشکی بریم تو صف، یه تو گوشی مهمونش هستیم. هفته ای دو سه تا تو گوشی رو می خوردیم. به من و رفیقم می گفت کنار هم وایسیم، خودش رو به رومون بود. با دست راستش می زد تو گوش چپ من، با دست چپش می زد تو گوش راست اون. 🔹هر بار تو گوشی می‌خوردیم رو می کرد بهم و می‌گفت به جون هر چی مَرده از فردا زودتر بیدار میشم. نمی دونم چرا با این قسم های دروغش نسل ما مردا منقرض نشد. این داستان چند ماه تکرار شد و من برای اشتباه یکی دیگه بارها و بارها تنبیه شدم. 🔸دوست نداشتم تنها برم مدرسه، تو عالم رفاقت درست نبود به خاطر یه تو‌ گوشی قرار هر روزمون رو بی خیال بشم. یه روز که داشتیم می رفتیم مدرسه، صد متر مونده بود به مدرسه بهش گفتم صبر کن من یه خودکار بخرم‌ بیام، خودکار رو که خریدم‌ دیدم نیست. از دور دیدم وارد مدرسه شد. 🔹چند دقیقه هم برام صبر نکرد.صبر نکرد چون نمی خواست به خاطر من چند دقیقه دیر برسه مدرسه، نمی خواست به خاطر من حتی یه تو گوشی بخوره! اون از چشم ناظم در رفت و من نه! 🔸اون روز تنها تو گوشی خوردم. نوش جونم مهم نبود دیگه درد نداشت ولی یه چی رو فهمیدم. اینکه تو‌ زندگی برای همه ی ما حداقل یک بار اتفاق افتاده که به خاطر اشتباه دیگران تنبیه بشیم؛ اما باور کنید این تنبیه شدن نیست که درد داره، اون چیزی که درد داره این هست که بفهمی کسی که به خاطر اشتباهاتش مدت ها زجر کشیدی حاضر نیست یه بار، فقط یه بار جای تو باشه... برای همین درد هست که خیلی از آدم ها تنها زندگی می کنن، تنها مدرسه میرن ! ✍️ حسین حائریان ...