✨جزء سی ام✨ ( ۱ )
جزء سی ام مشتمل است بر ۳۷ سوره.
میهمان آیاتی از چند سورهء جزء آخر قرآن مجید می شویم:
🌹🌹إِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً.
لِلطّاغِینَ مَآباً.
مسلماً جهنم کمینگاهى است بزرگ.
و محل بازگشتى براى طغیانگران. ۲۱ و ۲ نبأ.
◾👈 نماد طغیانگر در قرآن کیست؟
🌹فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الاْ َعْلى....
و (فرعون) گفت: من پروردگار برتر شما هستم (یعنی حرف، حرف من است، یعنی هر چه من میگم همون باید بشه).
از این رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت.
در این، عبرتى است براى کسیکه (از خدا) بترسد. ۲۴ تا ۲۶ نازعات.
👈 حتما لازم نیست در راس حکومتی باشیم تا به جایگاه ستمگری فرعون نزول کنیم. کافیست اطرافیان خود را مورد ظلم قرار دهیم.
◾بعضی از ما فرعون خانهء خود هستیم، و بعضی فرعون محل کار.
قطعا همهء فرعونها با هم محشور میشوند....
👈🌹فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ؟
إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ.
پس به کجا مى روید؟!
این قرآن چیزى جز تذکر براى جهانیان نیست. ۲۶ و ۷ تکویر.
❗فرعونیان! آیا نه اینکه کتاب آسمانی فقط بشارت می دهد و انذار می کند؟
پس، روی از قرآن می گردانید که به کجا بروید؟!
👈 آیا نمی دانید:
🌹وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ.
کِراماً کاتِبِینَ.
یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ.
بى شک نگاهبانانى بر شما گمارده شده.
نویسندگان والا مقام.
که مى دانند شما چه مى کنید. ۱۰ تا ۱۲ انفطار.
⚫ یقینا یکی از فرعونیان، گرانفروشان و کمفروشان هستند:
🌹وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ......
واى بر کم فروشان!
آنانکه وقتى براى خود پیمانه مى کنند، حق خود را بطور کامل مى گیرند.
اما هنگامیکه مى خواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مى گذارند.
آیا آنها گمان نمى کنند که برانگیخته مى شوند. ۱ تا ۴ مطففین.
👈 این آیات فقط مربوط به کسبه نیست. در هر لباسی امکان کمفروشی و یا گرانفروشی هست.
پزشکی که حق ویزیت خود را کامل می گیرد اما وقت کافی برای بیمار نمی گذارد.
معلمی که حقوقش را کامل می گیرد اما در تعلیم و تربیت امانتهای مردم کم می گذارد.
🖤 حتی پدر و مادر....
پدرها و مادرهایی که در پرورش فرزندان، کم می گذارند و از همهء نعمتهایی که خداوند در اختیار آنان گذارده تا در راستای رشد فرزندان بهره بگیرند، استفاده نمی کنند. تبعیضها بین فرزندان، تبعیضها بین فرزندان خود و دیگران، تحقیر و تنبیه و تحریم آنها و............
‼ آیا این والدین، از فرعون نیستند؟!!
◾و بسیاری کمفروشیها و گرانفروشیهای دیگر.
👈 گوئی حواسشان نیست که:
🌹یا أَیُّهَا الاِْنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ.
اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى روى و او را ملاقات خواهى کرد. ۶ انشقاق.
👌که اگر خود را از گناه و پلیدی دور نگه داشته باشی:
🌹فَأَمّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ.
فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً.
پس کسیکه نامهء اعمالش به دست راستش داده شود.
بزودى حساب آسانى براى او مى شود. ۷ و ۸ انشقاق.
💚 رستگاری همین است 👆 👇
🌹قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکّى.
وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى.
به یقین آنکه بدنبال پاکی و تزکیه بود، رستگار شد.
و نام خدایش را یاد کرد سپس نماز خواند. ۱۴ و ۱۵ اعلی.
👌💚 باز هم نماز.
اول و آخر همهء سعادتمندیها و رستگاریها نماز است. یک نماز حقیقی از روی عشق و خلوص.
⚫ 👈 اما مقابل رستگاری و سعادتمندی:
🌹وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ....
و اما هنگامیکه براى امتحان، روزیش را بر او تنگ مى گیرد، مى گوید: پروردگارم مرا خوار کرده است.
چنان نیست، بلکه شما یتیمان را گرامى نمى دارید.
و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمى کنید.
و میراث را (از راه مشروع و نامشروع) جمع کرده مى خورید.
و مال و ثروت را بسیار دوست دارید (و بخاطر آن گناه هم می کنید). ۱۶ تا ۲۰ فجر.
◾ البته قضاوت نمی کنیم.
ولی گاهی رزق تنگ، نتیجهء اعمال چهارگانه ای است که ذکر شد.
ادامه 👇👇
✨ جزء سی ام ✨ ( ۲ )
⚫ ناشکری.
یکی دیگر از نقاط سیاه در مقابل رستگاری، ناشکری و ناسپاسی است:
🌹لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ......
آیا براى او دو چشم قرار ندادیم؟
و یک زبان و دو لب؟!
و او را به راه خیر و شر هدایت کردیم. ۸ و ۹ و ۱۰ بلد.
‼👈 ولی او چه کرد؟
🌹فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ....
ولى او از آن گردنهء مهم نگذشت.
و تو چه مى دانى آن گردنه چیست؟!
