eitaa logo
آوای معرفت
381 دنبال‌کننده
981 عکس
762 ویدیو
263 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: آیا اوضاع اینها (آمریکا و متحدان) نشان نمی‌دهد که بهایمند(چارپایند)؟! وگرنه انسان چنین کاری می‌کند؟ بنابراین، ما نباید تابع آنها باشیم و نباید بر اساس خواسته‌ی آنها عمل کنیم، و نباید آنها را دوست داشته باشیم و نباید با آنها هم‌پیمان شویم. مگر همین آمریکا نبود که با داخله‌ی(هم‌وطنان) خود جنگید؟! ولی ما در مدح و ثنای اینها زیارت‌نامه درست می‌کنیم که به کره‌ی ماه رفته، فرشته‌اند و… . در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢٢ ✅ Sapp.ir/bahjat_ireitaa.com/bahjat_irGap.im/bahjat_irble.im/bahjat_ir 📚
◾️ توبه نمی‌کنیم چون خود را بد نمی‌دانیم! حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: حوادثی که اتفاق می‌افتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما می‌آید: « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما می‌رسد، به‌واسطه اعمال شماست».(شوری: ۳۰) آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت‌ها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمی‌کنیم، چون کارهای خود را بد نمی‌دانیم، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم! آیا در این حوادث و گرفتاری‌ها که از هزار سال پیش به ما خبر داده‌اند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همان‌طور که دستور داده‌اند باشیم؟! که فرموده‌اند: «تَمسکوا بِالأَمْرِ الأولِ؛ به دستور اول تمسک بجویید [و عمل کنید]». یعنی اینکه به یقینیات اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینی عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم. و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهای فراوان مبتلا هستند، چنان‌که دستور داده‌اند، دعای فرج را زیاد بخوانیم. 📚 در محضر بهجت، ج٢، ص١٣٩
◾️ لزوم دعا برای رفع مشکلات مسلمان‌ها بعد از هر نماز حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: امروز هر کس نماز بخواند و برای رفع ابتلائات مسلمان‌ها بعد از نماز دعا نکند، معلوم می‌شود برای رفاه حال دنیای خود هم قاصر بلکه مقصر است، در امر آخرت که هیچ! «مَنْ أَصْبَحَ وَ لا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ، فَلَیسَ بِمُسْلمٍ؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست». … 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢
🔻متأسّفانه هرقدر پیش میرویم، حالت دعا در مردم کمتر میشود؛ لذا برایشان مشکلات پیش می آید و مادّی‌نگرتر میشوند. مردم دوست دارند مشکلاتشان را به امور ظاهری منسوب کنند؛ ولی آن زمان‌هایی که افراد روشن‌ضمیر، بیشتر در بین مردم بودند، خیلی‌سریع، منشأ مشکلات را پیدا میکردند. غالبش هم به امور غیرعادی منسوب میشد. حالا بعضی می‌خواهند از آن افراد روشن‌ ضمیر تقلید کنند؛ ولی نمی‌شود؛ چون آن دید را ندارند؛ ولی در بعضی مسائل، مانند شوهردادن دختر، ازدواج، مسئله‌ی اولاد و. . . ممکن است از ناحیه های مختلفی، مشکل به وجود بیاید. مشکلات، شدّت و ضعف دارد؛ ولی پایه‌ی اولیه‌ی مشکلات، تنگناهایی است که خودمان برای خودمان درست میکنیم. ‌ ‌ 🔻از دست دادن توفیقات، به سبب همین شعاردادن‌ها است؛ مثلا به شخصی که هر شب دعایی را میخواند و توفیقی نصیبش میشد، میگفتند این را برای کسی نقل نکن. حالا راحت بیان میکند و شعار میدهد؛ فردا شب، آن توفیق برای او نمی‌ماند و بیدار نمی‌شود، شب بعد هم بیدار نمیشود و در نهایت، آن توفیق از دست میرود. چه چیزی را به‌خاطر چه چیزی از دست داد؟ ! ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ┈•• گپ •• سروش •• ایتا ••┈ ‌ ‌
ناامیدی و امیدواری گفتگویی معرفتی درباره مشکلات دنیوی و معنوی: سؤال کردند اگر فردی در زندگی احساس کند که همه درب ها برویش بسته است البته نه از نظر ارتباط باخدا بلکه از نظر روحی و جسمی و اطرافیان احساس کند در هر امری به درب بسته می‌خورد و حس می‌کند آخر خط است اما هنوز به خدا امید دارد ، این فرد چه باید بکند ، فرمودند : خب خدا با این فرد چنین می‌کند که دلش را به دست بیاورد نه اینکه‌این فرد دل خدا را به دست بیاورد لذا شما سوالتان را اشتباه مطرح کردید ، خدا کاری می‌کند تا دل این فرد را به دست بیاورد البته چون این فرد دلی ندارد که دل خدا را به دست بیاورد ، شما وقتی به آخر خط رسیده ای چون دلی نداری حالا داری التماس می‌کنی که به تو دلی بدهد ، اما همین اشک و سوزی که خداوند به انسان می‌دهد و به شما داده‌این بهترین ثروت است ، فردی نزد امام رفت و گفت فقیر هستم ، حضرت به او فرمودند چه چیزی را دوست داری گفت شما را خیلی دوست دارم ، حضرت فرمود شما دوستی ما را بده و من هرچه از این عالم بخواهی به تو می دهم او هم گفت نه آقا من این دوستی را نمی دهم ، لذا روزی انسان همین دوستی اهل بیت ع است ، مال دنیا که نیست و این سختی های دنیا برای این است که ما امتحان شویم ببینیم چه رنگی می گیریم چه در داشتن و چه در نداشتن ، 🔷 سؤال شد بعضی اوقات دیگر بر انسان خیلی سخت می گذرد ، فرمودند : سخت نمی‌شود بلکه وجودت سخت می‌شود ، انسان باید جدی بگیرد اما سخت نگیرد ، دنیا هیچ سختی ندارد اما وجود ما که سخت می‌شود فکر می‌کنیم دنیا سخت است ، گفتند به هر حال ما داریم با این وجود زندگی می‌کنیم و این وجود هم یک نیاز هایی دارد مثلاً کسی مریض جسمی هست و مریض روح اعصاب و روان هست و از طرفی هم دچار مشکلات مالی هست و اطرافیان هم او را اذیت می‌کنند و همه جوره می‌بیند که همه درها بسته شده ، فرمودند : خیر هنوز همه درها بسته نشده که اگر بسته شود آنجاست که درها باز می‌شود ، اصلاً شما که‌این مشکلات را ابراز می‌کنید چون هنوز درب از این طرف ( دنیا) باز است اما زمانی که‌این مشکلات در شما اثر نکند آن درب دیگر باز می‌شود ، 🔷 گفتند مگر انسان چقدر توان دارد که‌اینقدر صبر کند تا کی درب باز شود ، فرمودند: خب تا وقتی که بفهمی داری دروغ می‌گویی ، تا زمانی که‌این چیز ها در من اثر می‌کند یعنی من دارم دروغ می‌گویم که خدا را دوست دارم ، هر زمانی که‌این کارها را کردند و اثر از روی من برداشته شد و امیدم کامل قطع شد که تمام این عالم دشمن من است، خداوند دوستیش را رو می‌کند ، وقتی قرآن می‌گوید ذره المثقال یعنی چی ، یعنی اگر ذره ای غیر از من در شما اثر کند درب من برای شما باز نمی‌شود لذا