قهرمان من
#تام_هارندال
#عکاس و #خبرنگار #انگلیسی
زندگی در #انگلستان را رها کرد و برای رساندن صدای مظلوم به #غزه رفت و در حال نجات دو #کودک #فلسطینی، بدست #اسرائیل تروریست #شهید شد
داستان زندگی پرماجرای او را در مستند #شکوفه_های_زیتون تماشا کنید: https://www.aparat.com/v/aU6uA
#هارندال #تروریسم #مجتبی_لطفی_کرامتی #قدس #مظلومیت #تروریسم #صداوسیما #سلبریتی #آریایی #فلسطین #سلبریتی #نحوالقدس #لا_لصفقة_القرن #فلسطین #BDS #TomHurndall #palestine #israel #gaza #endtheoccupation #humanity
👉 @roshangarii 🌹
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید #حسین -شعبانی پور
🍃 ولادت: ۱۳۴۲/۲/۴
🍂 شهادت: ۱۳۶۴/۳/۵
🕊 محل شهادت:اهواز
🍁 نحوه شهادت: به عنوان سرباز ارتش به جبهه اعزام شد و در رود کارون اهواز در اثر خفگی در آب به شهادت رسید
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید حسین شعبانی پور
چهارمارديبهشت1342، در شهرستان كرمان چشم به جهان گشود. پدرشعلي ومادرش شهربانو نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش به جبهه اعزام شد. پنجم خرداد 1364، در رودكـارون اهواز بـراثـر خفگي در آب به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد.
وصیتنامه:
بسم الله الرحمن الرحیم کل نفس ذا ئقه الموت هر نفسی مزه مرگ را خواهدچشید . آنانکه به هزاردلیل زندگی میکنند نمی توا نندبه یک دلیل بمیر ند . انانکه به یک دلیل زندگی می کنند با همان یک دلیل نیز می میر ند . بعد ازیک عمر گناه حالی با ید در یک آزما یش الهی آماده سفر مر گ شو ی بعد از یک عمر معصیت حال با یدافسو س یک عمر خطا رابخور ی .بعد از یک عمر خنده حال با ید نشست وبریک عمر اشتباه رفتن گریست ،د یگر جای خنده نیست آخر دلیلی برخندیدن نیست آخردر کجای د نیا انسا نی که بین بهشت و جهنم در رفت و امد است خود را به خندید ن خوشحال میکند . هر نفسی مزه مر گ را خواهد چشید . ای انسان آیا با کو له باری که با خود حمل میکنی نظری افکنده ای که چه توشه ای برای آخرتت برداشته ای عمرتان را درچه را هی صر ف کرده اید چنان با شیدکه درآخرعمرتان مرگ هما نند گلوبند زیبایی باشدونه مانندکسا نی که مرگ هما نند خاری است در گلو له که هر گز پایین نمی رو د . عجب ا ست حال انسا نها یی که می دانند می میر ند و پا ی میزمحا کمه به بند کشیده خواهندشداما بازنشسته اند ودست برروی د ست میخورند و می خندندو آسو ده و بی خیال می خوابند .عجب است داستان آدمی میداندکه پس از مرگ او راباز خوا ست میکنند امابیخیال دریک زند گی آسوده ر و ز را به معصیت می گذرا نند وشب آسو ده همراه شیفتگان رویا ها بخواب می روند .خویشتن را دریا بیدبه لحظه وداع ،زند گی را دریا بید به هنگام مردن فرار ی ازمرگ نیست خدایی زند گی کنید چنان باشید که به قول امام علی (ع)برای هر لحظه مردن آماده باشید . ای خدای من مرگ مرا زند گی برای د یگرا ن بساز برای ملتم ، د ینم و امتم .برای ان ضعیف این چیز برای ان فقیر غمگین برای آنکس که جز اشک سلاحی ندارد وجز ذ کر تودوا ئی . برادر م زند گی چند صباحی بیش نیست .