آزاد کردن بنده اى.
یا غذا دادن در روز گرسنگى (و نداری).
(به) یتیمى از خویشاوندان.
یا (به) مستمندى خاک نشین (به اصطلاح امروز، کارتن خواب). ۱۱ تا ۱۸ بلد.
👈 فقط در بارهء 《بنده》 در عصر ما لازم به توضیح است که او مجبور است برای تأمین معیشت اولیهء خود و خانواده، تن به کارهای دور از شأن و گاهی دور از اخلاق بدهد. البته نه اینکه عمل زشت او قابل توجیه است، اما افراد متمکن، بی اثر در گناه او نیستند. ◾ بگذریم از افرادی که بی اخلاقی برایشان عادت شده.
👆 دقیقا در آیات ۴ تا ۱۰ لیل، توضیح فرموده است:
🌹وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الأُنْثى.....
(قسم) به آنکه جنس مذکر و مؤنث را آفرید.
که سعى و تلاش شما مختلف است.
اما آنکه انفاق کند و پرهیزگارى پیش گیرد.
و جزاى نیک (الهى) را تصدیق کند.
ما او را در مسیر آسانى قرار مى دهیم.
اما کسیکه بخل ورزد و بى نیازى طلبد.
و پاداش نیک را انکار کند.
بزودى او را در مسیر دشوارى قرار مى دهیم.
و در آن هنگام که سقوط مى کند، اموالش به حال او سودى نخواهد داشت. ۳ تا ۱۱ لیل.
⚫ پس خود را از حب دنیا دور بداریم:
🌹إِنَّ الإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ....
انسان در برابر نعمتهاى پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است.
و او خود (نیز) بر این معنى گواه است.
و او علاقهء شدید به مال دارد. ۶ و ۷ و ۸ عادیات.
👈 و او بخاطر این علاقهء شدید به مال دنیا، مدام در حال افزون طلبی و فخرفروشی به دیگران است.
🌹أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ.
افزون طلبى، شما را به خود مشغول داشته است. ۱ تکاثر.
◾و آنقدر غرق در فخر فروشی اموال و اولاد و خانواده و فامیل خود میشوند که حتی در موردی به افزونی مردگان خود هم فخر فروشی کرده اند:
🌹حَتّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ.
تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (و به آن قبور افتخار کردید). ۲ تکاثر.
💚 اما انسان برتر کسی است که:
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم، وَ الْعَصْرِ....
به عصر سوگند.
که انسان ها همه در زیانند.
مگر آنانکه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، و یکدیگر را به حق و به صبر، توصیه می کنند.
⚫ اما مقابل او:
🌹وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَة.....
واى بر هر عیبجوى هرزه زبان!
همانکه مال فراوانى جمع آورى کرده و می شمرد.
او گمان مى کند که اموالش او را جاودانه مى سازد.
چنین نیست، بزودى در حُطمه پرتاب مى شود.
و تو چه مى دانى حُطمه چیست؟!
آتش برافروختهء الهى است. ۱ تا ۶ همزه.
⚫ 👈 او با زبان، شخصیت دیگران را در هم می شکند: از غیبت و تهمت و استهزاء گرفته تا فحش و ناسزا و عیبجویی.
👈 حرف خوب:
بعضی خوب حرف می زنند و ممکن است حرفی را که می زنند خوب نباشد.
و بعضی حرف خوب می زنند و ممکن است این حرف خوب را خوب نگویند.
👈 👈 درست مثل صحبتهای اخیر حجت الاسلام پناهیان که حرف خوب را بد گفت. شاید خیلی بد. ولی از آن بدتر برخورد تند و خشن بعضی از بزرگان با ایشان بود. آیا بهتر نبود در خفا با ایشان برخورد میشد و او را توجیه می کردند که از کلمات خوبی استفاده نکرده؟ بعد از آن او از همه عذرخواهی میکرد؟ او که واقعا قصد جسارت به صاحت پیامبر بزرگوار و امیرالمومنین نداشت. فقط از کلمات خوبی استفاده نکرد.
آیا روشی که در برخورد با یکی از عاشقان امیرالمومنین اتخاذ شد، برگرفته از سیرهء رسول الله و جانشین ایشان بود؟!!
💚خوشابحال کسیکه حرف خوب را خوب می زند. به دل می نشیند، اثر می گذارد، راهنمایی می کند و نجات بخش است.
🌺 در پایان،
اگر پیغامها گاها طولانی بود بر اهمیت آنها ببخشید.
💚 مومنین عیدتان مبارک 💚
✨ وصف مومن ✨
👈 با آیهء ۳۷ فاطر که در بارهء موضوع بسیار مهمی سخن فرموده، باز میگردیم به آیات وصف مومن که پیش از ماه مبارک رمضان میهمانشان بودیم:
🌹 وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا...
آنها (کفران کنندگان) در دوزخ فریاد مى زنند: پروردگارا! ما را بیرون آور تا عمل صالحى انجام دهیم غیر از آنچه انجام مى دادیم. (به آنان گفته مى شود) آیا شما را به اندازه اى که هرکسیکه اهل تذکر است در آن متذکر مى شود، عمر ندادیم، و انذارکنندهء (الهى) بسراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که براى ستمکاران هیچ یاورى نیست! ۳۷ فاطر.
👈👈 بزرگترین کفران کنندهء نعمت، کسی است که زمان را هدر میدهد.
