خوشا به حالتان که می توانید
بخندید
گریه کنید
همین است
برای زندگی
بیهوده به دنبال معنای دیگری نگردید
#حسین_پناهی
🌱🌼🌱🌸
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
📚 بره ای که سر براه شد !!
مردی سعی داشت بره مورد علاقه اش را به داخل خانه ببرد ولی بره وارد خانه نمی شد و پا هایش را محکم بر زمین فشار می داد.
خدمتکار منزل وقتی این صحنه را دید نزدیک شد و انگشتش را داخل دهان بره گذاشت.
بره شروع به مکیدن انگشت خدمتكار کرد. خدمتکار داخل خانه رفت و بره هم به دنبالش راه افتاد.
مرد از این اتفاق ساده درس بزرگی گرفت.
او فهمید که برای اثر گذاشتن بر دیگران ابتدا باید خواسته های آنها را درک کند. 👌
#داستان
#داستان_آموزنده
#داستانک
@avayeqoqnus
🌸 هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
🌸 هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش
🌸 برای آنکه نگویند، جُستهایم و نبود
🌸 تو آنکه جُسته و پیداش کردهام، آن باش
🌸 دوباره زنده کن این خسته ی خَزان زده را
🌸 حُلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش
🌸 کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم
🌸 دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش
🌸 دوباره سبز کن این شاخهی خزان زده را
🌸 دوباره در تن من روح نوبهاران باش
🌸 بدین صدای حَزین، وین نوای آهنگین
🌸 به باغ خستهی عشقم، هزاردستان باش
#حسین_منزوی
@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این یک جمله یک دنیا معنی داره 👌
زندگی به بندی بند است
به نام حرمت
که اگر آن بند پاره شود
کار زندگی تمام است ...
@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام؛
صبحتان به طراوت شبنم
و به شادابی و زیبایی گل ها 🙏🌹
@avayeqoqnus
🌱 شوریده ی آزرده دلِ بی سر و پا من
🌱 در شهر شما عاشق انگشت نما من
🌱 دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست
🌱 جانا، به خدا من… به خدا من… به خدا من
#سیمین_بهبهانی
@avayeqoqnus
امروز بیشتر از دیروز دوستت میدارم … ❤️
و فردا بیشتر از امروز! ❤️❤️
و این ضعف من نیست قدرت توست ❤️
#شاملو
@avayeqoqnus
🍁 کار خدا نشد ندارد
🍁 او خوب می داند چطور در و تخته
را به هم جور کند
🍁 خواسته هایت را به او بسپار
🍁 او حتما راهی برای رسیدن
به تو نشان خواهد داد 🙏
🌿🍁🌿
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
💐 یک روز بی نظیر
💐 یک لبخند از ته دل
💐 یک شادی بی دلیل
💐 با هزار آرزوی زیبا
💐 تقدیم لحظه هاتون
💐 صبح زیبای بهاریتون بخیر دوستان 🙏🌹
@avayeqoqnus
کار دیگری نداریم
من و خورشید ☀️
برای دوست داشتنت بیدار میشویم
هر صبح ❤️
#شاملو
@avayeqoqnus
📚 وای!! پای بچه ام قطع شد!
دکتر گفت: باید پایت را قطع کنیم.
راننده کامیون که در بین راه از سرما یک پایش یخ زده بود با حرف دکتر خنده ای عصبی کرد.
دکتر گفت: چرا می خندی؟
راننده کامیون گفت: وقتی نوجوان بودم در فصل زمستانی سرد مثل امسال دنبال یک گنجشک کردم.
گنجشک به حفره ای که در دیوار حیاط بود پناه برد.
من دستم را داخل حفره کردم و گنجشک را گرفتم.
هنگام بیرون آوردن گنجشک یک پای آن از بدنش جدا شد.
در همین موقع مادرم فریاد زد: وااای! پای بچه ام قطع شد!
من که می خندیدم گفتم: پای من که کنده نشد، پای این گنجشک قطع شد ولی الان من به حرف مادرم رسیدم و متوجه شدم که منظور آن روزش چه بود. 👌😔
#داستان
#داستان_آموزنده
#داستانک
🍃🌷☘🌸
https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
📚 ضرب المثل آنقدر شور بود که خان هم فهمید
معنی و کاربرد:
هنگامی که کسی در انجام کار های نادرست و استفاده نابه جا از موقعیت ها زیاده روی کند ، تا جایی که ساکت ترین آدم ها را هم به اعتراض در آورد از این ضرب المثل استفاده می کنند.
داستان:
در زمان های نه چندان دور هر روستایی صاحبی داشت و مردم روستا مجبور بودند هر ساله مقداری از دسترنج خود را به صاحب روستا که به او خان میگفتند بدهند.
یکی از روستاها صاحبی داشت که به او قلی خان میگفتند.او نه زحمتی میکشید و نه کاری میکرد و همه ی مردم از زورگویی هایش ناراضی بودند.
قلی خان آشپزی داشت که شب و روز برایش غذا میپخت.
او آشپز بدی نبود اما چون از کار های خان و ستمکاری های اون ناراحت بود توجهی به آشپزی اش نمیکرد.
غذاهایی که آشپز میپخت بدبو ، بدطعم و بی ارزش بود اما خان هیچ اعتراضی نمیکرد و اطرافیانش هم گرچه میدانستند غذا ها بد هستند اما از ترس خان چیزی نمیگفتند.
یک روز که آشپز باشی مشغول غذا پختن بود ناگهان سنگ نمک از دستش در رفت و مستقیم توی دیگ غذا افتاد.
آشپز باشی اول تصمیم گرفت که سنگ نمک را در بیاورد اما وقتی به این فکر افتاد که خان هیچ وقت توجهی نمیکند تصمیم گرفت که خودش را به زحمت نیندازد.
وقتی غذا آماده شد هر کس با بی میلی غذای خودش را کشید.با خوردن اولین لقمه آه از نهاد همه برآمد.
قلی خان دو سه لقمه خورد و حرفی نزد.اما انگار متوجه موضوعی شده باشد ، دست از غذا خوردن کشید و رو به آشپزش کرد و گفت:« ببینم غذا کمی شور نشده است؟»
آشپز تکذیب کرد. اطرافیان که برای اولین بار اعتراض خان را دیده بودند از جواب آشپز عصبانی شدند و یکی از آنها فریاد کشید:«خجالت بکش! این غذا آنقدر شور شده که خان هم فهمید!»
#ضرب_المثل
✨@avayeqoqnus✨