شما را با خود شما امتحان می کنم ، با چشم شما و با زبان شما و با خیال شما ، شما را امتحان می کنم ، شما را باهم نوع و همسایه تان امتحان می کنم ، 🔷 از حضرت زینب س در کربلا پرسیدند چه دیدی ، فرمود غیر زیبایی چیزی ندیدم ، آن وقت ما با کوچکترین چیزی خیال یا قلب مان به هم می ریزد بعد هم فکر می‌کنیم به آخر خط رسیده ایم ، گفتند خب چه کنیم کسی که قلب و خیال مریض دارد و فکر می‌کند به آخر خط رسیده است چه کند ، فرمودند : خب باید برود نزد امام رضا ع توسل کند ، باید روزی یک جزء قرآن بخوانی و نزد امام رضا ع بروی التماس کنی تا دلت روشن شود ، دلت که روشن شد روزی دنیایی ات درست می‌شود ، روزی معنوی ات درست می‌شود و کار ها برایت راحت می‌شود ، ادامه دارد...‌ @avaymarefat
ادامه قبل: 🔷 سؤال کردیم اینکه فرمودید این مشکلات در ما اثر نکند یعنی اگر به ما فحش بدهند یا تعریفمان را بکنند برایمان یکسان باشد و بی خیال دنیا باشیم ، فرمودند : خیر بی خیال دنیا نشوید ، مثلاً الآن اینجا یک نفر یک سنگی به شما بزند و وقتی سنگ می‌زند شما ناراحت می‌شوید و بعد که سنگ را زد و در شما اثر کرد به شما می‌گویند این آقا دیوانه بود بعداً چه حسی در شما نسبت به او در قبال نگاه اولت دست می‌دهد ، گفتیم خب الآن ما باید این نگاه را به خودمان تلقین کنیم ، فرمودند : خیر با تلقین نمی‌شود ، خدا مجازاتت می‌کند ، ما الآن در قیامت در حال مجازات شدن هستیم و می‌خواهیم پاک شویم دیگر ، یعنی محبت های دنیا را می‌خواهند با امتحان و با فشار از ما بکنند و به یکرنگی خود خدا برسانند ، الآن فکر ما در دنیا است و خودمان در قیامتیم ، همین الآن اما ما بر عکس فکر می‌کنیم ، یعنی اینجا را دنیا می‌بینیم و قیامت را در یک موقعیت دیگر می‌بینیم و جهنم را در یک موقعیت دیگر می‌بینیم و برزخ را هم در یک موقعیت دیگری می‌بینیم و ما نمی‌دانیم که ما وقتی از خدا حرکت کردیم و آمدیم به خاک و از اینجا و از این خاک که می‌خواهیم با نور خدا حرکت کنیم حالا یکی در برزخ مانده و یکی در جهنم مانده و یکی در بهشت مانده ، یکی در نبوت مانده ، یکی در عالِم بودن مانده ، خلاصه هر کسی در یک جایی مانده یعنی نمی‌تواند از این گذرگاه ها رد شود ، فقط محبت امام است که از این گذرگاه ها مثل نور ردت می کند ادامه دارد.... @avaymarefat
ادامه قبل: 🔷 سؤال کردیم این گذرگاه ها را که رد کردیم به چه می رسیم ، فرمودند : خب باید برسی تا ببینی به چه می رسی ، مثلاً الآن شما رئیس این عالم بشوی آیا برایت فرقی نمی‌کند ، گفتیم این یک مقام دنیایی است ، فرمودند : فرقی نمی‌کند ، مثلاً شما الآن در زندان هستی و حکم اعدام داری و یکباره یک نفر می‌آید ضامنت می‌شود می‌گوید این به عهده من و آزادت کنند چه به سرت می‌آید و چقدر برایت فرق می‌کند لذا اهل بیت ع هم همینطوری هستند که ما را از دست هوای نفسمان که دارد ما را می‌کشد آزاد می‌کنند ، 🔷 سؤال کردیم این که فرمودید از مشکلات اثر نپذیریم ، در حقیقت ما از فحش شنیدن ها و از نا ملایمات متاثر می‌شویم چون در مقامی نیستیم که باطن قضیه را بفهمیم لذا نهایتا اینکه به خود تلقین کنیم که‌اینها روی ما اثر نگذارد و این هم چاره کار نمی‌شود ، فرمودند : بحث این است که تو با اینها همجنس هستی و این می‌خواهد جنست را به تو معرفی کند ، وقتی این چیزها در شما اثر کند یعنی هم جنست است که اثر می‌کند ، شما اگر قابل آن فحش نباشی که آن فحش در شما اثر نمی‌کند ، شما اگر دنیا را نخواهی این دنیا در شما اثر نمی‌کند ، 🔷 سپس برای چاره کار فرمودند : توسل به آقا امام رضا ع کنید و ترک گناه کنید ، این دو کار را انجام بدهید هم دنیا مان را درست می‌کنند و هم آخرتمان را ، منتها کسی که پا در این راه می‌گذارد بلا زیاد است فقیری زیاد است نداری زیاد است شاید به شما تهمت بزنند شاید از خانه مستاجری اثاثت را بیرون بریزند همه را باید بپذیری ، همانطور که حضرت زینب س همه آن چیزها را پذیرفت ، مثلاً به حضرت مسلم تهمت زدند که مشروب خور است و زنا کار است و با این حرف ها افراد را از دورش جدا کردند لذا هرکه در این راه بیشتر قدم بگذارد بلاهای دنیایی بیشتر در او اثر می‌کند که او را بسوزاند و وقتی بسوزد پاک می‌شود ، هر چیزی بسوزد از بین می‌رود اما انسان وقتی می سوزد پاک می‌شود ، همین سوز قلب انسان تعلق دنیا را از بین می‌برد و پاک ات می‌کند ، 🔷 ما در حالات شهدا وقتی تحقیق کردیم که چرا این شهید شده و دیگری نشده و این انتخاب شده و شهید شده ، بعد دیدم که‌این اشک و سوز داشته اما دیگری نداشته حالا این می‌گوید من قابل نبودم ، خب تو چیزی نداشتی که قابل باشی ، این اشک و سوز انسان را پاک می‌کند و به مقام شهادت می‌رساند یعنی به ثروت معنوی می‌رساند و وقتی به ثروت معنوی رسیدی در آنجا خاک به دستت طلا می‌شود ، 🔷 سؤال شد که اشک و سوز را چطور به دست بیاوریم ، فرمودند : این را دیگر باید امام بدهد و یا عبادت می‌دهد به تو که با عبادت پیش بروی و یا هم اشک و سوز می‌دهد ، یک سری با عبادت پیش می‌روند و یک سری با اشک و سوز پیش می‌روند ، سؤال کردیم این که شما فرمودید حضرت زینب س در برابر مشکلات طاقت آوردند اما یک جا ظاهرا این‌طور نبود و امام حسین ع دستشان را بر سینه حضرت گذاشتند و فرمودند خواهر جان شیطان صبرت را ندزدد ، فرمودند : خب حضرت معصوم نبودند ، سؤال کردیم خب الآن چه کسی دستش را روی سینه ما بگذارد ، فرمودند : زمانی که نزد امام رضا ع می‌روید از درب که وارد می‌شوید دست حضرت بر روی سرت است اما ما دست را نمی‌بینیم ، همین که اشکت می ریزد حضرت جلوی شما است که اشکت می ریزد اما ما نمی‌بینیم ، 🔷 سؤال شد که خیلی ها پا در این راه می‌گذارند اما باز هم دنیا بر آن‌ها سخت می‌گیرد ، فرمودند : دنیا برای چه کسی آسان گرفته است ، دنیا و بهشت و همه اینها دست اولیاء خداست ، ما بقی همه بدبختیم ، اصلاً کسی در این دنیا خوش نیست فقط اولیاءاند که می سوزند و خوش اند ، هم مال دنیا دارند و هم سوز قلبی دارند هم انفاق دارند هم دنیا دارند و هم آخرت را دارند و هم همه عالم اینها را دوست دارد و با اینکه‌اینها را دوست دارند نسبت به اینها بدهکار هم هستند . @avaymarefat
