من آمدم کلماتت به من زبان بدهند
مریم سقلاطونی
من آمدم کلماتت به من زبان بدهند
زبان سادۀ رفتن به آسمان بدهند
من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند
و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند
به من که کور و کر و لال هستم و تاریک
مسیر چشمۀ نوری ز کهکشان بدهند
به من که گوشهای از دوزخ خودم هستم
به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند
به من مجال ملاقات با خدا در شب
به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند...
کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند
برات مرقد ششگوشۀ جهان بدهند؟
بریدهام... کلماتت کجاست ای باران!
که قدر تشنگیام لحظهای توان بدهند؟
#مریم_سقلاطونی
#غزل
امام سجاد علیه السلام
@ayateghamze
شب های بدون آسمان را چه کنم
سید مهدی نقبایی
حالا شب و روز اين جهان را چه کنم؟
حيراني بين اين و آن را چه کنم؟
شب هاي بدون ماه تاب آوردم
شب هاي بدون آسمان را چه کنم؟
#رباعی
شعر رهایی
@ayateghamze
صد بار برگردم همین تصمیم را دارم
سعیده کرمانی
امیدواری در نگاه روشنش پیداست
بر روی لبهایش ندارد غیر حرف راست
وقتی سرش را میگذارد روی زانویم
حس میکنم دامان من بیانتها زیباست
او خاک بازی میکند من درس میگیرم
دنیای خاکی بازی آدم فریب ماست
سر میکشم فنجانی از چای خیالی را
با چادرم در خانه گاهی خانهاش برپاست
اسباب بازیهای خود را زود میبخشد
او دل نمیبندد همین یعنی دلش دریاست
مهر نماز از دست او در مشت من مخفیست
من این طرف هستم ولی سجادهام آنجاست
هر لحظه از این زندگی را قدر میداند
نه شاکی از دیروز، نه دلواپس فرداست
من در حرم نقاش باشی میشوم با او
یک خط زیارتنامه خواندن واقعاً رویاست
راه توسل را چه استادانه میداند
گاهی نیاز خویش را با گریه باید خواست
از کینه خالی کرده قلب کوچک خود را
دنیای من دنیاست یا دنیای او دنیاست؟
گاهی تبش با یک دعای نور میخوابد
عرفان مگر غیر از همین بیدارخوابی هاست
صد بار برگردم همین تصمیم را دارم
مادر شدن ،مادر شدن ،مادر شدن زیباست
#سعیده_کرمانی
#غزل
مادرانه
سبک زندگی
کانال شاعر:
@kaftarchahiemamreza
@ayateghamze
هدایت شده از آیات غمزه
برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری
محمدحسین ملکیان
کرامت پیشه ای بی مثل و بی مانند می آید
که باران تا ابد پشت سرش یک بند می آید
کسی که نسل او را می شناسد، خوب می داند
که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می آید
همان تیغی که برقش می شکافد قلب ظلمت را
همان دستی که ما را می دهد پیوند می آید
همه تقویم ها را گشته ام، میلادی و شمسی
نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید
جهان می ایستد با هرچه دارد روبروی او
زمان می ایستد، بوی خوش اسفند می آید
ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله
علی را گرچه بعضی بر نمی تابند، می آید
بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب ها
برای بیعت با او نمی آیند می آید
برای یک سلام ساده تمرین کرده ام عمری
ولی می دانم آخر هم زبانم بند می آید
بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست
کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می آید
به در می گویم این را تا که شاید بشنود دیوار
به پهلوی کبود مادرم سوگند می آید!
#غزل
انتظار
@ayateghamze
.
هدایت شده از آیات غمزه
پر کن دوباره کیل مرا ایهاالعزیز
#مریم_سقلاطونی
پر کن دوباره کیل مرا، ایّها العزیز!
دست من و نگاه شما، ایّها العزیز!
رو از من شکسته مگردان که سال هاست
رو کرده ام به سمت شما، ایّها العزیز!
جان را گرفته ام به سرِ دست و آمدم
از کوره راه های بلا، ایّها العزیز!
وادی به وادی آمده ام، از درت مران
وا کن دری به روی گدا، ایّها العزیز!
چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود
این کاسه را...فَاَوفِ لنا، ایّها العزیز!
ما، جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما، ایّها العزیز!
خالی تر از دو دست من این چشم خالی است
محتاج یک نگاه شما، ایّها العزیز!
#آمدنت
#غزل
#انتظار
@ayateghamze
.
خبر... اینکه...
سید علی میرافضلی
خبر اینکه: لبریز بارانم امروز
خبر اینکه: دلتنگِ دلتنگِ دلتنگ
خبر اینکه: ... باید بیایی!
#نونیمایی
شعر کوتاه
انتظار
@ayateghamze
هر جشن بی تو شادی غمگینی ست
اعظم سعادتمند
یک سال پیرتر شده ایم اما،تنها به این خوشیم که می بینی
ما کودکان کوچه ی بالایی،ما کودکان کوچه ی پایینی
شاید عوض کند غزلی امشب با شورِ خویش طعم دهانها را
شاید بکاهد اندکی از این زهر،تقسیم جعبه جعبه ی شیرینی
هر جشن بی تو شادی غمگینی ست،نقش و نگارها همه بی جانند
در چشم من تمام خیابانها چون فرشهای کهنه ی ماشینی
امروز در نهایت تاریکی، دلخوش به نور نازکشان هستیم
ما را اگرچه گرم نخواهد کرد،این لامپ های کوچک تزیینی
در این شبی که بیشتر از هر شب، ما میزبان آمدنت هستیم
تنها به این خوشیم که برداری،لیوان شربتی هم از این سینی
#اعظم_سعادتمند
#غزل
انتظار
@ayateghamze
رفت و روب کرده ایم...
بیوک ملکی
ای نسیم خوش نفس
کی می آیی از سفر؟
کی از آبشار گل
می کنی مرا خبر؟
شاپرک به دور خود
پیله ای تنیده است
وقت پر گشودنش
بی گمان رسیده است
کی برای شاپرک
بال در می آوری؟
یا برای قاصدک
بال و پر می آوری؟
رفت و روب کرده ایم
خانه را برای تو
تا دوباره پر شود
از صدای پای تو
ای نشانه ی بهار!
ای نسیم خوش خبر!
خسته ایم و منتظر
کی می آیی از سفر؟
#بیوک_ملکی
#چارپاره
#شعر_نوجوان
انتظار
@ayateghamze
که زمین گوش به زنگ است و زمان چشم به راه
زکریا اخلاقی
به تمنای طلوع تو جهان چشم به راه
به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه
به تماشای تو، ای نور دل هستی! هست
آسمان کاه کشان، کاه کشان چشم به راه
رخ زیبای تو را یاسمن آیینه به دست
قد رعنای تو را سرو جوان چشم به راه
در شبستان شهود اشک فشان دوخته اند
همه شب تا به سحر خلوتیان چشم به راه
دیدمش فرشی از ابریشم خون می گسترد
در سراپرده ی چشمان خود آن چشم به راه
نازنینا نفسی اسب تجلی زین کن!
که زمین گوش به زنگ است و زمان چشم به راه
آفتابا دمی از ابر برون آ... که بوَد
بی تو منظومه ی امکان، نگران، چشم به راه
#زکریا_اخلاقی
#غزل
انتظار
@ayateghamze
ای جان جان جان جهان های مختلف
علی محمد مؤدب
ای جانِ جانِ جان جهان های مختلف!
ایمان عاشقانه جان های مختلف!
روح سلام در تن هستی که زندهای
همواره در نسوج زبان های مختلف!
رؤیای دلنواز صدف های ساحلی
دریای مهربان کران های مختلف!
ما ماندهایم چون رمههایی رهاشده
در گرگ و میش ذهن شبان های مختلف
دارد یقین چوبیمان تیغ میخورد
در آتش هجوم گمان های مختلف
آقا! در آ به عرصه هیجای روزگار
ما را بگیر از هیجان های مختلف
#علی_محمد_مودب
#غزل
انتظار
@ayateghamze
سید علی میرافضلی
همین بارانِ آهسته
همین نجوایِ گنجشکان
همین عطری که میآید ؛
نگاه توست.