تفسیر: خداوند در برابر تقاضای کفران کنندگان، دو موهبت الهی را یادآور میشود که طول عمر و ناصحان الهی هستند.
✅ می فرماید به اندازهء کافى عمر به شما داده شد، و به مقدار لازم انذارکنندهء الهى بسراغ شما آمد، و دو رکن بیدارى و نجات، حاصل گشت (مهلت و مربی). بنابراین، عذر و بهانه اى براى شما وجود ندارد.
👈 در بارهء طول عمری که خداوند در این آیه به آن اشاره فرموده، به دو حدیث رجوع می کنیم:
🌸 پیامبر فرموده اند: هنگامى که روز قیامت شود، منادى ندا کند، انسانهاى شصت ساله کجا هستند؟ این همان عمرى است که خداوند دربارهء آن فرموده: آیا ما شما را به مقدارى که افراد، متذکر شوند، عمر ندادیم ؟!
تفسیر قرطبی و تفسیر درّ المنثور.
🌸 و در حدیث دیگرى از امام صادق: مقدار آن، هجده سال تعیین شده است.
مجمع البیان، ذیل همین آیه.
در این دو حدیث، حداقل و حداکثر سن تذکر بیان شده. به این معنی که هجده سالگی، زمان آغاز متذکرشدن به خود است که باید کاستیها و آموزشهای غلط در رفتار و گفتار، جبران شود، و برای این تذکر به خود، تا سن شصت سالگی فرصت هست، اما بعد از آن، تغییر، یا غیرممکن است و یا بسیار بسیار دشوار. آنقدر غیرممکن که اگر کسی در این سن، متحول شود، نام او در تاریخ خواهد ماند. مانند حر، که به کاروان عشق پیوست. و نمونهء دیگر، شهید حججی است که در پایین ترین سن، به بلوغ فکری رسیده و به خود، متذکر شده. به نظر می رسد او حتی قبل از هجده سالگی پرورش خود را آغاز کرده است. این را از نماز شبهای این جوان شهید میتوان فهمید که ترک نمیشده.
👈 به عادتهای غلط و به روشها و تفکرات اشتباهی که در ما شکل گرفته توجه کنیم.
🟢 خود را در معرض تعلیم و تربیت ثانوی قرار دهیم و به تعلیم و تربیت اولیه راضی نباشیم.
تعلیم و تربیت اولیه، همانست که از بدو خلقت، تحت فرمان دیگران می آموزیم.
اما خداوند منان موهبتی بزرگ در اختیار بندگانش قرار داده و آن بلوغ فکری است.
جمیع انسانها در یک سنی که بستگی به خودشان و محیط پیرامونشان دارد، به بلوغ فکری می رسند و خداوند قدرت و توانایی تشخیص به آنها عطا می فرماید.
انسان در اینزمان میتواند با مطالعه، تحقیق و مشورت، خود را در معرض تعلیم و تربیت ثانوی قرار دهد و رشد کند.
⚫ اما بیشتر انسانها از کنار این موهبت الهی عبور می کنند و حاضر به تغییر و بهتر شدن نیستند.
و به همان چیزی که هستند راضیاند.
و در آیهء بعد می فرماید:
🌹 إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ.
خداوند از غیب آسمانها و زمین آگاه است، و آنچه را در درون سینه هاست مى داند. ۳۸ فاطر.
این هشداری است به مؤمن که نیاتش خالص باشد، که اگر کمترین ناخالصى در نیت و انگیزهء او باشد، خدا که از همهء غیوب آگاه است، آنرا مى داند.
🌹🌹وَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ.
إِذا أُلْقُوا فِیها سَمِعُوا لَها شَهِیقاً وَ هِیَ تَفُورُ.
تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّما أُلْقِیَ فِیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ.
قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللّهُ مِنْ شَیْء إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِی ضَلال کَبِیر.
وَ قالُوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ.
و براى کسانیکه به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است، و بد فرجامى است.
هنگامیکه در آن افکنده شوند صداى وحشتناکى از آن مى شنوند، در حالیکه مى جوشد.
نزدیک است از شدت غضب پاره شود، هر زمان که گروهى در آن افکنده مى شوند، نگهبانان از آنها مى پرسند: مگر بیم دهنده الهى به سراغ شما نیامد؟!
مى گویند: چرا، بیم دهنده به سراغ ما آمد، ولى ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزى نازل نکرده، و شما در گمراهى بزرگى هستید.
و مى گویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل مى کردیم، در میان دوزخیان نبودیم. ۶ تا ۱۰ ملک.
گوش شنوا 《 یا 》 تعقل.
گوش شنوا به حرف حق، که حرف حق همان سخن خداست که از زبان بیم دهندگان جاری میشود ( شریعت ).
تعقل هم یعنی تفکر در خلقت و خالق و تشخیص اینکه تنها راه سعادتمندی گوش دادن به کلام خداست. که حتی اگر انسانی کلام خدا را هم در دسترس نداشته باشد، باز هم با تعقل میتواند خود را از عذاب دوزخ نجات دهد. اگرچه نتواند به مقامات عالی الهی دست پیدا کند.
👈 شریعت دارای دو معنی عام و خاص است.
در معنای عام، مترداف کلمهء دین است و گاهی به جای آن به کار میرود، مثلاً گفته میشود شریعت اسلام که منظور دین اسلام است. در معنای خاص، عبارتست از احکام و دستورها و عبادات و اخلاقیاتی که پیغمبران میآورند، مثلا احکام اسلام.
