به شوق مدینه به اینجا رسیدم
سید محمدجواد شرافت
به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای پهناور آرزوها
به دریای محضی که این خاک سوزان
گرفته از امواج او آبروها
سلام ای که لطف کریمانه ی تو
کشانده دلم را به این سمت و سو ها
سلام ای که گشته شب بارگاهت
به لطف نگاهت شب آرزوها
شراب طهور است و تسنیم نور است
که در این حرم می چکد از سبوها
چه شعری چه شوری چه عطری چه نوری
به جانم بتابان از این رنگ و بوها
هیاهوی اشک است و آه و تبسم
مرا غوطه ور کن در این های و هو ها
به مدح تو گفتند و گفتیم اما
تو هستی فراتر از این گفتگوها
که موسی بن جعفر به وصف تو فرمود
فداها ابوها فداها ابوها
به شوق مدینه به اینجا رسیدم
به زهرا رسیدم پس از جستجوها
#سید_محمدجواد_شرافت
#غزل
حضرت معصومه سلام الله علیها
@ayateghamze
با سلام و عرض احترام
عباس سودایی
با سلام و عرض احترام
آه حضرت رضا سلام
آفتاب گرم بی دریغ!
ماه کوچه های بامرام!
روستایی ام مرا ببخش
می زنم صدا تو را به نام
تربت تو مسجد النبی!
دیدن تو مسجد الحرام!
هم تویی زمین کربلا
هم تویی خرابه های شام
روزگارتان چگونه است؟
باد روزگارتان به کام
خنده ی سپیدتان شروع
گریه ی کبودتان تمام
حال من؟ گرفته و بد است
مثل میوه ای همیشه خام
گریه کرده ای بدون اشک؟
خوانده ای قصیده بی کلام؟
دست و پنجه نرم کرده ای
پا به پای زخم و التیام؟
قطره قطره شعر گفته ای
با ستاره های پشت بام؟
بیت های گرچه تند و تیز
با خلوص دارد این پیام:
لااقل سری به من بزن
این من شکسته سر مدام
راستی به جز برادر و
مادر و عمو و عمه هام
هم اتاقی ام رسانده است
گرم خدمت شما سلام
دست بوس تا ابد منم
لطف آن جناب مستدام
دوستدار حضرت شما
شاعری غریب والسلام...
نامه را کبوتری گرفت
رو به سوی گنبد امام
#عباس_سودایی
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
ای تو حتی با کلوخ و سنگ و سیمان مهربان
اعظم سعادتمند
یک مسافرخانهی بی رنگ و روی بی نشان
از نفس افتاده در بین هتلهای جوان
سالهای سال چشمانش به چشمت خیره بود
صبح و ظهر و شب به اذنت داشت صدها میهمان
خاطراتش از خیابانهای مشهد میرسد
تا نخستین خشت گوهرشاد تا تیموریان
با نگاه گرم گنبد الفتی دیرینه داشت
هم کلامش دسته دسته نامهبرهای جهان
حسرت یک لحظه چشم انداز او را داشتند
نسل در نسل کبوترخانههای اصفهان
ذکر کاشیکاشیاش یا نور یا شمسالشموس
نقش بر روی جبیناش سرنوشت آهوان
اینک اما بیامان در معرض ویرانی است
یک مسافرخانۀ بیصاحب بیخانمان
::
می شود از نوبسازی این دل فرسوده را ؟
ای تو حتی با کلوخ و سنگ و سیمان مهربان
میشود کاری کنی که جان بگیرد باز هم
این مسافرخانه در بین هتلهای جوان
#اعظم_سعادتمند
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
کسی به جز تو حواسش نیست
سیده تکتم حسینی
به این حواسِ پریشانم کسی به جز تو حواسش نیست
دلم گرفته و می دانم کسی به جز تو حواسش نیست..
برای خشکیِ چشمانم کسی نماز نمی خواند
به اینکه تشنه ی بارانم کسی به جز تو حواسش نیست
نشان خانهی آهو را کسی به جز تو نمیپرسد
به من، منی که گریزانم، کسی به جز تو حواسش نیست
منی که گم شدهام در خود میان این همه تنهایی
به چشم های هراسانم کسی به جز تو حواسش نیست
به من که غم به سرم آوار... که سر گذاشته بر دیوار..
نشسته گوشه ی ایوانم، کسی به جز تو حواسش نیست
به من که چند صباحی هست بلیط سبز دعا در دست-
در اشتیاق خراسانم، کسی به جز تو حواسش نیست
چقدر بی کسم و رنجور، خودت مرا بطلب از دور
به من امام رضا جانم، کسی به جز تو حواسش نیست
#سیده_تکتم_حسینی
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
یه نفر تو کاروونمون از اون اصفونیاس
مهدی جهاندار
پرچمت بالای گنبد داره دس تکون می ده
گنبدت داره چه جلوه ای به آسمون می ده
کاشیای حرمت آدمو آروم می کنه
چلچراغای رواقت به آدم جنون می ده
گاهی وقتا با خودم فک می کنم امام رضا
یه گوشه به کفترا نشسته آب و دون می ده
دکترم درد دل گرفته مو نمی دونه
برای خوب شدنش قرص فشار خون می ده
یه نفر تو کارِوونمون از اون اصفونیاس
یه ژتون گرفته هی به این و اون نشون می ده
یا امام رضا به خادمت بگو چرا فقط
شکلاتاشو به بچه های کاروون می ده
یا امام رضا فروشگاه کنار حرمت
جنساشو تازگیا یه کم داره گرون می ده
خوش به حال اون که سربند امام رضا داره
جون دادن برا امام رضا خدایی جون می ده
اربعین یه موکبه توی مسیر کربلا
که چاییش بوی گلاب ناب و زعفرون می ده
#مهدی_جهاندار
#طنز
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
محمد خادم
به شیشه های اتاقم دوباره "ها" کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد
به پای شیشه نشستم رضا رضا کردم
در این اتاق که از هر طرف به دیوار است
تو را برای رهایی خود صدا کردم
آهای ضامن هفت آسمان! مرا دریاب
که من فقط به هوای تو بال وا کردم
همین که بوی تو پیچیده در نفسهایم
به پر کشیدنِ در خویش اکتفا کردم
نگاه کردم و بر شیشه جای گنبد نیست
به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
#محمد_خادم
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
رضا عابدین زاده
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده
انگار بین رفتن و ماندن مردد است
اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست
پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟!
