eitaa logo
پوشاک زنانه آوا | ارسال رایگان 🦋
8.3هزار دنبال‌کننده
34.9هزار عکس
30.5هزار ویدیو
23 فایل
👚سلام من خانم دهقانی هستم با ۵ سال سابقه همکاری فروش پوشاک زنانه😊ارسال رایگان قیمت منصفانه https://eitaa.com/razayat00 امکان همکاری درفروش برای بانوان عزیز🦋مرجوع و پرداخت درب منزل نداریم تبادل 👈 @hedareyan136 سفارش لباس فقط 👈 @Po0shak1399
مشاهده در ایتا
دانلود
ذوق‌یک‌لحظه‌وصآل‌توبه‌آن‌می‌ارزد، که‌کسی‌تا‌به‌قیامت‌نگران‌بنشیند💙!" ♥️
4.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥آموزش تزیین لباس ༻‌༻‌ 🦋 ༺༺ 💞ایده_خلاقیت
🔻از لای دراتاق دیدم که بچم فیلم های غیر اخلاقی داره میبینه...! یه لحظه دنیا رو سرم خراب شد 😭 ✅ عضو این کانال شو تا کمتر از ۵ جلسه رو بهت آموزش بدم 《کانال رسمی تربیت نوجوان》 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4123263181C218687728d
ان‌کس‌که‌پناهم‌بدهد‌باز‌حسین‌است🌿 .
پوشاک زنانه آوا | ارسال رایگان 🦋
ریز نکته های آشپزی برای شستن ظرفی که غذا درون آن سوخته ، مواد ومحتویات ته ظرف سوخته را بردارید و آنرا خیس کنید و کمی جوش شیرین ریخته بگذارید چ لک چربی روی فرش   برای زدودن لکه چربی روی فرش جوش شیرین خشک روی آن بریزید و آن را داخل پرزها بمالید و صبح روز بعد روی آنرا جارو برقی بکشید. لکه قیر لکه قیر را میتوان با کمی بنزین زدود . لکه های چای و قهوه و کاکائو را با محلول آب و پودر رختشویی و دو قاشق مرباخوری امونیاک میتوان از بین برد . لکه خون و تخم مرغ لکه خون و لکه تخم مرغ  روی پارچه و لباس را با آب سرد بشویید تا از بین بروند . گرفتن چربی غذاها چربی و روغن  اضافی روی ظرف غذا را با گذاشتن چند برگ  حوله کاغذی بگیرید .  قارچ شاداب قارچ را برای تازه و شاداب ماندن از داخل کیسه نایلونی بیرون آورده و  داخل روزنامه یا یک پاکت کاغذی ، درون یخچال بگذارید تا نفس بکشد ! چسبیدن به تاوه پیش از ریختن روغن در ماهیتابه ، حتما اول آنرا داغ کنید تا از چسبیدن مواد به تابه جلوگیری شود .  چسبیدن غذاها به تاوه پیش از ریختن روغن در ماهیتابه ، حتما اول آنرا داغ کنید تا از چسبیدن مواد به تابه جلوگیری شود .  کرفس و کاهو برگهای خارجی کاهو کرفس را تا لحظه استفاده جدا نکنید و برگهای کرفس را پس از جداکردن خشک کنید و در ترشی و سوپ استفاده نمایید و برگهای کاهو را برای تهیه ته دیگ برنج  بکار بگیرید . ترشح روغن پاشیدن اندکی نمک در روغن ماهیتابه از ترشح چربی به اطراف جلوگیری خواهد کرد .     نگهداری پنیر پنیر شور را داخل دوغ نگهدارید . هم نمکش کمتر میشود و هم سالمتر میماند و هم مزه خوبی خواهد داشت .   نگهداری لوبیا سبز  برای نگهداری لوبیا سبزبه جای فریز، میتوان آنها  را خرد کرده و  درون شیشه ای ریخته ، رویش آب نمک سرد ریخت .   نگهداری آرد و حبوبات آرد و حبوبات را جای خشک و خنک و لوبیا چشم بلبلی را داخل یخچال نگهدارید . غوره غوره غوره رامیتوان دانه کرده و درون آبغوره و نمک نگهداری کرد که به آن غوره غوره میگویند .