نیامده میگذرد چنان سریع میگذرد که آب رو د به دریا بریزندچنان زندگی کنید که دور بین خدا همیشه در حالگرفتن فیلم ازخود بینی زیادمخواب که فردا باید سالها به زیر خاک به خوابی زیاد مخور که برای خوردن و قت است زیاد مخند که دلیلی برخندیدن نیست به هرکجا که میر ود بدان آخر بسوی خدا میر وی هر چه می کنی بدان سر انجام دیدارآن دنیاست مرگ را همیشه ببین چنان زندگی کن که فردا برا ی رفتنت و حشتی نداشته باشی. برا درم ،کو چکتر از انم به تو چیزی یاد بد هم اما میخواهم بگویم که دا ستان قیا مت حقیقی است اگر ؟؟؟سعی کن بدا نی اگرمیدانی سعی کن ببینی واگر می بینی سعی کن عمل کنی (در کودکی بازی ،درجوا نی غفلت ،پس کی خدا پرستی ) خوا هرم حجا ب توسنگری که اغشته به خون من است بدا ن تفنگی که د ست من است چادریست برسر تو اگرمیل به حفظ اسلا م داری چادرت را حفظ کن . د وستان عزیز اراده مادر جنگ نه تنها از ویتنامیها کمتر نیست بلکه بیشتر است ونه استقا مت شما کمترازمر د م هند در جهت مبارزه با انگلستان و نه استعداد شماازژا پن به خود آئید . وبه فکرجنگ با شید وان شا ء الله سازندگی رافرا موش نکنید رسالت انقلاب رسالت عتر ت رسول الله است وبا ید با تمام وجود ازاین انقلاب پاسداری کنیم یکی د و نفس که از عمر م باقی ما نده نمی خواهم که با عمرطبیعی بمیر م زندگیم که به اسلا م خدمتی نکرد شایدمرگم با عث خدمتی شود خداوند ان شاءالله قبول فرما یند . از همه امید عفودارم ازپدر ومادرم مخصوصا " امیدعفودارم . و السلا م حسین شعبانی
شهید حسین شعبانی پور
🍃🌹چهارمارديبهشت1342، در شهرستان كرمان چشم به جهان گشود. پدرشعلي ومادرش شهربانو نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش به جبهه اعزام شد. پنجم خرداد 1364، در رودكـارون اهواز بـراثـر خفگي در آب به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد.
🍃🌹همسرش تعریف میکرد یک شب با هم به عر و سی خواهر م ر فتیم ومن هنگام رفتن چادرمشکی به سر دا شتم .و قتی به محل عروسی رسید یم .من چادرمشکی خود را عو ض کرد م و چادررنگی پوشیدم ونشستم کنارحسن ناگهان د ید م که اوازمن فاصله میگیر د تعجب کر د م پرسید م حسن گفت :شما ئید .من متو جه نشد م .توموقع آمدن چادرتان مشکی بو د من فکر کرد م یک زن نامحر م کنارم نشسته .برای همین از تو فاصله گرفتم .غرض اینکه بسیار محبو ب وسر به زیر بو د حتی متو جه همسر خود در کنار ش نشده بود . ............
🍃🌹ماردم درخانه زیاد کارمیکرد وبرادرم حسین به او می گفت :مادراین د نیا وکارهایش روزی تمام می شوند .بجای این همه کارکرد ن بیا و بنشین تامن کمی برایت کتاب بخوانم .بعدکتا بهای مذهبی اش را آورد ومطالب مفید انها را برای مادر میخواند .
🍃🌹مادرم همیشه برای اینکه برادرم حسن ،سالم ازجبهه برگردد به هنگام خدا حا فظی برایش آیة الکرسی وکلی د عا های دیگرمیخواندواوهم می رفت وسالم برمی گشت به خا طر دارم روزی برادرم حسین به مادرم گفت :این بار که خوا ستم به جبهه برو م باشما خد ا حا فظی نمی کنم چون شما با این د عاها یی که پشت سرم بخوانید مانع شهادت من میشوید . اتفاقا"سری آخری که قرار بو د به جبهه بروند ان روزما در خانه اش مهمان بودیم .وقتی ازما خداحافظی کرد ماد رم به ما گفت :بخاطر صحبتی که با من کرده دلم گر فته واین بار برایش آیة الکرسی ود عا های د یگر نمی خوانم .و قتی به سمت مادرم رفته بود تا با او خدا حا فظی کند به مادرم گفت :مادر هرچه می خواهی مرا نگاه کن چو ن دیگر مرا نمی بینی .مادر م هم برای صحبت حسین در مورد حرفهای مادر؟؟؟شهید ش افتاد وچیزی نگفت و ان آخرین دیدارما با برا درم حسین بود . ......