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
اینجا برای عشق، شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود
جایی که بین عالم و آدم زبانزد است
هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید
اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است
#رضا_عابدین_زاده
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
دوس دارم صدات کنم
سهیل محمودی
دوس دارم صدات کنم، تو هم منُ نیگا کنی!
من تو رو نیگا کنم، تو هم منُ صدا کنی!
قربون چشات برم، از راه دوری اومدم
جای دوری نمی ره، اگه به من نیگا کنی
دل من زندونیه، تویی که تنها می تونی
قفس و وا کنی و پرنده رو رها کنی!
می شه کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه؟
می شه قلب منُ مثل گنبدت طلا کنی؟
تو غریبی و منم غریبم، اما چی می شه
دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی؟
دوس دارم تو ایوون آینه ت از صُب تا غروب
من با تو صفا کنم تو هم منُ دعا کنی!
به وفای کفترای حرمت منم می خوام
کفتری باشم که تنها تو منُ هوا کنی!
دلمو گره زدم به پنجرت دارم می رم
دوس دارم تا من میام زود گره ها رو واکنی!
دوس دارم که از حالا تا صبح محشر همه شب
من «رضا، رضا» بگم تو هم منُ رضا کنی!
#سهیل_محمودی
#غزل
#ترانه
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
خاطرم جمع است می خوانی به دقت نامه را
مریم کرباسی نجف آبادی
می نویسم در میان بغض و حسرت ،نامه را
باز دلتنگت شدم ، بفرست دعوتنامه را
تا کبوترهای گنبد پستچی های منند
می رسانم آسمانی تر به دستت نامه را
شهر من از مشهدت دور است و نزدیک است دل
دل خودش می آورد گاهی به سرعت نامه را
گاه اشکی ،گاه شوقی ،گاه شعر تازه ای
می نویسم باز هم در چند قسمت نامه را
کاش وقتی درد دلهایم به دستت می رسند
واکنی یک گوشه ی آرام و خلوت نامه را
عاقبت این سطرها با خط نستعلیق من
خواندنی تر می کند تا بی نهایت نامه را
غصّه های کوچکم را هم برایت گفته ام
خاطرم جمع است می خوانی به دقّت نامه را
خواب دیدم باز هم اردوی مشهد می برند
تا گرفتم از پدر دیشب رضایتنامه را-
صبح شد ، تب داشتم ، دیدم کنار بسترم
مادرم با گریه می خواند زیارتنامه را
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
باد زانو می زند گلدسته را بو می کند
مریم سقلاطونی
باد زانو می زند...گلدسته را بو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت، صبح ها
صحن و ایوان طلا را آب و جارو می کند
می نشیند کنج بست" شیخ حر عاملی"
یاد معصومیت آن بچه آهو می کند
تا اذان صبح..مانند نگهبان درت
ذکر برمی دارد و ...آهسته "یاهو" می کند
خادمی می گفت: با چشم خودش دیده ست باد
آن به آن مثل گلی گلدسته را بو می کند
چشم می دوزد به چشم زائران تشنه ات
دور سقاخانه و فواره "هو هو" می کند
باد عاشق.. با پر طاووس مخصوص حرم
صحن را آغشته از گلهای شب بو می کند
::
عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت
هر که می آید حرم ..این عطر را بو می کند
#مریم_سقلاطونی
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
ادخلوها بسلام آمنین... در باز شد
محمدحسین ملکیان
اُدخُلوها بِسَلامٍ آمِنین... در باز شد
از میان جمعیت راهی به این سر، باز شد
در حرم سهل است، حتی در دل میدان مین
هر زمان که یا رضا گفتیم، معبر باز شد
اول ِ نامش که آمد بر زبانم سوختم
در دلم بال صد و ده تا کبوتر باز شد
از صدای گریه ی زن ها یکی واضح تر است
خوش به حالش بعد عمری بغض مادر باز شد
دار قالی... پنجره فولاد... مادر... سال ها
بس که روی هم گره زد بخت خواهر باز شد
نان حضرت، آب سقاخانه، اشکی پر نمک
سفره ی یک شعر آیینی دیگر باز شد
مادر از باب الرضا رد شد، به من رو کرد و گفت
بچه که بودی زبانت پشت این در باز شد
#محمدحسین_ملکیان
#غزل
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze
من آمده بودم به ولایت برسم
مهدی آخرتی
گفتند بلا بلا بلا، گفتم چشم
از روز الست با رضا، گفتم چشم
من آمده بودم به ولايت برسم
گفتي "انا من شروطها" گفتم چشم
#مهدی_آخرتی
#رباعی
امام رضا علیه السلام
@ayateghamze