فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑#استوری
❌اصلاً چیزی به اسم اضطراب، وجود نداره!
یه سؤال: تو از چی مضطرب میشی؟
#امام_زمان
ازهمراهی شما سپاسگزارم 🥀
╭┈──────「💙」
╰─┈➤ @gha14em
🛑#داستان_های_عبرت_آمیز.
#قسمت_آخر
#داستان_پدر_و_دو_فرزندانش_۳
🌸بعد از ادای نماز نشستم وگریه کردم، تا اینکه قاری قرآن که نماز داد و جوانی زیبا که تازه ریش صاف و قشنگی برآوده بود پیشم آمد و من را به آغوش گرفت واقعًا تعجب کردم که چرا من را به آغوش گرفته! من هم او را به آغوش گرفتم.تا اینکه داخل گوشم گفت: بابا! دلم برایت تنگ شده بود.
_من فرزند کوچکت محمد هستم.
_من را به خانهٔ پدر و مادر پیرم برد که اصلًا پیش آن ها نمی رفتم و آن ها خودشان پیش من می آمدند.
_پدر بیمار شده بود و مادر هم خوابیده بود. پسرم آن ها را خدمت می کرد و خانه آن ها خیلی تغییر کرده بود.
_آن شب همانجا ماندم و صبح دختری زیبا من را بیدار کرد و گفت: عمو جان خانهٔ ما را روشن کردی! از او پرسیدم تو کی هستی؟! گفت: من همسر محمد هستم.
★او پس از بیدار شدن و کمک کردن به مادرم، صبحانه را آماده کرده بود.واقعًا حیران شده بودم از رفتارنیک و خوش اخلاقی او، خودم را می خواستم بزنم و تنبیه کنم که چطور این فرزندم را رها کردم! تا اینکه پدرم من را صدا زد و گفت: فرزندم بیا تاقبل از مردنم تو را به آغوش بگیرم.
_می دانستم که پدرم از من ناراضی است، ولی با این وجود از من تشکر و سپاسگزاری می کرد.من از او علت تشکر و سپاسگزاری اش راپرسیدم او جواب داد که محمد به من گفته است که تو او را فرستادی تا به ما کمک کند! و به خاطر اموالی که فرستادی برای ما!
★در حالی که من محمد را از خانه بیرون کرده بودم و هیچ مالی هم نفرستاده بودم. بعد از مدتی محمد با خوراکی آمد و آن ها را به همسرش داد و گفت: برای پدرم شام خوبی آماده کن.
_من هم می خندیدم و هم گریه می کردم به محمد گفتم: مادرت به خاطر تو می میرد.محمد گفت: به زودی پیش مادر می رویم.
●چندروزبعد باهم رفتیم و همه چیز را برایش تعریف کردم!محمد گفت: تو و مادرم بیایید و با ما زندگی کنید. من هم قبول کردم.
_وقتی به خانه رسیدیم، مادرش از فرط خوشحالی می خواست بال دربیاورد و پرواز کند.محمد با سرعت پیش مادرش رفت و او را به آغوش گرفت، همان مادری را که من ملاقاتش را حرام کرده بودم...
اون شب چه شد.وقتی پشت در بودی بابا.
نگاه کرد به همه ما وبه مادرش وبعدگفت.رخصت مادر..
مادرگریه کرد وسر تکانداد..
اون شب مادر درگوشم گفت...برو پیش پدربزرگ ومادر بزرگ پیرن.و کمک شان کن بزودی میبینمت ومیارمت خونه. همیشه دعات میکنم.
به حرفش گوش کردم و تو راه دیدم پسرهای سیگاری و قمه کش سمتم اومدن و در آن سمت دیگر صدایی شنیدم که گفت محمد بیا بابا،بیا اینجا.وبسمت صدا رفتم کسی نبود تا دیدم درخونه بابا جانم. و رفتم اونجا.
بعد بابا منو بردن مسجد محل و جلسات مسجد بودم. همیشه همه دوستم داشتن و دعا میکردن. دعای خیر مادر نجاتم داد.
برای مولا همیشه تبلیغ میکنم و درس مهدویت میدهم. بابا ممنونم ازشما.
و ببخش منو..
پدر .. صدای گریه هاش بلند شد و شرمنده محمد بود..
★☆★☆★☆☆
#امام_زمان
✨👇سپاس ازهمراهی شما
╭┈──────「💙」
╰─┈➤ @gha14em
#سلام_امام_زمانم
بيا ای بهتــــرين درمان قلبــم
مـــــداوا كن غـم پنهـان قلبـم
قســـــم بر خالق دلـهای عاشق
تو هستی آخرين سلطان قلبـم
★اللهم_عجل_لولیک_الفرج ★
#امام_زمان
#سلام_نامه
╭┈──────「💙」
╰─┈➤ @gha14em
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیامک
🟢 اگر یک ساعت
برای امام حسین علیه السلام
سینه میزنی باید ده ساعت برا
امام زمان علیه السلام کار کنی 🔴
#امام_زمان
#امام_حسین
🆔 به_کانال_مهدوی_قائم_آل_محمدع بپیوندید 👇
╭┈──────「💙」
╰─┈➤ @gha14em
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی.mp3
3.06M
🛑#صلوات_ضراب_مهم
_اگر از هر عملی در عصر جمعه غافل شدیم از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشویم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌐 کانال_مهدویت_امام_زمان(عج)
#امام_زمان
.╭💙
╰┈➤@gha14em
#####
🛑#بهترین_اعمال_روز_جمعه
🌿از مهمترین اعمال مؤمنان در روز جمعه، توجه به حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و انتظار فرج آن بزرگوار است. در این روز، زیارت آن حضرت (عج) و دعا برای تعجیل فرج او مستحب است؛ زیرا طبق برخی روایات و زیارات، امید ظهور آن حضرت (عج) در روز جمعه بیش از سایر روزها است.
_از اعمال روز جمعه که تعلق به حضرت صاحب الزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) دارد، خواندن دعای ندبه و گریستن در فراق ایشان است و همچنین خواندن زیارت روز جمعه که در کتبی مانند مفاتیح الجنان و جمال الاسبوع نقل شده است:
_«السلام علیک یا حجه الله فی ارضه السلام علیک یا عین الله فی خلقه السلام علیک یا نور الله الذی به یهتدی المهتدون…».
-بازم میگوییم.
#امام_زمان
👈باماهمراه شویدظهورنزدیکه👇
╭┈──────「💙」
╰─┈➤ @gha14em