#نونیمایی
#شعر_کوتاه
انتظار
@ayateghamze
خبر دارم بهار بهترینی هست
سید علی میرافضلی
خبر دارم که در فردای فرداها
بهار ِ بهترینی هست.
دری را میگشایی:
پشت آن، درهای دیگر هم
خبر دارم
گشوده میشود آن آخرین در هم.
بهاری پشت آن در
لحظهها را میشمارد باز
و هر قفلی
کلیدی تازه دارد باز.
من از دیروزهایِ رفته دانستم
که در امروز ِ ما تقدیر ِ فردا آفرینی هست
خبر دارم
بهار بهترینی هست!
#سید_علی_میرافضلی
#نونیمایی
انتظار
@ayateghamze
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای شیخ مسعود دیانی
🚩 همین.
هم آه را به آینه پیوند میزدی
هم درد میکشیدی و لبخند میزدی
با بهمن آمدی و در اسفند سوختی
آتش به جان بهمن و اسفند میزدی
روحت بزرگ میشد و جسمت نحیفتر
پیمانهای به تلخی سوگند میزدی
آتشفشان شرارهی امّید میکشید
وقتی قدم کنار دماوند میزدی
هرجا که آرمان و عدالت غریب بود
رزمنده میشدی و به اروند میزدی
در دورهی محافظهکاران و ساکتان
حرفی که عاشقان بپسندند میزدی
ای کاش پاکمان کنی و خاکمان کنی
هرشب چه حرفها به خداوند میزدی
"ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم"
این فال را چه شاد و چه خرسند میزدی
ایمان و عشق. دوستی و راستی. همین.
میگفتی و دومرتبه لبخند میزدی
#مهدی_جهاندار
#مسعود_دیانی
@mehdi_jahandar
عید ما دلشدگان لحظه ی دیدار شماست
محمدعلی محاهدی
مثل هر قصه که تأویل خودش را دارد
این غزل شیوه تحلیل خودش را دارد
عشق، متنی است که پرحاشیه تر از او نیست
گرچه هر قصه اباطیل خودش را دارد
عمر ما در شب یلدایی زلف تو گذشت
عشق ما و تو که تفصیل خودش را دارد
شب دریاچه اگر بستر آرامش قوست
برکه هم فوج حواصیل خودش را دارد
راه مطرح شدن و شهره شدن بسیار است
هرکسی شیوه ی تحمیل خودش را دارد
نفس ما سایه صفت، همره ما خواهد بود
مثل هابیل که قابیل خودش را دارد
آن چراغی که به خانه ست روا، روشن کن
مسجد شهر که قندیل خودش را دارد
هر دم آهنگ دگر میزند، انجیل و زبور
مصحف ماست که ترتیل خودش را دارد
ساحت وحی ز جولانگه ما بیرون است
ای بسا آیه که تأویل خودش را دارد
شعر، این گستره ی عرشی رازآلوده
آسمانی ست که جبریل خودش را دارد
عالمی گو، سپه ابرهه باشد، غم نیست
کعبه سجیل و ابابیل خودش را دارد
عید ما دلشدگان لحظه ی دیدار شماست
سال ما، ساعت تحویل خودش را دارد
#محمدعلی_مجاهدی
#غزل
بهار و انتظار
@ayateghamze
ای حس و حال نو
سید علی میرافضلی
ای حس و حال نو
با من قدم بزن
در ذهن کوچکم
این کهنه های تازه نما را
به هم بزن
#نونیمایی
#شعر_کوتاه
بهاریه
@ayateghamze
می رسد بهار و من بی شکوفه ام هنوز
علیرضا قزوه
آه مي كشم تو را با تمام انتظار
پر شكوفه كن مرا اي كرامت بهار
در رهت به انتظار صف به صف نشسته است
كارواني از شهيد ، كارواني از بهار
اي بهار مهربان در مسير كاروان
گل بپاش و گل بپاش،گل بكار و گل بكار
بر سرم نمي كشي دست مهر اگر مكش
تشنه محبت اند لاله هاي داغدار
دسته دسته گم شدند سهره هاي بي نشان
تشنه تشنه سوختند نخل هاي روزه دار
مي رسد بهار و من بي شكوفه ام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار
#علیرضا_قزوه
#غزل
بهار و انتظار
@ayateghamze
بفرمایید فروردین شوند اسفندهای ما
قیصر امین پور
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما
بفرمایید هر چیزی همان باشد که می خواهد
همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما
بفرمایید تا این بی چراتر کار عالم؛ عشق
رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما
سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری
بیفشان زلف و مشکن حلقه ی پیوندهای ما
به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می بالند
بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما
شب و روز از تو می گوییم و می گویند، کاری کن
که «می بینم» بگیرد جای «می گویند»های ما
نمی دانم کجایی یا که ای، آنقدر می دانم
که می آیی که بگشایی گره از بندهای ما
بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز
همین حالا بیاید وعده ی آینده های ما
#قیصر_امین_پور
#غزل
بهار و انتظار
@ayateghamze
ماه رمضون ریتم هوا قشنگه
حدیث لزر غلامی
میخوام که آسمون فراهم کنم
با یاد تو روحمو آدم کنم!
