51.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قسمت سوم:
صحبتهای دکتر عباس موزون پیرامون محرم، امام حسین علیهالسلام و اصحاب باوفای ایشان
«ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة»
(همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#عباس_موزون
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
#حسین_علیه_السلام
#محرم
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
@avaymarefat
27.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بزرگترین پیام زندگی پس از زندگی:
«مرگ نیست، عجله نکن، نترس»
🔶️ بسیاری از تجربهگران به خاطر پدر و مادر یا دعای ایشان بازگشتند و بسیاری نیز به خاطر شفاعت اباعبدالله الحسین علیهالسلام...
🔶️ سینه بزنی بخشیده شدی؟ خیر!
بلکه سینه بزنی کمکت میکنند، آن هم کمک خوب...
🔶️ کمک: دادن فرصتی دوباره برای خوب شدن...
بحث فقط سینه زنی نیست، بحث عشق است و نشان دادن ارادت...
🔶️ اهمیت ایمان به غیب و جایگاه آن...
«ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة»
(همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#عباس_موزون
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
#حسین_علیه_السلام
#محرم
#سینه_زنی
#عشق
#ارادت
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
@avaymarefat
35.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تفسیر زیارت عاشورا:
🔶️ «اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام...»
🔶️ «مهج» چیست؟ و بذل مهج به چه معناست؟
«ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاة»
(همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#عباس_موزون
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
#حسین_علیه_السلام
#محرم
#سینه_زنی
#عشق
#ارادت
#مهج
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
@avaymarefat
«الذین بذلوا مهجهم دون الحسین ع»در سجده آخر زیارت عاشورا یعنی چه؟
می گویند بذل آن دادنی است که توقع برگشتن و جبران برایش وجود نداشته باشد. نمی دهد که بعد چیزی بگیرد. اگر می دهد که چیزی بگیرد بذل نیست. بذل آن است که فقط می دهد. اصلا یادش نیست که بعد چه می شود.بخشش بدون چشم داشت است.
«الذین بذلوا مهجهم دون الحسین «علیه السلام»؛ «آنان (یاوران امام) کسانی بودند که ته مانده خون قلب شان را به امام حسین «علیه السلام» بذل کردند و قبل از او شهید شدند.»
مُهَج: جمعِ مُهْجَةُ:
یعنی آن خونی که به هیچ وجه از قلب خارج نمی شود و بعد از اینکه آن مقدار خونی که ممکن است از قلب خارج شود خارج شد و در اعضای بدن پخش شد و باعث قدرت و قوت بدن شد و عبد با این بدن قوی و آماده،آماده ی جانفشانی و فداکاری در راه محبوب و معشوق خود شد و در این راه سختی ها کشید و رنج ها بُرد و زخم ها برداشت و خون قلب از طریق زخم های اعضای بدن خارج شد و عبد به نهایت درجه ضعف و ناتوانی رسید و دیگر خونی در بدن و قلب ندارد تا فدای محبوب کند مگر همان مقدار خون ناچیزی که به هیچ وجه از قلب خارج نمی شود چون خود قلب دیگر توانی ندارد این مقدار خون را از درون خود خارج کند اگر بنده ای در این مرحله که دیگر چیزی ندارد تا فدای محبوب کند به هر زحمتی که شده آنچنان یاد محبوب تمام قلب و جان او را گرفت که خویش را و غم و اندوه و گرفتاری های خود را فراموش کرد و بی اختیار و با قوت روح این باقیمانده خون در قلب را که قابل خارج شدن نیست و باید لخته شود فدای محبوب کرد و هیچ توقع و انتظاری از محبوب نداشته باشد و برای این بذل خود هیچ ارزشی قائل نباشد در این مرحله می گویند(بَذَلَ مُهجَتَه: آنچنان از خود بی خود شد که باقیمانده خون قلب و جانش که قابل بذل و بخشش نبود به محبوب بذل کرد بدون اینکه برای آن ارزشی قائل باشد و توقع و انتظاری داشته باشد)
و دو احتمال در معنای (دونَ الحسین) یعنی:
1- پایین تر: یاران امام حسین علیه السلام بذل دم قلبشان و نفوس شان از حیث شرافت اگر چه نسبت به همه انسان های جان فدایی اهلبیت بیشتر بوده اما نسبت به بذل جان و خون امام حسین علیه السلام در راه خدا پایین تر بوده.
2- نزدیکترین: یاران امام حسین علیه السلام بذل باقیمانده خون قلبشان و جانشان بسیار نزدیک و شبیه بذل خون و جان خود امام حسین علیه السلام است.