‌‌ 🌟 ما میتوانیم نقشه دشمن را با همّت و توکّل به فضل الهی باطل کنیم ‌‌ 🔻 رهبرانقلاب: نقشه‌ی استکبار از روز اوّل این بود که در این دنیایی که همه‌ی مادّه‌پرستان عالَم، همه‌ی غرق‌شدگان در لجنزار مادّیّت، صهیونیست‌ها و دیگران دست‌به‌دست هم داده بودند و یک دنیای مادّی محض درست کرده بودند که روزبه‌روز از معنویّات دور میشد، سعی داشتند یک نهالی را که از سرزمین معنوی روییده با میوه‌های بشارت‌دهنده‌ی معنویّت بکَنند، این را قلع کنند، ریشه‌کن کنند؛‌ همه‌ی استکبار. ‌‌ 🔹 روزهای اوّل هم خیال میکردند کار آسانی است؛ صدّام را هم که به جان جمهوری اسلامی انداختند، با همین امید بود. و خب توی دهنشان خورد، سیلی خوردند، عقب‌نشینی کردند؛ [امّا] دارند تلاش میکنند. ‌‌ 🔺ما میتوانیم این تلاش را، این نقشه را با همّت خودمان، با توکّل خودمان، با اعتماد خودمان به فضل الهی باطل کنیم؛ تا حالا هم باطل کرده‌ایم، ان‌شاءالله بعد از این هم بکلّی باطل خواهیم کرد این نقشه را. یکی از راه‌هایش همین است که شما این مسائل دفاع مقدّس را زنده کنید. ۹۷/۷/۴ 💻 @Khamenei_ir
🔰 زن‌ها ما را پیروز کردند... 📹 ببینید| رهبرانقلاب: اگر در جنگی که هشت سال بر ما تحمیل شد، زنان ما، بانوان کشور ما در میدان جنگ، در عرصه‌ی عظیم ملی حضور نمیداشتند، ما در این آزمایش دشوار و پر محنت پیروز نمیشدیم. 🔹️ زنها، ما را پیروز کردند، مادران شهدا، همسران شهدا، همسران جانبازان، همسران اسرا و آزادگان ما؛ مادران اینها با صبر خود یک فضایی را در یک منطقه‌ی محدودی به وجود آوردند، که آن فضا جوانها را، مردان را، به حضور مصممانه تشویق میکرد؛ و این در سراسر کشور گسترده شد و گسترده بود. 🔸️ نتیجه این شد که فضای کشور ما یکسره فضای مجاهدت شد، فضای فداکاری و گذشت شد؛ گذشت از جان. و پیروز شدیم. ۱۳۹۱/۰۴/۲۱ 🔅 بازخوانی به مناسبت برگزاری مراسم پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با موضوع نقش زنان در دفاع مقدس و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب_فرنگیس 💻 @Khamenei_ir
گفتگویی درباره استاد سلوکی و معنوی: کسی که خودش از خدا دور است حرف از خدا هم که می‌زند تو را از خدا دور می‌کند اما کسی که وجودش به خدا نزدیک باشد با حرفهایش ما را به خدا نزدیک می‌کند یا حتی مثلاً قرآن یکپاره را از دین خارج می‌کند و به ظلمات می‌کشد مثلاً کربلا یک سری ها را از دین خارج کرد . (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا/(الاسراء -82 ) )(الذین فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا )سپس در مورد خصوصیات استاد فرمودند : آن کسی که می‌خواهد تو را از رحم دنیا بیرون بکشد باید خودش خلاص شده باشد یعنی در شما اثر کند باید مسلط بر دنیا باشد ، آشپز تا مسلط بر دیگ نباشد خب زورش نمی‌رسد دیگ را بلند کند و چپه کند ، یعنی باید چنین باشد که دنیا دستش باشد که دنیا را بردارد چپه کند یعنی باید از دنیا بزرگتر شده باشد ، لذا وقتی که شما در همین دنیا با رب دنیایی ات مشکل داری چجور می‌توانی کسی را راهنمایی کنی ، لذا اول باید دنیا به اختیار تو در آمده باشد ولذا وقتی خودت هنوز گیر هستی نمی‌توانی کسی را نجات بدهی ، بحث سر این است که مثلاً شما یک چیزی را شسته ای و به کناری گذاشته ای که آبش برود حالا اگر یک ذره هم آب داشته باشد فایده ندارد این باید کاملاً آبش برود و خشک خشک باید بشود و اگر ذره ای تر باشد نمی‌شود ، کسی که علم دنیایی دارد نمی‌تواند کسی را از رحم دنیا خارج کند ، این یک علم الهامی می‌خواهد که با الهامات باشد ، گفتیم یعنی علمی که در فهم و مغز هست باطل است ؟ فرمودند : خیر باطل نیست بلکه باید قلب زنده شود تا این علم با آن علم یکی شوند لذا اگر انسان اول علم باطن بگیرد و بعد برود علم ظاهر بگیرد خب این خیلی خوب است اما اگر اول بروی علم ظاهر بگیری دیگر علم باطن نصیب نمی‌شود و یا هم دیگر به این راحتی ها نصیب نمی‌شود مثل این است که تو بدنت نجس و بی طهارت باشد و لباس نو بپوشی خب لباس را کثیف می‌کنی ، شما باید اول بروی به حمام خودت را تمیز کنی و بعد لباس نو بپوشی .سپس افزودند: در این راه باید خودت را دست کسی بسپاری که از نظر وجودی آبرو داشته باشد پیش خدا و اهل بیت ع یعنی خدا به حرف او باشد ، او (استاد) خودش که نمی‌تواند این کار را بکند ، یعنی چندین باید آبرو داشته باشد نزد خدا که قبل از اینکه تو(استاد) بخواهی خدا به حرفت باشد ، چنین شخصی می‌تواند تو را بالا بکشد لذا کسی که خودش خواسته باشد این کار را بکند نمی‌تواند ، گفتیم باید اذن الهی داشته باشد ، فرمودند : اصلاً اله باید بیاید به وسط ، خود خدا باید بیاید یعنی این (استاد) باید فارغ شود و از جلوی خدا برود کنار تا خدا بیاید به وسط و بعد خدا با جاذبه از دوطرف بکشد ، لذا کسانی که هر مدتی به این طرف و آن‌طرف می دوند و مدرک و مارک می گیرند همین که مارک می گیرند شکلشان می‌آید بالا ، این راه راهی نیست که تو اسمت را چی بگذاری ، و لذا تو تا اسم از خودت در می‌کنی ختم اللهی دیگر یعنی اصلاً غیر از خدا اسمی نیست که تو برای خودت اسمی بگذاری یعنی وقتی تو اسم برای خودت می گذاری یعنی مریضی یعنی پرت شدی .سپس فرمودند : پیغمبران که در راه بودند و شدند موسی و عیسی در همانجا مقامشان بود دیگر یعنی کار تمام است دیگر و پیغمبر آخرالزمان ص هم وقتی اسمش پیغمبر آخرالزمان شد دیگر باید علی ع را معرفی کنی ویعنی این راهی که باید می آمدی را آمدی و از اینجا به بعد باید واگذار کنی به امامت و شما تا همینجا ماموریتت تمام است ، گفتیم یعنی حضرت رسول ص هم اسم گرفتند ، فرمودند : خیر حضرت رسول اسم نگرفت و حضرت به خدا شناخته شد ، و اینکه پیامبران قبلی موسی ع و عیسی ع را گفتیم مثل این است شما کلاس دوازده را که گرفتی در آن نمانی و بروی بالاتر و نگویند تو کلاس دوازده هستی ، بروی دکترا بگیری و همین طور تا مرز بی‌نهایت خودش را برساند ، سؤال کردیم یعنی حضرت موسی ع یا حضرت ابراهیم ع در عوالم ملکوت سیرشان متوقف شده ، فرمودند : بقیه سیرشان را پیغمبر ص سیرشان می‌دهد مثلاً شما از تهران به سمت مشهد می‌روی اما در نیشابور بنزین می زنی و با بنزین نیشابور ادامه سیرت را می‌دهی لیکن باهمان ماشین ، لذا مثلاً اگر شما خوب بشوی بچه شما هم ادامه سیر شما را می‌دهد ، گفتیم اینکه فرمودید حضرت رسول ص به امامت واگذار کردند یعنی چه ، فرمودند : نبوت و ولایت به حضرت رسول ص ختم شد و امامت هم به امام زمان عج ختم شد تا ما فردا روز نگوییم ما نمی دانستیم و لذا ما باید هر دو را داشته باشیم و از ولایت که رد شدیم به امامت برسیم یعنی دست به دست شویم تا روح و روانمان رشد کند @avaymarefat