✅ سعادتمند واقعی کسی است که با تعقل به سخن حق گوش میکند.
✨ وصف مومن ✨
🌹🌹 وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا.......
و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آویخته ایم. و روز قیامت، نامهء (اعمالش را) براى او بیرون مى آوریم که آنرا در برابر خود، گشوده مى بیند. (و به او مى گوئیم) کتابت را بخوان، کافى است که امروز، خود حسابگر خویش باشى. هر که هدایت شود، براى خود هدایت یافته، و آنکه گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است. و هیچکس بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد(مگر گمراه کنندگانی که باعث میشوند دیگران به گناه بیفتند. آیهء ۲۵ سورهء نحل). و ما هیچ قومی را مجازات نمی کنیم مگر انکه پیامبری برای آنها نازل کنیم.. ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ اسراء.
تفسیر: طائر به معنى پرنده است، ولى، در اینجا اشاره به چیزى است که در میان عرب معمول بوده، که به وسیلهء پرندگان، فال نیک و بد مى زدند، و از چگونگى حرکت آنها، نتیجه گیرى مى کردند.
👈 قرآن، در حقیقت، مى گوید: فال نیک و بد، و طالع سعد و نحس، چیزى جز اعمال شما نیست که به گردنتان آویخته است. یعنی اگر اتفاق شومی برایمان افتاد، نگوییم خانه ای در آن هستیم شوم است، یا بواسطهء وصلت با فلانی، دچار این اتفاق بد شده ایم! اینها همه خرافه است، باید بررسی کنیم ببینیم منشا این ناگواری کجاست؟ البته معاشرت با همسایهء حرامخوار، شرابخوار، دچار رفتارهای خلاف عفت و.... و یا وصلت با چنین افرادی، میتواند باعث گرفتاری شود، ولی این ربطی به شوم بودن خانه و شوم بودن آن فرد ندارد.
👈 آنگاه قرآن، اضافه مى کند: ما روز قیامت کتابى براى او بیرون مى آوریم که آنرا در برابر خود گشوده، مى بیند. منظور از کتاب، چیزى جز کارنامهء عمل انسان نیست، همان کارنامه اى که در این دنیا نیز وجود دارد، و اعمال او در آن ثبت مى شود، منتها در اینجا پوشیده و مکتوم است، و در آنجا گشوده و باز. و آنقدر نفس و واقعیت اعمال، واضح و آشکار است که نه جای حاشا و انکار باقی می ماند و نه جای اعتراض و مخالفت. و این یعنی هر کس حسابگر خویش است.
👈 مسئلهء دیگری که در این آیات به آن اشاره شده اینست که بى گناه و با گناه را با هم نمى سوزانند!
برعکس آنچه معروف است که مى گویند: خشک و تر با هم مى سوزند. در منطق عقل، و تعلیمات انبیاء(تشریع) هیچ بى گناهى به جرم گناه دیگرى مجازات نخواهد شد. اینکه گفته میشود فرزند تقاص بدی پدر را میدهد، اشتباه است. مگر فرزندی که با ظلمها و بدیهای والدینش موافق باشد و آنرا تایید کند.
👈 سپس می فرماید: ما هیچ شخص و قومى را مجازات نخواهیم کرد، مگر اینکه پیامبرى را براى آنها مبعوث کنیم تا وظائفشان را کاملاً تشریح و اتمام حجت کند.
عذاب در این آیه، مطلق است و هر نوع عذابی را شامل میشود، چه در دنیا، چه در آخرت.
👈 👈 آیهء آخر در بارهء هشدار به مترفین (ثروتمندان و سردمداران از خدا بیخبر)، قبل از وقوع عذاب است.
🌹وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا.
و هنگامیکه بخواهیم شهر و دیارى را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را براى مترفین آن جا بیان مى داریم. سپس هنگامیکه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدت در هم مى کوبیم. ۱۶ اسراء.
چهار مرحلهء مشخص، براى این برنامه بیان شده است:
اول) مرحلهء امر و نهى به مترفین.
دوم) مرحلهء فسق و مخالفت، و نافرمانی و قانون شکنی از طرف مترفین.
سوم) مرحلهء استحقاق مجازات.
و چهارم) مرحلهء هلاکت.
چرا امر شدگان تنها مترفین هستند؟
در بسیارى از جوامع، مترفین، سردمداران اجتماعند و دیگران تابع و پیرو آنها. به علاوه، سرچشمهء غالب مفاسد اجتماعى نیز ثروتمندان از خدا بى خبرى هستند که، در ناز، نعمت و عیش و هوس، غرقند. در واقع ریشهء اصلى فساد، همین گروهند، وگرنه، هم آنها مجازات میشوند و هم پیروان گناهکارشان.
به این ترتیب، آیهء فوق، هشدارى است به مومنین، که مراقب باشند، حکومت خویش را بدست مترفین و ثروتمندان دنیاپرست، ندهند و از آنها دنباله روى نکنند که جامعهء آنانرا سرانجام به هلاکت و نابودى مى کشانند.(قطعاً همینطور خواهد شد).
✨ وصف مومن ✨
🌹🌹 مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا......
