eitaa logo
آوای ماندگار
1.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
31 فایل
اومدیم با قدرت بخاطر پیامهای شما آوای ماندگار درخدمت لحظات تلخ و شیرین شما ارتباط با ما @Ya_alii1100
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز رو به همه خصوصا جونهایی که قصد دارن و یا خواستگاری رفتن و منتظر جوابن و یا جواب گرفتن و هنوز عقد نگرفتن منتظر عاقدن و... تبریک میگم انشالله همه خوشبخت بشن
برای خواستگاری از فاطمه زهرا(س) به محضر رسول خدا(ص) رسیدم. آن بزرگوار با روی گشاده از من استقبال کردند و با چهره ای خندان فرمودند: با من کاری داشتی؟ من از نزدیک بودن خویش به رسول خدا(ص) سخن گفتم و از توفیقاتی که برای پیش قدم شدن در اسلام و فداکاری و جهاد در راه خدا نصیبم شده بود، یاد کردم. 🔻رسول خدا فرمودند: یاعلی، همه اینها را قبول دارم. تو درنظرمن، برترازاین ها هستی؟ عرض کردم: ای رسول خدا، حال که این چنین لطفی در حق من دارید، آیا اجازه میدهید از دخترتان، فاطمه، خواستگاری کنم؟ رسول خدا فرمودند: یا علی، قبل از تو افراد دیگری نیز از دخترم فاطمه خواستگاری کرده اند؛ اما هرگاه با وی درباره این موضوع سخن گفتم و تقاضای خواستگاران را با وی مطرح کردم، علامت نارضایتی را در چهره او دیدم. اما اکنون که تو چنین درخواستی داری، منتظر باش تا من نزد دخترم بروم و تقاضای تو را نیز به او بگویم. برمیگردم و نتیجه را به تو اطلاع میدهم. رسول خدا نزد دخترشان، فاطمه، رفتند. او به احترام پدر برخاست و عبای پدر را از دوشش گرفت و کفش هایش را از پا خارج کرد. آنگاه آب آورد تا رسول خدا وضو بگیرند. سپس پاهای پدر را نیز شست و در کنار وی نشست. 🔻فاطمه عرض کرد: در خدمت شما هستم ای رسول خدا. چه می‌فرمایید؟ رسول خدا فرمود: تو علی بن ابی طالب را خوب میشناسی، از قرب و منزلت او خبر داری، برتری های او بر دیگران را میدانی و از سوابق او در اسلام آگاه هستی از سوی دیگر، میدانی که من از خدای خود خواسته ام که بهترین و محبوب ترین بندگانش را برای ازدواج با تو انتخاب کند. اکنون علی برای ازدواج با تو نزد من آمده و از تو خواستگاری کرده است. میخواهم بدانم نظر تو درباره این خواستگاری چیست؟ فاطمه با شنیدن سخنان پدر سکوت اختیار کرد؛ اما برخلاف خواستگاری های قبل، آثار ناخشنودی در چهره او مشاهده نشد. رسول خدا از جای برخاستند و با خوشحالی فرمودند: الله اكبر! سکوت فاطمه نشانه رضایت اوست. 🔻در این هنگام، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: ای محمد، فاطمه را به همسری علی بن ابی طالب انتخاب کن که خداوند فاطمه را برای علی پسندیده است و علی را برای فاطمه. به این ترتیب بود که رسول خدا و به خواستگاری من پاسخ مثبت دادند و افتخار همسری فاطمه را نصیب من ساختند. 📚 کتاب علی از زبان علی حجت‌الاسلام محمدیان سالروز ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما مبارک @مڪـتـب_حاج_قاســღــم  @maktab_hajgasim ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شهدایی زندگی ڪردن یعنی ببینی شهید، چی میگه مهمه ! چی از من خواسته مهمه..! راهش چی بوده مهمه..! چطور زندگی میڪرده مهمه..! با ڪی رفیق بوده مهمه ..! دلش ڪجا گیر بوده مهمه ..! چطور حرف میزده مهمه..! چطور عبادت میڪرده مهمه..! @مڪـتـب_حاج_قاســღــم  @maktab_hajgasim ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شهادٺ یعنے مٺفاوٺ بہ آخر رسیدن وگرنہ مرگ پایان همہ قصہ هاست...[♥️] ... @مڪـتـب_حاج_قاســღــم  @maktab_hajgasim ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج قاسم سلیمانی : ولله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت، آواره شد. @مڪـتـب_حاج_قاســღــم  @maktab_hajgasim ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔴۳۰ خرداد ۱۳۷۳ روز عاشورا، انفجار در حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام و به خاک و خون کشیده شدن ده‌ها انسان بی‌گناه توسط مجاهدین (معاندین) خلق رجوی 🔻امروز ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ حمله به مقر مجاهدین (منافقین) خلق در آلبانی 🔹پ.ن. ما بی‌کس نیستیم؛ داریم، ما خدا رو داریم🇮🇷✌️ @مڪـتـب_حاج_قاســღــم  @maktab_hajgasim ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋قشنگترین عشق نگاه مهربان خداوند به بندگانشه. پس زندگی را به او بسپار و مطمئن باش که تا وقتی پشتت به خدا گرمه تمام هراس های دنیا خنده داره. شبتون معطر به عطر صلوات بر مهدی صاحب زمان (عج)🌸 @مڪـتـب_حاج_قاســღــم  @maktab_hajgasim ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک دنیا سوال دارم و نیستی جمعه تا جمعه انتظارم من ای تک جواب هستی جواب هایم کی ظهور می کنند؟! السلام علیک یا أباصالح المهدی @مڪـتـب_حاج_قاســღــم  @maktab_hajgasim ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🎐 | 🏷مقام معظّم رهبری(مدّظلّه العالی): ▫️سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را با چشم یک مکتب ، یک راه، یک مدرسه‌ی درس‌آموز، نگاه کنیم. @مڪـتـب_حاج_قاســღــم  @maktab_hajgasim ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
آوای ماندگار
✅قسمت چهلم و چهارم چون شب بود و همه جا تاریک دلمون بد جور گرفته بود شروع کردیم یکم مداحی کردیم اکثر
✅قسمت چهل و پنجم خبر رسید که بخاطر ازدهام بالای زائرین اتوبوس ما رو برای انتقال زوار از مرز تا پایانه استفاده کرده اند و این باعث شد ساعتها در پایانه منتظر بشیم برای همین داخل چادرهایی که برای زوار در نظر گرفته بودن مستقر شدیم صبحانه رو خوردیم و همانجا استراحت کردیم تو این گیرو دار صداهایی بلند شد از چادر بیرون اومدیم صدای شکسته شدن شیشه اتوبوس و صدای هیاهوی مسافرین همه رو به مکان مشخصی می کشاند جریان از این قرار بود که برخی رانندگان تعرفه ای که دولت مشخص کرده بود را قبول نداشتند و هزینه خیلی بیشتری از مسافرین درخواست میکردند که خدایی هزینه چند برابری بود نیروی انتظامی وارد عمل شد و جو آرام شد مدت زیادی طول نکشید که سپاه و ارتش اتوبوس های خود را وارد ترمینال کرد و مسافرین را انتقال دادند و سیاهی برای رانندگان سود جو ماند واقعا مشاهده اینگونه رفتار باعث رنجش دل هر زائری میشد که در عراق اکثرا مردم در حال خدمت به زائرین بدون هیچ چشم داشتی هستند و برخی در داخل ... ۵ساعت بعد اتوبوسمان هم رسید و همگی سوار شدیم و خستگی چندین ساعته با سوار شدن به اتوبوس از تنمان رفت قرار شد در یکی از غذاخوری های بین راهی ناهار رو هم بخوریم که بین راه مهمون نوازی مردم کرمانشاه هم نصیبمون شد و ناهار رو مهمان موکبی که توسط اهالی روستایی در کنار جاده زده شده بود شدیم و راه افتادیم‌ ادامه دارد...