eitaa logo
عطــــرشهــــدا 🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
9 فایل
بســم‌ رب شهداءوصدیقیݩ🌸 <شهدا را نیازۍبه گفتن ونوشتن نیست، آنان نانوشته دیدنی وخواندنی هستند.> پاسخگویی @Majnonehosain
مشاهده در ایتا
دانلود
مردم اگر میدونستن یه👈 اللهم عجل لولیک الفرج👉 گفتن ↫چقدر بزرگشون میکنہ ↫چقدر میتونہ مشکلات و برطرف کنہ ↫چقدر میتونہ راهشون بندازه ❌همه زندگیشون و میزاشتن زمین و دست به آسمون میبردن و میگفتن⇓⇓ ⋞اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ♥ 【 @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•♥️🕊 🍃مےگوینــــــد : آنجا ڪہ نفس مغلوب باشد عاشق مےشویم عاشق کہ شدے،شهید میشوے... 🦋 @atre_shohada
🌱شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای ناله‌اش موجب لو رفتن مَعبر شود.😔 🥀 🦋 【 @atre_shohada
عطــــرشهــــدا 🌹
🔸یازدهمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹عزیزم! من از بی‌جاقراری و رسوای ماندگی، سر به ب
🔸دوازدهمین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به‌حرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده‌ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشه‌دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به‌سویت آمدند، متصل کن. معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آن‌چنان که شایسته تو باشم. @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از‌ من‌ نیاز‌ میـرسـد و از تو ناز‌ حسـین دردسری شده‌ سفرکرب‌ و بلای من ...🥺 @atre_shohada
عطــــرشهــــدا 🌹
#او_را #رمان📚 #پارت_چهل_و_دوم با صدای آلارم گوشی، قلطی زدم و دستمو روی گوشم گذاشتم اما انگار قصد ند
📚 درمونده به صفحه ی گوشی نگاه کردم، ترسیدم قطع بکنه! با خودم شروع کردم به حرف زدن! بگو ترنم! یه چیزی بگو... نمیخوردت که! چشمامو بستم و با صدای آروم گفتم -سلام!صداش پر از تعجب شد! -علیکم السلام. بفرمایید؟ -اممم...ببخشید... من... من ترنمم ترنم سمیعی! -به جا نمیارم!؟ وای عجب خنگیم من! اون که اسم منو نمیدونست!! -مـ...من....چیزهببینید...! من باید ببینمتون! -عذرمیخوام اما متوجه نمیشم .!!😮 از دست خنگ بازیم اعصابم خورد شده بود! نفس عمیقی کشیدم و کمی مسلط تر ادامه دادم -من همونی هستم که میخواستید کمکش کنید! همونی که دو شب خونتون خوابیدم! تا چندثانیه صدایی نیومد! -بـ...بله..بله...یادم اومد خوب هستین؟ این بار اون به تته پته افتاده بود! -نه! بنظرتون به من میاد اصلا خوب باشم؟؟ -قصد نداشتم زنگ بزنم اما... الان...من... من میخوام بیام خونتون!! -خونه ی من؟؟😨 خواهش میکنم منزل خودتونه اما بیرون هم میتونیم باهم صحبت کنیم! -نه! راستش! چطور بگم! من اصلا کاری با شما ندارم! فقط میخوام چندساعتی تو خونتون باشم! همین....!! فکرکنم شاخ درآورده بود! -اممم... چی بگم والا! هرچند نمیفهمم ولی هرطور مایلید! البته من الان سرکارم و خونه کمی... شلوغه😅 -مهم نیست! امیدوارم ناراحت نشید! کلیدو چجوری ازتون بگیرم؟ خودمم باورم نمیشد اینقدر پررو باشم!! -شما بگید کجایید،کلیدو براتون میارم! آدرس یه جایی طرفای میدون آزادی رو دادم و منتظر شدم تا بیاد! سعی میکردم به کاری که کردم فکرنکنم وگرنه احتمالا خودمو پرت میکردم جلوی یکی از ماشینا!! سرمو گذاشته بودم رو فرمون و چشمامو بسته بودم که گوشیم زنگ خورد. "اون"!!! چه اسم مسخره ای! کاش اسمشو میدونستم!! -الو؟ -سلام خانوم!بنده رسیدم،شما کجایید؟ سرمو چرخوندم.اون طرف خیابون وایساده بود و از پرایدش پیاده شده بود! یه لباس سورمه ای ساده، با یه شلوار مشکی کتان، و یه کتونی سورمه ای پوشیده بود! با تعجب نگاهش میکردم! یه لحظه فکرکردم شاید اشتباه میکنم که با یه آخوند طرفم! -الو؟؟ -بله بله!دارم میبینمتون بیاید این طرف خیابون منو میبینید! از ماشین پیاده شدم. اومد جلو و مثل همیشه سرش پایین بود! نمیتونستم باور کنم که زمین اینقدر جذابه!!😒 تازه یاد پرروییم افتادم و منم سرمو انداختم پایین!! البته از خجالت... -سلام -سلام!!ببخشید که تو زحمت افتادین! -نه زحمتی نبود! ولی... خونه واقعا بهم ریختس!! -مممم... مهم نیست!! ببخشید... واقعا به حال و هوای اونجا نیاز دارم! -حال و هوای کجا؟؟!! -خونتون دیگه لبخند ریزی زد اما همچنان نگاهش به پایین بود! ناخودآگاه کفشامو نگاه کردم که نکنه کثیف باشه!!😨 -خونه ی من؟؟☺️ چی بگم!! بهرحال پیشاپیش ازتون عذرمیخوام! خسته بودم،نتونستم جمعش کنم. -نه نه!ایرادی نداره! فقط اگه میشه آدرس رو هم لطف کنید ممنون میشم!! -چشم.تا هروقت که خواستید اونجا بمونید! کلید هم همین یه دونست! خیالتون راحت... آدرسو گرفتم و خداحافظی کردم. اونقدر خجالت کشیده بودم که حتی نتونستم قیافشو درست ببینم!😓 خیلی دور بود! حداقل از خونه ی ما! حتی اسم محلش تا بحال به گوشم نخورده بود! وقتی داشتم به سمت کوچه میرفتم،همه با تعجب نگاهم میکردن!😮 فکر کردم شاید نباید با این ماشین میومدم اینجا! وقتی از ماشین پیاده شدم هم نگاه ها ادامه داشت! حتما براش خیلی بد میشد که همسایه ها میدیدن یه دختر با چنین تیپی داره وارد خونش میشه!!! سریع رفتم تو و درو بستم. عذاب وجدان گرفته بودم که بازم باعث آبروریزیش شدم!! خونه یه بوی خاصی میداد! نگاهم به در آهنی که نصفه ی بالاش شیشه بود دوخته شد! نمیدونستم چی این خونه ی قدیمی و کوچیک و... منو اینقدر آروم میکنه!! کفشامو درآوردم و رفتم تو. دلم میخواست این خونه رو بغل کنم!! نگاهمو تو اتاق چرخوندم! همون شکلی بود! اون قدری هم که میگفت بهم ریخته نبود! منو اینقدر آروم میکنه!! کفشامو درآوردم و رفتم تو. دلم میخواست این خونه رو بغل کنم!! نگاهمو تو اتاق چرخوندم! همون شکلی بود! اون قدری هم که میگفت بهم ریخته نبود! فقط چندتا کتاب و دفتر رو زمین پخش بود و یه بشقاب نشسته رو ظرفشویی بود! رفتم سمت کتابا! عربی بودن! جامع المقدمات، مکاسب،بدایة الـ.... نمیدونم چی چی!! اسمشون حتی تا بحال به گوشمم نخورده بود! توجهم به دفترچه ای که کنار کتابا بود،جلب شد. به قلم: محدثه افشاری ... 【 @atre_shohada
Boye Sib (UpMusic).mp3
8.77M
🌱به وقت مداحی... •بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کربلا💔 @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada
من هـمونے هسـتم ڪه وقت و بے وقت مزاحمت میشم . همونے ڪه وقتے دلش مے گیره وبغضش مے ترڪه ،میاد سراغت من همونیم ڪه همیشه دعاهاے عجیب و غریب مے ڪنه خداا جوونم الان اومدم بهت بگم‌ محبتتو تو دلم اونقدر بندازے ڪه جاے هیچے نباشه فقط همینو میخوام و بس. خدایا نگذار رهات ڪنم نگذار ازت دور بشم ڪمڪم ڪن ❤️
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔸من معتقد هستم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّه‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد. @atre_shohada
نمی‌شه تو کار نیارید... زمین باتلاقیه که باشه! برید فکر کنید چه طور می‌شـه ازش رد شـد؟! هرکاری راهی داره :)✌️🏽 🦋🌱 【 @atre_shohada