تو، نون تو سفره ی درخت میذاری
پرندَهرو، رو بند رخت میذاری
تو لحظه ی سبز اذونو میدی
بامیه ی ماه رمضونو میدی
زمزمه ی دعامو...
صدای ربنامو...
گریه ی بیصدامو...
خدای من بگو داری هوامو...
ماه رمضون، ریتم هوا قشنگه
لحن تن پرندهها قشنگه
نذری پزون مادرا قشنگه
لحظه ی افطار شما قشنگه
اونور دنیا یه هوای دیگهست
اینور دنیا به خدا قشنگه
توی نت صدامی
تو لحن ربنامی
فقط خودت خدامی
خدا، بگو باهامی!
میخوام برم ماهمو پیدا کنم
تلخی روزگارو حلوا کنم
دنیارو تا تهش تماشا کنم
روزهمو با ستارهها وا کنم
میخوام حساب کتاب کنم قلبمو
مثل یه آدم، با خدا تاکنم
زمزمه ی دعامو...
صدای ربنامو...
گریه ی بیصدامو...
خدای من بگو داری هوامو...
ترانه
نیایش
شعر نوجوان
@ayateghamze
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
علیرضا قزوه
السلام اي ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو مي گرديم و تو دنبال ما
ماه پيدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم
رؤيت اين ماه يعني نامه ي اعمال ما
خاصه اين شب ها که ابر و باد و باران با من است
خاصه اين شب ها که تعريفي ندارد حال ما
کاش در تقدير ما باشد همه شب هاي قدر
کاش «حوّل حالنا»يي تر شود احوال ما
اين سحرها در زلال ربّنا گم مي شويم
اين سحرها آسمان گم مي شود در بال ما
ما به استقبال ماه از خويش تا بيرون زديم
ماه با پاي خودش آمد به استقبال ما
گوشه ي چشمي به ما بنماي اي ابرو هلال
تا همه خورشيد گردد روزي امسال ما
#علیرضا_قزوه
#غزل
نیایش
بهار و انتظار
@ayateghamze
یوسف رحیمی
دریای کرامتت ندارد ساحل
آورده پناه سوی تو این سائل
«یا غافِر! شَرُّنا اِلیکَ صاعِد
یا راحم! خَیرُکَ اِلَینا نازِل»
#یوسف_رحیمی
#رباعی
نیایش
@ayateghamze
پریدن به آغوش فصلی دگرگون
فاطمه عارف نژاد
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
پر از شوق کشف است منظومههامان
پر از حیرت کهکشانهای تازه
پریدن به آغوش فصلی دگرگون
دویدن به سوی زمانهای تازه
به مرز علوم: اکتشافات بیحد
به بام فنون: نردبانهای تازه
رصد کردهاند آن طرفتر هدف را
سر برجها دیدهبانهای تازه
اگر چاه و چالهست در راه مقصد...
اگر ترس و شک و گمانهای تازه...
اگر خار در چشم و صبر است دستور...
اگر در گلو استخوانهای تازه...
ببین هفتخان را گذشتهست و حالا
رسیدهست رستم به خانهای تازه
وطن لشکری آرش آورده با خود
مسلح به تیر و کمانهای تازه
تویی وارث پهلوانهای پیشین
تویی نسلی از قهرمانهای تازه
بیا و بخوان دست افسانهها را
بیا و بگو داستانهای تازه..