هر که زندگى زودگذر (دنیا) را مى طلبد، آن مقدار را که بخواهیم به هر که اراده کنیم، مى دهیم. سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مى سوزد در حالیکه نکوهیده و راندهء (درگاه خدا) است. و آن کسیکه سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند، در حالیکه ایمان داشته باشد، سعى و تلاش او، پاداش داده خواهد شد. هر یک از این دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و کمک مى دهیم، و عطاى پروردگارت هرگز (از کسى) منع نشده است. ببین چگونه بعضى را (در دنیا) بر بعضى دیگر برترى بخشیده ایم. درجات آخرت و برترى هایش، از این هم بیشتر است. ۱۸ تا ۲۱ اسراء.
تفسیر: خداوند دربارهء طالبان دنیا، دو قید قائل مى شود: اول اینکه همهء آنها به آنچه می خواهند نمی رسند، و دوم اینکه همانها هم که می رسند، همهء خواسته هایشان اجابت نمیشود و در قیامت، هر دو اهل دوزخند.
اما کسیکه آخرت را بطلبد و سعى و کوشش خود را در این راه به کار بندد، در حالیکه ایمان داشته باشد، خداوند، قدرشناس سعی او خواهد بود(سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً).
بنابراین، براى رسیدن به آخرتی آباد، سه امر اساسى شرط است:
۱) ارادهء انسان برای کسب آخرت.
۲) این اراده، محدود در محیط فکر و اندیشه نباشد، بلکه، انسان را به حرکت وادارد، و آخرین سعى و تلاش خود را به کار بندد(کلمه سَعْیَها یعنی چیزى فروگذار نکند).
۳) همهء اینها توأم با ایمان باشد.
خداوند در مورد پاداش طالبان آخرت نمى فرماید بهشت، بلکه می فرماید: سعى و تلاش آنها مورد تشکر و قدردانى پروردگار خواهد بود. چرا که تشکر و قدردانى هر کس به اندازهء شخصیت و سعهء وجودى اوست، نه به اندازهء عملى که طرف مقابل انجام داده، پس تشکر و قدردانى خدا متناسب با ذات بى پایان اوست. نه فقط بهشت بلکه انواع نعمتهاى مادى و معنوى و هر آنچه در تصور ما بگنجد و نگنجد در آن جمع است.
سپس می فرماید: ما هر یک از این گروه دنیا طلب و گروه آخرت طلب را از عطاى خود بهره مى دهیم و امداد مى کنیم. این اصل رحمانیت خداست.
اما در مورد آخرت طلبان، آن اندازه نعم دنیا را عطا میکند که مسیری را که انتخاب کرده اند، راحتتر و آسانتر طی کنند. نه اینکه به انحراف کشیده شوند.
و در آیهء بعد، می فرماید: تفاوت تلاشها در این دنیا باعث تفاوت در بهره گیرى هاست، در کارهاى آخرت نیز همین اصل، حاکم است، با این تفاوت که این دنیا محدود است و تفاوت هایش هم محدود، ولى آخرت نامحدود، و تفاوت هایش نیز نامحدود است، و در دنیا ممکن است کسی استحقاق چیزی را که بدست آورده نداشته باشد و یا برعکس، ممکن هم هست کسی به آنچه استحقاقش را دارد دست نیابد، اما در آخرت چنین نیست.
👈 👈 حالا ممکن است گفته شود افرادى را در این جهان مى بینیم که بدون تلاش و کوشش، بهره هاى وسیع مى گیرند!
شاید آنها مومنان سخاوتمندانی باشند که خداوند، رزق افرادی دیگر را در دست آنان قرار داده. شاید هم طبق آیات ۸۲ تا ۸۵ توبه، خدا می خواهد با عطای مال به منافقان، آنها را در دنیا عذاب کند.
بهرحال، تشخیص چرایی و چگونگی وضعیت مالی افراد مختلف فقط با خداست و هرگز نمی توانیم قضاوت صحیحی داشته باشیم. یک فرد باایمان فقط موظف است در مسیر خدا، برای کسب روزی تلاش کند و طبق آموزه های دین برای وسعت رزقش دعا کند و به آنچه خداوند، صلاح می بیند که در اختیارش بگذارد، راضی باشد.
👈 👈 پاسخ به یک دوگانگی ظاهری:
در بعضى از آیات، مال بعنوان خیر، معرفى شده(۱۸۰بقره)
و در جایی، مواهب مادى، فضل خداست (۱۰جمعه)
در جاى دیگر مى فرماید: همهء نعمتهاى روى زمین را براى شما آفریده است(۲۹بقره)
و در آیاتی دیگر، قویّاً دنیا را تحقیر می فرماید:
دنیا متاع فانى است(۹۴نساء)
دنیا مایهء غرور و غفلت است(۲۰حدید)
و در موردی دیگر آنرا وسیلهء سرگرمى و بازیچه معرفی میکند(۶۴عنکبوت)
این تعبیرات ظاهراً دوگانه به این معنی است که اگر مواهب جهان مادى، بعنوان وسیله اى براى رسیدن به سعادت و تکامل معنوى انسان، مورد بهره بردارى قرار گیرد، قابل تحسین است. اما اگر بعنوان یک هدف و نه وسیله، مورد توجه قرار گیرد، باعث میشود انسان از ارزشهاى معنوى و انسانى دور، و گرفتار غرور و غفلت و طغیان و سرکشى و ظلم گردد. اولی دنیای ممدوح، و دومی دنیای مذموم است.
✅ در حقیقت، مفهوم این آیات اینست که ضمن تلاش برای کسب معیشت حلال، اولا نباید از یاد خدا و انجام عبادات غافل شویم و دوم، نباید آنچنان دلبستهء آن شویم بطوریکه کسانی را که باید آنرا در اختیارشان قرار دهیم محروم کنیم، و یا اگر خسارتی به آن وارد شد، محزون و غمگین شویم.