📆 سال‌روز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ الحرام ۱۳۲۷ ق) 🔹 آقا شیخ محمدحسین در بازار زندگی می‌کرد، و این‌ها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزه‌ای بود، به دردخور بود. به او می‌گفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفت‌فروش بود و بعد آمده بود درس. تا و آنجاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاری‌ها می‌گرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای این‌ها می‌گفت، می‌گفت، این آقای که امروز این را دارد، شاگرد او بود. این‌ها را جمع و جور می‌کرد. برای این‌ها می‌گفت. مثلاً شاید آقای هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل ، چیزی پیش ایشان خوانده باشد. یک آدمی بود که به گفته‌ی استاد ما [ مرحوم آشیخ ] درباره‌شان می‌گفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی را فریفته. ۸۱/۴/۱۸ 🔹دردِ ، دردِ ،دردِ بايد اين جامعه‌ای راكه سی سال است می‌گوید به خود بياورد. بنشينند ، ، ، ، جمع بشوند، بگويند بشری که در بی‌بصيرتی، اين‌جور می‌غلتد، اين‌جور افتضاح به بار می‌آورد، اين‌جور آبروی خودش را می‌برد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟ آقايان ! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خون بهای امام می‌شود؟! سينه زدن شما را نجات می‌دهد؟! افكار را به جا می‌آوره؟ را خشنود می‌كند؟ داغ‌های كبری را تخفيف می‌دهد؟ خدا به شما بيشتر بدهد. دست شما درد نكند، اما همه‌ی اين‌ها غير از آن مسئله‌ای است كه شيخ محمد حسین تو شما می‌نشست و را می‌داد، ماهی پنج ريال والدین هر بچه‌ها به او می‌دادند، چون نمی‌خواست سهم و بخورد. اسلام پروری می‌كرد. چرا الآن ما نداريم؟ تو شماها، تو شماها، كه بچه‌هاتون رو صبح‌ها قبل از ، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اين‌ها رو كن. اين‌ها دارند می‌خوانند، می‌خوانند، می‌خوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، خدا بودن كسي نيست به اين‌ها ياد بدهد، به این‌صورت‌که به تو گفته شود: يک ساعت با اين‌ها کار بکن، اين‌ها را مسلمان کن، تا وقتی به می‌رسند، و علاقه دنيايی تو اين‌ها نباشد! ظاهر مسلمان و باطن نباشند. وقتی در خارج برنامه‌های خارج به گوش‌شان می‌رسد كه: خوب شد به اختلاف افتاد، اين‌ها بی‌تفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يك صفيم. ما همه حسينی هستيم. زنان، خانم‌ها تو خيابان‌ها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. ديگری نداريم. اين فريادِ !. ۸۸/۱۰/۶ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
پاسخ آقای محمد زمانی قلعه(تجربه کننده مرگ ) : درباره عشق و محبت بین‌ ارواح در آنجا(عالم پس از مرگ): آنچه می گویم در آنجا بین انواع ارواح واقع بود و جریان داشت. خواه عاشق و معشوق زمینی، خواه عشق بین اعضای خانواده، ، خواه دوست و آشنا و رفیق. در آنجا ارتباطِ بین دو روح ِ آشنای رفیقِ زمینی ( مثل مادر و فرزند یا همسران یا عشاق یا رفقا ) دو حالت کلی داشت: اگر هر دو روح خوب باشند چنان باهم نزدیک هستند که حتی تصورش هم برای ما ممکن نیست زیرا ما اینجا پنج حسی هستیم و فقط بالاترین سطحِ یک ملاقات و نزدیکترین دیدار و زیارتمان در اینجا فقط میتواند در آغوش قرار گرفتن یکدیگر باشد. آن هم بدون درک متقابل و با درکی بسیار ناچیز از یکدیگر که نهایت آنرا ما در اینجا عشق مینامیم. در صورتی که عشق در آنجا به معنای مطلق است و دیدارها با چشم نیست که ظاهری باشد، ما اینجا بالاترین بیان و وصفی که اینجا میتوانیم به عشق بدهیم فقط میتوانیم بگوئیم از اعماق وجودم یا باتمام وجودم که این لفظها به هیچ عنوان نمیتوانند واقعی باشند و ما به ظاهر تصور میکنیم که واقعی هستند. زیرا در واقع ، این احساسات و هیجانات و بالا رفتن درجه حرارت جسم و بدن های ماست که چنین تصور و یا شاید وهم را برایمان بوجود میآورد که فکر میکنیم واقعاً عاشق هستیم و می اندیشیم که طرف مقابل را حقیقتاً تا پای جان دوست داریم ولی با اندک تغییری در ظاهر و یا رفتار طرف مقابل آتش عشقِ ما فروکش مینماید و حتی اگر فرزندمان باشد از او دل چرکین می شویم و تمام. ولی عشق در آنجا کاملاً متفاوت است. زیرا به طور مطلق و واقعی و تمام عیار پدیدار میشود. و درصورتی که هردو فرد خوب و نیکو کردار باشند در همدیگر پابرجا میشوند و عشقشان به معنای مطلق و واقعی جلوه میکند و به حقیقتِ وجودیِ هم به شکلی عشق می ورزند و نوعی از جذبه بینشان تلاطم و جریان می یابد که حتی اگر کمتر از لحظه ای از آن نوع عشق را که در آنجا حقیقت پیدا میکند فقط به اندازه کسری از ثانیه در این جسم مادی ما پدید می آمد ابداً قابلیت درک و تحمل آنرا نخواهبم داشت چون ظرفیت بدنی و وجودی ما برای درک آن بسیار کم است. واقعیت اینست که ما با این جسم گوشتیِ استخوانیِ خود فقط اسمی از عشق شنیده یا توصیفی بسیار اندک از آن شنیده ایم. این است دلیل آنکه بنده و بسیاری از تجربه کنندگان دیگر ادعا داریم ( اصلاً فقط خودم را عرض کنم ) که اگر الان از منبع موثقی خبر حتمی بدهند که مثلا فردا میمیرم بنده بلافاصله با شنیدن این خبر اطمینان دارم که از شوق دیدار آنجا و آن نور که‌منبع عشق و عاشقی هاست واقعا در لحظه قبض روح شده و از جسمم خارج میشوم. و تنها نگرانی من این خواهد بود که حسابهایم را با آنهائی که حساب دارم آنجا چگونه تصفیه کنم. که اگر نتوانم جبران کنم و اگر نبخشندم. طعنه هائی که زده ام؛ تمسخرهایی که از من سر زده. خیانت هایی که کردم. حرفهای خلاف واقع که به زبان آوردم. قضاوتهائی که کرده ام؛ کمکهایی که به راحتی میتوانستم انجام دهم و ندادم؛ حق هائی که ناحق کرده ام؛ شهادتها و گواهی هایی که به نفع مظلوم ندادم آنهائی که میتوانستم ببخشمشان و نبخشیدم. آن چیزهائی که به هیچ وجه مال من نبود اما آنها را متعلق به خودم و حق خودم تصور دانستم و تصرفشان کردم ... نگرانم که اینها چه خواهد شد ؟؟؟!!! در آنجا اگر عاشق و معشوق از نیکوکاران نبودند انگار از دور (منظور فاصله نیست)به هم نظاره و مشاهده و ادراک داشتند اما حسرت میخورند که هیچگونه دسترسیِ وجودی و درونی با یکدیگر ندارند مانند اینست که در اینجا دو نفر عاشق هم باشند ولی هیچگونه وسیله ارتباطی بین آنها وجود نداشته باشد. اما در آنجا هر دو شناخت کاملی از هم دارند ولی گویی که فقط تصویر یکدیگر را از فاصله بسیار دور میبینند. البته حالتهای دیگری هم وجود دارد که ان شاالله در کتاب مفصل شرح داده خواهدشد (نقل از کانال ایشان) @avaymarefat