eitaa logo
آوای معرفت
389 دنبال‌کننده
984 عکس
777 ویدیو
265 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶چقدر آیات قرآن زیباست. با این نگاه قرآن را در این ماه مبارک رمضان بخوانید که ببینید خدا در کجا ها دارد خودش را معرفی می کند. می فرماید: هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۖ (یونس:۲۲) «اوست آن که شما را در برّ و بحر سیر می‌دهد » سوار مرکب که شدید به یاد چه می افتید؟! تداعی های ما چیست؟ ببینید قرآن چه میگوید؛ میگوید سوار مرکب که شدید ذکر بگویید. چرا ما همه جا ذکر داریم؟ این ذکرها را که نیاورده تا زبان ما را مشغول کند این ها برای توجه است ، او با این ذکرها خودش را تداعی سازی می کند ، می خواهد در هر مکان و هر زمان انسان فقط به یاد خدا باشد. میگوید سوار مرکب که شدی این را بگو: سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَما کنّا لَهُ مُقْرِنِینَ * وَ إِنّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ.(زخرف:۱۳ و۱۴) «منزّه است خدایی که این مرکب را برای ما مسخَّر ساخت، و گرنه ما توان آن را نداشتیم، وما به سوی پروردگارمان باز می گردیم.» میگوید سوار مرکب که شدی بگو ؛ چه کسی این را برای من مسخر کرده است ؟ ظاهر آیه ی کریمه در مورد حیوانات است اما نسبت به تمام وسایل نقلیه صدق می کند. خداست که اراده کرد تا اینها را در تسخیر ما قرار بدهد وگرنه ما نمی تونستیم مقرن باشیم « وَما کنّا لَهُ مُقْرِنِینَ» نمی توانستیم این حیوانات را تابع خود کنیم و یا نمی توانستیم علم ساخت انواع وسایل نقلیه را کسب کنیم. میگوید سوار که شدی ، راه که افتادی ، به یاد بیاور که: «إِنّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ» توجه کن که یک روز هم بر می گردی ، میروی به سمت خدا میری برای ملاقات با خدا. در مسیر که میروی از خودت بپرس این تو هستی که می روی یا این خداست که تو را می برد!؟ قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ» خودت نمی روی ، تو را می برند ، اوست که همه را در دریا و خشکی سیر می دهد. شب که می خوابی خودت می خوابی یا تو را می خوابانند؟ آیه می گوید خواب دست شما نیست؛ وَ هُوَ الذِی‌ یَتَوَفیـ'کُم‌ بِالیْلِ(انعام:۶۰) «اوست‌ آن‌ خدائی‌ که‌ شما را در شب‌ توفی‌ می‌کند و بسوی‌ خود میبرد» چه کسی از شما محافظت می کند؟! قرآن به زیبایی همه را مطرح کرده و جواب داده است: قُلْ مَن یَکلَؤُکم بِالَّیْلِ وَ النَّهَارِ مِنَ الرَّحمَنِ بَلْ هُمْ عَن ذِکرِ رَبِّهِم مُّعْرِضونَ (انبیاء / 42) «از ایشان بپرس چه کسى است که شما را از رحمان حفظ کند، اگر او بخواهد عذابتان کند؟» چه کسی در خواب تو را از این رو به آن رو می کند؟ «َ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ ذاتَ الشِّمال» (کهف / 18) صبح که بیدار میشوی چه کسی شما را بیدار می کند؟ پیغمبر اکرم که از خواب بیدار می شدند سجده می کردند و این ذکر را بیان می کردند: اَلْحَمْدُ ِللهِ الَّذِي اَحْيانِي بَعدَ مَا اَماتَنِي وَ اِلَيهِ النُّشُورُ (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 539) «حمد مخصوص پروردگاري است كه مرا پس از مردن (خواب) زنده ام كرد و حشر و نشر من به سوي اوست» از خودت بپرس چه کسی به من غذا میدهد ؟! قرآن جواب می دهد: وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني وَ يَسْقينِ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ (شعرا:۷۹ و ۸۰) «و اوست که به من خوراک و نوشیدنى مى دهد، و هنگامى که بیمار شوم تنها او مرا شفا مى دهد» حالا روشن می شود که چرا دعای جوشن را می خوانیم؟ آیا این دعا فقط برای ثواب است؟ ماه رمضان وقت چیست؟ وقت انس با اسماءالله است. سفارش شده است لااقل سه بار دعای جوشن را در ماه رمضان بخوانید. معمولا رسم بر این بوده که شب های قدر جوشن خوانده شود. که این دلیل خاصی ندارد فقط از باب آن سفارش است که سه بار این دعا خوانده شود.. دعای جوشن ، دعای ابوحمزه ، دعای افتتاح و سحر همه و همه برای این است که در این ماه تمام توجه ها معطوف اسماءالله بشود. توجه به اسماء الله یعنی ؛ با خدا زندگی کنیم. میگوید به همسرت علاقه داری؟ از خودت بپرس چه کسی این علاقه را ایجاد کرده؟ وَ جَعَلَ بَيْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً (روم:۲۱) «(اوست که) میان شما الفت و رحمت برقرار ساخت» همسرت وقتی برات چایی آورد اول خدا را ببین بعد او را ! به این فکر کن چه کسی محبت تو را در دل او قرار داد؟ حرف قران این است؛ «با این خدا زندگی کن» @avaymarefat
6.12M
اکثر گرفتاری ها و ابتلائاتی که برای ما پیش می آید به خاطر است که در درون ما شکل گرفته یا به خاطر و هایی است که زده ایم.!!! @avaymarefat
🔆امیرالمؤمنین علیه السلام‏: 🔰أَيُّهَا النَّاسُ الْآنَ الْآنَ مِنْ قَبْلِ النَّدَمِ، وَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ «يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ». 💠ای مردم، زمان را دریابید، الآن و همین اکنون، پیش از آن که پشیمان شوید، پیش از آن که هرکسی بگوید «ای دریغا که در کار خدا کوتاهی کردم». 📚بحار الانوار، ج ۷۴، ص، ۳۷۷ 🆔 @avaymarefat
۱/ رهبر انقلاب پس از کاشت دو اصله نهال میوه در روز درختکاری: نگاه ما به درخت و گیاه و سبزه و محیط‌زیست یک نگاه معرفتی و معنوی است/ برای همین هم هست که در شرع مقدس اسلام غرس کردن درخت و نشاندن نهال یکی از حسنات محسوب شده/ فعالیتهایی که در مورد فضای سبز و محیط‌زیست انجام میگیرد، فعالیتهای دینی و انقلابی است و جوانهای عزیز ما نباید گمان کنند که مسئله‌ی محیط‌زیست یک مسئله‌ی تزئینی و تجملاتی و زیادی است. @avaymarefat
۲/ رهبرانقلاب: امسال خطر کرونا را بهتر و بیشتر میشناسیم و میدانیم که خطر فراگیر شد در کشور متأسفانه، سال گذشته به این اندازه نبود، بنابراین امسال هم بایستی همه رعایت کنند/ هر چه که ستاد ملی کرونا گفت، اگر سفر را ممنوع کردند، سفر نروند. هر چه را که لازم دانستند انجام بدهند/ بنده که قطعاً سفر نخواهم رفت مثل سال گذشته و هر چه که ستاد ملی در این زمینه بگوید عمل خواهم کرد. @avaymarefat