هدایت شده از ذاکرین
ادمین رهایی اعتیاد: ✅درمان بدون درد و خماری ✅بدون نیاز به بستری شدن ✅تمام ویزیت ها به صورت رایگان هستش ✅دارای تایید ایزو ISO10004 :2018 🌸 جدیدترین روش ترک مواد با ایجاد بی میلی شدید نسبت به مواد در ابتدای شروع دوره درمان برای دریافت اطلاعات بیشتر به کانال زیر مراجعه کنید https://eitaa.com/joinchat/4222615935C1d662b155b برای دریافت مشاوره فرم مشاوره پرکنید https://surveyheart.com/form/646fa1c76754565336476b5a
هدایت شده از تحریر برتر (شعبه فیلم)
گوشه‌ی آغوش خود جا کن مرا...❤️‍🩹 .
نکات آشپزی:🌟🌟🌟 راز پف کردن زرشک اول مقدار خیلی کمی روغن و کره رو روی حرارت خیلی کم آب کرده بعد دو قاشق زرشک و یک قاشق شکر بهشون اضافه میکنیم و سریع هم میزنیم تا زرشک ها پف کنند و بلافاصله از روی حرارت برمیداریم و دو قاشق آب جوش بهشون اضافه میکنیم . تاماااام ‌ .
هدایت شده از ذاکرین
تازه عقد کرده بودم که گفتند مادرشوهرم افتاده و پاش شکسته...شوهرم بهم گفت باید بیای خونه ما و به مادر مریضم کمک کنی...شوهرم اکثر وقتها میرفت ماموریت کاری.‌..توی خونه من و مادرشوهرم تنها بودیم... اونروزم صبح همسرم برای مأموریت رفته بود شمال کشور‌‌... از مادرشوهرم اجازه گرفتم یکساعتی به مادرم سربزنم و برگردم...چندتا خیابون اونطرفتر یادم اومد گوشیمو با خودم نبردم برای همین فورا برگشتم خونه مادرشوهرم..کلید رو انداختم و‌در رو باز کردم... ولی توی هال با دیدن اون صحنه تا مدت زیادی نمیتونستم حرف بزنم👇 https://eitaa.com/joinchat/1348469151Ce215d6d52d
هدایت شده از ذاکرین
شش ماه بعد از ازدواجم شوهرم فوت شد! نامادریم گفت من پسر بزرگ دارم بیوه تو خونم راه نمیدم ! با هر بدبختی بود یه اتاق تو طبقه سوم یه آپارتمان تو رباط کریم اجاره کردم. ترسی نداشتم از غربت چون صاحبخونم یه پیرزن با یه پسر بشدت مذهبی و خدا شناس بودن. شیش ماه گذشت دریغ از حتی یه مهمون ک خونه ی من بیاددد... شنبه صبح بود که صاحبخونم با پسرش راهی قم میشدن... موقع رفتنشون یه کاسه آب گرفتم دستمو با بغض نگاهشون میکردم... واسه اولین بار یه لحظه با پسرش چشم تو چشم شدم که چشمای خیسمو دید... تسبیحو تو مشتش فشار داد ...آروم اومد جلو و پرسید میترسی از تنهایی؟ یهو دلم هُری به صدای مردونش و توجهش ریخت.. ولی سرمو انداختم پایین و چیزی نگفتم... رو به مادرش کرد و گفت مادر اجازه میدید ببریمش؟ مادرش گفت قم؟ باصدای مردونش که اینبار حیا قاطیش بود جواب داد قم نه اول بریم....😳😳😍🙈 ادامه ی داستان👇 https://eitaa.com/joinchat/3847160068C1b22445f5a