eitaa logo
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
1.7هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
16 فایل
𔘓بسم‌رب‌المهدے𔘓 🌼هدف اصلےکانال عطرنرگس🌼 ☜دعاےهمگانےبراےظهور🌺 ☜یارےمولاےغریبمان ❤️ ☜افزایش‌معرفت‌وخودسازے براےیارےامام‌زمان‌ ارواحنافداه😍 جهت‌تبادل‌👇🏻 @admin_atrenarges ناشناس کانال👇🏻 https://daigo.ir/secret/62381622
مشاهده در ایتا
دانلود
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔چه بسیار گره هایی که با دست کوچکش باز می کند. 🎙در روز سوم محرم شمارو دعوت می کنیم به شنیدن مداحی دلنشین کویتی پور ↳| @atre_narges_313 |↲
بی‌مادری کشیده‌ای ای مهربان پدر می‌خواستم جوان که شدم، مادرت شوم ... 😭💔
Hazrate Roghaye - MASTER 002.mp3
6.06M
بابایی‌ خیال‌کردی‌قهرم...!😭😭 ↳| @atre_narges_313 |↲
𔘓عطرنرگس³¹³𔘓
بابایی‌ خیال‌کردی‌قهرم...!😭😭 #محرم #محمدحسين‌پویانفر ↳| @atre_narges_313 |↲
😭😭😭 بااابااایے 💔رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده 😭😭 مگه گریه کردی که این جور سر و روت کبوده عزیزم 😭💔 آخخخخخ😭😭😭
نمی‌توان گذشت، از بغض‌های بانوی سه‌ساله در خرابه و ما همچنان منتظر منتقم عاشوراییم...💔 🏴 الهی به حق خانم رقیه(س) فرج آقا امام زمان(عج) را برسان...💔
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره؛ من هم از انگشتر نمیگیرم سراغی صلی‌الله‌علیک‌ِیابنت‌الحسین✋🏻 ↳| @atre_narges_313 |↲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر سر برادری از نیزه ها زمین نخورد سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد رقیه ام ز روی ناقه ها زمین نخورد رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد 🍂 ↳| @atre_narges_313 |↲
🍃حیدری وار بیا حیدر کرار زمان؛ جمکران منتظر منبر مردانه توست ... پرده بردار از این مصلحت طولانی؛ که جهان معبد و منزلگه شاهانه توست ...
نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) 3 صلوات هدیه کنیم💚 💚
◾️به خدا سخت است بر من که ببینم تو از عطش بال‌ بال می‌زنی... در نقلی آمده است: ظهر عاشورا وقتی که سیدالشهداء علیه‌السلام به جهت وداع به خیمه مخدّرات قدم گذاشتند، هر یک را به نوعی تسلی می‌دادند؛ در آن اثناء، دختر سه ساله آن حضرت از شدت عطش فریاد بر آورد: يا أبتاه العطش العطش... آن حضرت از بی تابی آن طفل،به گریه در آمد و او را در آغوش کشید و صورتش را بوسید وفرمود: اِصبري يٰا بُنيّة حتّى أتيكِ بِالماء ▪️ای دختر من! صبر کن تا من بروم و برای تو آبی بیاورم. پس آن حضرت وداع کرد و پا به سوی میدان گذاشت ؛ آن دختر بر در خیمه به انتظار نشست؛ چون آن حضرت از میدان برگشت و به خیمه‌ها رسید، آن دختر مضطر همینکه چشمش به بابای خودش افتاد، بی‌اختیار خود را بر دامن آن بزرگوار انداخته و عرضه داشت: يا أبَتاه لعَلّكَ اٰتَيتَنی بِالماء! ▪️ای پدرجان! امیدوارم از برای من جرعه آبی آورده باشی؛ در اینجا بود که سیدالشهداء علیه‌السلام دیگر نتوانست جلوی گریه خود را بگیرد و صدای گریه حضرت بلند شد؛ آن دختر هم با گریه پدر گریه‌اش گرفت. سیدالشهداء علیه‌السلام او را در برگرفت و روی او را بوسید و اشک چشمش را پاک کرده و فرمود: وَاللّه‌ِ يَعِزُّ عَلَىَّ تَلهّفُكِ ▪️به خدا قسم، بر من سخت است ببینم که از عطش، بال بال می‌زنی! پس آن حضرت انگشت خود را در دهان آن صغيره تشنه‌کام گذاشت و او را تسلی داد. 📚مخزن البکاء ص۶۴۳ 📚بحرالمصائب،ج۵ ص۹۹ ↳| @atre_narges_313 |↲