* 🔻يكى از خصوصیات سیره علمای مکتب نجف اين است كه منطبق بر سیره اهل بیت علیهم السلام است و قابل ادامه دادن است. 🔸چرا که اگر بشود كارهای سلوکی را در چارچوب سيره اهل بيت عليهم ‏السلام انجام داد در طول مدت براى نفس سالک خيلى بهتر است. 🔹برخلاف مواردی که خلاف سیره اهل بیت علیهم السلام می باشد مثلا بعضی به یک نفر سلطان‏زاده ی محترم مى ‏گفته اند باید برای خودسازی سيرابى بفروشی يا برو یک سيراب را بشور و بيا. در حالی که با این کار طرف کلا مى ‏شكند. 🔸اما اگر همين شخص را طبق سیره اهل بیت علیهم السلام مثلا توصیه به تلاوت قرآن کنند و پای قرآن بايستانند خیلی بهتر است؛ چون كه راه ادامه مى‏ خواهد. ادامه دارد... ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در تلگرام، ایتا و واتساپ: 👉🏻 b2n.ir/alhadi ‌ ‌
* ادامه قبل... 🔻علاوه بر اینکه همان سلطان‏زاده ‏اى هم كه طبق دستور میرود سيراب فروشى می کند یا سیراب می شوید همان وقت يک حالى برایش پيدا مى‏ شود ولى حالش بيش از يک یا چند جلسه ذكر نيست و روح او را براى هميشه تأمين نمى‏ كند. 🔸خيلى از همين افرادی كه اينگونه دستورها را مى‏ دادند خودشان مى ‏رفتند در محلّه‏ هاي بد نام زندگى مى ‏كردند كه خودشان را خورد كنند؛ در حالی که اهل بيت عليهم‏ السلام اينگونه دستورات را به ما نداده اند. 🔹وقتى مى‏ شود نفس را ايستاند و در زمینه تلاوت قرآن از آن كار كشيد تا اصلاح شود چرا کارهایی بکنیم که اصلا ابداعی است و در سیره اهل بیت علیهم السلام نبوده است. 🔸اين جاست كه بايد فاصله ‏اى گذاشت بين برخی روش هایی که از صوفيه‏ در طول تاريخ به عرفان شيعى رخنه كرده است. ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در تلگرام، ایتا و واتساپ: 👉🏻 b2n.ir/alhadi ‌ ‌
مذهب اصالت عشق توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت » پنج رکن عشق هستند. توحید که وقوع عشق و وحدت وجود است و نبوت هم خبر عشق و احکام و حقوق عشق است. معاد هم وعده گاه عشق و حساب و کتاب عشق است همانطور که امام علی (ع) می فرماید در قیامت آخرین میزان محاسبه عشق و حبّ است. و عدل قرار گرفتن بر مقام خلافت اللهی وجود خویشتن است که بازقرار گرفتن در جای معشوق است. و امامت هم ظهور و بروز عشق و رهبری عاشقان است. @avaymarefat
🔸این عَلَمی که بلند شده، نباید بیفتد🔸 📝 دکتر علی حائری از ملاقات با 🕌 پس از استقرارمان در هتل نجف، پدر غسل زیارت کرد و دشداشۀ سفیدِ بلندی پوشید و به جای عمامه یک دستار سفید به سر کشید. عصا به دست، با آن محاسن سفید، هیبت دلربایی پیدا کرده بودند. به مزاح گفتم: بسان حضرت موسی شدید! لبخند زدند و گفتند: با این هیبت قابل شناسایی ام؟ سری به انکار و لبخند تکان دادم و به سمت حرم راه افتادیم. 