eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 برام خیلی عجیبه که چطور یک مادر شهید تا اینقدر قدرت درک و تجلیل بالایی دارن! فیلم: سلحشور بعداز مداحی در کوچه، از مادر شهید درخواست دعای شهادت میکنه که حاج خانم جواب جالبی میدن مهدی برازنده نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🔶خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب: روز بود و در مراسمی به عنوان سخنران دعوت داشتم ،مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح و البته تعدادی از مردم عادی،نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند،برای همین نمیخواستم،فعلا کسی متوجه حضورم بشود،هرچه بیشتر فکر میکردم ،کمتر به نتیجه می رسیدم،ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: ببخشید شما استاد هستید ؟گفتم:استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم خوشحال شد،شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته،بنده را از نزدیک ببیند،همین طور که صحبت میکرد،دقیق نگاهش می کردم،این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند پرسیدم:حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟گفت:سؤالی داشتم و سپس پرسید:شما به اعتقاد دارید؟گفتم:خب بله،صددرصد گفت:ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم:من چه کاری میتونم انجام بدم؟از من چه خدمتی بر میاد؟ ( مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم) گفت:خیلی دوست دارم معتقد شوم،یک زحمتی برای من می کشید؟گفتم:اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه گفت:یک برام بگیر گفتم ولی من پیشم نیست بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت:بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم،نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز ) چی می گه ؟؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال حافظ ..عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ و علاقه این مرد به حافظ چی ؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 💚زان یار دلنوازم شکریست با شکایت /گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم/ یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان را آبی نمی‌دهد / کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا / سرها بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی/ جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود /از گوشه‌ای برون آی ای از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم /یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست/ کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم / جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت💚 🌸خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست،پس چیست؟سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل،از این زاویه نگاه نکرده بودم،این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد،طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده،حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم. بلند شدم،دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم،دستش را به نشانه ادب بوسیدم.گفت معتقد شدم، معتقد بووودم،ایمان پیدا کردم استاد،گریه امانش نمی داد! آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این را بخوانید. نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
⭕️ حسین جان من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنوز به تکلیف نرسیده بود اما آن شب تکلیف همه را مشخص کرد. هم سن و سال‌هایش در کوچه‌های مدینه مشغول بازی بودند و او در بیابان، حیثیت مرگ را به بازی گرفته بود. لباس رزم در قد و قواره‌ای نبود که او را سخت در آغوش گیرد. آن شب قاسم قرار نداشت، آخر با پدر قول و قرارهایی داشت. قاسم، یک سر و گردن بالاتر از مرگ ایستاده بود وقتی که در تلخ‌ترین شب تاریخ از دولبش عسل می‌چکید. آنگاه که زمین کارزار از خون عاشقان لاله‌زار شده بود، قاسم‌بن‌الحسن علیه السلام از کُشته، پُشته می‌ساخت. قصه‌ی قاسم هم به سر رسید و چه رازها در سردادگی عاشقان است. ماه روی قاسم که شکافت، خورشید حسین السلام حادثه را بر نتافت و از گوشه‌ی آسمان کربلا سراسیمه به وسط میدان شتافت. جمع کردن پاره‌ی تن برادر کار راحتی نبود وقتی که پازدن‌هایش زمین کربلا را با دل حسین علیه السلام یکجا خراش می‌داد. الا لعنة الله علی القوم الظالمین... ✍ زهرا محسنی فر https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 چه پسری! اسمش را می گذاریم غلام محمد که تا آخر عمر، نوکری ائمه(ع) را بکند. پدرش کشاورز بود و او از کودکی با کار و تلاش خو گرفته بود، صبحگاهان که خورشید، فروغ خود را از بلندای کوه ها بر پهنه دشت می گستراند ترنم آوای روح بخش قرآن پدر، گوش غلام محمد را نوازش می داد و فطرت ناب و زلالش را صیقل می داد. او از ۱۰ سالگی با احساس تعهدی که داشت تلاش می کرد در تأمین معاش خانواده یار و یاور باشد کلاس چهارم بود که ترک تحصیل و از قوچان به مشهد مهاجرت کرد. چندی بعد به حرفه فیروزه تراشی و حکاکی روی آورد با تمام خستگی کار روزانه در مدرسه شبانه ادامه تحصیل داد. با فرا رسیدن زمان سربازی به خدمت فراخوانده شد. 