✍️ امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند:
💠 در حضور هفت گروه ، ٧ کار را مخفی کن تا #سعادتمند گردی :
1️⃣ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ...
2️⃣ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ازﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ نگو...
3️⃣ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ...
4️⃣ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن...
5️⃣ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ از ﺁﺯﺍﺩیت نگو...
6️⃣ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪ نگو...
7️⃣ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ یتیم، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ...
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
📚 ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص ۱۶۷
#روایت
عطر خدا
شاهزاده ای در خدمت #قسمت صد و نهم🎬: روز و روزگار در پی هم می آمد و می گذشت در حالی که افسار شتر خلا
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت صد و دهم🎬:
آفتاب سوزان ظهر می تابید و طفل کوچک بی قرار دست و پایش را تکان میداد.
ابو ثعلبه که بالای درخت نخل مشغول چیدن خرماهای نورس بود ، متوجه بیدار شدن و بی قراری طفل شد ، نگاهی به پایین درخت انداخت ، فضه سرش را بالا گرفته بود تا ببیند کی شوهرش، خوشهٔ خرما را پایین میدهد که آن را بگیرد .
مرد لبخندی برلب نشاند و بلند فریاد زد : برو زیر سایهٔ اتاقک ،گویا طفلمان بیدار شده و سپس به کمی آنطرف تر اشاره کرد و ادامه داد ، چند نفر هم به اینجا نزدیک می شوند.
فضه با شنیدن این حرف ، نگاهی به رد نگاه شوهرش انداخت و متوجه شد سه مرد به آنجا نزدیک می شوند، فوری خود را به فرزندش ثعلبه رساند ، عبا و رو بنده اش را از کنار طفل برداشت و پوشید .
سپس نگاهی به کودکش که با دیدن مادر گویا گرسنگی اش تشدید شده بود انداخت و همان طور که او را از جا بلند می کرد ،بوسه ای از صورت نرمش چید .
فضه روی زمین نشست و بچه را در آغوش کشید و می خواست به او قطره شیری بخوراند که متوجه شد آن سه مرد نزدیک آمدند و اتفاقا از سرشناسان مدینه هستند.
آنها اینقدر گرم گفتگو بودند که متوجه نشدند چشمان خیره مردی ازبالای نخل و زنی از زیر روبنده آنان را می نگرد و گوش هایشان ،حرف های آنان را می شنود.
فضه سرش را پایین انداخت و به کودکش خیره شد اما به خوبی سخنان ان مردان آشنا را می شنید، در این هنگام متوجه شد که ابوبكر پرنده ای را ديده كه بر شاخه درختي نشسته است و با دیدن آن پرنده گفت: خوشا به حالت، بر شاخه درخت می نشينی، از ميوه درخت مي خوری، پرواز مي كنی و هيچ حساب و كتابی نداری، اي كاش من هم مثل تو بودم، به خدا سوگند، دوست داشتم خدا مرا بسان درختی بر كناره راه می آفريد تا شتری از كنار من می گذشت و مرا در دهانش می گرفت و می جويد و می بلعيد سپس به صورت پشگل از شكمش خارج می كرد؛ ولی انسان نبودم!!! .
در این هنگام عمر که می خواست خود را مانند خلیفه اش نماید به حرف در آمد و گفت : اي كاش من نیز، قوچ خاندانم بودم تا در حد توانشان چاقم می كردند و بعضی از بدنم را كباب و بعضی را خشك می كردند و می خوردند، سپس به صورت عذره دفع می كردند و انسان آفريده نمی شدم.
آنگاه نفر سوم که کسی جز ابو الدرداء نبود ، گفت : ای كاش همانند درختی بودم كه قطع می شود و بشر آفريده نمی شدم
و سپس عمر خم شد و پر كاهی از زمين بر داشت و گفت: ای كاش من اين پر كاه بودم، ای كاش به دنيا نمی آمدم، ای كاش هيچ نبودم، ای كاش مادرم مرا نمی زائيد، ای كاش فراموش شده بودم.
فضه با شنیدن این حرف ها سری از روی تأسف تکان داد و رو به کودک شیرخوارش که مشغول نوش کردن شیر بود گفت : خدایا توبه !! ببین کار امت مسلمان به کجا کشیده و دینی که بهترین پیامبر را داشت و بهترین ولیّ بلافصل برایش تعیین شد که ملت پشت به ایشان کردند ، وضعش چنان اسفناک شده که خلیفه و دوستانش چنین آرزوهایی دارند.
اگر امت مسلمان بفهمد که خلیفه و مشاور اعظمش آرزو دارند که در نهایت فضلهٔ حیوان و انسان بودند چه حالی خواهند شد.
و وای ما، با این سردمداران خود خوانده به کجا خواهیم رسید؟
من بارها و بارها از زبان پیامبر صلی الله علیه واله شنیدم که انسان اشرف مخلوقات است و آفریده نشده مگر برای خلیفه اللهی بر روی زمین و رسیدن به کمال که همان مقام قرب خداوند است.
حال ما را چه می شود که خلفای این دین آرزو دارند از آن مقام عظمی به این فضلهٔ سفلی نزول کنند؟!.