🕌 به محض ورود در حرم، پاها را برهنه کردند. سرشان کاملاً پایین بود. چیزی را با صدای بی جوهری تند تند زمزمه می‌کردند و اشکشان متصل جاری بود. حال عجیبی پیدا کرده بودند. این حال و این حجم از تواضع را نه در حرم رضوی و نه حتی در کربلای معلی ندیده بودم. گویی هیبت امیر مؤمنان را به تمامه درک می‌کردند. گوشۀ حیاط حرم در آفتاب سوزان نشستند و شروع به خواندن زیارت کردند. به نظرم زیارت جامعه کبیره بود. نمی‌دانم، هرچه بود، طولانی بود. زیارت که تمام شد، باز با تواضعی زائدالوصف به سمت حرم راه افتادیم. هر دیوار یا دری را که می‌دیدند گونه ها را متواضعانه به آن می مالیدند. صورت یکسره تَر بود و اشک، دائم سرازیر. سرشان پایین بود و یک لحظه هم سر را بلند نکردند. بوسه ای کوتاه به گوشه ضریح و زیارتی مختصر. بدون آنکه روی برگردانند، سر به زیر و آرام آرام عقب رفتند. حالشان طبیعی نبود. گویا اتفاقی رخ داده بود که من از درک آن عاجز بودم. نماز ظهر را هم همانجا خواندیم. 🕌 در مسیر بازگشت، درست در ورودی، یک فردی که روی ولیچر بود -یک انسان هیکل مندِ نورانی، با جای مهر روی پیشانی بلندش و یک لباس سفید - حال معنوی پدر را که دید، دست پدر را محکم گرفت و بصورت چسباند. می‌بوسد و می گریست و فریاد می‌زد: یا ابا صالح مددی! ... یا انصار دین الله مددی! پدر که متوجه حال غریب او شده بودند، آرام دستشان به قلبش کشیدند و پیشانی اش را بوسیدند و گفتند: «یا اخی! سیأتی قريباً، اطمئن، اطمئن، نحن أيضاً ننتظره ...» آرام شد و دست پدر را بوسید و رها کرد. این مواجهه توجه برخی را به ما جلب کرد؛ مِن جمله، سید جوانی که متوجه شدم دارد پشت سر ما به سمت هتل می‌آید. در ورودی هتل، خودش را به ما رساند. به من با ته لهجۀ عربی گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» بدون آنکه جواب مشخصی بدهم گفتم: «مطلبی هست؟» گفت از طرف آیت الله سیستانی است و برای ترتیب ملاقات آمده. یکه خوردیم، گویا پس از دیدار پدر با عبدالمهدی کربلایی (امام جمعۀ کربلا)، ایشان زمان مراجعت ما را به نجف، به دفتر آیت الله اطلاع داده و ایشان آمادگی این دیدار را داشتند. البته شاید کسی از همراهان ما این تقاضا را از عبدالمهدی کرده باشد که من مطلع نبودم. 🕌 بگذریم. به پدر در راه گفتم. ایشان هم کمی غافلگیر شدند. ... بنا شد کسی از دفتر برای راهنمایی بیاید. یک پیرمرد سیه چرده عینکی آمد. فاصلۀ هتل و دفتر آیت الله را پیاده راه افتادیم. جلو کوچه، گیت بازرسی بود. چیزی به عربی گفت، زنجیر را برداشتند و وارد دفتر شدیم. ما که چند نفری بودیم را در اتاق انتظار جای دادند و پدر را بردند. چند دقیقه بعد، دنبال من هم آمدند. گویا پدر سفارش کرده بود. قبل از ورود، کسی به من فهماند که فقط مصافحه کنم. اینجا دست بوسی قدغن است. خیلی ساده، دو زانو در اتاق بزرگی که با موکت پوشیده شده بود، کنار میزی کوچک روی ملحفه ای سفید نشسته بودند. خیلی لاغرتر از آن چیزی که تصور می‌کردم. پیشانی را بوسیدم و سلام کردم. گویا در خلال صحبت با پدر بودند. پاسخ سلام را دادند. فارسی را روان صحبت می‌کردند اما با ته لهجۀ غلیظ عربی. 