نکته مهم:
در #زیارت_ناحیه _مقدّسه حضرت ولیعصر(ارواحنا فداه) خطاب به حضرت سیدالشهدا علیه السلام آمده: ای جدّ بزرگوار اگر در کربلا و عاشورا نبودم مثل شهدای کربلا حتی باقیمانده خون قلبم و جانم را فدایت کنم و تو را یاری کنم ولی تا آخر عمر و تا لحظه ای که جان دارم #شب_و_روز در مصیبت تو آنقدر با چشمانم #گریه می کنم تا اشکم #تمام شود آنوقت به جای اشک، #خون گریه می کنم و آنقدر خون می گریم تا تمام خونی که باید در کربلا فدای تو می کردم از چشم گریانم خارج شود بعد خون باقیمانده در عمق قلبم را با گریه فدای تو می کنم تا جایی که دیگر چیزی از من باقی نماند.(نقل به مضمون با برداشت ازاد از زیارت ناحیه مقدّسه)
نتیجه: اگر کسی می خواهد به #شهدای_کربلا_ملحق شود باید اینطوری گریه کند و #آنقدر_گریه_کند_تا_اثبات_کند #اگر_در_کربلا_بود_جزو_شهدای_کربلا_بود.
(این مطالب در جلسه مقتل خوانی بعد از روضه، نزدیک ظهر عاشورا نوشته شد امید است مورد عنایت حضرت سیدالشهدا علیه السلام قرار گیرد.)
@avaymarefat
👤شعری از میرزا علی اکبر خرم :
عشق را افسانه کردی یاحسین
عقل را دیوانه کردی یاحسین
در ره معبود بی همتای خویش
همّتی مردانه کردی یاحسین
تا قیامت در دل اهل ولا
منزل و کاشانه کردی یاحسین
گِرد شمع بی زوال خویشتن
عالمی پروانه کردی یاحسین
جان و مال و هستی خود را فدا
در ره جانانه کردی یاحسین
جُرعه نوشانِ میِ توحید را
سرخوش از پیمانه کردی یاحسین
خویشتن را بهر صهبای شهود
ساقی میخانه کردی یاحسین
کاکُل اکبر به هنگام وداع
از محبّت شانه کردی یاحسین
اصغر شیرین زبانت را چو گل
هدیۀ جانانه کردی یاحسین
العطش گویان طفلان از قفا
گوش کردی یا نه کردی یاحسین
از برای شامیان بی وفا
گنج در ویرانه کردی یاحسین
ذکر یارب یارب اندر فتلگاه
با خدا مستانه کردی یاحسین
عالمی را در عزای خویشتن
تا ابد غمخانه کردی یاحسین
در فراقت خرّم دلخسته را
اُستُن حنّانه کردی یاحسین
صلی الله علی الباکین علی الحسین علیه السلام:
*🏴🚩تقویم عاشورا 🏴🚩*
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
#قسمت_اول
@avaymarefat
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعد از عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت.
امام(ع) او را دعا کرد.
گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند.
*حدود ساعت ۱۱:۰۰*
بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
*اذان ظهر*
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
*حدود ساعت ۱۳:۰۰*
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
*حدود ساعت ۱۴:۰۰*
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
#قسمت_دوم
@avaymarefat
*حدود ساعت ۱۵:۰۰*
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
*۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر*
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که میگفت:
«به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!»
گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد...
*حدود ساعت ۱۷:۰۰*
بعداز شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد، بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع) جنگید تا شهید شد.
*نزدیک غروب آفتاب*
سر امام(ع) را از بدن جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد.
آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
*۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب*
داستان روز غمانگیز عاشورا، اینطور تمام میشود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
🏴اللهم عجل لولیک الفرج🏴
#قسمت_سوم
@avaymarefat
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ تصویری: «فضیلت گریۀ بر سیدالشهدا علیهالسلام» 🏴
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔸 آنهایی که بُکای(گریه) مردم را ـنعوذ باللهـ امر غلطی میدانند، چه میگویند؟!
✔️این «بُکاء مِن خَشیَة الله» عمل انبیاء است! چه میگویند؟!
🔸 مسئلۀ بکاء بر سیدالشهداء المظلومین علیهالسلام، این هم مثل بکاء از خشیة الله است. این هم همان اجر را دارد.
▪️قطرهاش چقدر [فضیلت و اجر دارد].
🔸 بعضی میگویند: گریه چه فایدهای دارد؟ فایدهاش این است که اتصال روحی انسان با خود سیدالشهدا علیهالسلام و با حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله و با خدا در ترقی است؛ با همین بکاءها.
📚 رحمت واسعه، چاپ۴، ص۲۷۰
مداحی که 16 سال، هر شب جمعه کربلاست/ کریمپور: با حضرت عباس معامله کردم و از مرز بسته عبورم داد!
اگر یک شب جمعه کربلا نباشم می میرم.
6 بار قهرمان جهان در پاراالمپیک در وزنه برداری شدم.
https://b2n.ir/b74409
این مصاحبه بسیار جالب و پر از معجزه است.
@avaymarefat
بحثی مهم درباره تفاوت باور انسان ها نسبت به حقایق باطنی و معنوی
مرحوم ملاآقای دربندی از #شدت_باور_و_یقین به امام حسین علیه السلام #ضعیف_ترین نقل های تاریخی درباره عاشورا را در کتابش نقل کرده و در بالاسر حرم سیدالشهدا، امام را به مادرش حضرت زهرا قسم می داد که #شمر_را_شفاعت_نکنید.
@avaymarefat
1-مقتل خوانی با توضیحات(وقایع شب و روز عاشورا).mp3
10.74M
1-مقتل خوانی با توضیحات
(وقایع شب و اوایل روز عاشورا)
@avaymarefat