و آرام تر ادامه داد...خداوندا تو خود به فریاد دینت برس که اینان کار را به جایی می رسانند که از اسلام جز نام چیزی به جا نماند...
🏴کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
ادامه دارد..
📝به قلم ط_حسینی
🔷 داســتــان مـعـنــوی 🔷
✍طلبه سیّدی پس از آنكه مقطعی از درسش
را در نجف به پایان میبرد به تهران میآید
و مقدمات ازدواج ایشان فراهم میگردد
🔹دختری معرفی میشود و به خواستگاری
میروند مسائل مطابق سلیقه طرفین طی
میشود جز اینكه پدر دختر شرطی را برای
داماد مطرح میکند تا پس از تحقّق آن
دختر به خانه بخت برود
🔸شرط پدر دختر تهیه این اقلام بود:
یک جفت گوشواره، چهار عدد النگو
دو عدد پیراهن، دو قواره چادری
و دو جفت كفش
🔹اگر چه درخواست خانواده عروس چندان
سخت و چشمگیر نبود لكن برای آن عالم
بزرگوار تهیه همین قدر هم مقدور نبود
🔸ایشان ناامید از انجام شرط عازم قم میشود
اما قبل از حركت به سمت قم به قصد زیارت
حضرت عبدالعظیم علیهالسلام در شهر ری
توقف میکند
🔹آن عالم بزرگوار قبل از آنكه به حرم
مشرف شود دقایقی را در حیاط صحن
و مقابل ایوان می ایستد
تمام حواسش به شرطی است كه از عهده
انجام آن برنیامده است، در این لحظه كاملاً
متوجه آن حضرت میشود و مشكل را با آن
وجود مقدس در میان میگذارد
🔸در حالتی دل شكسته زار زار میگرید
و برای آنكه كسی متوجه نشود
عبایش را روی صورتش میگیرد
🔹چند لحظه بعد كسی دست روی شانهاش
میگذارد و آرام به گوشش میخواند: كه
آقا بستهتان را بردارید تا خدای نكرده
كسی آن را نبرد!
🔸و ایشان ناراحت از اینكه او را از چنین حالی
بیرون آوردهاند، مكثی میکند و بعد چشم
میاندازد، بستهای جلوی پایش افتاده است!
🔹ابتدا اعتنا نمیکند اما بلافاصله طنین صدائی
را كه لحظاتی قبل او را متوجه این بسته
كرده بود در ذهنش مینشیند
🔸نگاه جستجو گرش كسی را نمییابد
بسته را میگشاید، درون بسته این اشیاء
به طور مرتب چیده شده بود:
🔹دو جفت كفش زنانه، دو قواره چادری
دو عدد پیراهن، چهار عدد النگوی طلا
و یک جفت گوشواره
🔸اين طلبه كسی نبود جز مرحوم آيت الله
العظمی مرعشی نجفی از علماء فقيد
و مراجع تقليد عظام كه پس از اين كرامت
نيز «خادم افتخاری» آستان مقدس حضرت
عبدالعظيم علیهالسلام شده و تا آخر عمر
شريفشان اين مدال خادمی را به سينه داشتند
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
✍ منبع:
↲نشریه عبرتهای عاشورا
هدیه به پیشگاه حضرت سیدالکریم (ع)
و این عالم بزرگوار صلوات
◽️◽️◽️◽️
نمازشب
ابن ابى يعفور (راوى حديث ) مى گويد به حضور امام صادق (عليه السلام ) عرضه داشتم قربانت شوم بفرمائيد آن ساعتى كه نزديكترين ساعات انسان است به خدا و خدا به او نزديك است كدام ساعت است ؟ فرمود:
چون آخر شب برخيزد در حالى كه چشمها در خوابند، وضويى شاداب گرفته و در عبادتگاه خود بايستد و با توجه قلبى به خدا تكبير نماز گفته و با تلاوت فرازهايى از قرآن دو ركعت نماز به جاى آورده و آنگاه برخيزد براى ادامه نماز، در اين هنگام از سوى آسمان از جانب عرش ، اين ندا برخيزد: اى بنده خدا خوان ، الان ، احسان و خير از جانب عالم ملكوت بر سرت در حال فروريختن است ، فرشتگان از كنار قدمهايت تا عنان آسمان اطرافت را گرفته اند
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
📚منبع: رساله لقاء الله ، ص 171، بحارالانوار، ج 87، ص 158، حديث 46.
نماز شب در روايات
محبوب من !
یاد شما نباشد
زندگی به چه درد من می خورد...؟
أینصاحبنا💔
▪️تعجیلدرظهورشصلوات
▫️اللهمعجللولیکالفرج
همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
شبتون مــــــهدوی🌙✨
🖇 #حسین_جان....❤️
بہ رسم باادبان احتـرام اضافہ ڪنیم
براے عـرض ارادٺ قیـام اضافہ ڪنیم
بہ سمٺ حضرٺ ارباب خم شویم همہ
بہ ذڪرصبح کمی هم سلام اضافہ ڪنیم
کانال عطر خدا ↙️↙️
@attre_khoda
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
#سلام_ارباب_خوبم