به این ترتیب دنیا را وسیلهء کسب آخرت کنیم.
🌹🌹بِنَصْرِ اللّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ.
وَعْدَ اللّهِ لایُخْلِفُ اللّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ.
يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ.
به سبب یارى خداوند، و او هر که را بخواهد یارى مى دهد، و او صاحب قدرت و رحیم است.
این وعده اى است که خدا فرموده، و خداوند هرگز از وعده اش تخلف نمى کند، ولى بیشتر مردم نمى دانند.
آنها فقط ظاهرى اززندگى دنیا را مى دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند. ۵ و ۶ و ۷ روم.
✨ وصف مومن ✨
🌹🌹 وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِهِ ۖ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا ۖ مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا......
هر که را خدا هدایت کند، هدایت یافتهء (واقعى) اوست. و کسانى را که (به سبب اعمالشان) گمراه سازد، سرپرستان (هدایت کننده ای) غیر خدا براى آنها نخواهى یافت. و روز قیامت، آنها را بر صورتهایشان محشور می کنیم، در حالیکه نابینا و گنگ و کرند، جایگاهشان دوزخ است، هر زمان آتش آنان فرونشیند، شعلهء سوزانی بر آنان می افزاییم. این کیفر آنهاست، بخاطر اینکه نسبت به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا هنگامیکه ما استخوانهاى پوسیده و خاکهاى پراکنده اى شدیم، آیا بار دیگر آفرینش تازه اى خواهیم یافت؟! ۹۷ و ۸ اسراء.
تفسیر: تنها کسى هدایت مى یابد که، خدا نور هدایت را بر قلبش بیفکند اما آنها را که خدا (بخاطر اعمالشان) گمراهشان ساخته، هرگز اولیاء راهنما و سرپرستى جز خدا براى آنها نخواهى یافت و تنها راه اینست که، باز هم بسوى او بازگردند، و نور هدایت از او بطلبند.
👈 یک مثال:
تصور کنید ما افرادى را براى انجام یک کار خیر قابل توجه، دعوت کنیم، و با انواع استدلالات، اهمیت موضوع را گوشزد نمائیم، و اسباب و وسایلش را هم آماده کنیم تا انجام آن کار خیر، آسان شود. و برای انجام دهندگان، پاداش بزرگی هم در نظر بگیریم، اما عده اى بپذیرند، و عده اى مخالفت کنند. در اینجا تنها میشود بگوئیم: انجام چنین کار خیری، شایستگی و لیاقت می خواهد که در همه نیست. چون انجامش که سخت نبود، پاداش بزرگ هم که داشت، پس چیزی باقی نمی ماند مگر بی لیاقتی.
✅ حالا در نظر بگیریم خداوند چنین فرصتی را بارها و بارها برای افراد ایجاد می کند. و هر بار مخالفان، اعراض می نمایند. طبیعی است که دیگر راه هدایت به روی چنین افراد لجوج و منحرفی بسته شود. هر دلى لایق نور حق نیست.
👈 پس هدایت و ضلالت الهى، هرگز جنبهء جبرى ندارد، بلکه، اثر مستقیم اعمال و صفات خود انسان است. از جمله:
آنها که در راه خدا جهاد کنند، قطعاً به راههای خود هدایتشان می کنیم ۶۹ عنکبوت.
◾ و در بارهء آنها که با انجام گناه، شایستگى را در خود کشته اند، می فرماید:
خدا ستمکاران را گمراه میسازد ۲۷ ابراهیم.
خدا فاسقان را گمراه میسازد ۲۶ بقره.
خداوند، مُسْرِفٌ به معنی کسیکه از حدود الهی تجاوز می کند، و مُرْتابٌ، به معنی شک در احکام الهی، اینها را گمراه میسازد ۳۴ غافر.
◾ و این گمراهان در قیامت، به جاى اینکه مستقیم و ایستاده راه بروند فرشتگان عذاب، آنانرا به صورتشان بر زمین مى کشند.
بعضى نیز این احتمال را داده اند که، این گنهکاران چون در آنجا قادر به راه رفتن نیستند، همچون خزندگان بر صورت و سینه مى خزند، و با حالى دردناک و ذلت بار پیش مى روند.
و نیز آنها در حالتى که نابینا و لال و کر هستند به آن دادگاه بزرگ وارد مى شوند.
👈 اما در بعضی آیات از جمله، آیهء ۵۳ سورهء کهف مى خوانیم:
گنهکاران آتش دوزخ را مى بینند.
👈 👈 اما در آیات ۱۲ و ۱۳ سورهء فرقان مى خوانیم: مجرمان صدای وحشتناک آتش خشمگین را می شنوند. دوزخیان صداى خود را به واویلاه بلند مى کنند.
پس چگونه آیهء مذکور مى گوید: آنها کور و کر و لالند؟
مفسران در پاسخ این سؤال، تفسیرهاى متعددى ذکر کردند که بهتر از همه دو تفسیر زیر است:
تفسیر اول) مواقف و مراحل قیامت، مختلف است در بعضى از مراحل و مواقف آنها کور و کر و نابینا هستند، و این خود یک نوع مجازات براى آنهاست (چرا که این نعمتهاى بزرگ الهى را در دنیا مورد بهره بردارى صحیح قرار ندادند) ولى در مراحل دیگرى چشمشان بینا و گوششان شنوا و زبانشان باز مى شود، تا صحنه هاى عذاب را ببینند و سرزنش هاى سرزنش کنندگان را بشنوند و به ناله و فریاد و اظهار ضعف بپردازند.