به شوق صدور جهانبینی نور
بخوان صبح را با زبانهای تازه
کمی مشق کن لذت سادگی را
اگر سخت شد امتحانهای تازه
شهیدان میآیند و دارند بر تن
از آن عهد دیرین نشانهای تازه
که جادهست و این تکسوارانِ غیرت
که دشت است و این ارغوانهای تازه
به بذری که باور در این خاکدان کاشت
پدید آمده بوستانهای تازه
و خواهد رسید آخر آن صبح موعود
که ماییم و فتح جهانهای تازه
#فاطمه_عارف_نژاد
#غزل
#پایداری
#ملی_میهنی
@ayateghamze
سرخ و سفید و سبز بر قله
زهرا سپهکار
مثل شروع نمنم باران
بر تشنهگلدان لب ایوان
قدر تمام لحظهها جاری
قدّ تمام موجها طوفان
مثل اذان لحظۀ افطار
مثل سرور نیمۀ شعبان
چون بوی دستان پدر وقتی
در لای سفره میگذارد نان
گرچه کمی اینروزها دلتنگ
امّا به این برکت قسم خندان
امن و امان چون چادر مادر
وقتی پناه بیکسیهامان...
چون متن یک اعلامیه پر شور
مثل شعاری در دل میدان
مثل شکوفه آخر بهمن
تقویمها را کرده سرگردان
مثل شهیدان در تب تشییع
بر شانهها سنگین ولی رقصان
چون رود مرزی بر خودش حسّاس
با غرّشِ بیگانه در طغیان
سرخ و سفید و سبز بر قلّه
سرخ و سفید و سبز در جولان
ای روزهای خوبِ پیش از این
ای روزهای نابِ بعد از آن
ای سروِ سرسبز چهلساله
گنجشکها بر شاخهات مهمان
آزادیات چون صحن آزادی
آرامشت لبخند دربانان
اینسوی پرچم یاحسین، آنسو
جمهوری اسلامی ایران
#زهرا_سپهکار
#غزل
#پایداری
#ایران_اسلامی
کانال شاعر:
@zahra_sepahkar
@ayateghamze
شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را
برای شهید محسن فخری زاده
محمد خادم
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگی هایی بنا کردی
شهادت قاب عکسی روی دیوار اتاقت بود
همان که هر سحر با خنده هایش گریه ها کردی
عبادت در عبادت در عبادت بندگی بودی
اگر گاهی کتابت بسته شد، سجاده وا کردی
دلت میخواست جنگیدن کنار حاج قاسم را
ولی در دفترت ماندی و دینت را ادا کردی
_شهادت گم نخواهد کرد سنگرهای عاشق را_
به این امّید عمری، عشق بازی در خفا کردی
سرِ تنهایی ات را کوه بر دامن گرفت آخر
کجا اینقدر غربت در مسیرت دست و پا کردی
تمام روزهایت رازهای سر به مهری بود
که با خون خودت آن رازها را بر ملا کردی
زیارت آرزویت بود و دل بستی به آن یک عمر
شهادت راه را واکرد و عزم کربلا کردی
#محمد_خادم
#غزل
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402
فیلم شعر خوانی
@ayateghamze
مادربزرگ عطر برنج شمال بود
علیرضا نورعلی پور
مادربزرگ عطر برنج شمال بود
کم بود نان سفره اش اما حلال بود
در دست های ظرف گل سرخی اش مدام
یک قاچ سیب و چند پر پرتقال بود
یادش بخیر! آمدن از خانه ی عزیز
بی پاکت نخودچی و کشمش محال بود
با او همیشه غصه و سوغاتی و غزل
با او به قول ما نوه ها عشق و حال بود
غیر از علی نبرد به لب نام دیگری
پیشش پدربزگ، تمام و کمال بود
مادربزرگ پیش خدای بزرگ رفت
او مرد؟ این همیشه برایم سؤال بود
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"
او هست، خواجه! شعر تو شاهدمثال بود
#علیرضا_نورعلی_پور
#غزل
#مادربزرگ
شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب. رمضان المبارک 1402
فیلم شعر خوانی
@ayateghamze