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم #محمدرضا -یعقوبی
🍃 ولادت:
🍂 شهادت: ۱۳۹۵/۴/۵
(۱۹رمضان)
🕊 محل شهادت:سوریه
🍁 نحوه شهادت: در عملیات مستشاری به شهادت رسید
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
شهید لیله القدر
وکیل پایه یک دادگستری که شهید مدافع حرم شد
شهید محمدرضا یعقوبی(از جانبازان دفاع مقدس) در نیمه شب ۱۹ رمضان - شب ضربت خوردن امیرالمومنین(ع) - در سوریه و در دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام در عملیات مستشاری به شهادت رسید به همین دلیل وی را شهید لیلهالقدر نامیدند. ایشان از جامعه حقوقی کشور و وکیل پایه یک دادگستری بودند.
یکی از خصوصیاتی که شیعه باید داشته باشد معرفت شناسی است که امروزه از آن بهعنوان بصیرت نام میبرند و شهید بزرگوار به بصیرت کامل رسیده بود و در راه اسلام و دفاع از حریم انقلاب اسلامی به عنوان مدافع حرم به مقام شهادت نائل آمد تا به جرگه یاران قدیم خود از جمله سردار شهید حسين املاکي بپیوندند. مراسم نمادین تشییع و تدفین شهید جاویدالاثر مدافع حرم گیلان شهید محمدرضا یعقوبی کیاسه عصر روز ۵ شنبه ۲۴ تیر ماه در گلزار شهدای لنگرود برگزار و لباس وی به صورت نمادین تدفین شد.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم، #عبدالکریم_اصل_غوابش
🍃 ولادت: ۱۳۴۸
🍂 شهادت: ۱۳۹۴
🕊 محل شهادت: سوریه، #تدمر
🍁 نحوه شهادت: بر اثر برخورد با تله انفجاری آسمانی شد.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹در اواخر سال ۱۳۶۵ بعد از اینکه دوست صمیمیاش ناصر نبهانی به جبهه رفت، در دورههای آموزشی قبل از اعزام به مدت یک ماه در بهبهان شرکت کرد. بعد از پایان دوره به گردان امیرالمومنین (علیه السلام) پیوست و در عملیات نصر ۸ و والفجر ۱۰ به عنوان نیروی خط شکن شرکت کرد. در عملیات والفجر ۱۰ که در کردستان عراق در منطقه عملیاتی حلبچه بود #شیمیایی و از ناحیه #پا مجروح میشود بعد از پایان جنگ و گذراندن دوران نقاحت در سال ۱۳۶۸ ازدواج کرد و بعد در سپاه پاسداران استخدام شد و به گردان جعفرطیار (علیه السلام) از تیپ یکم حضرت حجت(عج) پیوست. دورههای زرهی و تخصصی در تعمیرات تانک را در شیراز گذراند، به علت عوارض شیمیایی و جانبازی از ناحیه پا و کمر و داشتن روحیه فرهنگی به اصرار مسئولان در قسمت #فرهنگی تیپ فعالیت خود را ادامه داد و برای برگزاری یادوارههای شهدای والامقام فعالیت میکرد.
💠 از زبان همسر شهید ⬇️
🍃🌹وفتی با سوریه رفتنش مخالفت کردم هیچ گاه حاج کریم را اینطور ندیده بودم، گفت از تو بعید است که این حرف را بزنی می دانی که اگر به حرم اهل بیت (علیه السلام) تعدی و تعرض شود چه می شود؟! آن موقع میتوانیم اسم خودمان را شیعه بگذاریم؟! ۲۶سال در تمام اهداف و کارها همراهش بودم، در همه کارها به من تاکید میکرد که کارهای خداوند و اسلام نباید روی زمین بماند به همین خاطر با رفتنش تعجب نکردم.
💠از زبان مجید اصل غوابش فرزند شهید ⬇️
🍃🌹اگر کار بدی از ما سرمی زد همان لحظه عکس العمل نشان نمیداد بلکه بعد از آن اتفاق از عواقب آن کار برایمان توضیح میداد که این کار زشتی است. این عکس العمل پدر بار مثبت، تربیت صحیح را به ما یاد داد چون به شخصیت فرزند خیلی اهمیت می داد و حریم خصوصی فرزند را همیشه رعایت میکرد.
🍃🌹اگر میخواست وارد اتاق ما شود اول در می زد و تا اجازه نمیدادیم وارد نمیشد من از این کار پدرم اشکال میگرفتم ولی میگفت که نباید از حریم خصوصی فرزند سوء استفاده کنیم.
