.
📗 دهخدا و مادر
نقل است که علی اکبر دهخدا مادری داشت که بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود که در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست.
گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدنش پیچید و روشنش ساخت.
صدایی به او گفت: «برخیز در عوض صبر و شکیبایی با مادر ما به تو علم دادیم.»
از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد. 👌🌺
#داستان
#داستان_واقعی
✨@avayeqoqnus✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ وقت برای فهمیده شدن فریاد نزنید
آنکه شما را بفهمد
صدای سکوتتان را بهتر می شنود.
#جبران_خلیل_جبران
✨@avayeqoqnus✨
جذابیتش در این است که نمی کوشد
تا مورد پسند دیگران قرار بگیرد.
عادتی دارد؛ همیشه حقیقت را می گوید.
📗 زن آینده
🖌 کریستین بوبن
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
📚 اصطلاح "کفم برید!"
💢 کف بُریدن: اشاره به داستان یوسف دارد که همسر عزیز مصر عاشق او بود و زنان طبقه اشراف و دوستانِ وی او را در این باره ملامت میکردند.
او برای رفعِ این ملامت، مهمانی ترتیب داد و در لحظهای که آن زنها ترنج در دست داشتند و میخواستند آن را بِبُرند، یوسف را واردِ خانه کرد.
زیبایی یوسف چندان بود که آن جمعِ زنان همگی به جای ترنج، کف دستهای خود را بریدند.
💢 مولانا هم این اصطلاح را در یکی از غزلیات خود به کار برده:
کو یکی بُرهان که آن از روی تو روشنترست ؟
کف نبُرَّد کُفرها زین یوسف کنعان چرا ؟
#ضرب_المثل
#اصطلاحات_فارسی
✨@avayeqoqnus✨
هدایت شده از آوای ققنوس
🌼🍀🌼🍀
یکی از دوستام و خانمش میخواستن
از هم جدا بشن.
یه روز تو یه مهمونی بودیم ازش پرسیدم خانومت چه مشکلی داره که میخوای
طلاقش بدی؟
گفت: یه مرد هیچ وقت عیب زنشو
به کسی نمیگه...
بعد از چند ماه از هم جدا شدن
و سالِ بعد خانومش با یکی دیگه
ازدواج کرد...
یه روز ازش پرسیدم خب حالا بگو
چرا طلاقش دادی؟
گفت: یه مرد هیچوقت پشت سر زنِ
مردم حرف نمیزنه...
پستترین انسان کسی است که راز
دوران دوستی را به وقت دشمنی فاش کند.
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
می شود نور شد و باز درخشید به صبح
دلخوشی را به دلِ غمزده بخشید به صبح
می شود با تو غزلخوان شد و پر شور و نشاط
برق احساس ز چشمان تو را دید به صبح
صبحتون پرنشاط رفقا 🌞🌺
✨@avayeqoqnus✨
📜 زاهد خیالباف!
آورده اند که مردی پارسا بود و بازرگانی که
روغن گوسفند و شهد فروختی با او
همسایگی داشت و هر روز قدری از
بضاعت خویش برای قوت زاهد فرستادی.
زاهد چیزی بکار بردی و باقی را در سبویی
کردی و طرفی بنهادی. آخر سبو پر شد.
روزی در آن مینگریست. اندیشید که اگر
شهد و روغن به ده دِرَم بتوانم فروخت و
آن را پنج گوسفند خرم، هر پنج بزایند و از
نتایج ایشان رمها پیدا آید و مرا
استظهاری باشد و زنی از خاندانی بزرگ
بخواهم...،
لاشک پسری آید، نام نیکوش نهم و علم و
ادب بیاموزمش و اگر تمرّدی نماید بدین
عصا ادب فرمایم.
این فکرت چنان قوی شد که ناگاه عصا
برگرفت و از سر غفلت بر سبوی آویخته زد!
در حال بشکست و شهد و روغن بر روی او
فرود آمد.
🔻 برگرفته از کتاب "کلیله و دمنه"
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
🌺 چون دل ز هوای دوست نتوان پرداخت
🤍 درمانش تحمل است و سر پیش انداخت
🌺 یا ترک گُل لَعل همی باید گفت
🤍 یا با اَلَمِ خار همی باید ساخت
#سعدی
✨@avayeqoqnus✨
نصف اشتباهاتمان ناشی از این است
که وقتی باید فکر کنیم، احساس میکنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر میکنیم...!
📕 به آواز باد گوش بسپار
✍ هاروکی موراکامی
#بریده_کتاب
✨@avayeqoqnus✨
.
