خیلی جالبه واقعا من موندم چی بنویسم دیروز یه بنده خدایی از مجتمع ما میخواست اثاثیه خودش رو ببره با چند جا هماهنگ کرد هیئت مدیره و نگهبانی و مالی حالا چقدر کشور ما در بعضی جاها بی در و پیکره که بعد چندین سال حالا خبرش میاد بیرون که ...🤔 بگذریم...

یاد این جریان افتادم وقتی این مطلب رو دیدم یه روزی یه بنده خدایی رو میگیرن که فرشهای حسینیه رو برده بود ازش میپرسن داداش چرا دیگه فرشهای حسینیه رو دزدیدی ؟ میگه: آقا مگه فرشها برای امام حسین نیست میگن : خب بله درسته !! میگه مگه امام حسین داداش حضرت ابولفضل نیست ؟ میگن : خب بله!! میگه : مگه برادر از برادرش قرض نمی گیره ؟ میگن : خب چه ربطی داره!! میگه : من دزدی نکردم که برای اجرای مراسم عزاداری حضرت ابولفضل به فرش نیاز داشتیم منم خیلی فکر کردم گفتم برادر به برادرش فرش قرض میده دیگه برای همین رفتم از حسینیه فرشها رو برداشتم یعنی قرض گرفتم از امام حسین علیه السلام برای مراسم برادرش🤣🤣🤣

فعلا تا این لحظه آمار صلوات ثبت شده در دومین روز 🌹21,728🌹 صلوات از همه دوستان قبول باشه

🔴گفتم حاجی رویِ امـــر به معــــروف هم دیگه نمیشه حســـاب کرد، چون تأثیـــر نداره! گفت ولی دشمن روی سکوت تو حساب ویژه‌ای باز کرده... #حجاب🌱 #امر_به_معروف_نهی_از_منکر #سکوت_نکنیم @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

سلام با کمک شما همراهان یه طرحی گذاشتیم برای نشر خوبیها طرح بزرگ صلوات تقدیم به مادر امام زمان(عج) هر عزیزی علاقه داشته باشه میتونه به هر اندازه که دوس داره تو این طرح شرکت کنه ⏰زمان این طرح مدتش ۴۰ روز هست از ۱خرداد تا ۹تیر ماه کافیه تعداد صلوات روزانه خودتون رو ارسال کنید ✅مثلا : من تعداد ۱۴ صلوات روزانه به مدت ۴۰ روز برای برآورده شدن حاجاتم تقدیم میکنم به مادر امام زمان(عج) آیدی ارسال 👇👇👇👇 📨 @Fatami_rad @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim

شهیدی که به "شهید زهرایی"معروف است. 🍃 وقتی نام مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها را بر زبان می آورند، قدرت تکلم را از دست می دهند... ✨امام خامنه ای(حفظه الله تعالی): بگو که با او در ارتباط بودی.. چرا حرف نمیزنی...؟😭 🌷شهید #محمد_اسلامی_نسب @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

🌷 #سلام_امام_زمانم 🌷 #سلام_پدر_مهربانم 🌺 اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان ارواحنا فداه سال ها؛ نه قرن هاست که کفه ترازوهایمان تعادل ندارد؛ با دستی خالی و ندار، دل هایمان پر از دل تنگی برای کسی است که او از ما دلتنگ تر است....... کسی که باید باشد و نیست.... #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج #لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

🌱تو ای عشق وای تمام وجودم... #امام_زمان ♥️ #استوری @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

*🤍برادر شهید: ✅یہ‌اخلاقی‌کہ‌داشت‌ازهیچکس‌هیچ‌انتظاری‌ نداشت‌... سعی‌می‌کرد‌کارخودش‌روخودش‌انجام‌بده‌ اعتقاد ‌داشت‌چون‌انتظارندارم‌ ازدست‌کسی‌هم‌ناراحت‌نمیشم‌.. :) #شهید_بابک_نوری #شهادت_زیباست @مڪـتـب_حاج_قاســღــم ┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄ 🆔@maktab_hajgasim 📨 @Fatami_rad

خب میدونم که خیلیا منتظر ادامه سفرنامه عشق هستند معطلتون نمی زارم انشالله به زودی زود دستتون به حرم امام حسین علیه السلام برسه صلوات

✅قسمت بیست و پنجم اشک به مادرم امون نمی داد مات و مبهوت داشتم همه رو نگاه میکردم و صدای یاحسینی که گوشم رو نوازش میداد انگار همون سعیدی نبودم که قبل محرم فرار میکردم هر روز مادرم کنارم بود و دورم می گشت و پرستاریم میکرد یه روز کنارم نشست و گفت: پسرم دکترا ازت قطع امید کرده بودن ولی من نذر کردم اگه خوب بشی بفرستمت اربعین کربلا تو شفا یافته امام حسینی😭 بعد اشک از چشماش سرازیر شد مادرم بغلم کرد و صورتم رو بوسه باران کرد خیلی طول نکشید و من چند روز قبل کارهای ویزام انجام شد و با اصرار خودم از کرج حرکت کردم اگه بگم از تهران تا حالا یه ریال هم هزینه نکردم باورت میشه ؟ با حسرت حرفاش گوش میدادم ادامه داد روز قبل حرکتم مادرم اومد و گفت که همسایمون میخوان برن باهاشون صحبت کردم تا تو رو هم تا مرز برسونن صبح روز بعدش همراه اونا حرکت کردیم وقتی رسیدیم مرز اونقدر شلوغ بود اونا رو گم کردم اولش یکم ترسیدم ولی وقتی یاد عنایت امام حسین به خودم افتادم دل به دریا زدم و خودم تنهایی و قاطی سیل جمعیت حرکت کردم نمیدونستم چیکار کنم دیدم یکی صدا میزنه نجف نجف سوار شدم وقتی رسیدیم راننده پول نگرفت گفت احسان امام حسین دو روزی نجف بودم بعد رفتم کوفه و از کنار مسجد حنانه شروع به پیاده روی کردم حرفاش خیلی برام شیرین بود وقتی میهمان مخصوص باشی اینطوری تحویلت میگیرن بهش گفتم: میدونستی از راهی پیاده روی رو شروع کردی که به طریق العلما مشهور گفت نه من اولین بارم هست شناختی ندارم دیدم مردم از اونجا میرن منم اومدم ولی خدایی خیلی جذاب بود من فکر میکردم عراق کویره حتی دوستان قبل حرکت می گفتن دیونه شدی بخدا میری برهوت چیکار شمال رو ول کرده میره کجا خلاصه خیلی بهم تیکه انداختن و مسخرم کردن ولی ... ازش خواستم منم دعا کنه غرق صبحت بودیم که یکی از بچه ها سر رسید و گفت داریم حرکت میکنیم دلم میخواست بازم باهاش حرف بزنم ادامه دارد... ✍#فاطمی_راد