💠 از زبان برادر شهید ⬇️
🍃🌹در کار نقاشی با آبرنگ، رنگ روغن، نقاشی سیاه قلم و نقاشی با رنگ پلاستیکی تبحر داشت بیشتر کار و هنر خود را در یادواره های شهدا خرج می کرد. کریم علاقه خاصی به ماکت سازی و مجسمه سازی داشت و در یادواره شهدا بیشتر عملیاتهای دفاع مقدس را با ماکت سازی برای بازدیدکنندگان به تصویر می کشید. یادم هست که یک ماکت قرآنی با رحل را برای جشن تکلیف یک مدرسه درست کرد که من خودم تا الان مانند آن را ندیده بودم. تفریحش با کارهای هنری بود، وقتی که نوجوانان در مسجد دور او حلقه می زدند با قلمهای رنگی برایشان نقاشی می کشید و از این راه به آن ها فرهنگ جبهه و جنگ را نشان میداد و فرهنگ شهادت را در ذهن آنها ترسیم میکرد.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم سردار #ستار_اورنگ
🍃 ولادت: ۱۳۴۱
🍂 شهادت: ۹۴/۱۱/۹
🕊 محل شهادت: سوریه، #نبل_و_الزهرا
🍁 نحوه شهادت: توسط تک تیرانداز تیری از پشت سر به ستون فقرات شهید برخورد می کند که از قفسه سینه شهید بیرون میزند.
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹شهید سالها به عنوان مربی و فرمانده آموزشی در پادگان آموزشی تیپ ۴۸ فتح و به عنوان فرمانده ای لایق در ردههای مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول خدمت بود و در آموزشهای تخصصی و هدف گیری یک رزمندهای فوق العاده بود.
🍃🌹در زمان جنگ جانشین فرماندهی معاونت آموزش تیپ مستقل ۴۸ فتح و آخرین مسئولیتش فرماندهی تیپ سوم دانشگاه امام حسین(علیه السلام) بود و به عنوان فرمانده نمونه از دست مقام عظمای ولایت جایزه گرفته بود.
🍃🌹در #تیراندازی مهارتی عجیب داشت و هنگام بروز مشکلات، صبور، خوش اخلاق و مهربان بود. همیشه لبخندی بر لب داشت. هیچ گاه رفتاری تند و ناراحت کننده ای از ایشان مشاهده نشد. جالب اینجاست که لبخند شهید در تمامی لحظات از قبیل استراحت، مشکلات، آرامش یا حتی در زمان آموزش های سخت و طاقت فرسایی که پیش از نبردها می دادند، از چهره اش محو نمی شد. همیشه چهره ی خندان و آرامی داشت که باعث می شد طرف مقابل نیز آن آرامش و متانت را حس کرده و به خوب و خوشایندی دست پیدا کند.
🍃🌹یکی از خصلت های شهید این بود که لحن و زبانی صریح و قاطع داشت و ایشان بسیار آرام، لطیف، مهربان و دریای از لطف، صبر و استقامت بودند.
🍃🌹سردار عظیمی فر ⬇️
شهید اورنگ علاوه بر اینکه بر بیشتر سلاح های سازمانی و غیر سازمانی اشراف اطلاعاتی کاملی داشتند،یکی از چابک ترین نیروهای دوران جنگ بود به گونه ای که به #ستار_چابک ملقب شده بود.
🍃🌹پیمان اورنگ فرزند شهید ⬇️
معمولا در مناسبتهای مختلف لباس پدر را برتن دارد و یک پاسدار محسوب می شود میگوید: به پدرم قول دادم که تا قوای جسمانی در بدن دارم لباس و پوتین وی را بیرون نخواهم آورد و تا جان دربدن دارم راهش را ادامه خواهم داد.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع حرم #محمدتقی_اربابی
🍃 ولادت: ۶۱/۵/۷
🍂 شهادت: ۹۴/۱۱/۲۳
🕊 محل شهادت: سوریه، #نبل_و_الزهرا
🍁 نحوه شهادت:
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹پدر در منزل حضور نداشت اما بهمحض ورود به منزل و دیدن چهرههای اندوهگین اعضای خانواده از آنان پرسید مگر چه خبر شده؟ اگر محمدتقی زخمی شده باشد نه از مجروحیتش ترسی دارم و نه از شهید شدنش چون یقین داشتم و میدانستم که محمدتقی شهید میشود.
حاج حسین اربابی سپس دستهای خود را رو به آسمان دراز کرد و بارها کلمات الحمدالله و سبحانالله را تکرار کرد. پدر شهید محمدتقی اربابی از جانبازان دوران دفاع مقدس است که دست چپ خود را از ناحیه مچ از دست داده است.
🍃🌹به گفته مادرش، از هشت سالگی روزه میگرفت و نماز میخواند. اهل مسجد و بسیجی بود.