یک روز عربی از بازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراکپزی افتاد که بخاری از سر دیگش بلند میشد.
خوشش آمد. تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد.
هنگام رفتن صاحب دکان گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی.
مردم جمع شدند. مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت. از بهلول تقاضا کرد که میان آن ها قضاوت کند.
بهلول به آشپز گفت: آیا این مرد از غذای تو خورده است؟
آشپز گفت: نه ولی از بوی آن استفاده کرده است.
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد و به زمین ریخت و گفت: ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
آشپز با کمال تحیر گفت: این چه طرز پول دادن است؟
بهلول گفت: مطابق عدالت است. کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند.
#حکایت
✨@avayeqoqnus✨
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوار
گامی از سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو منِ سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
#شفیعی_کدکنی
✨@avayeqoqnus✨
📚 ضرب المثل "کسی را دنبال نخود سیاه فرستادن"
🖇 معنی و کاربرد:
هر وقت می خواهند کسي از ماجرایی آگاه نشود و او را به بهانه ای بيرون می فرستند و يا به قول علامه دهخدا پي کاري می فرستند که کمی طول کشد از باب مثال مي گويند: فلاني را به دنبال نخود سياه فرستاديم!
يعني جايي رفت که به اين زودي ها باز
نمي گردد.
اکنون ببينيم نخود سياه چيست و چه نقشي دارد که به صورت ضرب المثل درآمده است.
به طوري که مي دانيم نخود از دانه هاي نباتي است که چند نوع از آن در ايران و بهترين آنها در قزوين به عمل مي آيد.
انواع و اقسام نخودهايي که در ايران به عمل مي آيند همه به همان صورتي که درو مي شوند
مورد استفاده قرار مي گيرند يعني چيزي از آنها کم و کسر نمي شود و تغيير قيافه هم نمي دهند.
مگر نخود سياه که چون به عمل آمد آن را در داخل ظرف آب مي ريزند تا خيس بخورد و به صورت لپه دربيايد و چاشني خوراک و خورشت شود.
مقصود اين است که در هيچ دکان بقالي و سوپر و فروشگاه نخود سياه پيدا نمي شود و هيچ کس دنبال نخود سياه نمي رود زيرا نخود سياه به خودي خود قابل استفاده نيست مگر آنکه به شکل و صورت لپه دربيايد و آن گاه مورد استفاده قرار گیرد.
حالا اگر کسي را به دنبال نخود سياه بفرستند
در واقع به دنبال چيزي فرستادند که در هيچ دکان و فروشگاهي پيدا نمي شود.
#ضرب_المثل
✨@avayeqoqnus✨
.
سعدی میفرماید:
معصیت از هر که صادر شود
ناپسندیده است
و از علما ناخوبتر... 👌🌿
🔻 از باب هشتم گلستان سعدی
#سعدی
#حکمت
✨@avayeqoqnus✨
🔸«قارون» هرگز نمی دانست که روزی کارت عابر بانکی که در جیب ما هست از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند به راحتی ما را بینیاز میکند.
🔹«خسرو» پادشاه ایران نمیدانست که
مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحتتر است.
🔸« قیصر» که بردگانش با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هستند را ندید.
🔹«هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسادت میکردند هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید...
🔸«خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند، هیچگاه در حمامی که ما به راحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد.
🔹 طوری زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته هم اینگونه نمیزیستند اما باز شانس خود را لعنت میکنیم.
و هر چه داراییمان زیادتر میشود
تنگدستتر میشویم !
#تلنگر
✨@avayeqoqnus✨
دلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُن
که بادِ صبح نسیم گره گشا آورد
صبح بخیر 🌞🌺
#حافظ
✨@avayeqoqnus✨
●♡●~
☘ از ما همه عجز و نیستی مطلوب است
🌼 هستی و توابعش ز ما مَنکوب است
☘ این اوست پدید گشته در صورتِ ما
🌼 این قدرت و فعل، از آن بهما منسوب است
🔻 رباعیات نقل شده از ابوسعید اباالخیر از دیگر شاعران
✨@avayeqoqnus✨
و بی گمان فلسفه قربان،
سر بریدن نیست، دل بریدن است!
دل بریدن از هر چیزی که به آن تعلق داری
دل بریدن از هر چه تو را از ” او ” میگیرد،
میخواهد شادی باشد، یا غمِ وصال باشد
یا فقدان نور باشد یا سياهي…
عید قربان مبارک و فرخنده باد 💐💐
#عید_قربان
✨@avayeqoqnus✨