دستانت را به سمتِ آسمان بلند کردی، شاید با خود زمزمه میکردی دعایی را که خدا به حسین صبر دهد و چارهای برایِ آنچه حسن دیده بسازد، تابِ دیدنِ علی را نداشتی، او تورا مینگریست و گویی به جسمِ پر حرارتی مینگرد که اینگونه کمتر از پلک زدنی حلقهی اشک در چشمانش متبلور میشد، چقدر زیبا در جوانی پیر شدن به پایِ دلدار را به تصویر کشیدی بانو، تازه خانواده داشت پا میگرفت، تازه علی داشت به نگاهِ پر مهرِ تو عادت میکرد، نه سال که چیزی نیست برایِ یک زندگیِ مشترک که مردِ خانه در آن دائماً با کینِ صیوف قرین باشد و فرصت نکند خوب نگارش را به نظاره بنشیند، اما نه، انگار تورا بهتر از هرکسی تماشا کرده بود، آخر بعد رفتنت از در گلایه داشت، از او میپرسید که دلت نسوخت آن لحظه که به پهلویِ یارِ من اصابت کردی؟! صدایِ تپش های دو ضربان را چگونه نشنیده گرفتی؟! از آن حیوان صفتِ لقمهحرام که توقعی نمیرفت، از آن هایی که به سودایِ مالیات و درهم همسرم را درهم شکستند، آه از این الفاظ، اصلا مگر مادری هجده ساله درهم شکستن میخواهد؟! ما که هر زمان دیدیم زنی بارِ شیشه حمل میکند برایش احترام قائل شدیم و نگذاشتیم خم به ابرویِ او بیایید، در مدینه اما انگار از زنِ باردار با مسمار و تازیانه محافظت میکنند. روزگار را بنگر که از قدمگاهِ رسولِ خدا اکنون تنها دری نیمسوخته مانده و خاکسترِ هیزم، چند قطرهای خون، چگونه تاب بیاورد زینب این غم را!؟ چشمِ ملائکه دیگر سو ندارد ز بس با نگاهِ امکلثوم به مادر زار زار گریسته و با شیونِ حسین بر سر کوفتهاند. شرحِ مظلومیتِ علی کارِ دست و قلمِ بشر نیست، اینکه فکرِ دستانِ بستهی خود باشی یا بازویِ نیلگونِ همسرت؟! اینکه هر روز آب شدنِ نگارِ زیبایت را ببینی و دَم نزنی، اینکه میانِ مردم یا جوابِ سلامی نشنوی و یا طعمِ تلخِ کنایه تولدِ فرزندت را تبریک بگوید. از من اگر بپرسی میگویم که خانهات چشم نظر خورده علی جان، دیدگانِ شوم اهلِ مدینه نتوانست عزت و محبتِ تو و خانوادهات را ببیند، صدایی از خانهی علی بلند شد، گویی حسنین از هوش رفتهاند، ای وای از امشب به بعدِ کاشانهی علی، جایی که تو نباشی ویرانه است و علی این را چند روز پیش که تو مشغولِ جارو زدن بودی به تو یادآور شد، زینب که میانِ کوچه با دختران بازی میکرد شنیده بود که گفتهاند مادرِ تو مریض و رفتنیست، تو که موهای اورا آراستی، دلش آرام گرفت که میمانی، اما نمیدانست که دعایِ عجل وفاتی این شب ها ذکرِ تسبیحِ توست، خدا که درخواستِ محبوبِ نبی را بیپاسخ نمیگذارد، اجابتِ دعایِ تو با رفتنِ روح از جانِ علی مماس گشت، از امشب دیگر زینب بیت الاحزانِ تورا با ناله سراسر میسازد و نیمه شب رفعِ عطشِ حسین میشود نوایِ دلتنگیِ مادر، از حسن نمیگویم که اگر دردش گفتنی بود خونِ دلش پس از سالها به تشتِ جفا نمیریخت، آرام بخواب مادر، این چند مدت بسیار سختی کشیدهای، آرام بخواب که این حجمِ درد برایِ بانویِ هجده سالهی حیدر تابآوردنی نبود، مگر خاک تسکینِ دردهایت باشد، مگر نوازشِ پدر که بسیار مشتاقِ دیدار او هستی، آرام بخواب مادر.
🖋️_فاطمه ملکی، دانشجوی کارشناسی علوم قرآن و حدیث
🆔 https://zil.ink/atu_elahiat
در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ به وسیله دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود آمد.
چرا؟!!!
چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود ، آمد ایران!
حالا ۱۶ آذر در همهٔ این سالها، باید با این مختصات شناخته شود.
-۱۶ آذر مالِ دانشجوی ضــد نیکسون است!
-دانشجوی ضــد آمـریـکــا !
-دانشجوی ضــد ســلـطــه!
بیانات مقام معظم رهبری۱۳۸۷/۰۹/۲۴
#روز_دانـشـجـو
🆔 @Atu_elahiat
🆔 https://zil.ink/atu_elahiat
سلسله جلساتِ "مِحوَر"
چهارمین جلسه
احیایِ امر جهاد در اندیشه امامینِ انقلاب اسلامی
با حضور: حجتالاسلاموالمسلمین وطنفدا
⏰️زمان: چهارشنبه ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۳۰
📌مکان برگزاری تغییر پیدا کرده است
🏢مکان: کلاس ۲۲۷ دانشکده حقوق و علوم سیاسی
🆔 @atu_elahiat
گــزارش تــصــویــری …
✨مراسم عزاداری شهادت
حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
🔹چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۱۴
🔸سخنران: دکتر منتظری
#گــزارش_تــصـویـری
🆔 @Atu_elahiat
🆔 https://zil.ink/atu_elahiat
بسیج دانشکده الهیات و معارف اسلامی
سلسله جلساتِ "مِحوَر" چهارمین جلسه احیایِ امر جهاد در اندیشه امامینِ انقلاب اسلامی با حضور: حجتالا
اطلاعیه:
🔻چهارمین جلسه از سلسله جلسات محور فردا ۱۴۰۳/۰۹/۲۱ به صورت مجازی با ارائه حجتالاسلام والمسلمین وطن فدا رأس ساعت ۱۳ برگزار میشود.
لینک جلسه در کانال قرار میگیرد.
🆔 @Atu_elahiat
🆔 https://zil.ink/atu_elahiat
بیانات مقام معظم رهبری ۱۴۰۳/۰۹/۲۱
.
.
.
.
.
ادامــــه مـــطــالـــب👇🏻
✨http://qrir.ir/khate_rahbari ✨
🆔 @Atu_elahiat
🆔 https://zil.ink/atu_elahiat