🕌 از مرحوم پدر بزرگ ما -شیخ عبدالحسین حائری- گفتند که ایشان را ندیده بودند، اما به عنوان یک فقیه زاهد متقی در کربلا معروف بودند. بعد، از پدر گفت که مطالب شما را مدتیست پیگیری می کنم. از طرح «فلاحت در فراغت» خبر داشت. می گفت ورود در اینگونه مسائل، روحانیت را واقع بین می‌کند. از نظریات اقتصادی پدر مطلع بود و می‌گفت هر چند شاید قابلیت اجرا نداشته باشد اما تحقیقات در این رابطه را برای اسلام مفید می دانم و قائلم از وجوهات می‌توان در آن خرج کرد و حمایت خواهند کرد. بعد گفتند: «با این همه، که برای شما قائلم، بیشتر به خاطر و حضور فعالتان در است (این دیدار در سال 89 واقع شده بود [و منظور ایشان، فتنۀ سال 88 است]). اندکی تأمل کردند، بعد ادامه دادند: «این ، حالا که بلند شده، . اگر افتاد دیگر هیچ کس نمی‌تواند آنرا بلند کند. البته که مسائلی هست که باید بیان شود که حفظ این عَلَم و بیان آن مسائل، مانعة الجمع نیست. شما در شرایطی که مسئولیتی نداشتید و شاید بی مهری هایی دیده باشید، نقش ممتازی ایفا کردید» (ادامه دارد) ... منبع: (@dralihaeri در تلگرام) @avaymarefat
ادامه ... 🕌 پدر که گویا یکّه خورده باشد، سرش را بلند کرد. نگاهی به آیت الله انداخت و بعد نگاهی به من کرد. گویا مایل نبودند برخی مسائل را در حضور من بیان کنند. گفتند چند نفری میهمان داریم. با اجازۀ شما، علی برود ایشان را بیاورد تا از زیارت شما محروم نباشند. به اتفاق یکی از اعضای دفتر، به اتاق انتظار رفتیم و بعد از چند دقیقه به سالن برگشتیم. همان شخص این بار بالای سر آیت الله ایستاده بود و تکرار می‌کرد: «فقط مصافحه، دستبوسی ممنوع». گرد ایشان نشستیم. گفتند: «عزیزان همه شیرازی هستید؟» همه پاسخ دادند. گفتند: «اولاً قدر این حاج آقا که همراهش به دیدن من آمدید را بدانید. انسان وارسته ای است و برخی اوصافش کم نظیر است». بعد گفتند: «دو گوهر در شهر شما زندگی می‌کنند که تا هستند، از وجودشان مستفیض شوید. اینها نورند! یکی آیت الله آشیخ محمد رضا حدائق و دیگری آیت الله پاکدل». بعد نگاهی به من کردند و گفتند: «اهل زیارت قبر حافظ هستی؟» گفتم بله. گفتند: «از جانب من برو و بالای سر قبر حافظ فاتحه بخوان». بعد اندکی سکوت کردند و گفتند: «به مسئولین سلام مرا برسان و بگو: حافظ، سینه سوخته بوده. اهل معنا بوده. وصیت کرده قبرش زیارتگاه باشد. ترتیبی دهند از این حالت که هرکس تفریحی که جای دیگری نمی‌تواند بکند، می رود آنجا انجام می دهد، در بیاید! زیارتگاه، جای قلیان و قهوه خانه نیست. جای ادب است. آدم باید آنجا به یاد خدا بیفتد، نه به یاد خلق خدا که دخترها و پسرها قرارشان را آنجا می‌گذارند [با خنده].» 🕌 همه از اشراف آیت الله به جزئیات امور شهرمان مبهوت بودیم. کسی را صدا زدند که برای میهمان ها دُرّ نجف بیاورید. با دستشان هدیه ها را بدستمان کردند و گفتند تا هر وقت که مایل بودید در نجف بمانید، اسبابش را فراهم می‌کنند و متواضعانه جمع را ترک کردند و من هنوز در فکر اِشراف آیت الله به امور بودم. منبع: (@dralihaeri در تلگرام) @avaymarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرازی از صلوات حضرت موسی‌بن جعفر علیه‌السلام اَللهُمَّ صَلِّ عَلى مُوسَى بنِ جَعفَرٍ وَصیِّ الاَبرارِ وَ اِمامِ الاَخیارِ وَ عَیبَةِ الاَنوارِ حَلیفِ السَّجدَةِ الطَّویلَةِ وَ الدُّموعِ الغَزیرَةِ وَ المُناجاةِ الکَثیرَة؛ اللٰهمّ صَلّ علیه و علی آبائه و ابنائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و رَحمة الله و برکاته. علیه‌السلام