✨ از زبان همسر شهید ⬇️
🍃🌹در #دو_و_میدانی همیشه نفر اول بود و فوتسال هم میرفت. استعداد بالایی داشت در هر کاری که وارد میشد انگار در آن کار مسلط بود. معتقد بود باید علم روز را یاد گرفت. خیلی فعال بود. خانه را خودش سیمکشی کرد. البته مداحی هم میکرد. در طول هفته قرائت ادعیه را منظم داشت. گاهی با او همراه میشدم و گاهی هم فرصت دست نمیداد. پنج شنبهها و دوشنبهها زیارت عاشورا میخواند و سهشنبهها آخر شب در تاریکی دعای توسل را زمزمه میکرد. دعای کمیل و ندبهاش هم به راه بود.
🍃🌹نظم خاصی داشت. مادرش هم همیشه میگوید بچه بسیار منظمی بود. من این نظمی که در زندگی دارم را از ایشان یاد گرفتهام. ماموریت که میرفت ما میرفتیم «درق» و وقتی که برمیگشت قبل از این که ما برگردیم همه لباسها را میشست اتو میکرد و میگفت: شما همین که دوری ما را تحمل میکنید کافیاست دیگر زحمت این کارها با شما نباشد.
🍃🌹به بحث #صلهرحم خیلی اهمیت میداد و هفتهای یک بار حتی برای 10دقیقه به منزل اقوام سر میزدیم. میگفتم زنگ بزن. میگفت: نه، شاید بخواهند جایی بروند و از راه بمانند و یا تدارک پذیرایی ببینند. میرویم اگر بودند یک چایی میخوریم و اگر نبودند برمیگردیم. خیلی سادهزیست بود. مرتبترین لباسها را میپوشید و برای من هم میخرید. به تولد هم خیلی اهمیت میداد. حتی در حد یک شاخه گل. با اینکه حقوق مان زیاد نبود اما برکت داشت. به بچهها هم خیلی علاقه داشت. برای آنها شعر میخواند، شعر میسرود. در نگاه اول که کسی او را میدیدفکر میکرد آدم خیلی جدی است اما شوخطبع و با اخلاق بود. خیلی مهربان و اهل خانواده بود. واقعا کنار من بود.
وقتی که میخواست برود٬ از زیر قرآن که رد شد گریهام گرفت. گفتم میروی و برنمی گردی. میگفت واقعا؟ برای من دعا کن تا شهادت نصیبم بشود. قول میدهم تو را شفاعت کنم. گفتم خودت میروی جای خوب را میگیری. خندید و گفت: نه٬ واقعا من کمکت میکنم.واقعا هم محافظت میکند. کوچکترین اشتباهی که بخواهم انجام بدهم٬ احساس میکنم من را میبیند و خجالت میکشم. وقتی سوار ماشین شد٬ گفت: به دنبالم آب نریختی. گفتم: من اعتقادی به آب ریختن ندارم. با اتوبوس که رفتید پشت سرت آب میگیرم. گفت حالا نریختی اگر در دلت نماند! و واقعا در دلم ماند.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید مدافع وطن #عزیزالله_بهمنی
🍃 ولادت: ۷۳/۸/۱
🍂 شهادت: ۹۸/۲/۲۵
🕊 محل شهادت: کلانتری ۲۲ مجاهد اهواز
🍁 نحوه شهادت:
در درگیری با اشرار گروهک تروریستی داعش به همراه همکارش علی بخش حسنوند به شهادت رسیدند
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🌹🍃 استواردوم عزیزالله بهمنی در اول آبان 73 در باغملک استان خوزستان در خانوادهای پرجمعیت متولد شد. هشت برادر و دو خواهر داشت که وی فرزند پنجم خانواده بود.
🌹🍃 پدرش فردی کشاورز و بسیار زحمتکش و مادرش در خانه به تعلیم و تربیت فرزندان مشغول بود.
🌹🍃وی دوران کودکی خود را با درس خواندن، عضویت در بسیج و هلال احمر و کار کردن در مزرعه پدری گذراند
🌹🍃پس از اخذ دیپلم در مهرماه 93 به استخدام نیروی انتظامی در آمد و جهت خدمت به کلانتری 22 مجاهد اهواز منتقل شد.
🌹🍃 او در تیرماه 95 با دختر دایی خود ازدواج کرد و حاصل این ازدواج فرزند دختری یکساله بهنام نیایش شد.
🌹🍃 شاید شوخیهای شهادتگونه در صحبتهایش او را تا معراج بالا برد. همسرش میگوید: در جمعی بودیم که همسرم بهشوخی گفت: «اگر من شهید شوم، اولین شهید شهرمان هستم».
🌹🍃 سرانجام در بیست و پنجم اردیبهشت امسال گروهی از اشرار وابسته به گروهک تروریستی داعش با حمله به کلانتری 22 مجاهد اهواز, او و ستواندوم علیبخش حسنوند را به شهادت رساندند.
ختم صلوات امروز به نیت :
🌷شهید کر و لالی که هر روز با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه و الشریف) صحبت میکرد #عبدالمطلب_اکبری
🍃 ولادت: ۴۳/۳/۳
🍂 شهادت: ۶۶/۱/۱۹
🕊 محل شهادت: #شلمچه، عملیات کربلای ۸
🍁 نحوه شهادت:
🌹 مسئولین یادشان باشد برای این انقلاب بهای سنگینی پرداخت کرده ایم.
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌼 هر روز مهمان یک شهید 👇
#یادش_با_صلوات
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
🍃🌹عبد المطلب به همه، من و شما نشان داده که هیچ چیز نمیتواند مانع رشد و کمال معنوی انسان شود. او از نعمت گویایی و شنوایی محروم بود. نه می شنید، نه می توانست حرف بزند. مردم با شخصی با این ویژگی چگونه برخورد می کنند؟ اما این پسر هوش و استعداد فوق العاده داشت. با بچههای هم سن و سال خود مدرسه رفت. آن قدر تیزهوش بود که تا کلاس پنجم درس خواند. بعد به سراغ بنایی رفت. یک استاد کار ماهر در بنایی شد. تقریباً همه خانههای روستا یادگار اوست. هرکس احتیاج به تعمیر خانه داشت عبدالمطلب را خبر میکرد.
🍃🌹در لوله کشی و کارهای خدماتی هم استاد بود. خلاصه یک آدم با استعداد و دوست داشتنی که از نعمت تکلم و شنوایی محروم بود. انقلاب که پیروز شد به بسیج پیوست. دوستی داشت که ارتباط آنها مانند مرید و مراد بود. دوست او، شعبان علی اکبری، مسئولیت عقیدتی سپاه خرم بید را برعهده داشت. آن ها شب و روز با هم بودند.
🍃🌹عبدالمطلب با کمک او راهی جبهه شد. قدرت بدنی او بالا بود. برای همین سختترین کارها را قبول میکرد. او #آرپی_جی_زن شده بود. در کارش بسیار ماهر و استاد بود. خیلی دقیق هدفگیری میکرد.
🍃🌹دوستانش از عبدالمطلب چیزهای عجیبی میگفتند. یکی میگفت عجیب است؛ عبدالمطلب ناشنواست، اما وقتی خمپاره شلیک میشود او زودتر از همه خیز برمیدارد. دیگری می گفت بارها با هم توی خط بودیم عبدالمطلب بسیار به #نماز_اول_وقت مقید بود. ما شنوایی داشتیم،ساعت داشتیم اما او هیچ کدام را نداشت. اما هنگامی که موقع اذان می شد آرپی جی را کنار می گذاشت وآماده نماز می شد. هنوز این معما باقی مانده که او از کجا هنگام اذان را تشخیص می داد.
✨🌹شهید نظام دانشور ⬇️
اگر خدا بخواهد به خودش بنازههمین یک نفر آدم بس است. اگه بخواد به دسته ما لطفی کند بخاطر همین یه نفره چون با تمام وجود بنده خداست نه اهل غیبت نه اهل دروغ و نه هزار گناه که توسط همین زبان وگوش می شه! زمانی که نوبت خادم الحسینی اش باشه تمام چادر رو زیرو رو می کنه و تمام وسایل و پتو رو خانه تکانی می کنه، سفره منظم، و رسیدگی به بچه ها رو مثل یه مادر انجام میده. وقتی نوبت عبدالمطلب باشه همه لذت میبرن خدا حقشو گردن ما حلال کنه!
🍃🌹نامه ای با دست خط خود شهید ⬇️
یک عمر هر چی گفتم به من خندیدند. یک عمر هر چی خواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخره ام کردند. یک عمر هر چی جدی گفتم شوخی گرفتند. یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم. اما مردم، حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف می زدم. آقا به من گفتند: «تو شهید می شی. جای قبرم رو هم بهم نشون دادند. این را هم گفتم اما باور نکردید.»