🌹🍃 در گارد شاهنشاهی سرباز شد نمازش را سر وقت می خواند و با جیره غذایی سربازخانه روزه می گرفت. وقتی سرهنگ در مراسم صبحگاه به هم  دوره ای او ناسزا گفت، چنان سیلی نثار گونه سرهنگ کرد و او با نفرت به صورت غلام محمد نگاه کرد: «کاری می کنم از این کارت پشیمان شوی.» طی ۳ سال حبس که در نتیجه همین اتفاق برای او تعیین شد بارها تنش را با آتش سیگار سوزاندند. 🌹🍃 از زندان که بیرون آمد نوارهای سخنرانی و اعلامیه های حاج آقا روح ا... را از دوستان می گرفت می شنید و می خواند و به مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی پرداخت. پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی فرمانده اطلاعات عملیات شد. در سومار، مهران، سوسنگرد، دب حردان، خرمشهر و... هر جا به او نیاز داشتند به اشاره ای خود را می رساند و خالصانه کار می کرد. او با لیاقتی که از خود نشان داد در مسئولیت های مختلف از جمله معاونت طرح و عملیات قرارگاه نجف ۲ و مسئول محور طرح و عملیات لشکر ویژه شهدا به خدمت پرداخت. 🌹🍃 او سرانجام در سال ۶۵ در خطوط عملیاتی جنوب مهران و قلاویزان به مقام رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در بهشت رضا(ع) به خاک سپرده شد. او هنگام شهادت ۶ فرزند با نام های مصطفی، مرتضی، معصومه، فاطمه، مجتبی و مجید را از خود به یادگار گذاشت. 🌹🍃 فرمانده شهید غلام محمد نیک عیش در فرازی از وصیت نامه خود آورده است: هر چه در این دنیا خوشی داشته باشیم بیش از آن سختی و شدائد است، پس چه بهتر که این سختی را خود به اختیار متحمل شویم و قبول کنیم و در مقابل این شدائد، نعمت لقاءالله و بهشت جاودان او را برای خود فراهم سازیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 روز ششم توسل به ☘یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست ☘فرزند آن بزرگ، که پشت جمل شکست ✳️به نیت شادی روح شهدای امروز قرائت ذکر ۹۱🌹🍃 شهید حبیب الله کیکاووسی ۹۲🌹🍃 شهید حسن باقری ۹۳🌹🍃 شهید حمید میرافضلی ۹۴🌹🍃 شهید حسین معز غلامی ۹۵🌹🍃 شهید علی عیش ابادی ۹۶🌹🍃 شهید محراب وفایی سعدی ۹۷🌹🍃 شهید سرتیپ نعمت الله وفایی سعدی ۹۸🌹🍃 شهید عبدالحسین برونسی ۹۹🌹🍃 شهید حاج قاسم سلیمانی ۱۰۰🌹🍃 شهید مصطفی صدر زاده (سید ابراهیم) ۱۰۱🌹🍃 شهید مهدی زین الدین ۱۰۲🌹🍃 شهید ابوعلی(مرتضی عطایی) ۱۰۳🌹🍃 شهید سید ابراهیم (مصطفی صدرزاده) ۱۰۴🌹🍃 شهید حاج احمد کاظمی ۱۰۵🌹🍃 شهید حاج احمد متوسلیان ۱۰۶🌹🍃 شهید حاج قاسم سلیمانی ۱۰۷🌹🍃 همه شهدا ۱۰۸🌹🍃 شهید مرتضی کریمی 🦋الحمدالله روز پنجم محرم تعداد ۲۷۵۵ مرتبه ذکر آیه الکرسی قرائت شد. 💠لطفا تعداد را اعلام نمایید. @shahid_ahmadali_nayeri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴فرمانده چقدر اربا اربا شده‌ای فرمانده چقدر مثل مولا شده‌ای ای جسم مقطعه در آغوش حسین مانند علی اکبر لیلا شده ای مداحی زیبای سید رضا نریمانی برای شهید 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امید جان میشه🌹 کمتری بری هیئت؟😐 گفت...😔 🖤 🖤 🖤 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
💠شهادت برای احمد مثل گل رز🥀 خوشبو و زیبا بود و به قول خودش توی این دنیای فانی فقط شهادت عشقش بود، بلاخره هم بهش رسید... 🌷شهید احمد مشلب نشر با ذکر 🌹 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فرمانده چقدر اربا اربا شده‌ای فرمانده چقدر مثل مولا شده‌ای ای جسم مقطعه در آغوش حسین مانند علی اکبر لیلا شده ای مداحی زیبای سید رضا نریمانی برای شهید نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
قابل توجه اهل منبر و روضه پویش ذکر خیر از شهید سپهبد در شب اجازه نمی‌دهیم یاد و خاطره این شهید نورانی در جامعه و منطقه کم رنگ شود. از همه سخنرانان معزز و مداحان گرامی بخواهید که موضوع سخنرانی و ابیات و اشعار خود در شب تاسوعا را به این شهید عزیز اختصاص بدهند. پویش جهانی و مردمی 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
⭕️ هر جا سخن...؛ زِ کودک و گهواره میشود...! بر گریه های...؛ اصغرِ تو گریه میکنم...! نشر با ذکر 🌹 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علما در محرم 🍃علامه طباطبایی، در ایام محرم و صفر، تسبیح از دستش نمی‌افتاد. ایشان،فقط ذکر می‌گفت ، همش مشغول به لعن و سلام در زیارت عاشورا بود. می‌گفت: هر کسی که چیزی به دست آورده ، بزرگان ما گفته‌اند که زیر قبه‌ی امام حسین به دست آورده است. نقل از آیت الله سید ابراهیم خسرو شاهی ‌@Mihmaniii_khoda 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم صلوات امروز به نیت 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃شهید "محمد دهقان نیری" در ششم شهریور ماه یکهزارو سیصدو شصت(6/6/1360) درشهریزد و در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت؛ وی در اول مرداد ماه یکهزاروسیصدو هشتاد و یک به استخدام ناجا درآمد و در پلیس آگاهی استان یزد مشغول به کار شد. 🍃🌹 وی افسری متدین و کارآگاهی تلاشگر بود؛ همرزمان شهید از نجابت و دیانت وی می گفتند و آشنایان و اقوامش همگی از خوبی ها، متانت، مردم داری او؛ و اینکه وی از دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بود. 🌹🍃این شهید والامقام در مرداد ماه انسال به استان سیستان و بلوچستان انتقال و در پلیس آگاهی شهرستان ایرانشهر مشغول به خدمت شد و دست تقدیر اللهی برآن شد تا در روزی که وی به دنیا آمد در حالیکه گریان بود ودیگران خندان؛ از این دنیای فانی به سوی معبود خویش پرکشید در حالیکه دیگران گریان بودند و او خندان. 🍃🌹شهید مدافع وطن محمد دهقان نیری مورخ 1396/6/6 بر اثر درگیری با اشرارمسلح در پیرانشهر به شهادت رسید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا