🌺 نمـاز هر شب مـاه رمضــان🌺
🎋رسـول خـدا (صلّی الله علیه وآله) فـرمودنـد:
🎋هـر کس در ماه رمضـان در هـر شب، در آغـاز یا پایان شب، دو رکعـت نماز بخـواند
🎋 و در هـر رکعت یک سـوره حمــد
🎋 و ســه بار سـوره توحیـد را قـرائت کنـد،
🌺قسـم به کسی که مـرا به حق به نبـوّت برانگیخـت، خــداوند به ازای هــر رکعت، صـدهــزار ملک را مبعـوث می کنــد تا برای وی حسنات بنویسنـد
🌺و گناهان وی را محـو نمایند
🌺و درجـه اش را بالا ببرند.
📚 (بحارالأنوار، ج96، ص346 به نقل از کتاب النوادر)
🌺🎋🌺🎋🌺🎋
#ماه_رمضان
【 @atre_shohada】
هرگزنگذارنامتومشھورشود
زیراانسـانفقـطیكبـارمشھـورخواهدشـد
اگـردردنیـامشھـورشـوی
درآخـرتمشھورنخواهـیشـد✋🏻💕
#شھیـدمھـدیزینالدیـن
【 @atre_shohada】
جان امانتیست،
ڪه باید
به جـانان رساند،
اگر خود ندهی، میستانند!
فـاصلـه هلاڪت و شهادت
همین خیانت در امانت است.
#شهیدسیدمرتضیآوینی
【 @atre_shohada】
چادرےاگرهستمـ❤️
حسدخترانہامبیشترازبقیہاست😌
میپرسےچرا؟🙃
چونچادرمازحسدخترانہامهممحافظتمیکند
بلـےچادرازحسلطیفدخترانهممحافظتمیکند
چادرفقطیڪپارچہنیست!
نعمتےبزرگاست🦋
#چادرانه✨
#حجاب🌱
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
【 @atre_shohada】
اگر بگوییم حُبِّ خُدا
محبتهای دیگر را از بین مۍبرد
درست است ؛
اما درستتر آن است کھ محبتهاۍِ
دیگر در سایهۍِ حُبِّ خُدا جان مۍگیرند و روح پیدا مۍکنند و انسان سراسر رحمت و محبّت مۍشود ،
و فاش بگویم :
هیچکسجزآنکهدلبھخُداسپردهاست
رسمدوستداشتننمۍداند❣
#شهیدسیدمرتضۍآوینی🌱
【 @atre_shohada】
رفیقتواولینبارهبندگیمیکنی
اماخداخیلیوقتهخداییمیکنه؛
پسدرهرموضوعی..
ودرهرموقعیتی..
فقطبهخُداتوکلکن...(:❤️🌱
زندگينامه وخاطرات طلبهي جانباز
شهيدمدافع حرم محمدهادي ذوالفقاري🦋
ویژگی ها...💚
#پسرک_فلافل_فروش
#رمان📚
#پارت_سی_و_هشتم
اين سخنان را از خيلي ها شنيدم. اينکه هادي ويژگيهاي خاصي داشت. هميشه دائم الوضو بود.مداحي ميکرد. اکثر اوقات ذکر سينه زني هيئت را ميگفت.اهل ذکر بود. گاهي به شوخي ميگفت: من دو هزار تا يا حسين حفظ هستم. يا ميگفت: امروز هزار بار ذکر يا حسين گفتم، عاشق امام حسين و گريه براي ايشان بود. واقعاً براي ارباب با سوز اشک ميريخت.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسي از او تعريف ميکرد، خيلي بدش مي آمد. وقتي که شخصي از زحمات او تشکر ميکرد، ميگفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد!يعني ما کاري نکرده ايم. همه کاره خداست و همه ي کارها براي خداست. حال و هوا و خواسته هايش مثل جوانان همسن و سالش نبود. دغدغه مندتر
و جهاديتر از ديگر جوانان بود. انرژياش را وقف بسيج و کار فرهنگي و هيئت کرده بود. در آخر راهي جز طلبگي در نجف پاسخگوي غوغاي درونش نشد.من شنيدم که دوستانش ميگفتند: هادي اين سالهاي آخر وقتي ايران
ميآمد، بارها روي صورتش چفيه ميانداخت و ميگفت: اگر به نامحرم نگاه کنيم راه شهادت بسته ميشود.
خيلي دوست داشت به سوريه برود و از حرم حضرت زينب دفاع کند. يک طرف ديوار خانه را از بنري پوشانده بود که رويش اسم حضرت زينب نوشته شده بود. ميگفت نبايد بگذاريم حرم عمه ي سادات، دست تروريستها بيفتد.
وقتي ميخواست براي نبرد با داعش برود، پرسيديم درس و بحث را ميخواهي چه کني؟ گفت: اگر شهيد نشدم، درسم را ادامه ميدهم. اگر شهيد شوم، که چه بهتر خدا ميخواهد اينگونه باشد. در ميان فيلمها به خداحافظ رفيق خيلي علاقه داشت. سيدي فيلم را تهيه
کرد و براي خانواده پخش نمود.
خواهرش ميگفت: من مدتها فکر ميکردم هادي هم مثل آدمهاي درون فيلم، هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا ميرود.
صحنه هاي اين فيلم همه اش جلوي چشمهاي من است. همه اش نگران بودم ميگفتم نکند شباهتهاي هادي با محتواي فيلم اتفاقي نباشد!
هادي مثل ما نبود که تا يک اتفاقي ميافتد بيايد براي همه تعريف کند. هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نميزد. آرامش در کلامش جاري بود.
برادرش ميگفت: »نميگذاشت کسي از دستش ناراحت شود اگر دلخوري پيش ميآمد، سريعاً از دل طرف درميآورد. هادي به ما ميگفت يکي از خاله هايمان را در کودکي ناراحت کرده، اما نه ما چيزي به خاطر داشتيم نه خاله مان.
ولي همه اش ميگفت بايد بروم حلاليت بطلبم. هيچ وقت دوست نداشت کسي با دلخوري از او جدا شود.
گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي...🌿
#ادامهدارد...
【 @atre_shohada】