تفسیر دوم) مجرمان از دیدن آنچه مایهء سرور است و از شنیدن آنچه مایهء نشاط، و از گفتن آنچه موجب نجات مى باشد، محرومند و به عکس، آنچه که مایهء زجر و ناراحتى است مى بینند و مى شنوند و سخن مى گویند.
و در پایان آیه، مى فرماید: جایگاه همیشگى آنها دوزخ است. اما گمان نکنید، آتشش همچون آتش هاى دنیا سرانجام به خاموشى مى گراید، نه، هر زمان التهاب آن فرونشیند، شعلهء تازه اى بر آنها مى افزائیم.
🌹 رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ ۖ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا.
پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است ۶۵ فرقان.
✨ وصف مومن ✨
🌹🌹 وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَافِرِينَ عَرْضًا......
و در آنروز، جهنم رابر کافران آشکارا عرضه مى داریم. همان کسانبکه پرده اى چشمانشان را از یاد من پوشانده بود، و قدرت شنوایى نداشتند. ۱۰۰ و ۱۰۱ کهف.
تفسیر: جهنم با عذابها و مجازات هاى مختلف دردناکش، در برابر کافران، کاملاً ظاهر و آشکار مى شود که همین مشاهده و ظهورش در برابر آنان، خود عذابى است دردناک و جانکاه، چه رسد به این که گرفتار آن شوند.
◾ کافران چه کسانی هستند؟ و چرا گرفتار چنان سرنوشتی مى شوند؟
👈 در یک جملهء کوتاه آنها را چنین معرفى مى فرماید: همانها که چشم هایشان در پرده بود، و نتوانستند چهرهء حق را ببینند و به یاد من بیفتند.
و همانها که گوش داشتند اما قدرت شنوائى نداشتند.
در حقیقت، آنها مهمترین وسیلهء حق جوئى و درک واقعیات و آنچه عامل سعادت و شقاوت انسان مى شود، را از کار انداخته بودند، یعنى چشم هاى بینا و گوش هاى شنوا را بر اثر اندیشه هاى غلط و تعصب ها و کینه توزى ها و صفات زشت دیگر در حجابى سخت و سنگین فرو برده بودند.
می فرماید: چشم هایشان در پوششى دور از یاد من قرار داشت، اشاره به اینکه چون در پوشش و حجاب غفلت بودند آثار خدا را ندیدند و چون حقیقت را ندیدند، خدا را فراموش کردند.
صد البته که چهرهء حق آشکار است، و همه چیز این جهان با انسان سخن مى گوید، تنها یک چشم بینا و یک گوش شنوا لازم است و بس.
به تعبیر دیگر، خدا چیزى نیست که با چشم دیده شود، آنچه دیده مى شود آثار اوست، و انسان باایمان با دیدن آثار پروردگار، به یاد او می افتد، مگر کسانیکه چشم و گوششان از دیدن و شنیدن حق، کور و کر شده باشد.
🌺 👈 حق یعنی خدا، حق یعنی کلام خدا، حق یعنی صراط مستقیم.
✨ وصف مومن ✨
👈 هر آنچه در بارهء کافران گفته میشود، خلافش در بارهء مومنین است:
🌹🌹 أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِن دُونِي أَوْلِيَاءَ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا......
آیا کافران پنداشتند مى توانند بندگانم را به جاى من اولیاى خود انتخاب کنند؟ ما جهنّم را براى پذیرایى کافران آماده کرده ایم. بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ آنها که تلاش هایشان در زندگى دنیا گم شده، با اینحال، مى پندارند کار نیک انجام مى دهند. آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان و لقاى او کافر شدند، به همین جهت، اعمالشان نابود شد. از این رو روز قیامت، میزانى براى آنها برپا نخواهیم کرد. (آرى) این گونه است. کیفرشان دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند، و آیات من و پیامبرانم را به سخریه گرفتند. ۱۰۲ تا ۱۰۶ کهف.
تفسیر: آیا این بندگانى که معبود واقع شدند، مانند مسیح و فرشتگان، و یا هریک از دیگر بندگان خدا، هر قدر مقامشان والا باشد، از خود چیزى دارند که بتوانند از دیگران حمایت کنند؟ خود آنها هم هر چه داشتند از ناحیهء خدا بود، حتى خودشان نیز، نیازمند به هدایت او بودند؟ این حقیقتى است که کافران فراموشش کردند و در شرک فرو رفتند. جهنم براى منزلگاهشان آماده شده و از آنها در این منزل پذیرائى میشود.
◾ زیانکارترین مردم، کسانی نیستند که منافعى را از دست بدهد بلکه، کسانی هستند که سرمایه وجود را از کف میدهد. چه سرمایه اى برتر و بالاتر از عقل، هوش، نیروهاى خداداد، عمر، جوانى و سلامت؟
حالا اگر انسان بداند سرمایهء خویش را از دست داده، خسران خطرناکى نیست، چرا که با عبرت از این شکست، آنرا جبران میکند. اما امان از وقتیکه انسان سرمایه هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى، از دست بدهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوششها نتیجه اى برده، نه از زیانش درسى آموخته، و نه از تکرار این کار در امان است.
