هدایت شده از حرف های خصوصی
▪️ از آن زمان که شنیدم حسین چطور خودش را تا نزدیک پیکر عباسش کشانده و چطور کمرشکسته، برگشته، فهمیدم شما به سیصد و سیزده نفر نیاز ندارید؛ شما یک عباس میخواهید که دلتان نه به قوّت بازویش، که به استحکام دلش گرم باشد.
▫️ یک عباس که بدانید اگر تمام دنیا مقابلتان باشد، عباستان پشت سر است. یک عباس که افتخار کند به برادریش، به یاریش، به جان نثاریش. که وقتی ببینیدش بگویید طوبی لک!
🔆 عباسی که با وجودش، به سیصد و اندی نفر که هیچ، به سیصد و اندی هزار نفر هم بینیاز باشید. که وقتی به صورتش، به قد و قامتش، به دستِ ادبِ روی سینهاش مینگرید؛ لبخند بزنید حتی در میان معرکهی مصیبت و اندوه.
🔻شما کسی را خواهانید که همچون عباس، علمدارتان باشد. سر و دست و چشم و جان بدهد اما علمتان را زمین نگذارد. قدم از قدم شما جلوتر نگذارد، حتی آب را هم پیش از شما ننوشد. کفیل غم نگاهتان و شادی دلتان باشد. از ابتدا باشد و تا انتهای دنیا هم دست از دامنتان ندارد. ساقیِ جان و دلِ تشنه و منتظرتان شود.
🔹 شما منتظر عباسها هستید و ما در تقلای عباس شدن...
#آقاۍخوبےها
#خصوصی
https://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از استیکر1و1
#مناجات_با_امام_زمان_عج
هدیه به حضرت ولیعصر عج
مگذار که در حسرت دیدار بمیرم
از دوری و از غصه ی بسیار بمیرم
اینگونه حزین گشته ام و زار خدایا
سخت است برایم که چنین زار بمیرم
تبدار شدم از غم و هجران فراقش
حیف است که با این تن تبدار بمیرم
از عشق فقط آه و شرر مانده برایم
ترسم که من از آه شرر بار بمیرم
جانی بده آقا تو به این جسم ضعیفم
تا در ره عشق تو دو صد بار بمیرم
گر جان ندهم از غم و هجران تو دلبر
بی شک به تو ای شاه ؛ بدهکار بمیرم
هر روز شنیدم زعدو طعنه ی بسیار
آخر من از این طعنه ی اغیار بمیرم
آقا تو فقط آگهی از بار گناهم
راضی مشو هرگز که گنهکار بمیرم
من مهر تو دارم به دلم یوسف زهرا
بر من نظری کن که چو تمار بمیرم
من نام تو را میبرم ای وارث حیدر
ساکت نشوم گرچه سر دار بمیرم
هر لحظه فقط روی لبم ذکر تو باشد
ای کاش که با این همه تکرار بمیرم
من بوسه زنم بر علم و پرچم مشکی
عشق است که با ذکر علمدار بمیرم
با چشم پر از اشک نویسد چو حبیبت
ای کاش ببینم رخ دلدار ؛ بمیرم
حبیب اصفهانی
🤲 🍃اَللّٰھُـمَّ ؏َـجِّـل لِوَلیِّڪَ الـفَـرَج🍃
🚀 @stickernew 🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
⚫چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند؛
روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین (علیه السلام) تاختن؟!
🌺حدود هشتاد سال پیش
یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند...
✔دهه اول محرم بوده،
به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود.
آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى روضه اش تمام مى شود؛
بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
🍂نقل می کند:
عباى زمستانيم را به سر كشيدم؛
و سوار بر الاغ شدم و رفتم.
برف سنگينى مى آمد.
مقدارى كه آمدم احساس کردم؛
گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من دارد مى آيد.
☘حدس زدم یه نفر از روستا آمده مراقب من باشد.
🌺بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:
« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🌺گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🌺گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🌺آن آقا گفتند:
« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم:
«بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم.
باز آن آقا گفتند:
« آسيد مصطفى!
آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را منهدم كند؟»
🍃 گفتم:
بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🌺گفت:
« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:
من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
🌺گفت:
« چطور؟
اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است؛
و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود؛
اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت؛
ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند؛
تا قبر را از بين نبرند؟!»
✔آقا سید می گوید:
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد!
اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است!
داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
🔆گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد؛
و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:
« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🌺گفتند:
« چى هست؟»
🔸گفتم:
« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند؛
كه هر چه دارند را براى خدا بدهند؛
حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط،
و خودشان اجازه دادند؛
و خودشان خواسته بودند؛
كه اسب بر بدن مبارکشان برود.
خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
🔥اما در جريان متوكل،
اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🌸نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود؛
از اول خود حضرت مى خواستند؛
آثارشان محفوظ بماند؛
تا مردم به اين وسيله بهره ببرند؛
و مقرّب به خدا شوند».
⚘آن آقا كه پشت سر بود؛
فرمود:
« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید:
بعد پشت سرم را نگاه كردم؛
ديدم هيچ كسى نيست؛
حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...
❤️💚❤️فهمیدم آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده اند.❤️💚❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🛑نحوه پاکسازی مسیر برای پرواز هواپیما در فرودگاه کابل
🔻با کمک هلیکوپتر مسیر را باز میکنند تا کسی نتواند سوار بدنه هواپیما بشود.
ـــــــــــــ
📡 @atrekhas 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تلخترین و دردناکترین صحنه از افغانستان این روزها
🔹بچههاشون رو تنها و بی نام و نشان رد میکنن برن به ناکجا آباد فقط برای اینکه توی اون جهنم نباشند.
📡 @atrekhas 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
✅در جاده انقلاب روی تابلو نوشته :
🔴جاده لغزنده است" دشمنان مشغول کارند "
🔴با دنده لج حرکت نکنید" دیر رسیدن به مقام" بهتر از نرسیدن به امام است"
✅سرعت بیشتر از سرعت ولایت فقیه نباشد "
🔴اگر پشتیبان ولایت نیستید"کمربند دشمن رانبندید"
✅با وضو وارد شوید"جاده مطهر به خون شهداست"
🌸پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.🌸
🚀 @stickernew 🇮🇷
هدایت شده از استیکر1و1
#یا_سیدالساجدین_ع
گاه آهسته فقط وای برادر میخواند
لب تشنه «قتلوها» بود که از بر میخواند
اشک میریخت و هر آینه می گفت حسین
تا دم مرگ فقط روضه حنجر میخواند
#شهادت_امام_سجاد_ع_تسلیت
#السلام_علیک_یا_سیدالساجدین_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهادت_امام_سجاد علیه السلام
هدایت شده از عطر1و1
داستان بسیار زیبا و تاثیر گذار از
عنایت امام سجاد علیه السلام
شیعه ای داشت اشتیاق زیاد
در مدینه به حضرت سجاد
با یکی هدیه سال ها از دور
می رسیدی امام را به حضور
گفت با او عیال او یکسال
کی محب علی و احمد و آل
دوستی از دوسر بود بهتر
خاصه در خاندان پیغمبر
گفت شوهر چه هدیه ای بهتر
از ملاقات نجل پیغمبر
این سخن در اطاق در بسته
هر دو گفتند باهم آهسته
مرد بر دیدن امامش باز
بعد یک سال رفت سوی حجاز
مثل هر سال با صفای تمام
هدیه آورده بود بهر امام
خواست از او امام هر دو جهان
که شود بر امام خود مهمان
چون ز صرف طعام فارغ گشت
بود حاضر در کنار او یک طشت
خواست مولا از او که ریزد آب
تا بشوید دو دست بهر ثواب
آب از فیض دست آن سروَر
گشت دُر و جواهر و گوهر
گفت این دُر و جواهر بسیار
هدیه باشد به همسرت ، بردار
با عیالت بگو ز صدق و صفا
این بُود هدیه ولی خدا
تا دگر شکوه ای ز ما نکند
گله از حجت خدا نکند
ادامه 👇👇👇👇👇👇👇