eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.7هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
20.5هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 جز خـدا ڪیست💖 ڪه‌ در سایه‌ مهرش ‌باشیم💞 رحمت ‌اوست ‌ڪه‌ پیوسته‌ پناه‌ من‌ و توست🌸🍃 با توڪل به اسم 🌸🍃 اعظمت آغاز میڪنیم🌸🍃 روزمان را كه محبت و لطفت🌸🍃 تمام صبح جهان را 🌸🍃 گرم و شورآفرين كرده است🌸🍃 🌸🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📔 می گویند روزی ملا نصرالدین به همسرش گفت: برایم حلوا درست کن که تعریف آن را فراوان از ثروتمندان شنیده ام. همسرش می گوید: آرد گندم نداریم. ملا می گوید: از آرد جو استفاده کن. همسرش می گوید: شیر هم نداریم. ملا جواب می دهد: به جایش آب بریز. همسر ملا می گوید: شکر هم نداریم. ملا پاسخ می دهد: شکر نمی خواهد. همسر ملا دست به کار می شود و با آرد جو و آب، به اصطلاح حلوا می پزد. ملا بعد از خوردن، چهره درهم می کشد و می گوید: چه ذائقه بدی دارند این ثروتمندها !! حالا ببینید حکایت بسیاری از ما برای رسیدن به موفقیت چیست! کارهایی که افراد موفق انجام میدهند را انجام نمیدهیم و انتظار داریم نتایجی را بگیریم که آنها میگیرند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
خیلی خیلی قشنگہ حتما بخونید👌 مــــادربزرگ من آدم مذهبی بود ... هر وقت دلش واسه امام رضا تنگ می شد می گفتم مادربزرگ حالا حتما لازم نیست بری مشهد از همینجا یه سلام بده، اما من واسه تفریح میرفتم شمال اون به من نمیگفت حتما لازم نیست بری شمال همینجا تفریح کن، وقتی سفره میگرفت وقتی محرم میشد به ﻫﻴﺎت محل برنج و روغن میداد بهش میگفتم اینا همه سیرن پولشو ببر بده به چهارتا آدم محتاج، اما وقتی من با دوستام مهمونی میگرفتم اون فقط میگفت مادر مراقب خودت باش، سالها گذشت تا من فهمیدم آدمها احتیاج دارن سفر برن، احتیاج دارن از زندگی لذت ببرن و لذت بردن برای آدمها متفاوت معنی میشه، یکی از ﻫﻴﺎت لذت میبره یکی از مهمونی رفتن، یکی تو سفر مکه اقناع میشه یکی تو سفر تایلند، اینا همشون برای من آدمهای محترمی هستن سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به دلخوشی های آدمها گیر بدهم، چون آدمها با همین دلخوشی ها سختی های زندگی رو تحمل میکنن... 👤الهی قمشه ای ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‎ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تصاویر پیشنهادی برای پروفایل تا روز انتخابات •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 📔داستان کوتاه و پند آموز ✍روزی حاکمی به وزیرش گفت: امروز بگو بهترین قسمت گوسفند را برایم کباب کنند و بیاورند. وزیر دستور داد خوراک زبان آوردند. چند روز بعد حاکم به وزیر گفت: امروز میخواهم بدترین قسمت گوسفند را برایم بیاوری و وزیر دستور داد باز هم خوراک زبان آوردند. حاکم با تعجب گفت: یک روز از تو بهترین خواستم و یک روز بدترین هر دو روز را زبان برایم آوردی چرا؟؟؟ وزیر گفت: "قربان بهترین دوست برای انسان زبان اوست و بدترین دشمن نیز باز هم زبان اوست" •♡ @profile_313 ♡•
دادیـم بهـ حڪاڪ عقیـقِ دل و گفٺیـم: حڪ ڪن به عقیـقِ دل مــا ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ 💚حضـرٺ زهــرا💚 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مادربزرگ می‌گفت: دل‌سوزتر از مادر است و... مهربان‌تر از پدر است و... بامعرفت‌ترین رفیق است و... نزدیک‌تر از آشنا هست و... نامش است و... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓 دوای دل زنگ زده 💓 👇دوای دل زنگ زده سه چیز است: ۱- تلاوت قرآن در سحرها ۲- استغفار در سحر ۳- دست کشیدن بر سر یتیم 👤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾ گفت پروردگارا سينه‏ ام را گشاده گردان (۲۵) وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾ و كارم را براى من آسان ساز (۲۶) وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ﴿۲۷﴾ و از زبانم گره بگشاى (۲۷) يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾ [تا] سخنم را بفهمند (۲۸) وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي ﴿۲۹﴾ و براى من دستيارى از كسانم قرار ده (۲۹) هَارُونَ أَخِي ﴿۳۰﴾ هارون برادرم را (۳۰) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي ﴿۳۱﴾ پشتم را به او استوار كن (۳۱) وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي ﴿۳۲﴾ و او را شريك كارم گردان (۳۲) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا ﴿۳۳﴾ تا تو را فراوان تسبيح گوييم (۳۳) وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا ﴿۳۴﴾ و بسيار به ياد تو باشيم (۳۴) إِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِيرًا ﴿۳۵﴾ زيرا تو همواره به [حال] ما بينايى (۳۵) 🦋سوره طه🦋 📖 @ayegeraphy♥️♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
ویژه ویژه❌❌❌ دوست عزیز ، خانوم گل ؛ 💝💝💝 اگه هنوز واسه عید روسری نخریدی 😞 اگه هنوز واسه روز مادر چیزی نخریدی !!!😞 اگه دلت روسری و ساق دست ست خوشگل و ناز میخاد 👌👌 اگه میخوای به عزیزی یه هدیه خوشگل بدی!!! بزن رو لینک زیر ؛ برو ببین چه خبره 🌺🌺🌺 قیمتهای باور نکردنی 😱😱😱😱😱 بیا تو کانال ما باور میکنی ارزانتر از همه جا ؛ لطفا قیمتهامونا حتما مقایسه کنید عجله کنید تا تموم نشده ....🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2924085281Ce21e0c8ede
✨﷽✨ ✅حکایتی زیبا و تاثیر گذار از شیخ حسین انصاریان ✍روزی حضرت موسی (ع) روبه درگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود بارالها می خواهم بدترین بنده ات را ببینم ندا آمد که صبح زود به در ورودی شهر برو اولین کسی که از شهر خارج شد او بدترین بنده ی من است. حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت، پدری با فرزندش اولین کسانی بودند که از در شهر خارج شدند. حضرت موسی گفت: این بیچاره خبر ندارد که بدترین خلق خداست، پس از بازگشت رو به درگاه خدا کرد و پس از سپاس از خدا به خاطر اجابت خواسته اش عرضه داشت: بار الها حال می خواهم بهترین بنده ات راببینم. ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو و آخرین نفری که وارد شهر شد بهترین بنده ی من است. هنگام شب موسی(ع) به در ورودی شهر رفت و دید آخرین نفر همان پدر با فرزندش است! رو به درگاه خدا کرد و گفت: خداوندا چگونه ممکن است بدترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد؟! ندا آمد ای موسی این بنده که هنگام صبح از در ورودی شهر خارج شد بدترین بنده من بود، اما هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم اطراف شهر افتاد از پدرش پرسید: پدر! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟ پدر پاسخ داد: آسمانها. فرزند پرسید: بزرگتر از آسمانها چیست؟ پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت: فرزندم گناهان پدرت از آسمانها نیز بزرگتر است. فرزند پرسید: بزرگتر از گناهان تو چیست؟ پدرکه دیگر طاقتش تمام شده بود به ناگاه بغضش ترکید و گفت : عزیزم مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست بزرگتر است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‌‌ ________________
✨﷽✨ ✍۷۰۰ سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند. کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند. پیرزنی از انجا رد میشد . ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است! کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت ! چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!! و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟ بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد . کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟ معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت ! اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد. ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!! از شایعه بترسبد ! در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید ! اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•