◾ أَخْسَرِینَ أَعْمالاً، بصورت جمع آورده شده، اشاره به اینست که آنها فقط با یک عمل، گرفتار زیان و خسران نشده اند، بلکه، گرفتار خسران در همهء برنامه هاى زندگى و تمام اعمال و کارهایشان شده اند.
در ادامه می فرماید: آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند. و بعد از فراموش کردن خدا به معاد و لقاء اللّه نیز کافر گشتند. (این انحراف بصورت تدریجی رخ میدهد).
👈 تا ایمان به معاد در کنار ایمان به توحید قرار نگیرد، و انسان احساس نکند قدرتى مراقب اعمال اوست، و همه را براى یک دادگاه بزرگ، دقیق و سخت گیر حفظ و نگهدارى مى کند، روى اعمال خود حساب صحیحى نخواهد کرد، و اصلاح نخواهد شد.
پس از آن اضافه مى فرماید: بخاطر همین کفر به مبدأ و معاد، اعمالشان حبط و نابود شده است. و چون آنها عملى که قابل سنجش و ارزش باشد ندارند، لذا روز قیامت وزن و میزانى براى آنان برپا نخواهیم کرد. چرا که توزین و سنجش مربوط به جائى است که، چیزى در بساط باشد، آنها که چیزى در بساط ندارند، چگونه توزین و سنجشى داشته باشند؟!
◾ این کوردلان، فقط به بی اعتقادی بسنده نکرده، پا را فراتر گذاشته و آیات الهی و پیامبران خدا را مسخره هم می کنند. کیفر آنها جهنم است.
به این ترتیب آنها سه اصل اساسى مبدأ، معاد و رسالت انبیاء را انکار کرده و بالاتر از انکار، آنها را به باد مسخره گرفته اند.
✨ وصف مومن ✨
🌹🌹 وَيَقُولُ الْإِنسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا......
انسان مى گوید: آیا هنگامیکه مُردم، پس از آن، زنده (از قبر) بیرون آورده مى شوم؟! آیا انسان بخاطر نمى آورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالیکه چیزى نبود؟ سوگند به پروردگارت که همهء آنها را همراه با شیاطین (اعم از جن و انس)، در قیامت جمع مى کنیم، سپس همه را در حالیکه به زانو در آمده اند، گرداگرد جهنم حاضر مى سازیم. سپس از هر گروه و جمعیتى، کسانى را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بوده اند، جدا مى کنیم. بعد از آن، ما به خوبى از کسانیکه براى سوختن در آتش سزاوارترند، آگاه تریم. ۶۶ تا ۷۰ مریم.
تفسیر: در این آیات از کسانیکه تردید دربارهء قیامت دارند، تعبیر به انسان شده نه کافر. مفسران می گویند شاید از این روست که این سؤال در طبع هر انسانى در ابتدا کم و بیش نهفته است که، با شنیدن مسئلهء زندگى بعد از مرگ، این سوال در ذهن او ترسیم میشود. اما بلافاصله با همان لحن و تعبیر، به آن پاسخ مى گوید که آیا انسان این واقعیت را به یاد نمى آورد که ما او را پیش از این آفریدیم، و او ابداً چیزى نبود؟
در این آیه نیز به انسان اشاره شده و به این نکته اشاره دارد که انسان با آن استعداد و هوش خداداد نباید در برابر چنین سؤالى خاموش بنشیند، باید خودش با یادآورى خلقت نخستین، به آن پاسخ گوید و گرنه حقیقت انسانیت خود را به کار نگرفته است.
این آیات مانند بسیارى از آیات مربوط به معاد، تکیه روى معاد جسمانى دارد، و الا اگر بنا بود فقط روح، باقى بماند و بازگشت جسم مطرح نباشد، نه آن سؤال جا داشت، و نه این پاسخ.
👈 روز قیامت همین جسمی که داریم با روح، محشور میشوند منتها جسم هر کس متناسب با اعمال اوست. بعضی نورانی و شاد، بعضی کبود و زشت و سیاه و مایوس.
در آیهء بعد، با لحن بسیار قاطع، منکران معاد و گنهکاران بى ایمان را تهدید مى کند، و مى فرماید: قسم به پروردگارت که ما همهء آنها را با شیاطینى که آنان را وسوسه مى کردند، و یا معبودشان بودند، محشور مى کنیم. سپس همهء آنها را گرداگرد جهنم در حالیکه به زانو درآمده اند حاضر مى کنیم. این آیه نشان مى دهد دادگاه افراد بى ایمان و گنهکار در نزدیکى جهنم است.
و از آنجا که اولویت ها در آن دادگاه، تعیین میشود، در آیهء بعد مى فرماید: ما اول به سراغ سرکش ترین و یاغى ترین افراد مى رویم، ما از هر گروه و جمعیتى افرادى را که از همه در برابر خداوند رحمان سرکش تر بودند جدا مى کنیم. همان بى شرمانى که حتى مواهب خداى رحمان را به دست فراموشى سپردند و در برابر ولى نعمت خود به گستاخى، طغیان و یاغى گرى برخاستند، اینها از همه، به آتش دوزخ سزاوارترند. (یاالله).
و باز تأکید کرده مى فرماید: ما بخوبى از کسانیکه براى سوختن در آتش اولویت دارند آگاهیم، دقیقاً آنها را انتخاب مى کنیم و در این انتخاب هیچ گونه اشتباهى رخ نخواهد داد. (یاغفار).