آقا زاده یعنی جهادمغنیه
با افتخار مینویسی شهید جهاد مغنیه ! مجبور نیستی برای صدا زدن اسمش یا م .ح بیاری یا اسم رمز!
#شهید_جهاد_مغنیه
#سالروز_شهادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷 تصویری از #ابومهدی_المهندس در دوران دفاع مقدس و در کنار فرمانده خود سردارسرلشکر شهید #اسماعیل_دقایقی فرمانده #سپاه ۹ بدرگرامی باد ۲۸دی
#سالروز_شهادت_سردار_دقایقی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕ آقای برادر! بچه شهید را از جایش بلند نکن، یک صندلی بیاور بنشیند
تعصب مثالزدنی شهید حاج قاسم سلیمانی به خانوادههای شهدا
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹عبدالمهدی کاظمی فرزند عباس در سال 1363 متولد شد و با مدرک تحصیلی کارشناسی رشته حقوق در سال 1385 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
وی پس از گذراندن دورههای مختلف نظامی و مسئولیتهای مختلف از جمله فرمانده گروهان پیاده گردان۱۵۴ چهارده معصوم لشکر۸ نجف اشرف، فرمانده گروهان گردان امام حسین سپاه ناحیه خمینیشهر، پزشکیار، مسئول تربیت بدنی، مسئول جنگ نوین در گردانهای سپاه، در بیست و نهم دی ماه سال 1394 در جبهه مقاومت اسلامی و حق علیه باطل در حلب سوریه در سن 31 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🍃🌹عبدالمهدی کاظمی در سال 1384 ازدواج و در جویآباد خمینیشهر زندگی میکرد که از این بزرگوار دو فرزند دختر با نامهای فاطمه و ریحانه به یادگار مانده است.
🍃🌹عبدالمهدی در آیینه زلال دل خویش، خاطره خوش مسجد را یافته بود که در نوجوانی به او پیشنهاد شده بود بسیجی گردد؛ او این کلام را بشارتی دانست و بسیجی شد، او را مسئول کتابخانه و نوارخانه بسیج کردند. وقتی فرمانده پایگاه اشتیاق و پشتکارش را دید، مسئولیت تمام امور فرهنگی و ورزشی بسیج را به او سپرد.
🍃🌹نماز برای او حرف اول را میزد. هنگامی که امام جماعت در مسجد محل حاضر نبود، نگاهی به جمعیت داخل مسجد انداخت و گفت: «به مسجد آنطرف محل میرویم» و همراه 20 یا 30 نفرِ به آن مسجد رفتند. شرکت در نماز جماعت را بسیار به دوستان سفارش میکرد و خود نیز به این امر اهتمام ویژهای داشت.
🍃🌹یکی از همکارهای عبدالمهدی میگفت: «من عاشق قنوت گرفتن عبدالمهدی در نماز هایش بودم. طوری دست هایش را بالا میگرفت که یاد قنوت گرفتن شهدا میافتادیم و دیدن قنوت عبدالمهدی یه حس معنویت عجیبی رو منتقل میکرد.»
عبدالمهدي عاشق رهبري بود. هر زمان چهره ايشان را نگاه ميكرد دست بر سينه ميگذاشت و ميگفت: جان ناقابلي دارم، فداي رهبر عزيزم.
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#طنز_جبهه 😁
تعداد مجروحین بالا رفته بود
فرمانده از میان گرد و غبار انفجارها دوید طرفم و گفت :
سریع بیسیم بزن عقب و بگو یک آمبولانس بفرستند مجروحین را ببرد!
شاستی گوشی بیسیم را فشار دادم و بخاطر اینکه پیام لو نرود و عراقیها از خواستهمان سر در نیاورند ، پشت بیسیم با کد حرف زدم
گفتم: حیدر حیدر رشید
چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید ، بعد صدای کسی آمد:
_ رشید بگوشم.
+ رشید جان! حاجی گفت یک دلبر قرمز بفرستید!
_ هه هه دلبر قرمز دیگه چیه ؟
+ شما کی هستی؟ پس رشید کجاست؟
– رشید چهار چرخش رفته هوا ! من در خدمتم.
+ اخوی مگه برگه کد نداری؟
– برگه کد دیگه چیه؟ بگو ببینم چی میخوای؟
دیدم عجب گرفتاری شدهام ، از یک طرف باید با رمز حرف میزدم ، از طرف دیگر با یک آدم نا وارد طرف شده بودم !!
+ رشید جان ! از همان ها که چرخ دارند!
– چه میگویی؟ درست حرف بزن ببینم چی میخواهی ؟
+ بابا از همان ها که سفیده !
– هه هه! نکنه ترب میخوای !!
+ بیمزه! بابا از همانها که رو سقفش یک چراغ قرمز داره
– ای بابا! خب زودتر بگو که آمبولانس میخوای!!
کارد میزدند خونم در نمیآمد ، هر چه بد و بیراه بود به آدم پشت بیسیم گفتم.....
📕 رفاقت به سبک تانک
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید فهمیده و نواب صفوی را حذف کردین؟؟! با شهید حججی ها و سلیمانی ها چه می کنید؟؟؟!!!
#قاسم_سلیمانی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
💠 #دوست_شهید_دارید؟!
◀ دوست شهید
🌷 در موسسه یاد گرفته بودیم که هر کداممان حداقل با یک شهید دوست❤باشیم.
🌷 دوست من شهید نور محمدی بود و دوست محسن، عمویش.
قبر این دوشهید نزدیک هم بود و هر موقع با هم می رفتیم گلزار شهدای نجف آباد، مسابقه می گذاشتیم.
🌷 عقیده داشتیم هر کی زودتر برسد، حاجتش روا می شود.
محسن همیشه زودتر می رسید. آخرش هم زودتر حاجت روا شد.
#شهید_محسن_حججی🌷
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA