در مراسم عروسی ، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت : سلام استاد آیا منو میشناسید ؟
معلم بازنشسته جواب داد : خیر عزیزم فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم
داماد ضمن معرفی خود گفت : چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید ؟! یادتان هست سالها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانشآموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را میبرید ، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیهی دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سالهای بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد !
معلم گفت : باز هم شما را نشناختم ! ولی واقعه را دقیق یادم هست ، چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان چشمهایم را بسته بودم !
تربیت و حکمت معلمان ، دانشآموزان را بزرگ مینماید !
@chadoriya
#حدیث ✨
امام حسن عسگری(ع) :
«حُبُّ الاَْبْرارِ لِلاَْبْرارِ ثَوابٌ لِلاَْبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ فَضيلَةٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ زَيْنٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْيٌ عَلَي الْفُجّارِ.»:
دوستي نيكان به نيكان، ثوابست براي نيكان. و دوستي بدان به نيكان، فضيلت است براي نيكان. و دشمني بدان با نيكان، زينت است براي نيكان. و دشمني نيكان با بدان، رسوايي است براي بدان.